eitaa logo
سیده اعظم حسینی
553 دنبال‌کننده
3 عکس
18 ویدیو
0 فایل
اشعار و آثار خانم دکتر سیده اعظم حسینی.. شماره ی ایتا جهت تبادل نظر و ارائه ی پیشنهادات و انتقادات 09179148588
مشاهده در ایتا
دانلود
34.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازپخش به مناسبت وفات حضرت فاطمه ی ام البنین سلام الله علیها ........................... شعرخوانی سیده اعظم حسینی در کنگره ی فرهنگیاران سپاه .......... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
در آستانه ی پنجمین سالروز شهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی، تقدیم به آن اسطوره ی بی بدیل ایران زمین و جهان اسلام: باید بر اوج باور ایران بایستی وقتی که جز به رسم شهیدان نزیستی! همنام "قاسم" "حسنی"! پاره پاره تن! سردار عشق! "نفس زکیه"تو نیستی؟!! روییده درد، در دل ایران، بلندتر! قامت کشیده خون به خیابان بلندتر! با یاد پاسدار حرم، ضجه می زنند نقاره های سوگ خراسان، بلندتر! شولای داغ بر تنِ تبدار هر چه شهر پیراهنی که بر تن کرمان، بلندتر! هوهوی داغدار کویر از گلوی باد در مرز سوگوار درختان، بلندتر! نجوای " رود رودِ" خزر، می رسد به گوش در شروه ی خلیج پریشان، بلندتر ما لاله لاله شعله به دست ایستاده ایم هر جا نفس کشیده زمستان بلندتر! ما سایه ی بلند ظهوریم و می شویم وقت طلوع، مثل "سلیمان" بلندتر! عفریت زخم خورده ی کابوس های قدس! بردار گامهای گریزان بلندتر! حالا که ایستاده "سلیمانِ" باشکوه یک گردن از بلندی جولان، بلندتر! نامت بلند باد در ایرانِ سرفراز! در خاطرات غزه و لبنان، بلندتر! جام شراب، تا "خط بغداد"، دست تو فریاد "نوش نوشِ" شهیدان بلندتر! بعد از تو خطِّ آخر این جام و... می رسد آواز سرخوشان غزلخوان، بلندتر... "ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم" این را بگو به محضر طوفان، بلندتر... .................................... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
تقدیم به سردارترین سرباز و سربازترین سردار وطن ،حاج قاسم عزیز دار بر دوش، کجا می روی ای طوفان مرد؟ شهر، پشتش به تو گرم است، خدا را! برگرد! ای تسلای تبرخوردگیِ زیتون ها! فصل بارانیِ مایوس ترین هامون ها! ای کمان گیرترین باورِ این دشت، ای کوه! سایه ات کم نشود از سر این دشت، ای کوه! تیرِ پرتابِ چنین دست و چنین بازویی کی نشیند به تنِ خسته ی هر گردویی؟! هر عقابی به پَرِ تیرِ تو تعظیم کند مرزها را پس از این، تیر تو ترسیم کند! دل به طوفان زده ای، دست مریزاد ای مرد! سرزمین تو پر از مردِ چنین باد ای مرد! هر چه گل، آینه ی پیکر گُلفامت باد! هر چه گهواره، پر از کودکِ همنامت باد! از بلندای تو پیداست سراسر خورشید ای دماوندترین قله! شکوهت جاوید! صبحِ آدینه ی سنگین و... خبر، سنگین تر بغض، سنگین شده و داغِ جگر، سنگین تر خبر آمد تن خونین کسی باز آمد مرد، سردارترین رفته و.... سرباز آمد! شهر در سوگ، تَرَک خوردنِ بارویش را! در کجا دفن کند قوّتِ بازویش را؟! صبح گاهی خبر آمد که تو تکثیر شدی! خواب آشفته ی نمرودی و تعبیر شدی! تو که تکثیر شدی، شهر، "سلیمان" تر شد سایه ات کم که نشد هیچ،.. فراوان تر شد... از پی ات منطقه در