eitaa logo
از فکه تا دمشق
205 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
58 فایل
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا رِیحانَةُ الحُسین(علیه‌السلام) ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17344486346515 تبادلات: @R_khalili2004
مشاهده در ایتا
دانلود
<🌸🔏> گـوینـد: شھـٰادت‌‌مھرقبولیسـت‌ڪہ‌بردلـت‌ میخـورد... شُھـدآ‌دلـم‌لایق‌شھـٰادت‌نیسـت‌اما؛ شمـٰاڪہ‌نظرڪنیداین‌کویرتشنہ‌ دریا‌میشَـود...! https://eitaa.com/sardar_313_martyr
ࢪفت... جنگیـد... شهیـد شـد... گمنام شـــــد... به امیـد اینڪه من و شما راهشو ادامہ بدیم(: ڪجاے ڪارامون با ادامہ دادن راه شهـدا جوࢪ دࢪ میاد؟؟ https://eitaa.com/sardar_313_martyr
شهید مدافع حرم عباس آبیاری شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۲۱ https://eitaa.com/sardar_313_martyr
▪️همین یک‌بیت شعر از این حقیر که شهید مدافع‌حرم محمدرضا دهقان‌امیری تو وصیتنامه‌ش نوشت و روی سنگ قبرش حک شد تو این دنیا ازم به یادگار بمونه برام کافیه ... من شنیدم سر عشّاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد https://eitaa.com/sardar_313_martyr
او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد 🕊امروز ۲۱ دی سالروز شهادت مدافع حرم 🕊شهید جستجوگرنور و مدافع حرم فرزاد زنگنه 🕊شهیدمدافع حرم مرتضی کریمی 🕊شهیدمدافع حرم عباس آسمیه 🕊شهیدمدافع حرم محمد آژند 🕊شهیدمدافع حرم میثم نظری 🕊شهیدمدافع حرم رضا عباسی 🕊شهیدمدافع حرم مهدی حیدری 🕊شهیدمدافع حرم محمد اینانلو 🕊شهیدمدافع حرم عباس آبیاری 🕊شهیدمدافع حرم علیرضا مرادی 🕊شهیدمدافع حرم مصطفی چگینی 🕊شهیدمدافع حرم حسین امیدواری 🕊شهیدمدافع حرم مجید قربانخانی 🕊شهیدمدافع حرم امیر علی محمدیان 🕊شهیدمدافع حرم غلامرضا خاوری فر 💐شادی روح پرفتوح شهید . https://eitaa.com/sardar_313_martyr
کتاب(کتاب مخفی) ماهان رطب را در دهان برده و و می پرسد: _ محمد این ها را گفت ؟! پیرزن سری تکان می دهد. _ آری ! او همین جا نشسته بود . همین جا که اکنون تو نشسته ای . و علی را (برادرم) و (جانم) خطاب می کرد ! شنیدم که گفت:( هر که به یکی از فضائل علی گوش بسپارد،خدا گناهان گوش او را می آمرزد هر که حدیثی از فضائل علی را تماشا کند یا بخواند ، خدا گناهان چشم او را می بخشد !) پیرزن شروع می کند به شمردن رطب ها . _ یک . دو. سه . با صدای آرام می شمارد . چهارده رطب را جدا می کند و میان یکی از کاسه های سفال می گذارد . دوباره چهارد۶ رطب دیگر می شمارد و میان کاسه دیگری می گذارد . ماهان نگاهش می کند . پیرزن ادامه می دهد: _روزگاری این خانه مرد داشت . دو مرد . کاسه دیگری را پر می کند و کنار می گذارد . _ مثل حالا ویرانه و نمور و بی نور نبود ! برابر خانه اش چراغ داشت ! حیاطش گلدان داشت! دورتر باغ داشت ! پنجره اش پرده داشت ! سفره اش رونقی داشت ! صدایش پر از اندوه است . ماهان می پرسد: _ مردان این خانه چه شدند ؟! کجا رفتند ؟! _ آنها شوهر و پسرم بودند . دستش از شمردن می ماند . چشم های کورش را رو به ماهان گرفته !