ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_هشتاد_و_سه محمد جواد کمی ترسیده بود 😨 آنها باید از آن رودخانه عبور میکردند اما چطور؟
#رمان
#قسمت_هشتاد_و_چهار
برو به پرستو بگو هرچی عذرخواهی ،کردی لام قبول نکرد.
اینطوری دیگه مجبور نیستی جلوی این لام مغرور عذرخواهی کنی و همه میفهمن چه موجود بدیه!»
محمد جواد که انگار منتظر این جمله از صدا بود بدون اینکه لام متوجه شود از او فاصله گرفت چند قدم که دور شد به یاد حرف عقاب افتاد و جمله ای که حفظ کرده بود را زیر لب خواند «أعوذُ بالله مِنَ الشَّيطان الرجيم.»
صدا که انگار زجر میکشید به سختی و با ناله گفت: «نخون !نخون تو باید به حرف من گوش کنی... من دوست تو هستم...
نخون👿
محمد جواد همچنان ادامه داد تا اینکه دیگر صدا را نشنید. دوباره به لام نزدیک شد قلبش تند میزد با خود فکر میکرد اگر لام اورا ،نبخشد باید چه کار کند.
در همین لحظات لام با چشمانی ورم کرده و قرمزشده سرش را به سمت محمدجواد چرخاند.
لباسهای مرتب لام اکنون کاملاً نامرتب به نظر میرسید قسمتی از پیراهن سورمه ای اش از زیرشلوارش بیرون آمده بود.
محمدجواد دستپاچه گفت «سلام» لام نفس عمیقی کشید و گفت «علیک سلام»
محمد جواد با تعجب پرسید:« چطوری اومدی اینجا؟» لام جواب داد «سینه سرخ من رو ،آورد، اما نگفت برای چی باید به اینجا بیام
ادامه_دارد....
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
شورانگیز ترین لحظه ی زندگیمون
وقتی بود که معلم میبردمون پا تخته ازمون درس بپرسه وسطش زنگ می خورد
انگار حبس ابد بودی بهت عفو خورده🤣🤣
#بخندیم
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
╭┅──────┅╮
࿐༅📚༅࿐#احکام
چقدر گیر میدی!!!
╰┅──────┅🦋
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
⏰╲\╭┓
╭🌺🍂🍃#روانشناسی_تایم💭🧠👨⚕️
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚
روان شما سوپرماکت نیست که در آن احساساتی که دوست دارید را انتخاب و بقیه خود را در قفسه رها کنید. چرا باید نیمهای از خود را که نمیپسندید انکار کنید یا دور بیندازید؟
انتظار نداشته باشید همیشه حالتان خوب باشد، خود را به خاطر غمگینی یا اضطراب یا هر حس ناخوشایند دیگر سرزنش نکنید. این هیجانها طبیعی وجود انسانی است.
وقتی حالتان خوب نیست به جای سرزنشگری، کنار خودتان باشید، به خود دلداری بدهید که" همیشه که قرار نیست بدحال بمونی، چند ساعت یا چند روز میگذره و حالت کمکم خوب میشه"
در زمان غلبه هیجانهای منفی بیش از همیشه نیازمند مهربانی و توجه به خود هستید.
با خودتان مهربان باشید ...!!
┗━━━━━━━━🌺━
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همکاری جالب دو کودک در دوچرخهسواری
#بخندیم
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
ستاره شو.mp3
4.32M
محبوبِ من!
جُز تو، تمامِ جهان از حوصلهی من خارج است.
#صیقل_روح
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
رقابتی جذاب و هیجانی در #بازی
#خاله_قزی
داستان بازی، حمله شغالها و دزدیده شدن بچهها توسط آنها را روایت میکند. بعد از این اتفاق قهرمان داستان بازی که پیرزنی ۱۱۹ ساله است و مردم دهکده او را به اسم خاله قزی صدا میزنند، به جستجوی
بچهها میرود.
یک بازی در سبک دونده تعاملی است و شما در نقش خاله قزی باید در طول مسیر بدوید، از برخورد با موانع اجتناب کنید و سکهها را در مسیر جمع کنید و به دنبال بچهها باشید.
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
#دلانه
اگه خوبی دیدی و به زبون نیاوردی
معلوم میشه حسودی!
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_هشتاد_و_چهار برو به پرستو بگو هرچی عذرخواهی ،کردی لام قبول نکرد. اینطوری دیگه مجبور ن
#رمان
#قسمت_هشتاد_و_پنج
لام آب بینی اش را با دستمالی پاک کرد و پرسید: «تو اینجا چی کار میکنی؟»
. من ... من... من اومدم ازت عذرخواهی کنم. - عذرخواهی برای چی؟
- به خاطر تهمتی که بهت زدم و حسادتی که بهت داشتم و اینکه... اینکه ازت... .
لام حرف محمدجواد را قطع کرد و پرسید: «تهمت؟ حسادت؟»
آره چه جوری بگم؟! آخه من بودم که تاجم رو توی کوله ات گذاشتم... من بودم که گلهای تنوین رو پرپر کردم؛ اما کاری کردم تا تقصیرها بیفته گردن تو.
لام از جایش بلند شد و آمد به سمت محمدجواد.
