eitaa logo
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊
222 دنبال‌کننده
54 عکس
9 ویدیو
3 فایل
@Maliheakhoondi همه روزای خدا سه‌شنبه بود... شاعر و ترانه‌سرا🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
مادرم برای تو چه بگویم بگویم زخمم آن‌قدر عمیق شده که می‌توان در آن درختی کاشت
سی_و_دو_سالگی🕊 . شبیه قیچی‌ اگر هرکه هرچه داده بریدم چه کند بود زمان‌ و چه صاف و ساده بریدم غمی که پای خودش را گذاشت روی گلویم به سرعتی که همان ابتدای جاده بریدم چه ترش‌رو شده‌ام، مادرم حلال کند کاش که او اگرچه به من شیر پاک داده، بریدم سی و دو سالگی‌ام را زدم به تیزیِ جاده که حکم مرگ خودم بود و با اراده بریدم * خدا نشست کنارم و کیکِ معجزه‌ای را کنارِ سینیِ چایِ امام‌زاده بریدم . هفتم مردادماه هزار و چهارصد و سه🕊 به مادرم بگین... . .
بداهه ای تقدیم به ملیحه جان آخوندی که تولدش مبارک است💐 ببخش شاعر جان! فقط گفتم که گفته باشم😁 در تب و تاب هفتم مرداد دختری از دماغ فیل افتاد دختر صبح خنده و خوشی و دختر عصر بغض چاوشی و پر و بالش سیاه رنگ و قشنگ نیست بالاتر از سیاهی رنگ شاعر شعر های بی منظور چشم بد از ترانه هایش دور صاحب رتبه های پی در پی می رسی تو به گرد پایش کی؟ پشت لبخند خویش پنهان است عاشق بچه های جانان است هم ارادت به شاعران دارد هم از ایشان بسی گریزان است می‌رود هی حرم،حرم هی هی از گدایان خیل سلطان است رفته از توس تا نشابور او دختر خطه ی خراسان است تازه با جشنواره ی رضوی افتخاری برای کرمان است هی سه شنبه،سه شنبه شعر نوشت صاحب دفتر است و دیوان است صاحب دفتر است و عاقل هست صاحب دفتر است و دیوانه است این بداهه اگرچه کوتاه است راوی خنده های دلخواه است خنده ات مستدام شاعر جان راستی ، عه ! سلام شاعر جان
خراسان‌رضوی- ملیحه آخوندی، شاعر و ترانه‌سرای جوان مشهدی معتقد است که شعر خراسان بی هیچ تعصبی، واقعاً پیشتاز است و کسی نمی‌تواند آن را انکار کند. لینک مصاحبه: https://www.ibna.ir/news/516603/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86
چه ترش‌رو شده‌ام، مادرم حلال کند کاش که او اگرچه به من شیر پاک داده، بریدم
عاطفه‌سادات موسوی عزیز! استثنائاً هرچی دیرتر از تهران برگردی، ما خوشحال‌تریم😉🕊✌️
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊
عاطفه‌سادات موسوی عزیز! استثنائاً هرچی دیرتر از تهران برگردی، ما خوشحال‌تریم😉🕊✌️
. شعر و جلسه شعر و از نردبون کسی بالا رفتن و هندونه زیر بغل دادن و منفعت‌طلبی!!! خیر... چیزی که ارتباط منو با عاطفه‌سادات محکم و محکم‌تر کرد، داغی بود که هر دو دیدیم.🕊❤️
غمی که پای خودش را گذاشت روی گلویم به سرعتی که همان ابتدای جاده بریدم!
چه دست‌ها که نخورده، بریدم از بدنت چه خنده‌ها که نکردم برای آمدنت...
میگه می‌تونه، دوباره از من عاشق می‌سازه آخه با درختِ پوسیده کی قایق می‌سازه!
