eitaa logo
بیرونیِ گروه سه‌کتاب
131 دنبال‌کننده
160 عکس
0 ویدیو
0 فایل
تعدادی دیوانه، دورهم جمع شده‌ایم و کتاب می‌خوانیم. (متأسفانه فعلا فرصت عضوگیری جدید گروه فراهم نیست.) تأسیس: اسفند۱۴۰۱
مشاهده در ایتا
دانلود
ویژگی‌های زبان بیهقی ویژگی‌های زبان بیهقی و تکیه‌کلام‌های خاص او که به کلامش رنگ و لعاب متفاوت و تشخص می‌دهند فراوان‌اند و با تکرار این تکیه‌کلام‌ها و تعبیرات بیهقی‌وار است که در حین خواندن متن، داستان او در گوش خواننده‌اش طنینی آشنا و پیوسته می‌یابد از جمله ترکیبات بر ساخته با پیشوند «نیم» و «گونه» مثل «نیم‌دشمن» و «خجل‌گونه» و ترکیبات قیدی بدیع مانند «خوران‌خوران» به معنی «در حال خوردن» زبان بیهقی متکی‌ست به فارسی‌نویسی قبل از خود و معاصر خود و از این‌رو ویژگی‌های نثر این دوره در نثر بیهقی فراوان است؛ از جمله جمع‌بستن صفت به تبعیت از موصوف مانند «ساقیان ماه‌رویان» به جای «ساقیان ماه‌رو» و گاهی صفت جمع مقدم بر موصوف می‌شود مانند «ناجوانمردان یاران» به جای «یاران ناجوانمرد» 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 📇نشر مرکز 📄مقدمه @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
ابن‌بطوطه در اول شوال سال (۷۲۶ ق.) با کاروان حج شام که از دمشق به‌سوی مدینه رهسپار بود، به‌سوی مدینه حرکت نمود. در آن سال، امیر کاروان سیف‌الدین چوبان و قاضی کاروان شرف‌الدین اذرعی حورانی بود. کاروانیان از بُصری گذشتند و به حصن کَرک رسیدند و در آنجا با خرید آذوقه برای ورود به صحرا آماده شدند و پس از دو روزبه تبوک رسیدند.  شامیان هنگامی‌که به تبوک می‌رسیدند، شمشیر‌های خود را بیرون می‌کشیدند و به یاد غزوه تبوک بر درختان حمله‌ور می‌شدند.  پس از چهار روز استراحت در تبوک، کاروان از دو وادی خشک و بسیار گرم به نام اُخَیضِر و عطاس گذشت و به مدینه رسید.  با بیرون آمدن از مدینه و رسیدن به ذی الحُلیفه، کاروانیان احرام بستند و سپس با گذر از روحا، صفرا،بدر، رابغ، خلیص، عسفان و بطن مر به مکه رسیدند. سفر اول ابن‌بطوطه به مدینه و مکه در بیستم ذی‌حجه (۷۲۶ ق.) پایان یافت و او همراه با قافله حج عراق که امیر پهلوان محمد حویح امارتش را بر عهده داشت، به راه عراق رفت. در این دوران که هم‌زمان با حکومت ابوسعید ایلخان بود، کاروان حج عراق باشکوه فراوان راهی مکه می‌شد. ابن‌بطوطه حرکت این کاروان را از جهت فراوانی ایرانیان و عراقیان، به حرکت توده‌ای از ابر متراکم تشبیه کرده است. هنگام توقف در هر منزل، میان فقیران و بینوایان و درراه ماندگان غذا تقسیم می‌شد. شب‌ها پیشاپیش کاروان‌ها مشعل‌هایی حمل می‌کردند که به تعبیر ابن‌بطوطه، شب را به‌روز مبدل می‌کرد. کاروان عراق در بازگشت نخست به مدینه رفت و... 📚سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨نشر کارنامه
بیهقی برای که این تاریخ را نوشت؟! او برای نادانان نمی‌نویسد. او برای دانایان می‌نویسد، او برای خواب‌کردن نمی‌نویسد، او برای بیداری می‌نویسد و برای کسانی می‌نویسد که «سخن‌راست خواهند تا باور دارند...و سخت اندک است عدد ایشان.» او راستش را می‌نویسد و الگوی او برای نوشتن این «راست» سرنوشت محتوم و «قضای آمده» است، نه «افسانه‌بافی» و «قهرمان‌سازی» 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح مدرس صادقی 📇نشر مرکز 📄مقدمه @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
