eitaa logo
انتی صهیونیست
83 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
203 ویدیو
98 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠💠 فراماسونری و اسطوره گیلدها (1) ✡️ ریشه‌های فراماسونری (قسمت اول) 1️⃣ تأسیس (1717) سرآغاز تاریخ است و تمامی لژها و گراندلژهایی که از آن پس در سایر نقاط جهان برپا شدند شاخه‌هایی از این نهاد شمرده می‌شدند. 2️⃣ به عبارت دیگر، با تأسیس «گراندلژ انگلستان» است که به تعبیر ماسون‌ها، دوران آغاز شد. 3️⃣ البته این سخن بدان معنا نیست که فراماسونری از خلاء جوشید و فاقد هرگونه پیش‌زمینه‌ی تاریخی بود. 4️⃣ بررسی ما نشان می‌دهد که پیشینه واقعی فراماسونری را باید در طریقت رازآمیز و سازمان‌های مستقر در کشورهای مختلف اروپایی، از جمله انگلستان و اسکاتلند، جستجو کرد. 5️⃣ از این زاویه‌ی نگرش، فراماسونری را باید تداوم جریانی دانست که با تکاپوهای دسیسه‌گرانه اسپانیا در نیمه دوم سده سیزدهم میلادی آغاز شد و در سده‌های پسین میراث و سنن آن تداوم یافت. 6️⃣ این جریان در سده هفدهم برخی سازمان‌های پنهان و توطئه‌گر را آفرید که به‌عنوان پیش‌نمونه‌های فراماسونری شناخته می‌شوند. 7️⃣ در مقابل این نظریه، که پیشینه‌ی فراماسونری را در میراث سازمان‌های سرّی و توطئه‌گر معین و شناخته‌شده جستجو می‌کند، دو دیدگاه رایج قرار دارد: 🔸 دیدگاه اول: فراماسونری را به عنوان تداوم گیلدهای بنایان اروپای قرون وسطی می‌شناسد، 🔸 دیدگاه دوم: فراماسونری را تداوم فرقه‌های شهسواران دوران جنگ‌های صلیبی می‌داند. 💠🔶@sarbaze110🔶💠
💠💠 درباره یهودیان و بهائیان مخفی (1) 1️⃣ «می‌گویند یک یهودی در همدان مسلمان شده بود. بعد خیلی به آداب اسلام پایبند شده بود؛ خیلی زیاد! این موجب سوءظن مرحوم آسید عبدالمجید، كه یكی از علمای همدان بود، شده بود كه این قضیه چیست. یک‌وقت خواسته بودش، گفته بود كه تو مرا می‌شناسی؟ گفت: بله. گفت: من کی‌ام؟ گفت: شما آقای آسید عبدالمجید. گفت من از اولاد پیغمبرم؟ گفت: بله. تو كی؟ من یك یهودی بودم، پدرانم یهودی بودند و تازه مسلمان شده‌ام. گفته بود: نکته‌ی این‌که تو تازه مسلمان كه همه‌ی پدرانت هم یهودی بودند و من هم سید و اولاد پیغمبر و ملا و این چیزها، تو از من بیشتر مقدسی، این نكته‌ی این چیست؟! من شنیدم که یهودی گذاشت و رفت! معلوم شد حقه زده. یک قضیه‌ای بوده. می‌خواسته با صورت اسلامی کارش را بکند. تو یهودی‌ها این‌گونه کارها هست». [صحیفه امام خمینی (ره)، ج8، ص۱۳۴–۱۴۵] 2️⃣ علاوه بر گفتار فوق، امام خمینی (ره) در موارد دیگر نیز به پدیده و پیوند آن با توجه کرده و در این زمینه هشدار داده‌اند. برای مثال، حدود پنج ماه پیش از قتل حسنعلی منصور و صعود به صدارت، که به یک خانواده سرشناس تعلق داشت، درباره‌ی صهیونیسم در ایران و پیشینه‌ی بابی – بهائی و خطر نفوذ بهائیان مخفی در دستگاه‌های دولتی فرمودند: 3️⃣ «این عمّال اسرائیل در ایران هرجا انگشت می‌گذاری می‌بینی که یکی از این‌هاست. مراکز حساس، مراکز خطرناک، والله مراکز خطرناک برای تاج این آقا. ملتفت نیستند این‌ها. این‌ها آن‌ها بودند که در شمیران توطئه کردند ناصرالدین‌شاه را بکشند [و] مملکت ایران را قبضه کنند. شما تاریخ نگاه کنید. تاریخ که می‌دانید. در نیاوران توطئه کردند. در نیاوران چند نفر رفتند ناصرالدین‌شاه را ترور کنند و یک عده هم در تهران بودند که حکومت را قبضه کنند. اینها حکومت را از خودشان می‌دانند. این‌ها در کتاب‌های‌شان نوشته‌اند، در مقالات‌شان نوشته‌اند حکومت مال ماست، باید ما یک سلطنت جدیدی به‌وجود بیاوریم، یک حکومت جدیدی به‌وجود بیاوریم، حکومت عدل… آقا بترسید از این‌ها. یک جانورهایی‌اند این‌ها». [صحیفه امام خمینی (ره)، ج1، ص۳۷۳–۳۹۵] ✍️ عبدالله شهبازی @sarbaze110 🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💠💠 درباره یهودیان و بهائیان مخفی (2) 1️⃣ ، و به تبع آن ، عاملی بسیار مهم و مؤثر، و به همین میزان ناشناخته، در تحولات تاریخ معاصر ایران است که به‌کلی مسکوت مانده بود و به جدّ می‌کوشند این سکوت شکسته نشود. 2️⃣ «یهودیت مخفی» Crypto-Judaism پدیده‌ای واقعی است نه موهوم. در منابع یهودی، از جمله در دانشنامه‌های مرجع یهودی چون «جوداییکا» و «دائرة‌المعارف یهود»، این عنوان کاربرد رسمی گسترده دارد و در مدخل‌های مستقلی چون ، ، ، ، و غیره بدان پرداخته شده. یهودیان و غیریهودیان در این زمینه صدها کتاب و مقاله نگاشته‌اند. 3️⃣ با آن یهودی که به راستی باور به دین خود را از دست داده، این باور را علنی کرده و از جامعه‌ی یهودی جدا یا طرد شده تفاوت دارد. جوداییکا این گروه را می‌نامد، و در مدخلی جدا از مدخل «یهودیان مخفی»، با نام Apostasy به ایشان می‌پردازد، و میان آنان با «یهودیان مخفی» تفاوت قائل است. 4️⃣ دائرة‌المعارف یهود «یهودیان مخفی» را چنین معرفی می‌کند: «یهودیانی که خود را پیرو دین دیگر معرفی می‌کنند، ولی در خانه‌های خود در خفا را به جا می‌آورند.» 5️⃣ یکی از سرشناس‌ترین نمونه‌های «یهودیان مخفی» دکتر ، پزشک مخصوص الیزابت اول است و نمونه‌های سرشناس «مرتدین» یهودی، و . آبنر در اوائل سده چهاردهم میلادی در کاستیل (اسپانیا) واقعاً به مسیحیت گروید، اسپینوزا، که اعقابش «یهودی مخفی» بودند، در هلند سده هفدهم واقعاً از یهودیت گسست ولی دین دیگری برنگزید. ✍️ عبدالله شهبازی 📖@sarbaze110 🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💠💠 درباره یهودیان و بهائیان مخفی (3) 1️⃣ سرشناس‌ترین فرقه در جهان اسلام نام دارد. 2️⃣ دونمه، به معنی «برگشته» و ، به گروهی از یهودیان ساکن اطلاق می‌شود که در سده هفدهم میلادی، به پیروی از ، یهودی که خود را مسیح موعود یهودیان معرفی می‌کرد، و ، یهودی دیگر که در مقام مدعی «پیامبری» کردار شابتای را توجیه می‌نمود، توده‌وار به گرویدند. 3️⃣ اینان در طول دو سده نظام عثمانی را گام به گام از «درون» تسخیر کردند و سرانجام آن را منهدم نمودند. 