eitaa logo
کانال سید علی سیدان
160 دنبال‌کننده
25 عکس
2 ویدیو
2 فایل
رسانه شخصی سید علی سیدان
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🔸درباره فحش ⁦🖋️⁩ سید علی سیدان مدتی پیش روایتی از جواد موگویی منتشر شد که یک نیروی امنیتی به او فحاشی کرده بود. خب البته هر انسانی به دلایل گوناگون روان‌شناختی، ممکن است مرتکب عمل زشت و ناپسندی شود که با داعیه دین و دین‌داری سازگاری ندارد و اتفاقا توسط عرف مسلط دین‌داران به‌شدت تقبیح و پس زده می‌شود. اتفاقا روایت اخیر هم توسط کسی منتشر شد که خودش متعلق به عرف دین‌داران است. لکن در فقره این بلوای اخیر ما با یک پدیده صرفاً روان‌شناختی که حاصل تأثیر و تأثرات عصبی باشد، طرف نیستیم. اینکه گروه‌هایی منسجم در روز روشن شعار علنی حرکت خودشان را فحش ناموسی و حواله دادن اسافل اعضا، انتخاب کنند و از آن فیلم بگیرند و منتشر کنند، فقط از افراد خبیثی برمی‌آید که عامدانه به دنبال حیازدایی از جامعه هستند. البته این‌ها در برابر ملت ایران بسیار بسیار اندک هستند. عموم ایرانیان و به‌ویژه مسلمانان، باحیا هستند و جمهوری اسلامی ایران با همین نیرو پابرجا مانده است. البته در این غائله نباید از شبه‌تحلیل خرس‌خاله‌های خودی و مدعی غافل شویم که معتقدند همین فحاشی‌ها نشانه از دست رفتن بنیان‌های اخلاقی جامعه است و لابد بروز این مظاهر هم تقصیر جمهوری اسلامی است! این خرس‌خاله‌ها، تصور کودکانه‌ای از همه چیز دارند و توجه نمی‌کنند که در همه اعصار تاریخی و در دوران همه انبیا و اولیای الهی، شر و خُبث طینت همواره وجود داشته است. گفتار کودکانه دوستان این است که اگر مثلاً جمهوری اسلامی خوب عمل می‌کرد اکنون شاهد فحاشی و بی‌حیایی و پرده‌دریِ هتاکان نبودیم! بعضی از این تحلیل‌های ابلهانه می‌گوید اینکه ساسی‌مانکن با یک پورن‌استار موزیک‌ویدیو بیرون داده و در فضای مجازی پربحث شده، حاصل سیاست‌های جمهوری اسلامی است! دوستان عزیز! اسافل اعضا امری فراتاریخی است! در همه دوران‌ها وجود داشته است و همیشه عده‌ای خبیث هم وجود داشته‌اند که با تکیه بر آن زبان دراز کنند یا آن را به نمایش بگذارند. در این زمانه که روزگار پمپاژ بی‌حیایی از در و دیوار این تمدن است، به طریق اولی این موضوع برجسته شده است. دست از تصورات پرت‌وپلا بردارید و صحنه را ببینید.
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟠 «سوره» آمد پیش‌شمارۀ دورۀ جدید ماهنامۀ سوره ویژۀ «بلوای 1401» منتشر شد. 🆔 @Sourehmagazine
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
🟠 پیش‌شمارۀ دورۀ جدید ماهنامۀ سوره منتشر شد. 🆔 @Sourehmagazine
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
🟠 پیش‌شمارهٔ دورهٔ جدید ماهنامهٔ سوره به سردبیری سید علی سیدان منتشر شد. 🔶 فهرست مطالب پیش‌شماره؛ 🔸 ما را به میان ذره‌ها جوی 🔸 برای مهار ایران قوی مرور تحلیلی بیانات رهبر انقلاب اسلامی دربارۀ بلوای 1401 🔸 گفتارها در جنگ با واقعیت چارچوب‌های تحلیلی متفاوت چگونه در صحنۀ بلوای 1401 حاضر شدند 🔸 طباطبایی و رؤیای ویرانشهر نگاهی به یادداشت‌های سید جواد طباطبایی دربارۀ بلوای 1401 🔸 آقای ژیژک! از موزۀ تاریخ بیرون بیایید! نامه‌ای به اسلاوی ژیژک، نظریه‌پرداز چپ‌گرای اسلوونیایی 🔸 آخرین نفس‌های نیروی تحمیل‌کنندۀ سکولاریسم تحلیل حسین کچویان از نیروهایی که مانع ظهور تاریخی دیگر می‌شوند 🔸 بلوا در حباب جستاری دربارۀ آنچه در بلوای 1401 تجربه کردیم 🔸 سودای انطباق چگونه سازمان مجاهدین خلق به ماشین پیش‌بینیِ فروپاشیِ جمهوری اسلامی تبدیل شد؟ 🔸 افول اجتهاد و ظهور هیاهو در حاشیۀ مواضعی که از گوشه و کنار حوزۀ علمیه دربارۀ بلوای 1401 شنیده شد 🔸 از زمین خاکی تا ورزشگاه آزادی گزارشی از روند شکل‌گیری رویداد سلام فرمانده 🔸 فارسی برای همه! یادداشت‌های سفر به سوریه 🔸 انتقام استکبار از مردم متفکر ایران استاد «اصغر طاهرزاده» در گفت‌و‌گو با سوره از ماهیت و علت بلوای 1401 سخن گفت 🔸 آیندۀ ایران روی میز تشریح میزگردی با حضور محمد قوچانی، علی‌رضا شفاه و سجاد صفارهرندی 🔸انیمیشن ایران زنده است! نگاهی به انیمیشن سینمایی «پسر دلفینی» و امیدواری‌هایش 🔸کافئین‌زدایی از اعتراض نقدی بر سریال یاغی 🔸 برای میان‌مایگی دربارهٔ آهنگ «برای...»؛ مرثیه‌ای که برای سگ‌های بی‌گناه ممنوعه سروده شد 🔸 قیام لله یک مداح دربارهٔ «مهدی رسولی» و نحوهٔ حضورش در صحنهٔ هیئت و سیاست 🔸 خواست اکثریت، اسلام است! مبنای تأسیس و بقای نظام در نظر امام خمینی چیست؟ 📍 برای تهیۀ نشریه به دکه‌های مطبوعاتی مراجعه بفرمایید 🆔 @Sourehmagazine