سفر دوم حج آغاز سفر دوم ابن بطوطه به حج را باید زمانی دانست که در دربار سلطان ابوسعید ایلخان، سخن از قصد وی برای حج گزاری به میان آمد و ایلخان دستور داد به او اسب و توشه دهند و توصیه نامه‌ای نیز برای او به امیر بغداد نوشت. امیر کاروان حج عراق در این سال (۷۲۷ق) نیز امیر پهلوان بود و وسایل سفر ابن بطوطه را فراهم کرد. ابن بطوطه پس از سه سال مجاورت در مکه در پایان‌ سال۷۳۰ق به قصد یمن راهی جده شد و با کشتی به سوی یمن رفت. 📚سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨نشر کارنامه
قهرمان اصلی داستان بیهقی! و این «قضاست» که در کمین است و کار خودش را می‌کند. قهرمان اصلی داستان بیهقی «قضای آمده» است. قضا در کمین بود و داشت کار خودش را می‌کرد و امیرمسعود و سرداران امیر و ناصحان و خیرخواهان امیر، همگی ول معطل بودند. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄مقدمه @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
سفر سوم سفر سوم ابن بطوطه به حج در سال ۷۳۲ق و از بحرین و حسا و یمامه آغاز شد. او منازل این مسیر را که راه مردم بحرین و جنوب خلیج فارس و جنوب ایران بوده، یاد نکرده است.   این بار او برای رفتن به عیذاب در جده سوار کشتی شد؛ اما باد کشتی را به راس الدوائر برد و مسافران از راه خشکی، با نُه روز راهپیمایی سخت و تحمل کمبود آب و آذوقه در صحرای ساحل شرقی افریقا که محل سکونت اقوام بجایه بود، به عیذاب رسیدند.  سفر چهارم سفر چهارم ابن بطوطه به حج در سال ۷۴۹ق نیز از مسیر عیذاب صورت پذیرفت. این بار وی که از مصر به عیذاب آمده بود، از راه دریای سرخ به جده رفت.  📚سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨نشر کارنامه
تا ایزد آدم را بیافریده است، تقدیر چنان کرده است که مُلک را انتقال می‌افتاده است از این امت به آن امت و از این گروه به آن گروه. پس بباید دانست که برکشیدن تقدیر ایزد پیراهن ملک از یکی گروه و پوشانیدن در گروهی دیگر، اندر آن حکمتی‌ست ایزدی و مصلحتی عام. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 📇نشر مرکز 📄خطبه اول @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
🔸️او مسلمانی سنی براساس معتقدات مذهب مالکی است، به امامان و بزرگان شیعه ارج می‌دهد و به زیارت اماکن مقدسه مانند کربلا و نجف می‌رود، لیکن همان ذهنیت رایج را درباره شیعیان دارد و از آنان با عنوان «رافضی» یاد می‌کند و حرکات افراد نادان و جاهلی را معیار ارزیابی کلیت این مذهب قرار می‌دهد.  🔸️مالکی نام یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت است که توسط مالک بن انس و در قرن ۸ میلادی تأسیس شد. فقه مالکی به قرآن و سنت به عنوان منابع اولیه تکیه دارد. در این مذهب، سنت علاوه بر گفتار و رفتار پیامبر، شامل احکام قانونی صادر شده توسط چهار خلیفه نخست، به خصوص احکام صادر شده توسط عمر نیز می‌شود. برخلاف دیگر فقه‌های اسلامی، فقه مالکی، اجماع اهل مدینه را نیز به عنوان منبعی معتبر برای تشریع به رسمیت می‌شناسد. 🔸️ابن بطوطه همچنین دلبستگی خاصی به تصوف و صوفیان ابراز می‌دارد. در رحله خود از درویشان نامدار و کرامات آنان یاد می‌کند و خود در هر شهری به دیدار آنها می‌شتابد و در خانقاهها و زاویه‌های آنان اقامت می‌گزیند و از دست پیران آنها خرقه می‌گیرد. 📚سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨نشر کارنامه
چه اسکندر مردی بود که آتش‌وار سلطانی وی نیرو گرفت و بر بالا شد روزی چند سخت اندک و پس خاکستر شد. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 📇نشر مرکز 📄خطبه اول @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
گرد عالم گشتن چه سود؟ پادشاه ضابط باید __ که چون مُلکی و بقعتی بگیرد و آن را ضبط نتواند کرد و زود دست به مملکت دیگر یازد و همچنان بگذرد و آن را مُهمل گذارد، همه‌ی زبان‌ها را در گفتن آنِ وی که «وی عاجز است» مجال تمام داده باشد. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄خطبه اول @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
تقدیر آفریدگار که در لوح محفوظ قلم رانده است تغییر نیابد و حق را همیشه حق می‌باید دانست و باطل را باطل. 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄خطبه اول @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی
هدایت شده از /زعتر/
ـــــــــــــــــ جذابیتِ کتاب نبود که در دو نشست، خواندمش. فرار از کتاب، من را نشاند تا رسیدم به بهترین قسمت؛ یعنی پایانش. علی خدایی، به آنچه پشت کتاب نوشته، وفادار بوده. دِینش را به اصفهان دوست‌ داشتنی‌اش عملی کرده و تمام. «آدم‌های چهارباغ» کتاب آدم‌هایی است که هرکدام در اطراف محله چهارباغ، مشغول به کاری هستند. برخلاف چیزی که روی جلد نوشته، ما با مجموعه داستان طرف نیستیم و در کلِ کتاب با یک داستان مواجهیم. فضاسازی دقیق از محله چهارباغ، برای کسی که مسیرش به اصفهان نیفتاده، سخت است. کتاب هیچ تعلیقی ندارد؛ اما پایان‌بندی کتاب چیزی بود که راضی‌ام کرد به خواندنش. ما توی کتاب با یک پایان بندی اثرگذار و به یادماندنی روبرو می‌شویم. اگر دیوانگی زد به سرتان، نسخه چاپی‌اش را نخرید. صوتی‌اش را با لهجه شیرین اصفهانی گوش بدهید و تمام‌. ▪️۸ از ۶۰ ▪️آدم‌های چهارباغ ▪️علی خدایی ▪️نشر چشمه ▪️۱۲۶صفحه @zaatar
هدایت شده از واژبند
باغی در قلب ایران بیخود نگفته‌اند اصفهان نصف جهان است. لااقل برای ما ایرانی ها نصف جهان است. وقتی شهری مهد انواع مختلف هنر باشد و هنر برخورد شهودیِ دلپذیرِ انسان با دنیا، اصفهان به راستی نصف جهان درون ماست. حظ هنری دیدن ابنیه تاریخی، خوانش مجدد گذشته، شنیدن موسیقی سنتی، گویشی که مثل قند، نه! مثل عسل شیرین است، پارچه‌های ترمه و دیوار کوب های آن و مهم تر از همه مردمی که به حفظ و ارزشمند شمردن داشته‌های خود معتقدند، از اصفهان شهری به یاد ماندنی می سازد. علی خدایی جزئی از این شهر است. هنرمندی که قلم می‌زند و دنیایی را که با تعریف ذهنی ما از اصفهان می خواند، روی کاغذ می آورد. او روی موقعیت و مکانی خاص از شهر دست گذاشته است که ساکنین و مسافران اصفهان دست‌کم یک بار آنرا از نزدیک دیده‌اند و به مدد شناخت فرهنگ و عرفِ برشی از زمان،انسان‌هایی باور پذیر و دلنشین خلق کرده است. کلمات اصیل لهجه اصفهانی، جهان کتاب را رنگین تر کرده است مثل تربچه نقلی های گوشه ی سبزیِ خواستنی است خصوصا وقتی صوت کتاب را شنیده‌ می‌شود. با این وجود ابتدای کار پر قدرت نبود . معرفی افراد چهارباغ باید از مهمترین فرد(عادله) آغاز می شد تا سلمانی و دکتر. این امر سبب شد که شخصیت اصلی به راحتی شناخته نشود و کمی آشفتگی در کار ایجاد شود. در مجموع نکات مثبت کتاب پر رنگ ترند.