منطقه، طوفان شده است بی گمان خون تو فرمانده ی میدان شده است! تکه در تکه پریشان شدی و می جنگی! همه ی باورِ ایران شدی و می جنگی! شهر، امّید به تو دارد و ساماندهی ات جان فدای تو و این شیوه ی فرماندهی ات! این شغالان که به یک گرگ، ارادت دارند از همین پیرهنِ سرخ تو وحشت دارند... ترس، آمیخته با زیر و بمِ زوزه یشان خنده ماسیده به روی لجنِ پوزه یشان... می سپاریم به خاطر، بدن خونینت! پرچمِ کاوه ی ما، پیرهن خونینت! شهر، هر چند که خالی ز "سلیمانی" نیست هر کسی بگذرد از خون تو، ایرانی نیست! از پی ات، عاشق سرمست، فراوان بادا! شیرمردانِ از این دست، فراوان بادا! ای صبوحی زده بیتاب تر از مجنون ها! گاه یادی بکن از طایفه ی دلخون ها! جام می، تا خطِ بغداد، گوارا بادت! "جرعه بر خاک فشاندن" نرود از یادت!...‌ ..................................................... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
به ساحت بلند همسران صبور شهیدان... نشسته ام دم در تا که بی صدا نروی در این سکوت نفس گیر کوچه ها نروی هوای چشم من ابری شد و نمی گویم کمی درنگ کنی و در این هوا نروی دلیل بغض گلوگیر هر شبم این نیست که یا به رفتن خود شک کنی و یا نروی که رسم عشق چنین است: راه را باید به انتها ببری یا از ابتدا نروی از این "چرا برودها" عبور کن بگذر تمام غیرت شهری،برو! چرا نروی؟ مرور می کنم این خاطرات خالی را دوباره عطر تو پر کرده این حوالی را نیامدی و کمی دیر شد حواست هست کنار قاب زنی پیر شد حواست هست سحر مسافر بی ادعای جاده شدی محال بود بمیری، شهید زاده شدی! اگر چه مثل همیشه نگاه می کردی عجیب بر دلم افتاد برنمی گردی! که دشت در گذرت لاله خیز خواهد شد شبی تمام تنت خاکریز خواهد شد که خاطرات تو را دشت خاک خواهد کرد شبی تمام تو را یک پلاک خواهد کرد زبانه می کشد آتش شبی تمام تو را و پس نمی دهد از تو به غیر نام تو را شیارِ دور و برت ناپدید خواهد شد و سجده گاه تو حتی شهید خواهد شد! عبور می کنی از این حصار تکراری که رزق یکسره از "عندربهم" داری رها نکردی اگر چه هنوز سنگر را سپرده ای به من این جنگ نابرابر را که می شناسی ام ای عشق،آدمش هستم همان بسیجی خط مقدمش هستم! که ایستاده ترینم! که جبهه خالی نیست! در امتداد تو می جنگم و ملالی نیست... نبرد بر سر خورشید روشن فرداست دفاع های مقدس هنوز پابرجاست پُری ز زخم و به عشق وطن نمی افتی که پرچمی شدی از دوش من نمی افتی به دوش می برمت در فراز زیباتر تو پرچمی و در این اهتزاز زیباتر اگر چه راه خطرناک و جاده باریک است به دوش می برمت فتح قله نزدیک است... ........................................................ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
23.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باز پخش به مناسبت میلاد مولی الموحدین، امام علی علیه السلام ..................................... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
