Ꞌ📚͜͡ ••🌿⌟
منزلـت بیهمتای امیرالمؤمنیـن
علیهالسلام در نـزد رسول خـدا
صلیاللهعلیهوآله
ضیاءالدین مقدسی حنبلی (از علمای بزرگ مخالفین) در صحیحش از امیرالمؤمنین علیهالسلام
روایت کرده که آن حضرت فرمودند:
«قالعليكانتليمنرسولالله
صلىاللهعليهوسلم
منزلةلمتكنلأحدمنالخلائق».
«چنـان منزلتـی در نـزد رسـول خــدا صلـیاللهعلیـهوآلـه داشتـــم کــه هیــچ
یـک از خلائـق، آن منـزلـت را نـداشــت».
📝الأحــادیــث المختــارة، ج۲، صــ۳۷۴. محقق کتاب (دکتر عبدالملكبن عبداللهبن دهيش) هم در پاورقی گفته است سند حدیث معتبر است.@serat12k ┄┄•●❅🌿❅●•┄┄
- اَلسَّلامُعلىاَسیرِالْکُرُباتِ وَقَتیلِالْعَبَراتِ
˼اَلسَّلامُعَلَیْڪَیااَباعَبْدِاللّھ
- #شبزیارتے...
15.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿
ꞌꞋ ـبِسْمِـالْلّٰھِالْرَحْمٰنِـالْرَحْیْمِـ
ꞌꞋ #منــاظـــره
╭─────────┈┈┈┈
ꞌꞋ❅دکتروحیدباقرپورکاشانی
ꞌꞋ❅استادمحمـدحسـنوکیـلی
ꞌꞋ❅جلسـ سوم ــه ٫ پائیز۱۳۹۷
┈┈┈┈──────────╯
تتمهٔاصالتوجودووحدتشخصیهٔوجود
دکتر باقرپور کاشانی
باز دوباره شما تأکید داشتید که اراده، معلول سلسلهعلل بیرونی است که بالاخره این علل به علتالعلل میرسد که ذات مقدس پروردگار هست. اگر چنانچه اراده انسان، معلولِ علل بیرونی باشد، باز اینجا در فهمی که بنده دارم، به جبر میرسد. یعنی بالاخره ما که متضمن امور خارجی نیستیم که چه چیزی بالاخره بخواهد در اراده ما تأثیر بکند یا نکند! از خارج هست که به ما تحمیل میشود! و این خودش جبر علت و معلولی یا جبر فلسفی را به دنبال دارد.
و اینکه فرمودید ما این مسئله را وجدان میکنیم که البته نمیدانم این را بهعنوان خطا در ارتباط با وجدان انسان مطرح کردید که اینکه مختاریم و در ادامه فرمودید که اینها به سلسلهعلل بیرونی و خارجی میرسد و ما در وجدان فقط به همین صورت مییابیم که علل بیرونی نیست. در حقیقت، ما نمیتوانیم بفهمیم که آن علل بیرونی چیست و مییابیم که خودمان، اراده و اختیار داریم.
به نظر من این، اشکالاتی که در ارتباط با جبر هست را برطرف نمیکند. کمااینکه جناب استاد، شما التفات دارید که کلاً بحث علت و معلول و این حرفها، اینها متوقف به مباحث مشائی و نگاه مقدماتی هست که مرحوم صدرالمتألهین در ارتباط با تشکیک در وجود داشتند، اینها معنا میدهد.
اما در ارتباط با ذات مقدس پروردگار که در وحدت شخصیه وجود مطرح میکنیم، اساساً علت و معلول معنا نمیدهد؛ اساساً تمام تجلیات را بخواهیم حساب کنیم، علت مباشرش، خود ذات پروردگار هست و آن تصوری که مشاء دارد، آن تصوری که نگاه ابتدایی که در حکمت متعالیه بهعنوان تشکیک در وجود مطرح میشود که بالاخره وجودی غیر از وجود خداوند مطرح هست، حتی به صرف سنخیت بین علت و معلول باشد، ولی غیر از وجود خدا هست، این فرمایشات شما معنا میدهد، کمااینکه اشکالی که خدمتتان عرض کردم جواب داده نمیشود.
❏ادامه دارد...