4️⃣ «جوداییکا» نهان‌پیشگی دونمه‌ها را چنین توصیف کرده است: 📝 دونمه‌ها در ظاهر خود را مسلمان می‌خواندند و به شدت مقید به انجام ظواهر اسلامی بودند. نخستین گروه دونمه‌ها در حوالی سال 1690 به زیارت مکه رفتند. مع‌هذا، آنان بودند و به شکل پنهان مناسک خود را، که آمیزه‌ای از مناسک سنتی یهودی و آداب جدید است، انجام می‌دادند. در زمان جنگ اول جهانی، تعداد آن‌ها 10 الی 15 هزار نفر تخمین زده می‌شد. دونمه‌ها نوشته‌های خود را بر روی کاغذهای بسیار کوچک می‌نگاشتند که به راحتی قابل مخفی کردن بود. دونمه‌ها چنان ماهرانه موفق به پنهان کردن مسائل درونی خود بودند که تنها منبع شناخت ایشان شایعاتی بود که در بیرون از آنان در پیرامون‌شان وجود داشت. 5️⃣ تأکید می‌کنم که این فرقه بیش از دو سده در عثمانی فعالیت پنهان کرد، در مراکز مهم قدرت عثمانی نمود و تلاش این فرقه سهم بزرگ در داشت. 6️⃣ فرقه دونمه تنها به عثمانی محدود نبود. شاخه‌ای از آن را در شرق اروپا بنا نهاد که، مانند دونمه‌های عثمانی، از آداب درونی‌شان بود. این فرقه نام گرفت و حتی به درون جامعه‌ی کشیشان مسیحی و اشرافیت هابسبورگ نفوذ کرد. امروزه، بسیاری از فرانکیست‌های شرق اروپا و اتریش به آمریکای شد @sarbaze110 🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💠💠 درباره یهودیان و بهائیان مخفی (4) 1️⃣ آشنایی با پدیده‌ی واجد اهمیت فراوان در تبیین برخی تحولات تاریخ معاصر ایران است. 2️⃣ در بسیاری از نقاط ایران فعالیت داشته و ریشه دوانیده‌اند ولی در تنها مکانی که این پدیده با نام رسمی فرقه شعبه یا شاخه پدید آورده است. [برای اطلاع بیشتر هشتگ را دنبال كنید.] 3️⃣ در ایران «یهودیت مخفی» با پدیده‌ای مشابه و خویشاوند به‌نام Crypto-Bahaism پیوند خورده است. 4️⃣ بر دو گروه فوق (یهودیان و بهائیان مخفی) به همراه گروه‌های دیگر همچون وابستگان به سرویس‌های اطلاعاتی فعال در ایران، به‌ویژه سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد)، نام عام نهاده‌ام. 5️⃣ به دلیل اهمیت این پدیده و جایگاه مرموز و بغرنج آن در تحولات امروز ایران، در آینده درباره ایشان بیش‌تر سخن گفته و خواهم کوشید یادداشت‌های مستقلی درباره خاستگاه‌ها و مجاری متنوع نهان‌پیشه‌گان در ایران عرضه کنم. 6️⃣ این به نظام جمهوری اسلامی ایران منحصر نیست و سازمان‌های مخالف با این نظام در خارج از کشور را نیز در برمی‌گیرد. ✍️ عبدالله شهبازی 📖 @sarbaze110
💠💠 فراماسونری و میراث صلیبی (6) 1️⃣ ، همانند دکتر ، واپسین دوران ، یعنی نیمه دوم سده سیزده میلادی، را به‌عنوان سرآغاز عنوان می‌کند. 2️⃣ این همان زمان ظهور طریقت و همان مقطع تاریخی مهمی است که درباره‌ی اهمیت آن در جلد دوم كتاب زرسالاران چنین گفته‌ایم: ✍️ در این زمان حکمرانان اروپا فرسوده‌تر و گرفتارتر از آن بودند که رغبتی به تداوم جنگ‌های صلیبی نشان دهند. مع‌هذا، کانون‌هایی بودند که می‌کوشیدند به شکل‌های مختلف آتش «جهاد»! ضد اسلامی را بار دیگر شعله‌ور