eitaa logo
ستاره شو7💫
709 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
48 فایل
یه ستاره💫 کاشتم واسه تو روشن و زیبا یه ستاره تو دلم💖 جا گذاشتم رنگ فردا... ارتباط با موسسه هفت آسمان @haftaaseman ارتباط با ادمین: @admin7aaseman ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
32.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
╭─━─━─• · · · | 📱 . . انبیا هم حاجتاشون رو از تو می‌گیرند سفره‌ی لطف تو روزی مردم دنیاست... فرخنده میلاد امام کاظم علیه‌السلام مبارک باد 💐 ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↻✂️📏✏️••|| . . 🙃🙂 ساخت هواپیما ✈️ ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برو به پرستو بگو هرچی عذرخواهی ،کردی لام قبول نکرد. اینطوری دیگه مجبور نیستی جلوی این لام مغرور عذرخواهی کنی و همه میفهمن چه موجود بدیه!» محمد جواد که انگار منتظر این جمله از صدا بود بدون اینکه لام متوجه شود از او فاصله گرفت چند قدم که دور شد به یاد حرف عقاب افتاد و جمله ای که حفظ کرده بود را زیر لب خواند «أعوذُ بالله مِنَ الشَّيطان الرجيم.» صدا که انگار زجر میکشید به سختی و با ناله گفت: «نخون !نخون تو باید به حرف من گوش کنی... من دوست تو هستم... نخون👿 محمد جواد همچنان ادامه داد تا اینکه دیگر صدا را نشنید. دوباره به لام نزدیک شد قلبش تند میزد با خود فکر میکرد اگر لام اورا ،نبخشد باید چه کار کند. در همین لحظات لام با چشمانی ورم کرده و قرمزشده سرش را به سمت محمدجواد چرخاند. لباسهای مرتب لام اکنون کاملاً نامرتب به نظر میرسید قسمتی از پیراهن سورمه ای اش از زیرشلوارش بیرون آمده بود. محمدجواد دستپاچه گفت «سلام» لام نفس عمیقی کشید و گفت «علیک سلام» محمد جواد با تعجب پرسید:« چطوری اومدی اینجا؟» لام جواب داد «سینه سرخ من رو ،آورد، اما نگفت برای چی باید به اینجا بیام ادامه_دارد.... ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
شورانگیز ترین لحظه ی زندگیمون وقتی بود که معلم میبردمون پا تخته ازمون درس بپرسه وسطش زنگ می خورد انگار حبس ابد بودی بهت عفو خورده🤣🤣 ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
کیا تجربه کردن؟ 🤪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭┅──────┅╮ ࿐༅📚༅࿐ چقدر گیر میدی!!! ╰┅──────┅🦋 ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
⏰╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃💭🧠👨‍⚕️ ┗╯\╲━━━━━━━━ ╰┈•៚ روان شما سوپرماکت نیست که در آن احساساتی که دوست دارید را انتخاب و بقیه خود را در قفسه رها کنید. چرا باید نیمه‌ای از خود را که نمی‌پسندید انکار کنید یا دور بیندازید؟ انتظار نداشته باشید همیشه حالتان خوب باشد، خود را به خاطر غمگینی یا اضطراب یا هر حس ناخوشایند دیگر سرزنش نکنید. این هیجان‌ها طبیعی وجود انسانی است.‌ وقتی حالتان خوب نیست به جای سرزنش‌گری، کنار خودتان باشید، به خود دلداری بدهید که" همیشه که قرار نیست بدحال بمونی، چند ساعت یا چند روز می‌گذره و حالت کم‌کم خوب میشه" در زمان غلبه هیجان‌های منفی بیش از همیشه نیازمند مهربانی و توجه به خود هستید. با خودتان مهربان باشید ...!! ┗━━━━━━━━🌺━ ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همکاری جالب دو کودک در دوچرخه‌سواری ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ستاره شو.mp3
4.32M
محبوبِ من! جُز تو، تمامِ جهان از حوصله‌ی من خارج است. ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
رقابتی جذاب و هیجانی در داستان بازی، حمله شغال‌ها و دزدیده شدن بچه‌ها توسط آن‌ها را روایت می‌کند. بعد از این اتفاق قهرمان داستان بازی که پیرزنی ۱۱۹ ساله است و مردم دهکده او را به اسم خاله قزی صدا می‌زنند، به جستجوی بچه‌ها می‌رود. یک بازی در سبک دونده تعاملی است و شما در نقش خاله قزی باید در طول مسیر بدوید، از برخورد با موانع اجتناب کنید و سکه‌ها را در مسیر جمع کنید و به دنبال بچه‌ها باشید. ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