محمدجواد از ترس جلوی صورتش را گرفت و قدم به قدم عقب رفت. میترسید که لام او را .بزند لام وقتی به محمدجواد رسید، دستانش را بالا برد محمد جواد چشمهایش را بست، اما ناگهان گرمای بدن کسی را حس کرد چشمهایش را باز کرد. لام او را در آغوش گرفته بود.
لام اشک میریخت و میگفت پس فهمیدی اشتباه کردی؟
پس همه فهمیدن کار من نبوده. خدا رو شکر... داشت آبروم می رفت.»
من اشتباه کردم ازت معذرت میخوام اما کسی از حروف نمیدونه که کار تو نبوده
لام که دست و پایش شل شده بود روی زمین نشست و گفت پس یعنی فکر میکنن من دزد هستم؟ دوباره چشمهایش پراز اشک شد...
ادامه دارد....
#محمدجوادوشمشیرایلیا
#داستان
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↻✂️📏✏️••||
.
.
#حوصلتون_سر_نره🙃🙂
#کاردستی
🎀تبلت جادویی بساز 🌻🌸
چسب چوب؛ رنگ گواش سیاه ؛زیپ کیپ ؛ مقوا
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
چالش 😍
تا حالا به معنی اسم و فامیلتون فکر کردین؟!
هر کسی بگه معنی اسمش یا فامیلش چیه؟
اسمتون دوست دارین؟
دلیلش هم بگین
دلتون میخاست اسمتون چیز دیگه ای باشه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این چرا مثل پیرمردا میخنده😂😂
#بخندیم
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
Part04_قرارگاه محمود.mp3
16.78M
#کتاب_صوتی🎧
📗 قرارگاه_محمود
فصل 4⃣
"دانه های سرخ انار "
#شهیدمحمودنریمانی
#اللهمعجللولیکالفرج
#رفیق_خدایی
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلخوشم به مستحبی که جوابش واجب است ❣️
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#دلیل_زندگی
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_هشتاد_و_پنج لام آب بینی اش را با دستمالی پاک کرد و پرسید: «تو اینجا چی کار میکنی؟» .
#رمان
#قسمت_هشتاد_و_شش
در همین لحظات صدای پایی از پشت بوته ها به گوش رسید.
محمدجواد سرش را به سمت بوته ها چرخاند.
این ذال بود که به محمد جواد نزدیک میشد انگار مکالمهی بین لام و محمدجواد را شنیده باشد.
ذال در گوش محمدجواد چیزی گفت و از آنها دور شد.
محمدجواد همان طور که به دورشدن ذال نگاه میکرد زیر لب گفت:
«من نمیتونم این کار خیلی سخته.»
اما انگار چاره ای نداشت از لام فاصله گرفت و به جمع اهالی برگشت.
آنها منتظر برگشتن محمدجواد بودند. با دیدن محمدجواد دورش حلقه زدند تا بدانند مهمان محمدجواد چه کسی بوده است.
محمدجواد ایستاد صدایش را صاف کرد و گفت: «من کاری کردم که خجالت میکشم بهتون بگم
همه ساکت شدند او ادامه داد
اما چاره ای ندارم چون آبروی یکی از دوستانم در خطره»
کمی مکث کرد و ادامه داد
«این من بودم که تاج رو توی کوله ی لام گذاشتم.»
صدای همهمهی اهالی بلند شد.
محمد جواد ادامه داد:«من بودم که گلهای تنوین رو پرپرکردم.»
در میان همهمه کسی بلند داد زد تو خجالت نکشیدی؟
کس دیگری گفت چه جوری دلت اومد همهی
تقصیرها رو گردن لام بندازی؟
فاء :گفت تو به اعتماد ما خیانت کردی!
ادامه دارد....
#داستان
#محمدجوادوشمشیرایلیا
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
یڪ نفر
عینِ علی
میرسد
از راه
آخر ...
يَاصاحِب الزَمـان،
لڪَ تهفُو قلوبـاً أنتَ يُوسفها والأمَان ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
👀 #تست_هوش
❗️یک سوال ساده اما سخت❗️
🛑 از صد نفر فقط یک نفر پاسخ صحیح داده است.
🤔 سوال : تعداد چوبها چقدره❓
⭕️ چوب پنهانی وجود ندارد.
👁 پاسخ تا یکشنبه ....🌿
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
#سلام_امام_زمانم
میدانی...
علام الام نائم
رسیده ام به جایی که وقتی تو نباشی
همه بودن ها پوچند...
می شود بیایی؟؟ ..
بیایی و بر سطر آخر دفتر دلتنگی هایم
یک تمام شد؛ آمدم" بنویسی.
|#یاردلمــღ
﹝#امام_زمان💙🌎﹞
﹝#اللهمعجللولیڪالفرج🦋🌿﹞
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
درمقابل سختیها،
همچون جزیره اى باش که،
دریا هم با تمام عظمت،
وقدرت نمى تواند سر او
را زیر آب کند.
سلام صبحـــــ🌞ـــــتون بخیر🌹🌿🌹🌿
#انگیزشی
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
╭─━─━─• · · · ➣
#منبرمجازی🎙
.
.
◖💔🕊◗
اگہیہروزخواستۍتعریفۍ
براۍشهیدپیداکنۍ
بگو:شهیدیعنۍباران!🌧
حُسنِبارانایناستکہ..
زمینۍستولۍآسمانۍشدهاست
وبہامدادزمینمۍآید!((:🚶🏻♂
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