سازند… می‌دانیم که والنسیا کانون تکاپوی اروپا و پایگاه است؛ همانانی که، به‌نوشته‌ی دائرةالمعارف یهود، از نیمه دوم سده سیزده با سازمان صلیبی پیوند داشتند. اکنون درست همان زمان است و اکنون ماجراجویان «طریقت شهسواران معبد» تنها مدافعان جدی مستملکات صلیبیون در فلسطین به‌شمار می‌روند. 3️⃣ نتیجه‌گیری 🌐 توضیحاتی که تاكنون درباره‌ی پیوند تاریخی و اشتراکات سیاسی و فرهنگی شهسواران معبد و طریقت کابالا ارائه دادیم، روشن می‌کند که دیدگاه ما، که فراماسونری را تداوم فرقه‌های رازآمیز گذشته و برجوشیده از مکتب کابالا و سازمان‌های می‌داند، با نظریه‌ی «منشأ معبدی»، منافاتی ندارد. بهرروی چه فراماسونری ادامه فرقه شهسواران معبد انگاشته شود چه نه، تأثیر میراث و سنن و فرهنگ صلیبی در گسترش سریع فراماسونری در اروپای سده هیجدهم آشکار است. ✍️ عبدالله شهبازی 🇮🇷 @sarbaze110
✡️ خاطرات حاخام یدیدیا شوفط و فرقه‌سازی / مقدمه ⛔️ به‌مناسبت جنایت اخیر 1️⃣ حاخام اعظم سابق ایران و رهبر روحانی یهودیان ایرانی‌تبار جهان بود. 2️⃣ او در ۲۳ آبان ۱۲۸۷ در کاشان به دنیا آمد. اجداد وی تا ۱۲ پشت حاخام و مرجع دینی بودند. 3️⃣ خانواده‌ی او کمی بعد از جنگ جهانی دوم از کاشان به تهران آمدند. 4️⃣ بعد از انقلاب اسلامی و اعدام ، یدیدیا شوفط به کالیفرنیای جنوبی رفت. 5️⃣ یکی از فرزندان وی بنام راو داوید شوفط رهبر کلیمیان ایرانی لوس‌آنجلس است. 6️⃣ وی در ۱۶ تیر ۱۳۸۴ / ۲۴جون ۲۰۰۵ در سن ۹۷ سالگی در لوس‌آنجلس درگذشت. 7️⃣ آنچه در ادامه می‌خوانید از كتاب خاطرات این رهبر مذهبی جامعه یهودیان ایران نقل می‌شود. 📚 نام کتاب: خاطرات حاخام یدیدیا شوفط ✍️ تألیف: مهندس منوچهر کوهن 🔸 ناشر: بنیاد فرهنگی حاخام یدیدیا شوفط 🔸 سال انتشار: بهار 2001 لس‌آنجلس 🔸 تعداد صفحات: 415 صفحه 🇮🇷 @sarbaze110
✡️ خاطرات حاخام یدیدیا شوفط و فرقه‌سازی (1) ⛔️ به‌مناسبت جنایت اخیر ❓«منوچهر کوهن: جناب حاخام. شنیده‌ام که زمانی یکی از یهودیان به سِمَت قطب یکی از سلسله‌های دراویش انتخاب شده است. آیا این موضوع صحت دارد؟ شما اطلاعی در این مورد دارید؟ حاخام یدیدیا شوفط: 1️⃣ یکی از ، قائم‌مقام یکی از قطب‌های شده بود. افراد این فرقه عموماً مسلمان بودند، روزی به اتفاق میرزا داوود جاوید به دیدارش رفتیم. 2️⃣ خانه‌ی «قطب الاقطاب» یکی از سلسله‌های دراویش را به او داده بودند. من نمی‌دانم واقعاً چه‌طور یک نفر یهودی در میان دراویش قطب، خود را به این مقام رسانده بود! 3️⃣ خانه و زندگی و کتاب و کتابخانه و همه‌چیز آن را هم تحویل این مرد داده بودند و او را هم قطب می‌خواندند! او اسم مسلمانی روی خودش نگذاشته بود. خلاصه بگویم به اسم مسلمان یا یهودی نبود. در واقع بود. 4️⃣ او یک پسر داشت از یک زن ایسرائل کاشی که پسرش می‌گفت پدر او بود و خود آن پسر که صد در صد یهودی است دکتر شد و با اینجانب به زبان محلی ایسرائل‌های کاشان صحبت می‌کرد. 5️⃣ قطب صدا و آواز بسیار خوشی داشت. در محافل و مجامع و مهمانی‌های ایسرائل‌های کاشان مثنوی می‌خواند. پس از این‌که به تهران رفت، می‌گفتند این شخص معجزه می‌کند. شایع بود که یک بچه یهودی مفقود شده بود و آقای قطب گفته بود که پیدایش می‌کند. یک عده از یهودی‌های تهران مریدش شده بودند و اعتقاد داشتند که او می‌کند. 💠 @sarbaze110