سلام بر علی... ای عشقِ تو نزدیک ترین راهِ نجات جانی تو،که جانِ همه عالم به فدات آنقدر "محمد"ی که با دیدنِ تو "جبریل"،بلند،می فرستد صلوات!... مثل هیچکس می بری بر دوش خود،نانِ رطب اندود را تا به شکری وا کنی لب های قحط آلود را می کشانی تا ابد،دنبالِ ردِّ پای خود نیمه ی شبها نگاهِ کوچه ی مسدود را آن قدَر آیینه ای که نخل ها گم می کنند عاقبت،فرقِ میانِ عابد و معبود را... در کلامت،موج موجِ آیه های جبرئیل در نگاهت ردِّ پایی از خداوندِ جلیل پنج سالِ عدل را،تاریخ،هر شب می نوشت شمعِ بیت المال را روشن نکردی، بی دلیل آهنِ داغی خطوط قرمزت را رسم کرد تا کسی نتواند از آن بگذرد؛حتی "عقیل" سر،برون آورده حقِّ مطلق از پیراهنت طوقِ حقُّ الناس را برداشتی از گردنت غیرِ آن وصله که بر نعلین و پیراهن زدی وصله ای هرگز نچسپیده ست روی دامنت دیگران هم گاه،بیت المال،جارو کرده اند!! فرق دارد با بقیه،شکلِ جارو کردنت! خلقتِ نور تو از مفهومِ خلقت،پیش تر ای تو با جانِ پیمبر،از خودِ او،خویش تر هر "ذخیره"خوب می دانست،جز"ابنِ حُنیف" در"نظامت" هر کسی مسوول تر؛درویش تر.. ماجرای قرض گردنبند،یک مفهوم داشت: سهمِ آقازاده از عدلت،نه فضلت،بیش تر.. نامه هایت،خطِّ مشیِ روشنِ سردارها! "منذرِ جارود"، اخطاری به استاندارها! رازهایت را ،بریده،گاه افشا کرده اند بر فرازِ نخل های عاشقی،"تمّار"ها در مرامت سهم خواهی نیست،این را گفته اند "طلحه"های صف زده پشتِ درِ اصرارها.. کوله بارِ هرشبِ نان و رطب،سیرت نکرد سفره ی دنیا نمک داد و نمک گیرت نکرد! مثلِ سردیِّ تنورِ خانه ی یک بیوه،کس در گذرگاه زمان،با خویش درگیرت نکرد آیه های روشن "نهج البلاغه"شاهدند هر طرف دنیا کمند انداخت،زنجیرت نکرد... لافتی جز تو که کوهی؛سربلند و استوار مثلِ آیات جهادی؛محکم و پر اقتدار پنج سالِ دولتت،هر روز،اقدام و عمل پنج سالِ دولتت،هر لحظه اش پیکار و کار پس نه یک دفعه،که در هر لحظه گفته "جبرییل" "لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار" ..................................... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
مثل هیچ‌کس می‌بری بر دوش خود، نانِ رطب اندود را تا به شکری وا کنی لب‌های قحط آلود را می‌کشانی تا ابد، دنبالِ ردِّ پای خود نیمۀ شب‌ها نگاهِ کوچۀ مسدود را آن قدَر آیینه‌ای که نخل‌ها گم می‌کنند عاقبت، فرقِ میانِ عابد و معبود را... در کلامت، موج‌موجِ آیه‌های جبرئیل در نگاهت ردِّ پایی از خداوندِ جلیل پنج سالِ عدل را، تاریخ، هر شب می‌نوشت شمعِ بیت المال را روشن نکردی،‌ بی دلیل آهنِ داغی خطوط قرمزت را رسم کرد تا کسی نتواند از آن بگذرد؛حتی «عقیل» سر، برون آورده حقِّ مطلق از پیراهنت طوقِ حقُّ الناس را برداشتی از گردنت غیرِ آن وصله که بر نعلین و پیراهن زدی وصله‌ای هرگز نچسپیده‌ست روی دامنت دیگران هم گاه، بیت المال، جارو کرده اند! فرق دارد با بقیه، شکلِ جارو کردنت! خلقتِ نور تو از مفهومِ خلقت، پیش‌تر ای تو با جانِ پیمبر، از خودِ او، خویش‌تر هر «ذخیره» خوب می‌دانست، جز «ابنِ حُنیف» در«نظامت» هر کسی مسؤول‌تر، درویش‌تر ... ماجرای قرض گردنبند، یک مفهوم داشت: سهمِ آقازاده از عدلت، نه فضلت، بیش‌تر.. نامه‌هایت، خطِّ مشیِ روشنِ سردارها! «مُنذرِ جارود»،‌ اخطاری به استاندارها! رازهایت را ، بریده، گاه افشا کرده‌اند بر فرازِ نخل‌های عاشقی، «تمّار»ها در مرامت سهم‌خواهی نیست، این را گفته‌اند «طلحه»های صف زده پشتِ درِ اصرارها.. کوله بارِ هرشبِ نان و رطب، سیرت نکرد سفرۀ دنیا نمک داد و نمک‌گیرت نکرد! مثلِ سردیِّ تنورِ خانۀ یک بیوه، کس در گذرگاه زمان، با خویش درگیرت نکرد آیه‌های روشن «نهج البلاغه» شاهدند هر طرف دنیا کمند انداخت، زنجیرت نکرد ... لافتی جز تو که کوهی؛ سربلند و استوار مثلِ آیات جهادی؛ محکم و پراقتدار پنج سالِ دولتت، هر روز، اقدام و عمل پنج سالِ دولتت، هر لحظه‌اش پیکار و کار پس نه یک دفعه، که در هر لحظه گفته «جبرییل» «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» 🟢🔵🔴🟡 فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب. @fahhaam
سلام بر بانوی صبر و ایثار، حضرت زینب که در این ایام دوباره غریب مانده است 💫 بخش دوم من آن تمامیِ شرمم که مانده ام به جوابی تو آن نجابت محضی که از سوال گذشته! رسیده ها که به جای خود..از تطاول طوفان چقدر تیغ که از سیب های کال گذشته! زمین گریست که:" چیزی نمانده تا کف گودال" زمان گریست که:" ساعاتی از زوال گذشته"! حریم خیمه به فتوای شرع سوخت و یعنی حرام ها همه از بسترِ حلال گذشته! محال بود تصور کنم به نیزه سرت را محال بود و چه ها دیدم از محال‌،گذشته! کسی برای خرید کنیز اشاره به ما کرد حدیث غارت و تاراج ما ز مال گذشته! شبی نبود که لالایی اش به گوش نیاید ببین که کار رباب تو از خیال،گذشته! شبیه هر چه که زخمم،شبیه هر چه که داغم بیا که وصف من از مثل و از مثال گذشته به اشک نیست امیدی که داغ دل بنشاند اگر چه دیری از این حسرت زلال گذشته "مَضَی الزّمانُ و قَلبی یقول انّک آتٍ" اگر چه عمر من از وعده ی وصال گذشته به مویه های زنانه سبک نشد دلم اما حدیث هجر،مفصل شد و مجال گذشته مسیر آمده را بی تو میروم نه به دلخواه چگونه رد شوم از خاطرات روشنِ این راه نه آرزوی رسیدن،نه اشتیاقِ سلامی نه رغبتی به نشستن،نه شور و شوق کلامی! نمی شناسی ام ای زادگاه ایل و تبارم! ز بس گذشته ام از کوچه های کوفی و شامی "تو خود حدیث مفصل بخوان ز مجمل" و بگذر به زیر تیغ امامی،میان شعله امامی...! به لطف آیه ی "الا المودّةَ"نگذشتیم ز کوچه ای که ندیدیم احترام تمامی! به سرسلامتی ما، سری نماند سلامت مگر به اینکه خطا رفت سنگی از سرِ بامی! کدام شعله به "در" زد که عصر روز دهم هم نمی رسید به جز بوی سوخته به مشامی! به غیر فصل پیمبرکُشانِ وادی تورات کدام فصل در این قوم داشته ست دوامی؟ به پیشواز من ای شهر،شیرخواره نیاور شراره خیزتر از این نخواه داغ مدامی! گذار باد نیفتد به کوی هاشمیانت که مانده است بر او ردّ یادگاریِ گامی بگو به مادرِ آن چارقبرِ تازه ی خالی که کوچه مانده صدایت کند دگر به چه نامی! بگو به تربت معصوم "مجتبی"که ندارم ز شهدنوشِ قبیله به غیر زخم،پیامی! بگو به قامتِ "اِربا"،به خاطر دلِ عمه نمی شود که در این کوچه باز هم بخرامی؟ فدای خانه ی دربسته ات،برادرِ زینب! نمی شود که دری وا کنی به ذکرِ سلامی؟! که بغض تکیه زده روی شانه های صدایم چقدر روضه شود خواهرانه های صدایم... -------------------- ۱-مصرع های "ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی"،"تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی"،" مضی الزمان و قلبی یقول انک آت" از سعدی... ۲- نَبتهِل....اشاره به آیه ی مباهله... ............ کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