کمی تامل می کند و بعد می گوید : _ هر دو با ذوالفقار علی کشته شدند! ماهان مبهوت نگاهش می کند . از چیزی که شنیده حیرت کرده ! می پرسد : _ کشته شدند ؟! به دست علی ؟! پیرزن سری تکان می دهد. _ آری ! در بدر مقابل علی و رسول خدا ایستادند و شمشیر کشیدند . دست پیرزن دنبال کاسه سفال می گردد . ماهان خم می شود و کاسه سفال را به دست پیرزن می دهد و می پرسد: _ چه می گویی ؟! شوهر و پسرت با محمد و علی جنگیدند ؟! پیرزن آهی می کشد و می گوید: _ خدا نی داند چقدر گریستم و به پایشان افتادم تا از این خیال شوم برگردند. گفتم با رسول خدا نجنگید . گفتم هر که بر نور شمشیر بزند زندگی اش را تاریک می کند. گفتم این که مقابل شماست لشکر خداست . چگونه می شود با خدا جنگید ؟! ادامه دارد... https://eitaa.com/sardar_313_martyr
🔴 الآن کی کوفیه؟ ما کی هستیم؟ شما کی هستید؟ هشتگ مهسا امینی این وسط چکار میکنه؟ چرا انقد قر و قاطیه شعره؟ https://eitaa.com/sardar_313_martyr
🔴 سینه ی خود را شکافتم، به هر جای آسمان رفتم این سید (خامنه ای) را دیدم. باید قنبر حضرت خامنه ای کبیر بود. https://eitaa.com/sardar_313_martyr
🔴 متاسفانه جنس های ساقی کپکی بود:)🤣 https://eitaa.com/sardar_313_martyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️هر چه دارم از نماز اول وقت و امام حسین(ع) دارم. تا حالا نشده چیزی رو دوبار به امام حسین بگم..!!!! نوجوان ۱۳ ساله‌ای که حرف و عملش عقلای جهان را مات و مبهوت خود کرده... 👈این ۴ دقیقه رو هرگز از دست ندهید. دشمن بدنبال این است که این نسل تکثیر نشود ، دشمن نوجوان و جوان ملنگ و افیونی میخواهد... https://eitaa.com/sardar_313_martyr
رفته بود قبرستان بقیع از حضرت زهرا سلام الله خواسته بود که وقتی شهید شد، مزارش مثل حضرتش بی نشان باشد. دو سال بعد وقتی در عملیات والفجر هشت شهید شد. پیکرش در منطقه ماند. شهید خرازی فرستاد دنبالش. منطقه را آب گرفته بود. هر چه گشتند خبری نشد، باورش نشد. خودش هم آمد باز خبری نشد که نشد. همان قبرستان بقیع حاجتش بر آورده شده بود. https://eitaa.com/sardar_313_martyr
همیشه لباس کهنه می‌پوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانش‌آموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه دایی‌اش بود. همان روز  عصبانی به خانه خواهرش رفت‌. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد. گفت عباس می‌گوید دلش را ندارد پیش همکلاسی های نیازمندش اینها را بپوشد. ❤️ شهید عباس بابایی ❤️ https://eitaa.com/sardar_313_martyr
کتاب (کتاب مخفی) صدایش اندوه دارد. بغض کرده است . _ اما من یک زن کور و ناتوانم! مگر حرف من چقدر ارزش دارد ؟! دوباره رطب ها را می شمارد و می گوید: _ تمام آنچه را که گفتم و نشنیدند،بعد ها رسول خدا بر فراز منبر برای مردم گفت. گفت :(جنگ با علی جنگ با خداست!