✡️ خاطرات حاخام یدیدیا شوفط و فرقه‌سازی (2) ⛔️ به‌مناسبت جنایت اخیر 1️⃣ روزی من با مرحوم میرزا داوود جاوید رفتیم به دیدن او. خانه‌ی میرزا داوود در تهران نزدیک خانه‌ی آقای بود. روز جمعه بود. در زدیم. همان زن کاشی که خودم کتوبایش (صیغه‌نامه) را نوشته بودم و مرحوم پدرم براخایش (دعا) را گفته بودند، آمد دم در و به زبان کاشی گفت: «قطب خوابیده، چه کارش دارید؟ شما آمده‌اید اینجا چه کنید؟» 🔸گفتیم: «آمده‌ایم شوهرت را ببینیم». 🔸گفت: «شما خوب نیست او را ببینید (گناه) می‌کنید اگر او را ببینید». 🔸گفتیم: «ما می‌خواهیم با او ملاقات کنیم». 🔸گفت: «خواب است». 🔸گفتیم: «حالا ساعت 9 صبح است، هنوز خواب است؟». 🔸گفت: «دیشب مراسم دود و دم داشتند. تا نزدیک صبح مشغول بودند». شاید منظورش این بود که مراسم سماع داشتند. این‌ها آن‌قدر اناالحق می‌گویند و می‌چرخند، تا می‌افتند. بعد از رقص خسته می‌شوند و به خواب عمیق می‌روند. 🔸زن گفت: «آیا می خواهید بیدارشان کنم؟» 🔸گفتیم: «بله». رفت و قطب را بیدار کرد. 2️⃣ او دم و دستگاه مفصلی داشت. اطاق ملاقات جداگانه‌ای داشت و کتابخانه مفصلی که از قطب‌های قبلی به او رسیده بود. 3️⃣ کاری که بعد از بیداری کرد، این بود که بساط منقل و وافور را جلو کشید. دو سه تا استکان چای نوشید. چایی که مثل مرکب سیاه بود. 4️⃣ پس از چند دقیقه به‌تدریج دو سه نفر از مریدان ایشان به دیدار او آمدند. هر کدام هدایایی آورده بودند. قطب روی فرش روی زمین نشسته بود. بعضی از ملاقات‌کنندگان روی صندلی و بعضی دیگر بر زمین روی فرش نشسته بودند. 5️⃣ جناب قطب، میرزا داوود را شناخت. این آقای قطب وقتی کاشان بود دم در خانه‌ی ما مغازه‌ی نجاری داشت. 🔸از او پرسیدم: «می‌دانی من کی هستم؟». 🔸گفت: «ای داد! تو قلبت را از قلب من دور کردی. از این جهت تو را دیگر ندارم». 🔸گفتم: «مردم می‌گویند شما معجزه می‌کنی! چطور مرا نمی‌شناسی؟! شما مدتی در کاشان همسایه‌ی ما بودی، پسرت را خودم ختنه کرده‌ام». 🔸قطب مدام می‌گفت: «تو قلبت را از قلب من دور کردی برای این است که تو را نمی‌شناسم». 🔸گفتم: «من یدیدیا هستم». 🔸گفت: «ای ی ی». 💠 @sarbaze110
✡️ خاطرات حاخام یدیدیا شوفط و فرقه‌سازی (3) ⛔️ به‌مناسبت جنایت اخیر 1️⃣ چه کتابخانه‌ای داشت! چه کتاب‌هایی که از چند پشت به او رسیده بود! ایشان یک کلاه با چند ترک گشاد و بلند سرش گذاشته بود. صورتش وقتی در کاشان بود سفید بود. اما حالا تغییر کرده بود. 2️⃣ نشسته بودم که یک نفر آمد پشت پرده و بلند گفت: «یا حق». این گروه تا جواب یا حق را نگیرند، حق ندارند وارد شوند. آقا یا حق گفت و بعد یک نفر «افسر بلندمرتبه ارتش ایران»!! آمد توی اطاق روی صندلی نشست. قبل از آن یک پاکت که گویا پول در آن بود به آقا داد که آقا آن را زیر تشک خود گذاشت. 