╭──────┈┈┈┈
ꞌꞋ❅پارت بیستودوم
ꞌꞋ❅پارت قبل
ꞌꞋ❅@serat12k
┈┈┈┈───────╯
«صراط حق»
۞﴾🌸﴿۞
از اسحاقبن موسى از پدرش امام كاظم و او از امــام صــادق بـه واسطـه پــدران گـرامــش عليهـمالسّلام نقــل اســت كـــه اميــرالمـؤمنيـن عليــهالسّلام در كــوفـــه مشغـول ايـراد خطبـهاى بـود كـه در آخر آن فرمـود: 👈بدانيد كه من از مردم به خود مردم اولويّت دارم، و من از آن روز كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله وفات يافت پيوسته مورد ظلم واقع شدهام! ❔پس اشعثبن قيس -ملعون- برخواسته و گفت: اى اميرالمؤمنين از وقتى به كوفه آمدهايد در تمام خطبهها اين جمله كه را میگوئید، پس براى چه ابوبكر و عمر ولايت يافتند، و براى چه با شمشير خود براى دفاع حقّت نبرد نكردى؟! 👈حضرت به او فرمود: اى پسر شرابخوار، سخنى پرسيدى پس جواب آن را بشنو: به خدا سوگند كه منع از گرفتن حقّ من نه ترس بود و نه كراهت از مرگ، و آن نبود جز وفا به عهدى كه با رسول خدا صلىاللهعليهوآله داشتم، زيرا آن حضرت مرا خبر داده بود كه: «امّت من تو را جفا و مكر روا میدارند، و پيمان و وصيّت مرا در بارهات نقض كنند، و اين را بدان كه تو نزد من به منزله هارون نسبت به موسى هستى». پس من عرض كردم: اى رسول خدا، در آن زمان وظيفه من چيست؟ فرمود: «اگر يار و ياورى يافتى با آنان مبارزه كرده و حقّ خود را بگير، در غير اين صورت سكوت كرده و خون خود را حفظ كن، تا هنگامى كه مظلومانه به من ملحق گردى». ❕پس من نيز بعد از وفات پيامبر سرگرم تجهيز و دفن جسد مبارك آن حضرت و فراغ از آن شدم، سپس سوگند خوردم كه من براى جز نماز از خانه بيرون نروم تا وقتى كه قرآن را يك جا جمع نمايم، و به تصميم و قصد خود عمل نمودم. و بعد از آن دست دخت پيامبر و دو فرزندم حسن و حسين را گرفته و به خانههاى اهل بدر و اهل سابقه در اسلام رفته و تضييع حقّ خود را به آنان تذكّر داده و يكايك ايشان را به يارى خود دعوت نمودم، ولى از ميان ايشان تنها چهار نفر: سلمان، عمّار، أبوذر و مقداد دعوت مرا اجابت نمود، و جز آن چهار تن كسى مرا يارى و مساعدت نكرد! 👈و از ميان اقارب و اقوامم كه طرفدار من بودند تنها عقيل و عبّاس كه نزديك به عهد جاهليّت بودند در ميان اهل بيت من ديده میشدند، و از ايشان هيچ كارى ساخته نبود. اشعث گفت: اى اميرمؤمنان، با اين استدلال عثمان هم چون ياورى نيافت دست هاى خود را جمع كرده و مظلومانه تسليم مرگ شد! 👈حضرت فرمود: اى پسر شرابخوار، اين طور كه تو قياس كردى نيست، عثمان چون در جاى ديگرى نشسته و لباس ديگرى را در بر كرده و با حقّ طرفيّت نمود حقّ او را بهزمين زده و مقهور و مغلوب گرديد. سوگند به آنكه محمّد صلىاللهعليهوآله را بهحقّ مبعوث ساخت؛ 👈اگر در روز بيعت ابوبكر، تنها مرا چهل يار و همراه بود هر آينه به جنگ برخواسته و در راه خدا جهاد میكردم، تا اينكه عذر من در مقابل حقيقت روشن گردد. 👈اى مردم، بدانيد كه اشعث در پيشگاه پروردگار متعال به اندازه پر مگسى ارزش نداشته و در دين خدا پستتر از آب بينى گوسفند است. 📝الإحتجاج الطبرسي؛ ج ۱، ص ۲۵۱ و۲۵۲.╭─ 𑁍◍⃟@serat12k ╰─┈┈┈┈┈┈┈┈