این دست ها که ذوالفقار حمل می کند ، دست علی نیست ، یدالله ست ! به خداوندی خدا عقیده ام این است که هر که با علی بجنگد، نانش سنگ و آبش خاک می شود !) ماهان با اندوه به پیرزن نگاه می کند. پیرزن رطب ها را در کاسه سفال می گذارد و ادامه می دهد : _ بعد ها آن قدر از علی و فضائل و اوصافش شنیدم و شنیدم و شنیدم که بزرگ ترین آرزویم دیدن علی بود ! روزی که رسول خدا میهمان خانه ام شد، خواست چشم هایم را شفا دهد . او خواست امام من نخواستم ! ماهان با تعجب می پرسد: _ نخواستی ؟! پیرزن می گوید: _ چگونه چشم باز کنم و علی را ببینم؟! شرم مرا می کشد ! _ شرم؟! _ آری !شرم از اینکه رسول خدا و علی مرا ببینند و بدانند که من همان مادی ام که از من پسری زاده شد و بر او تیغ کشید ! من همسر مردی بودم که در قلبش بغض علی بود ! به خدا سوگند کور بودن هزار بار بهتر از شرمساری نزد علی ست ! من با گوش های خودم شنیدم که رسول خدا گفت :( اگر تمام خلایق بر محبت علی جمع می شدند ، خدا هرگز آتش جهنم را خلق نمی کرد . چگونه بینا شوم و در نگاه علی خیره شوم ، وقتی که من مادر و همسر دشمن علی هستم !) ماهان متوجه صدایی می شود ‌. با ترس سر می چرخاند طرف پنجره و آرام رو به پیرزن می گوید : _ صدای چه بود ؟! پیرزن متعجب می پرسد: _ کدام صدا؟! ماهان سراسیمه از جایی که نشسته بلند می شود. از پنجره کوچک به بیرون خانه نگاه می کند. بیرون هنوز باد و طوفان است . غبار سپید همه جا را فرا گرفته . چیزی میان سپیدی غبار پیدا ۶. ماهان همان طور که دارد به برهوت نگاه می کند، می گوید: _ صدایی به گوشم خورد!شبیه به حرف زدن مردانی در باد ! _ صدایی نیست جز زوزه باد ! پیرزن انگار متوجه چیزی شده ! می پرسد: _ از کسی می گریزی ؟! ماهان از پنجره فاصله می گیرد و جواب می دهد : _ آری ! می نشیند و شمشیر را میان دست می گیرد. _از مردانی می گریزم که برای قتل محمد نقشه می کشیدند. پیرزن حیرت زده می پرسد: _ قتل رسول خدا؟! ماهان سری تکان می دهد و می گوید: _ آری ! شاید باور نکنی، مردانی از قریش ! از یاران نزدیکش! ماهان ترسیده سر می چرخاند طرف حیاط . _ نمی دانم چرا حس می کنم مردانی پشت دیوار خانه ایستاده اند ! شمشیر را میان دست هایش می فشارد ! _ اگر برسند من حریف شان نیستم! پیرزن می گوید: _ اگر فراری هستی چرا به این جا آمدی ؟! باید مثل باد در برهوت می رفتی ! _ راه را گم کردم ! طوفان راهم را بست ! من به این برهوت و این طوفان عادت ندارم . باد زوزه می کشد و در چوبی حیاط را به هم می کوبد. ماهان ترسیده زانو می زند و شمشیرش را طرف در می گیرد . _ به گمانم این جا هستند ! پشت این در ! برای کشتن من آمده اند ! به یکباره صدای کوبیدند در بلند می شود . ادامه دارد... https://eitaa.com/sardar_313_martyr
تقدیم به شما مادران شهداء والا مقام وبانوان زهرایی روزتان مبارک ومعطربه بوی گل یاس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/sardar_313_martyr
بایدخاڪریزهاےجنگ‌رابڪشانیم بہ‌شہر ! یعنـےنسلِ‌جدیدرابا آشناڪنیم؛ درنتیجہ‌جـٰامعہ‌بیمہ‌مـےشودو یاربراےامام‌زمان؏ج تربیت‌مـےشود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/sardar_313_martyr
🌹 🔻شهید شدن دل می خواهد دلی که‌ آنقــدر قوی باشدوبتواندبریده شود از همه تعلقات... دلی که آرام،له شود زیر پایت به وقت بریدن و رفتن... و شهدا "دلدار بی دل" بودند...! اللّهُمَّ ارزُقنا توُفیق الشَّهادة في سَبيلک ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/sardar_313_martyr