3️⃣ تا آنجا بودیم باز همین مراسم ادامه داشت. آقای بسیار منظم و مرتب که تصور می‌کنم عضو «وزارت دارایی»!! بود، آمد داخل اطاق شد و نشست. او هم برای آقای هدیه آورده بود که آن را آوردند و او در کمد گذاشت. همه گونه هدایا می آوردند. ما قدری با او صحبت کردیم. 4️⃣ در میان مریدان این که وجودش در میان از عجایب بود یک نفر ایسرائل بود که مردی تاجر و درس‌خوانده بود. فرزند این مرد اکنون در آمریکاست. او فوق‌العاده به قطب اعتقاد پیدا کرده بود. او یک ایسرائل مؤمن و تاجر معتبری بود که وارد به حوزه‌ی عرفانیان شده بود. اما بعد به‌خاطر مواردی که پیش آمد[!!] اعتقاد خود را به قطب کاملاً از دست داد و دیگر به ملاقات او نرفت. 5️⃣ به‌تدریج هر که از یهودیان به قطب اعتقاد داشت از او روی برگرداند و اینک پسر تحصیل‌کرده‌ی آن مرد درویش که با اینجانب آشنایی دارد و من او را خیلی عزیز می‌دارم برای پدر مرحوم خود قدیش می‌زند و هشکابا می‌خواند». 📚 منبع: کتاب خاطرات یدیدیا شوفط 💠 @sarbaze110
✡️ خاطرات حاخام یدیدیا شوفط و فرقه‌سازی / پایان ⛔️ به‌مناسبت جنایت اخیر 1️⃣ به‌راستی نمی‌توان مطلبی بر این خاطره‌نویسیِ جناب حاخام افزود! 2️⃣ ، یکی از نوکران را مأمور می‌کند که برای گرمی بازار درویشی، تلاش کند. لابد این قطب‌الاقطاب از آن همه‌فن‌حریف‌ها بوده است. خودش یهودی، زنش یهودی، پسرش هم یهودی. 3️⃣ آنگاه این جهود، نظامیان و مأموران مالیه، یعنی دو رکن حیاتی بقای کشور را فریب می‌دهد و فریفته‌ی خود می‌کند که اگر کنیسه خواست هر اطلاع پنهانی را دو دستی تقدیم کنند! 4️⃣ از همه مهم‌تر، آن بساط دود و دم است که گرچه ابتدا مراسم سماع گفته می‌شود ولی به زودی یدیدیا تعارف را برمی‌دارد و از بساط منقل و وافور حرف می‌زند. وقتی قطب‌الاقطاب در حضور جمع مریدان تریاک می‌کشد، پس کدام مرید است که جیب گرداننده‌ی بازار ایران را با تأسی به لبریز نکند؟! 5️⃣ آن‌گاه وقتی این رئیس فرقه‌ای از ، راهی گور می‌شود، پسرش برای او قَدّیش می‌زند و هشکابا می‌خواند و احتمالاً سایر دراویش هم صلوات و بقره و آل‌عمران می‌خوانند! 6️⃣ این است ریشه‌ی آن گروه یاهو کش و کلاه ترک‌دار کنیسه‌ای بر سر که جز تشویق خلق به کثافت و خیانت و خوش‌باشی و دوری از عبادت خداوند و رقص و ، کاری نداشته‌اند. 7️⃣ از همه مفتضح‌تر، پیوستن چند به این قطب است تا بازارش را گرم و در باب کرامات او تبلیغ کنند و هنگامی که ارتشی و بازاری و اداری و بچه گم کرده و بی فرزند مانده و گرفتاران دیگر، به‌قدر کافی در اطراف قطب جمع شدند، راه خود را به سمت مأموریتی دیگر می‌گردانند!! فاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ (الحشر:2) 💠 @sarbaze110