السلام علی سید السادات الاعاظم احمدابن موسی الکاظم. سالروز شهادتش را تسلیت عرض می نمایم. در هر طرف نشانه ی تو می کشاندم یک دست،با بهانه ی تو می کشاندم آرامش کرانه ی تو می کشاندم مهر پیمبرانه ی تو می کشاندم فیروزه های گنبد تو ساده و نجیب پیوند باد و پرچمت آرام و دلفریب گلدسته ات نشسته در آرامشی عجیب تا خلوت شبانه ی تو می کشاندم مثل چراغ و پرتو خورشید هشتمین در اهل بیت فاطمه اینجا رضاترین حتی شب سه شنبه ی سیدعلاالدین تا عطر آستانه ی تو می کشاندم در حافظیه از نفس گل پرم ولی از بوی رازقی و گلایول پرم ولی از آیه های شعر و تفال پرم ولی گلخند شاعرانه ی تو می کشاندم بوی حدیث سلسله می آید از درت باب الرضاست ،پنجره فولاد زائرت پیچیده در ضریح تو بوی برادرت شاید که او به خانه ی تو می کشاندم شیراز را به کوی تو زنجیر کرده اند در سرنوشت پاک تو تقدیر کرده اند ما را به سفره ی تو نمک گیر کرده اند احسان جاودانه ی تو می کشاندم ....................... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
عرض سلام و ادب کتاب «بانوان عصر عاشورا» ،اثر منظوم دکتر سیده اعظم حسینی، برگزیده چهارمین دوره کتاب سال استان فارس گردید. این کتاب با زبان شعر به معرفی بانوان تاثیرگذار قیام حضرت اباعبدالله علیه السلام پرداخته است. .............................................. @SayyedeAzamHoseini1
19.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍 کلیپ معرفی برگزیدگان 🔸 دکتر برای کتاب : بانوان عصر عاشورا 🎥 مشاهده فیلم گفتگو با نویسنده بصورت کامل در آپارات ( مدت زمان 17 دقیقه) : 🔻🔻🔻 https://www.aparat.com/v/arly4d3 ..... @SayyedeAzamHoseini1
بسم رب الشهداء در آستانه ی دهه ی فجر انقلاب ،شعر زیر تقدیم می گردد به اولین زن شهید انقلاب اسلامی استان فارس ، شهیده بانو باختر بیگلری از عشایر جنوب فارس که در سال 1342 توسط رژیم سفاک پهلوی به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد. این بانوی شهید در قیام عشایر جنوب فارس ،در منطقه ی لارستان نقش پیک را بین نیروهای انقلابی و حضرت آیت الله آیت اللهی به عهده داشت،به گواهی تاریخ این بانوی شجاع تا آخرین نفس در کنار همسرش با عوامل رژیم ستمشاهی جنگید. به شهید مبارز،باختر بیگلری... برنو بیاور!‌ کوه خالی مانده دستانش! دیری ست در آشفته حالی مانده دستانش! برنو بیاور با قطاری از یقین، کاین کوه بر ماشه های احتمالی مانده دستانش! این جا قطاری نیمه پر افتاده، شاید کوه در اعتمادی ارتجالی مانده دستانش! از صخره های نشکنش یک زن فقط مانده یک زن که بر عهدی زلالی مانده دستانش! زن همردیف کوه،زن همسنگر کوه است حتی پس از مرگی خیالی مانده دستانش! این زن که از آویشن و نعنا نسب دارد آنسوی مرز خشکسالی مانده دستانش! شاید به روی برنوی خوش دست ایرانی شاید کنار دار قالی مانده دستانش! افسار اسب دره شوری می خزد در باد زن رفته است و این حوالی مانده دستانش.... .............................................. کانال اشعار خانم دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1