🔴 اهمیت مقام مادر 🔻أنّ رجلا سأل النبیّ صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلم فقال: « یَا رَسُولَ اللهِ! مَا حَقُّ الْوَالِدِ؟ قَالَ: أَنْ تُطِیعَهُ مَا عَاشَ فَقِیلَ : مَا حَقُّ الْوَالِدَهِ ؟ فَقَالَ: هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لَوْ أَنَّهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَقَطْرِ الْمَطَرِ أَیَّامَ الدُّنْیَا قَامَ بَیْنَ یَدَیْهَا مَا عَدَلَ ذَلِکَ یَوْمَ حَمَلَتْهُ فِی بَطْنِهَا » 🔹 شخصی خدمت رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله عرض کرد: ای رسول خدا ! حق پدر چیست؟ 🔺 حضرت فرمودند: مادامی که زنده است، از او اطاعت کنی. بعد پرسید: حق مادر چیست؟ فرمودند: اگر انسان به اندازه ریگ‌های بیابان و قطرات باران و ایام روزگاران در مقابل او بایستد و او را اطاعت کند، به اندازه یک روز دوران حمل، حق او را أدا نکرده است. 📚 مستدرک الوسائل، ج ۱۵ ص ۲۰۳ https://eitaa.com/sardar_313_martyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 اصلی‌ترین نقش زن از نظر اسلام چیست و به چه معناست؟ ❄️🌹❄️ 🌺 مقام معظم رهبری در دیدار اخیر با جمعی از بانوان پاسخ این سوال را اینگونه دادند .... https://eitaa.com/sardar_313_martyr
کتاب (کتاب مخفی) ماهان ترسیده و آشفته رو به پیرزن می چرخد. _ دیدی؟! نگفتم؟! همان هایی هستند که گفتم ! پیرزن از جا بلند می شود. _ نترس ! ماهان با صدای آهسته می گوید : _ چگونه نترسم ؟! برای گرفتن جانم آمده اند ! ماهان دور خود می چرخد. _ جایی برای پنهان شدن نیست ؟! تنوری ! خمره ای ! اتاقکی پنهان ! یا دری که آنها آن را نبینند ! پیرزن با دست به گوشه حیاط اشاره می کند. _ آن جا تنور خاموشی هست‌. ماهان شمشیر و کیف چرمی را به دست می گیرد و می دود طرف تنور . دوباره کسی بر در می زند . ماهان برگ ها و خاشاک را کنار زده و صحفه گرد چوبی تنور را بر می دارد و به سرعت می پرد توی تنور . هنوز کامل تو نرفته که سرش را بیرون آورده و به پیرزن که بالای سرش ایستاده می گوید : _ اسبم! بی گمان اسب را بیرون خانه دیده اند ! پیرزن دست می چرخاند روی زمین . صحفه چوبی را پیدا می کند و می گوید : _ دیر به یادت آمد. با دست سر ماهان را در تنور فرو می کند و صحفه چوبی را بر تنور می گذارد تا دیده نشود . همان طور که بر زمین زانو زده ، برگ ها خاشاک را دوباره بر تنور می ریزد . آن ها که پشت در ایستاده اند ، حالا با لگد بر در می کوبند و فریاد می زنند : _ باز کنید ! در را باز کنید ! پیرزن با قدم های آرام به طرف در می رود ، یک قدم مانده به در ، لگد محکمی بر در کوبیده می شود ! در چوبی می شکند و به سینه پیرزن می خورد . پیرزن فریادی از درد می زند و بر خاک می افتد . سه مرد با شمشیر های برهنه وارد خانه می شوند . دو نفر با شتاب پا به درون اتاق می گذارند و این سو و آن سوی حیاط را می گردند. دیگری بالای سر پیرزن نی ایستد و نگاهش می کند و