✡ توهین به حضرت و حضرت ✡یهودیان در تلمود از حضرت عیسی، به نام عیسای شهر ناصره (Jesus the Nazarene) یاد می‌کنند و حضرت مریم را مریم و در مواردی مریم آرایشگر (Miriam the hairdresser) می‌خوانند! یهودیان در تلمود اظهار می‌دارند که افراد مسنّی [که ظاهراً در میان آنها چند نیز حضور داشتند] در کنار دروازه‌ای نشسته بودند. دو نفر پسر نوجوان که یکی از آنها سر خود را پوشانده بود و دیگری سرش را مستور نساخته بود، از مقابل آنها عبور کردند. یکی از آن افراد، به‌نام حاخام الیزر (Rabbi Eliezer)، با اشاره به آن نوجوان که سرش را نپوشانده بود، گفت: او یک حرامزاده (bastard) است. نفر دوم به‌نام حاخام جاشوا (یوشع) (Rabbi Joshua) اظهار داشت: نطفه‌ی او زمانی بسته شده که مادرش در دوران قاعدگی بوده است. اما نفر سوم به‌نام حاخام اکیبا (Rabbi Akiba) اظهار می‌دارد: آن پسر جوان، هم یک حرامزاده است و هم در زمانی که نطفه‌اش بسته شده است، مادرش قاعده بوده است! ✡ و ✡از خاخام اکیبا سؤال می‌کنند که چه چیزی باعث شد تا تو مطلبی متفاوت با آن دو همکار خود اظهار كنی؟ وی در جواب می‌گوید که من این موضوع را درباره‌ی آن پسر جوان، برای شما اثبات خواهم کرد. سپس حاخام اکیبا به نزد مادر آن پسر جوان (که در بازار نشسته بود و مشغول فروختن لوبیا بود) رفت. حاخام اکیبا به مادر آن پسر جوان گفت: دخترم، اگر این سؤالی را که من از تو می‌پرسم جواب دهی، من تو را به زندگی ابدی خواهم برد [یعنی بهشت را برای تو تضمین می‌کنم]. مادر آن پسر جوان به حاخام اکیبا گفت که آیا تو برای این قول خود، قسم یاد می‌کنی؟ حاخام اکیبا برای مادر آن پسر جوان با لب‌های خود (نه با قلب خود) قسم یاد کرد.سپس حاخام اکیبا از او سؤال کرد که وضعیت پسر شما چیست؟ او در جواب گفت: وقتی من ازدواج کردم و به حجله وارد شدم، قاعده بودم و شوهرم از من دوری نمود، ولی ساقدوشم با من هم‌بستر شد و نتیجه‌ی آن نزدیکی، این پسر است. بعد حاخام اکیبا نتیجه می‌گیرد که همان‌گونه که گفته است، این پسر، هم حرامزاده است و هم زمانی که نطفه‌اش بسته شده است، مادرش در دوران قاعدگی به سر می‌برده است. ✡یهودیان در ادامه اعلام می‌دارند که: خداوندِ ، که سرّ خود را برای حاخام اکیبا آشکار ساخته است [و یا به تعبیری دیگر، از طریق حاخام اکیبا این سرّ را افشا ساخته است] مقدس است. این یاوه‌ها، بخشی از توهین‌هایی است که یهودیان در تلمود در ارتباط با حضرت عیسی اظهار می‌دارند. در مجموع، یهودیان بر این باورند که نعوذ بالله حضرت مریم یک زن روسپی (Harlot) بوده و حضرت عیسی نیز فرزندی نامشروع و جادوگر بوده و مرگی ننگین داشته است. متأسفانه درصد قابل توجهی از مسیحیان، ملعبه‌ی دست یهودیان می‌باشند. وقتی از مسیحیان سؤال می‌کنید که آیا می‌بینید که یهودیان در تلمود درباره حضرت مریم و حضرت عیسی چه می‌گویند؟ مسیحیان در جواب می‌گویند: یهودیان مردم برگزیده‌ی خدا می‌باشند. ما چیزی را علیه آنان نمی‌توانیم بگوییم. اگر علیه آنان مطلبی را اظهار نماییم، این علیه خواسته‌ی خدا خواهد بود (یعنی مخالفت با آنها، مخالفت با خداست)! 💠 @sarbaze110