‌عادله دواچی به خوبی در داستان نشسته است .از شخصیت خاص و رفتارهای او که مصداق نیت خیر و مهربانی‌اش نسبت به بقیه است،لذت بردم. در بیشتر کتاب‌هایی که از جامعه پیش از انقلاب خواندم، نویسندگان در طبقات پایین جامعه شخصیتها را درگیر نوعی از سیاهی و فساد می بینند و این تلخی و بی اخلاقی همیشه باور پذیر نیست.آنها کسانی هستند که به دین و اخلاق تعهد ندارند و کمبود مالی آنها را از ریل خارج می کند. ولی شرافت و درستکاری در وجود عادله و ملوک سبب شده بود، اینگونه نباشند. نکته بعدی استفاده هوشمندانه از ویژگی یک شی برای بیان دیدگاه نویسنده است. تخت فنری کارکرد خوبی در این مورد دارد. وسیله‌ای که خیال پردازی، افکار خلاقانه و دنیای درون عادله را نشان می داد و مصداق پروازهای درونی اوست. پایان بندی داستان هم با استفاده از خلق یک ویژگی فرا واقعیتی به همان تخت فنر دار انجام شده است و انگار نوعی رئالیسم جادویی را رقم زده است. داستان را شنیدم و از انتخاب موسیقی اصیل، توسط رادیو گوشه در ابتدای هر فصل بسیار لذت بردم. توصیه می کنم نسخه صوتی آدمهای چهارباغ را بشنوید. https://eitaa.com/vazhband
هدایت شده از سِلوا
______ این عکس را ساعت چهارونیم صبح گرفته‌ام. ۴ونیم صبحی که با عبور از چهارباغ پایین باید با اصفهان خداحافظی می‌کردم. برای من که در این خیابان قدم زدم، فضاسازی کتاب کلی و کمی دور از تصویرسازی دقیق بود. اسم کتاب مناسبش است: آدم‌ها. این کتاب پر از شخصیت‌هایی ست که هر کدام می‌تواند کلی بسط پیدا کند؛ اما مجموعه داستان کوتاه نیست و بیشتر به خاطره پردازی می‌ماند. در شروع شخصیت اصلی را نداریم اما کم‌کم متوجه می‌شویم که شخصیت محوری یا مادر اصفهان عادله دواچی ست. کتاب تعلیق و کشش خاصی ندارد اما عادله دواچی به قدری دوست‌داشتنی و دلسوزی‌ است که در کنار گویش شیرین خواننده رادیوگوشه به انتهای کتاب رسیدم. @selvaaa
شروع سفر اول او از طنجه به تلمسان رفت و با محمد بن ابی‌بکر نفزاوی و محمد بن حسین قرشی زبیدی، از قضات تونس و سفیران ابویحیی ابوبکر دوم، خلیفهٔ حفصی در افریقیه، آشنا شد. او سپس ملیانه رفت و به همراه دو سفیر ابویحیی، از آنجا خارج شد. با مرگ محمد بن ابی‌بکر نفزاوی در راه، همراهان او به ملیانه برگشتند و ابن بطوطه با همراهی گروهی از بازرگانان تونسی راهش را تا الجزیره ادامه داد. وی از الجزیره به اتفاق زبیدی و فرزند نفزاوی که به او پیوسته بودند، به قسنطینه و سپس تونس رفت. در تونس به عنوان قاضی قافله‌ای منصوب شد و همراه با آنان به سوسه و سپس صفاقس رفت و از آنجا با گذر از طرابلس و دیگر مناطق ساحلی شمال آفریقا،به اسکندریه، دمیاط و در نهایت قاهره رسید. 📚سفرنامه ابن‌بطوطه 🖨نشر کارنامه
از وحی قدیم که ایزد عز و جل فرستاده به پیغامبر آن روزگار، آن است که مردم را گفت که «ذات خویش بدان که چون ذات خویش بدانستی، چیزها را دریافتی.» و پیغامبر ما گفته است «من عرف نفسه فقد عرف ربه.» و این لفظی‌ست کوتاه با معانی بسیار که هر کس که خویشتن را نتواند شناخت، دیگر چیزها را چه‌گونه تواند دانست؟ 📚تاریخ بیهقی ✍🏻ابوالفضل بیهقی 🖋️تصحیح جعفر مدرس صادقی 🖨نشر مرکز 📄خطبه دوم @seketaab سه کتاب؛ یک اتوبوس جادویی