درِ دکّانِ دل‌تنگیم را از جا درآوردم زدم دخل دل عاشق‌تبارم را درآوردم
آرامشم، آرامشی ماقبلِ طوفان است در سربه‌زیری، سرکشی‌های فراوان است
می‌رقصم و می‌چرخم و از غم فراوانم آن‌قدر غم دارم که دنیا را بخندانم
می‌خندم و می‌رقصم و از غم فراوانم آن‌قدر غم دارم که دنیا را بچرخانم
سلام دوستان شماره‌ی تماس اصلیم بعد از سال‌ها، طی چند روز آینده مسدود میشه متاسفانه... لطفا کارم داشتین، توی پیام‌رسان‌ها پیام بدین. شماره رو هم برا هرکی فرستادم، دست به دست کنین دیگه انشالله. ممنونم🕊
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
🏴 شب شعر «ذره و خورشید» • با حضور استاد شفق، حمیدرضا شکارسری، محمد مهدی سیار، حبیبی کسبی، هادی منوری، هادی فردوسی، مسعود یوسف پور، جواد اسلامی، علی گردویی، رضا رحیمی، علی مقدم، الهه بیات مختاری، ملیحه آخوندی، معصومه سادات اسدیان 🏷️ با اجرای سعید بیابانکی 🔴 دوشنبه پنجم شهریورماه [ از ساعت ۱۶ لغایت ۱۹ ] مشهد| کوهسنگی ۱۷ | نگارخانه رضوان ═✧مدرس هشت | کارگاه شعر✧═
که صبح مثل پتویی کنار می‌زنمت ادامه می‌دهمت شب، هوااااار می‌زنمت...
وقتی که سرد میشد کاش میشد از قلب‌و رگام، خون بگیره شبیه خودکارم نفس که کم آورد با«هاااا»م جون بگیره! سلام بر آنان که می‌دانند معنی نفس و دستگاه را... روح آقای محمدعلی بهمنی، شاعر بزرگوار شاد🕊
سه‌شنبه‌‌یِ ملیحه آخوندی🕊
برنامه‌ی ذره و خورشید https://www.ibna.ir/news/518485/%D8%B9%D8%B1%D8%B6-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D
. پخش شب شعر "ذره و خورشید" از شبکه خراسان رضوی: _یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ قسمت اول _دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۰۰ قسمت دوم
**السلام علیک یا حسن ابن علی علیه‌السلام** در صلحشان ناجوانمرد، در سوگتان کوچک و پست که هم‌‌چنان روبه‌روتان، دیوار حاشا بلند است!
غم نخوردن چاییه مادرم حالا با چای تازه-دم چای‌خونه جبران شه نَشِستنِ یه غروب توی خونه‌ی پدری با چای تازه، دمِ چای‌خونه جبران شه
کاش یه دستمال لطیف باشم توو جیبِ پیرهنت وقتی سر درد داری بگردم هی دور سرت منو مرهمِت بدون و از سرت باز نکن! بیا مردونگی کن بذار برات ناز کنم شونه‌هات پناهِ موهام شَن‌و من به جای تو روسری و گیره‌هامو از سرم باز کنم! ترسم اینه رو جهازم، یه دلِ خونِ شکسته‌س... می‌دونی! عقلِ عروسمم یه دردِ پینه بسته‌س! اگه آرزوت کنم زودی برآورده نشی، چی؟ یا برآورده بشی، مرهم این دردِ نشی، چی؟ می‌تونی بفهمی چشمایی رو که قرار نداره؟ احسن‌الحال شی توو خونه‌ای که بهار نداره؟! یه قناری‌ام برات که توو دلش یه کبک داره ممکنه یه وقتایی توو خونمون برف بباره! تنها از جنگ اومدن بدونِ -هم‌رفیق-، درده زخمِ تیری که نخوردی، زخمِ کاریِ نبَرده! میشه قاصدک شی روزایِ خوشو خبر بیاری؟ این گلوله‌ی نخورده رو می‌تونی در بیاری؟ مث نمره‌ی قبولی سرِ امتحان آخر مث بستنی عروسکیِ دست تنگ مادر میشه مرحمت کنی‌وُ منو هر لحظه بخوای؟ مث آرزوی بارون توو زمین دیم و گرما مث خودکشی رو تختای غریب ابن‌سینا میشه مرحمت کنی‌وُ منو هر لحظه بخوای؟ *عقل عروس: رسم بوده روز عروسی، خونواده‌‌ی عروس چیزیو در مكان مخصوصی روی تاقچه يا ميز قرار می‌دادن تا يكی از اعضای خونواده‌ی دوماد به صورت نمادين با برداشتن اون، مثلا عقل نو عروسو بدزده و اونو ببره خونه‌ی دوماد. *ابن سینا: بیمارستان روانپزشکی در مشهد