فریاد می زند: _ کجاست ؟! پیرزن توان حرف زدن ندارد . از درد سینه به خود می پیچد. از پیشانی اش خون جاری شده است ‌. آن دو نفر توی اتاق می چرخند و سراسیمه بیرون آمده و میان حیاط می ایستند . یکی می گوید: _ نیست ! هیچ کس توی اتاق نیست ! هر سه بالای سر پیرزن ایستند اند. یکی زانو می زند بالای سرش و گریبانش را می گیرد . _ عجوزه! می گویی کجاست یا حلقومت را پاره کنیم ؟! پیرزن میان درد و ناله ، می گوید: _ دنبال چه می گردید ؟! جز من کسی در این خانه نیست . مرد شمشیرش را بالا می برو و آن را در گلوی پیرزن فرو می کند . پیرزن ناله خفیفی می کند و جان می دهد. ماهان ترسیده و وحشت زده به دیواره تنور چسبید. به یکباره باد تندی به درون حیاط می خزد . باد توی حیاط پیچ می خورد و برگ های روی تنور را کنار می زند. مهاجمان مبهوت به تنور نگاه می کنند . ادامه دارد... https://eitaa.com/sardar_313_martyr
28.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در پی دوست به کوی دِگران می‌گردم🙂♥️ یار در خانه من گردِ جهان می‌گردم🙃🌏 ❤️ اللهم عجل لولیک الفرج ❤️ https://eitaa.com/sardar_313_martyr
مخصوصا دخترا حتما بخونن‼️ 💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀 داداشم منو دید تو خیابون..😳  با یه نگاه تندبهم فهموند برو خونه تا بیام..😠 خیلی ترسیده بودم.. 😰 الان میاد حسابی منو تنبیه میکنه..😰 نزدیک غروب رسید..🌅  وضو گرفت دو رکعت نماز خوند📿 بعد از نماز گفت بیا اینجا خیلی ترسیده بودم😰 گفت آبجی بشین☺️ نشستم🙄 بی مقدمه شروع کرد  یه روضه از خانوم حضرت زهرا خوند❗️😭😭😭 حسابی گریه کرد منم گریه ام گرفت😭😭 بعد گفت آبجی میدونی بی بی چرا روشو از مولا میپوشوند🤔 از شرم اینکه علی یدفعه دق نکنه😔 آخه♥غیرت الله♥ میدونی بی بی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته!😔 میدونی چرا امام حسن زود پیر شد😔 بخاطر اینکه تو کوچه بود و نتونست کاری برا ناموسش کنه😭😭😭 آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش😥 یدفعه ناخداگاه نره عقب و یه تار موت بیفته بیرون❗️ من نمیتونم فردای قیامت جواب خانوم حضرت زهرا رو بدم❗️😰 https://eitaa.com/sardar_313_martyr
🔴 سلفی مرزبانان کشور در سرمای ۲۵ درجه زیر صفر 🔹‌ خدا قوت سربازان وطن قهرمان ✌️😊🇮🇷 https://eitaa.com/sardar_313_martyr
اهدای عضو مامور شهید فراجا به ۵ بیمار 🔹سروان شهید احمد کشوری‌نیا که در حین اجرای ماموریت و تعقیب قاچاقچیان با خودرو در ساوه دچار مرگ مغزی شده بود ۲ کلیه، ۲ قرنیه و کبد او برای پیوند به ۵ بیمار نیازمند اهدا شد. https://eitaa.com/sardar_313_martyr
انگلیس ایران را به‌دلیل اعدام جاسوسش تهدید کرد 🔹پس از نخست‌وزیر انگلیس، وزیر خارجه این کشور هم به اعدام «علیرضا اکبری» که برای لندن جاسوسی می‌کرد واکنش نشان داد و نوشت: این اقدام بدون پاسخ نخواهد ماند. پ.ن: بسوزید که دوران مماشات قوه قضاییه با سرباز‌های فارسی‌بلدتون تموم شده... تا باشید تو مسائل داخلی ما دخالت نکنید بیشرفا! هر غلطی هم بکنید بعدش دوباره پاسخ بدتر بهتون میدیم... https://eitaa.com/sardar_313_martyr