تقدیم به سردارترین سرباز و سربازترین سردار وطن ،حاج قاسم عزیز
دار بر دوش، کجا می روی ای طوفان مرد؟
شهر، پشتش به تو گرم است، خدا را! برگرد!
ای تسلای تبرخوردگیِ زیتون ها!
فصل بارانیِ مایوس ترین هامون ها!
ای کمان گیرترین باورِ این دشت، ای کوه!
سایه ات کم نشود از سر این دشت، ای کوه!
تیرِ پرتابِ چنین دست و چنین بازویی
کی نشیند به تنِ خسته ی هر گردویی؟!
هر عقابی به پَرِ تیرِ تو تعظیم کند
مرزها را پس از این، تیر تو ترسیم کند!
دل به طوفان زده ای، دست مریزاد ای مرد!
سرزمین تو پر از مردِ چنین باد ای مرد!
هر چه گل، آینه ی پیکر گُلفامت باد!
هر چه گهواره، پر از کودکِ همنامت باد!
از بلندای تو پیداست سراسر خورشید
ای دماوندترین قله! شکوهت جاوید!
صبحِ آدینه ی سنگین و... خبر، سنگین تر
بغض، سنگین شده و داغِ جگر، سنگین تر
خبر آمد تن خونین کسی باز آمد
مرد، سردارترین رفته و.... سرباز آمد!
شهر در سوگ، تَرَک خوردنِ بارویش را!
در کجا دفن کند قوّتِ بازویش را؟!
صبح گاهی خبر آمد که تو تکثیر شدی!
خواب آشفته ی نمرودی و تعبیر شدی!
تو که تکثیر شدی، شهر، "سلیمان" تر شد
سایه ات کم که نشد هیچ،.. فراوان تر شد...
از پی ات منطقه در منطقه، طوفان شده است
بی گمان خون تو فرمانده ی میدان شده است!
تکه در تکه پریشان شدی و می جنگی!
همه ی باورِ ایران شدی و می جنگی!
شهر، امّید به تو دارد و ساماندهی ات
جان فدای تو و این شیوه ی فرماندهی ات!
این شغالان که به یک گرگ، ارادت دارند
از همین پیرهنِ سرخ تو وحشت دارند...
ترس، آمیخته با زیر و بمِ زوزه یشان
خنده ماسیده به روی لجنِ پوزه یشان...
می سپاریم به خاطر، بدن خونینت!
پرچمِ کاوه ی ما، پیرهن خونینت!
شهر، هر چند که خالی ز "سلیمانی" نیست
هر کسی بگذرد از خون تو، ایرانی نیست!
از پی ات، عاشق سرمست، فراوان بادا!
شیرمردانِ از این دست، فراوان بادا!
ای صبوحی زده بیتاب تر از مجنون ها!
گاه یادی بکن از طایفه ی دلخون ها!
جام می، تا خطِ بغداد، گوارا بادت!
"جرعه بر خاک فشاندن" نرود از یادت!...
#شهید_القدس
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
#سیده_اعظم_حسینی
.....................................................
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1