ایام عید است و منم خواهش عیدے دارم
یہ زیارت بدهے تمام عمرم عید است..
عیدتون مبارکااااا👏👏👏👏👏
🥰😘😘
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#غدیر
Ali Akbar Ghelich - Sobhe Ghadir (128).mp3
4.34M
#نوای_عشق
#صیقل_روح
صبح غدیر✨
#علی_اکبر_قلیچ
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
mix 2 - amirhosein 1.mp3
6.03M
نماهنگ از علیرضا مهروی پور
۱۵ساله اصفهانی
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
دیدے وقتے یه چراغے قرمزه چقدر منتظرے تا سبز بشه و حرڪت ڪنی؟
اگه اون چراغ قرمزه ۲۰۰ دقیقه هم باشه، بازم منتظر میمونی.
میدونے چرا؟
چون میدونے قراره بعد ۲۰۰ دقیقه بالأخره سبز بشه.
چون امید دارے به اینڪه قراره حرڪت ڪنے!
امید همون چیزیه ڪه منو و تو نیاز داریم. پس لطفاً ادامه بده چون حتما سبز میشه.
#انگیزشی
سلام صبحـــــ🌞ـــــتون بخیر🌹🌿🌹🌿
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
با یکی احوالپرسی میکردم، موقع رفتن به جای اینکه بگه: امری نیست؟ گفت: اوامری باشه!
منم هول شدم گفتم: عوارضی نیس!!
فکر کنم یاد اتوبان کاشان_قم افتاد😂😁
#بخندیم
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
دوستای گلم پیام هاتون رو خوندم
بعضی ها برای غدیر به مادرشون کمک کردند
لباس های نو پوشیدن 🎀
به دادن هدایا در محل کمک به مسجد و محله کردند 🪅🎉
بعضی خودشون هدیه درست کردند و پخش کردند 💫
معلمی تدریس خصوصی رایگان گذاشت
و....
از همتون قبول باشه 😍🌹🌹🌹🌹
دوستای گلم که در فعالیت غدیر شرکت کردند
مهسا عسگری
ماهان امینی
زینب فولادی
امیر علی قاسمی
امیر محمد قاسمی
فاطمه زهرا احمدی
فاطمه سلیمی
حدیثه قدیری
فاطمه نصر آزادانی
عماد احمدی
مهدی ابراهیم عابدی
علی ابراهیمی
علی احمدی
کوثر اشراقی
نازنین زهرا زارعان
مطهره مرتضایی
👏👏👏👏
32.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
╭─━─━─• · · ·
#استوری | #story📱
.
.
انبیا هم حاجتاشون رو از تو میگیرند
سفرهی لطف تو روزی مردم دنیاست...
فرخنده میلاد امام کاظم علیهالسلام مبارک باد 💐
#میلاد_امام_کاظم
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↻✂️📏✏️••||
.
.
#حوصلتون_سر_نره🙃🙂
#کاردستی
ساخت هواپیما ✈️
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_هشتاد_و_سه محمد جواد کمی ترسیده بود 😨 آنها باید از آن رودخانه عبور میکردند اما چطور؟
#رمان
#قسمت_هشتاد_و_چهار
برو به پرستو بگو هرچی عذرخواهی ،کردی لام قبول نکرد.
اینطوری دیگه مجبور نیستی جلوی این لام مغرور عذرخواهی کنی و همه میفهمن چه موجود بدیه!»
محمد جواد که انگار منتظر این جمله از صدا بود بدون اینکه لام متوجه شود از او فاصله گرفت چند قدم که دور شد به یاد حرف عقاب افتاد و جمله ای که حفظ کرده بود را زیر لب خواند «أعوذُ بالله مِنَ الشَّيطان الرجيم.»
صدا که انگار زجر میکشید به سختی و با ناله گفت: «نخون !نخون تو باید به حرف من گوش کنی... من دوست تو هستم...
نخون👿
محمد جواد همچنان ادامه داد تا اینکه دیگر صدا را نشنید. دوباره به لام نزدیک شد قلبش تند میزد با خود فکر میکرد اگر لام اورا ،نبخشد باید چه کار کند.
در همین لحظات لام با چشمانی ورم کرده و قرمزشده سرش را به سمت محمدجواد چرخاند.
لباسهای مرتب لام اکنون کاملاً نامرتب به نظر میرسید قسمتی از پیراهن سورمه ای اش از زیرشلوارش بیرون آمده بود.