اگه خوبی دیدی و به زبون نیاوردی معلوم میشه حسودی! ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
لام آب بینی اش را با دستمالی پاک کرد و پرسید: «تو اینجا چی کار میکنی؟» . من ... من... من اومدم ازت عذرخواهی کنم. - عذرخواهی برای چی؟ - به خاطر تهمتی که بهت زدم و حسادتی که بهت داشتم و اینکه... اینکه ازت... . لام حرف محمدجواد را قطع کرد و پرسید: «تهمت؟ حسادت؟» آره چه جوری بگم؟! آخه من بودم که تاجم رو توی کوله ات گذاشتم... من بودم که گلهای تنوین رو پرپر کردم؛ اما کاری کردم تا تقصیرها بیفته گردن تو. لام از جایش بلند شد و آمد به سمت محمدجواد. محمدجواد از ترس جلوی صورتش را گرفت و قدم به قدم عقب رفت. میترسید که لام او را .بزند لام وقتی به محمدجواد رسید، دستانش را بالا برد محمد جواد چشمهایش را بست، اما ناگهان گرمای بدن کسی را حس کرد چشمهایش را باز کرد. لام او را در آغوش گرفته بود. لام اشک میریخت و میگفت پس فهمیدی اشتباه کردی؟ پس همه فهمیدن کار من نبوده. خدا رو شکر... داشت آبروم می رفت.» من اشتباه کردم ازت معذرت میخوام اما کسی از حروف نمیدونه که کار تو نبوده لام که دست و پایش شل شده بود روی زمین نشست و گفت پس یعنی فکر میکنن من دزد هستم؟ دوباره چشمهایش پراز اشک شد... ادامه دارد.... ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↻✂️📏✏️••|| . . 🙃🙂 🎀تبلت جادویی بساز 🌻🌸 چسب چوب؛ رنگ گواش سیاه ؛زیپ کیپ ؛ مقوا ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
چالش 😍 تا حالا به معنی اسم و فامیلتون فکر کردین؟! هر کسی بگه معنی اسمش یا فامیلش چیه؟ اسمتون دوست دارین؟ دلیلش هم بگین دلتون میخاست اسمتون چیز دیگه ای باشه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این چرا مثل پیرمردا می‌خنده😂😂 ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
Part04_قرارگاه محمود.mp3
16.78M
🎧 📗 قرارگاه_محمود فصل 4⃣ "دانه های سرخ انار " ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلخوشم به مستحبی که جوابش واجب است ❣️ ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
در همین لحظات صدای پایی از پشت بوته ها به گوش رسید. محمدجواد سرش را به سمت بوته ها چرخاند. این ذال بود که به محمد جواد نزدیک میشد انگار مکالمه‌ی بین لام و محمدجواد را شنیده باشد. ذال در گوش محمدجواد چیزی گفت و از آنها دور شد. محمدجواد همان طور که به دورشدن ذال نگاه میکرد زیر لب گفت: «من نمیتونم این کار خیلی سخته.» اما انگار چاره ای نداشت از لام فاصله گرفت و به جمع اهالی برگشت. آنها منتظر برگشتن محمدجواد بودند. با دیدن محمدجواد دورش حلقه زدند تا بدانند مهمان محمدجواد چه کسی بوده است. محمدجواد ایستاد صدایش را صاف کرد و گفت: «من کاری کردم که خجالت میکشم بهتون بگم همه ساکت شدند او ادامه داد اما چاره ای ندارم چون آبروی یکی از دوستانم در خطره» کمی مکث کرد و ادامه داد «این من بودم که تاج رو توی کوله ی لام گذاشتم.» صدای همهمهی اهالی بلند شد. محمد جواد ادامه داد:«من بودم که گلهای تنوین رو پرپرکردم.» در میان همهمه کسی بلند داد زد تو خجالت نکشیدی؟ کس دیگری گفت چه جوری دلت اومد همه‌ی تقصیرها رو گردن لام بندازی؟ فاء :گفت تو به اعتماد ما خیانت کردی! ادامه دارد.... ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یڪ نفر عینِ علی می‌رسد از راه آخر ... يَاصاحِب الزَمـان، لڪَ تهفُو قلوبـاً أنتَ يُوسفها والأمَان ... ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
👀 ❗️یک سوال ساده اما سخت❗️ 🛑 از صد نفر فقط یک نفر پاسخ صحیح داده است. 🤔 سوال : تعداد چوبها چقدره❓ ⭕️ چوب پنهانی وجود ندارد. 👁 پاسخ تا یکشنبه ....🌿 ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀
میدانی... علام الام نائم رسیده ام به جایی که وقتی تو نباشی همه بودن ها پوچند... می شود بیایی؟؟ .. بیایی و بر سطر آخر دفتر دلتنگی هایم یک تمام شد؛ آمدم" بنویسی. |ღ ﹝💙🌎﹞ ﹝🦋🌿﹞ ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─ @setaresho7 اینجا ستاره شو ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋‍♂🙋‍♀