محمدجواد دستپاچه گفت «سلام» لام نفس عمیقی کشید و گفت «علیک سلام»
محمد جواد با تعجب پرسید:« چطوری اومدی اینجا؟» لام جواب داد «سینه سرخ من رو ،آورد، اما نگفت برای چی باید به اینجا بیام
ادامه_دارد....
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
شورانگیز ترین لحظه ی زندگیمون
وقتی بود که معلم میبردمون پا تخته ازمون درس بپرسه وسطش زنگ می خورد
انگار حبس ابد بودی بهت عفو خورده🤣🤣
#بخندیم
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
╭┅──────┅╮
࿐༅📚༅࿐#احکام
چقدر گیر میدی!!!
╰┅──────┅🦋
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
⏰╲\╭┓
╭🌺🍂🍃#روانشناسی_تایم💭🧠👨⚕️
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚
روان شما سوپرماکت نیست که در آن احساساتی که دوست دارید را انتخاب و بقیه خود را در قفسه رها کنید. چرا باید نیمهای از خود را که نمیپسندید انکار کنید یا دور بیندازید؟
انتظار نداشته باشید همیشه حالتان خوب باشد، خود را به خاطر غمگینی یا اضطراب یا هر حس ناخوشایند دیگر سرزنش نکنید. این هیجانها طبیعی وجود انسانی است.
وقتی حالتان خوب نیست به جای سرزنشگری، کنار خودتان باشید، به خود دلداری بدهید که" همیشه که قرار نیست بدحال بمونی، چند ساعت یا چند روز میگذره و حالت کمکم خوب میشه"
در زمان غلبه هیجانهای منفی بیش از همیشه نیازمند مهربانی و توجه به خود هستید.
با خودتان مهربان باشید ...!!
┗━━━━━━━━🌺━
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همکاری جالب دو کودک در دوچرخهسواری
#بخندیم
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
ستاره شو.mp3
4.32M
محبوبِ من!
جُز تو، تمامِ جهان از حوصلهی من خارج است.
#صیقل_روح
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
رقابتی جذاب و هیجانی در #بازی
#خاله_قزی
داستان بازی، حمله شغالها و دزدیده شدن بچهها توسط آنها را روایت میکند. بعد از این اتفاق قهرمان داستان بازی که پیرزنی ۱۱۹ ساله است و مردم دهکده او را به اسم خاله قزی صدا میزنند، به جستجوی
بچهها میرود.
یک بازی در سبک دونده تعاملی است و شما در نقش خاله قزی باید در طول مسیر بدوید، از برخورد با موانع اجتناب کنید و سکهها را در مسیر جمع کنید و به دنبال بچهها باشید.
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
#دلانه
اگه خوبی دیدی و به زبون نیاوردی
معلوم میشه حسودی!
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_هشتاد_و_چهار برو به پرستو بگو هرچی عذرخواهی ،کردی لام قبول نکرد. اینطوری دیگه مجبور ن
#رمان
#قسمت_هشتاد_و_پنج
لام آب بینی اش را با دستمالی پاک کرد و پرسید: «تو اینجا چی کار میکنی؟»
. من ... من... من اومدم ازت عذرخواهی کنم. - عذرخواهی برای چی؟
- به خاطر تهمتی که بهت زدم و حسادتی که بهت داشتم و اینکه... اینکه ازت... .
لام حرف محمدجواد را قطع کرد و پرسید: «تهمت؟ حسادت؟»
آره چه جوری بگم؟! آخه من بودم که تاجم رو توی کوله ات گذاشتم... من بودم که گلهای تنوین رو پرپر کردم؛ اما کاری کردم تا تقصیرها بیفته گردن تو.
لام از جایش بلند شد و آمد به سمت محمدجواد.
محمدجواد از ترس جلوی صورتش را گرفت و قدم به قدم عقب رفت. میترسید که لام او را .بزند لام وقتی به محمدجواد رسید، دستانش را بالا برد محمد جواد چشمهایش را بست، اما ناگهان گرمای بدن کسی را حس کرد چشمهایش را باز کرد. لام او را در آغوش گرفته بود.
لام اشک میریخت و میگفت پس فهمیدی اشتباه کردی؟
پس همه فهمیدن کار من نبوده. خدا رو شکر... داشت آبروم می رفت.»
من اشتباه کردم ازت معذرت میخوام اما کسی از حروف نمیدونه که کار تو نبوده
لام که دست و پایش شل شده بود روی زمین نشست و گفت پس یعنی فکر میکنن من دزد هستم؟ دوباره چشمهایش پراز اشک شد...
ادامه دارد....
#محمدجوادوشمشیرایلیا
#داستان
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