بسم‌الله چند کلمه درباره پیش‌شماره سوره چند روزی از انتشار پیش‌شماره ماهنامه سوره می‌گذرد. فشار کار اجرایی مجله، آنچنان زیاد بوده که هنوز فرصت نکردم چیزی درباره آغاز دوباره «سوره» بنویسم. فشار کار پیش‌شماره هنوز تمام نشده که درگیر شماره بعد شده‌ایم. همین حالا که این متن را می‌نویسم، در شهر تبریز هستم. خدمت رفقای حزب‌اللهی و تحول‌خواه که تبدیل به یک نیروی سیاسی جدی و تعیین‌کننده شده‌اند. منتظر روایت حرکت سیاسی آن‌ها در شماره‌های آینده مجله سوره باشید. انتشار این پیش‌شماره در برنامه پیش‌بینی‌شده ما نبود و با وجود برنامه‌ریزی و تشکل‌یابی نسبی، آمادگی کاملی برای آغازبه‌کار مجله نداشتیم. اما بلوای ۱۴۰۱ و سرگشتگی برخی اصحاب اندیشه و رسانه و قلم در این بلوای حاد، ما را بر آن داشت که واکنشی در توان خودمان به این بلوا نشان دهیم تا در این هژمونی رسانه‌ای، دستاویز و محملی برای گفت‌وگوی واقعی فراهم شود. ان‌شاءالله سوره، پس از این روی روال خود به صورت ماهانه منتشر خواهد شد. نیرو و زیرساخت توزیع ما هنوز شکل نگرفته و می‌دانیم که بسیاری از مخاطبان مفروض ما به مجله دسترسی ندارند؛ کسانی که اساساً دلگرم به توجه آن‌ها چرخ این مجله را راه انداختیم. ان‌شاءالله این کمبود به زودی برطرف می‌شود و توزیع پستی، اشتراکی، شبکه‌ای، جبهه‌ای، آنلاین و ... راه می‌افتد. فعلا توزیع دکه‌ای شروع شده و مجله در برخی نقاط تهران و مراکز استان قابل دسترسی است. همین جا از دوستانی که در انتشار این پیش‌شماره زحمت کشیدند تشکر می‌کنم. یادآوری نام همه آن‌ها فهرست بلندبالایی می‌شود که از حوصله متن خارج است و به مرور درباره زحمت تک‌تک عزیزان در متن‌های بعدی خواهم نوشت. حرف‌های اساسی را هم درباره دلیل و نحوه ورود «سوره» به صحنه در سرمقاله پیش‌شماره نوشته‌ام. عرض دیگری نیست جز آنکه دست یاری به سوی همه کسانی دراز کنم که خود را در این کار شریک می‌دانند؛ هم کارِ نوشتن برای مجله هم پیشنهاد ایده و سوژه و هم کار اجرایی. ان‌شاءالله یک اطلاعیه دعوت به کار هم منتشر خواهیم کرد. مشتاقانه از نقد و نظر دوستان هم استقبال می‌کنیم. یاعلی @sourehmagazine
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
سرمقاله پیش شماره مجله سوره؛ 🔺ما را به میان ذره ها جوی 👤نویسنده: سیدعلی سیدان 🔸خبر چیست؟ بهتر است بپرسیم چه چیزی به‌واقع «خبر» است؟ خبر را در ادبیات متداول رسانه، این‌چنین تعریف کرده‌اند: «خبر، گزارشی از رویدادهای تازه و جاری است که حاوی یک یا چند ارزش خبری باشد.» بر پایۀ همین تعریف، ما هر روز با سیلی از اخبار مواجهیم که مدعی تازگی هستند اما به‌واقع «تکرار لحظه اکنون» هستند و چیزی دربارۀ آینده و سرنوشت به ما نمی‌گویند. آیندۀ ما چیست و کجاست؟ دقیق نمی‌دانیم؛ اما می‌دانیم که آینده، تکرار لحظۀ اکنون نیست. جاهلیت مدرن، اکنونِ خود را همچون آیندۀما جا می‌زند تا بشارت به آینده را در قلبمان زنده‌به‌گور کنیم. 🔹آیندۀ ما، به‌سان نوری در دوردست،‌ سوسو می‌زند و ما اگر طالب خبری از آن هستیم، باید به‌سمت نور حرکت کنیم. موسای نبی، هنگامی که نوری از جانب کوه طور دید به خانواده‌اش گفت: اُمْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُم مِنْهَا بِخَبَرٍ (درنگ کنید! نوری دیده‌ام. [می‌روم] شاید خبری از آن برای شما بیاورم). 🔸باید حرکت کرد. باید تکان خورد. باید جُنبید،  اگر خواهان خبر از آینده‌ای هستیم که به ما بشارت داده شده است، باید قیام کرد و باید رفت؛  هسته‌ای که به خاک می‌افتد، سرنوشتش همان درخت پربرگ‌وبار است؛‌ اما خیزش هسته به سمت نور است که آینده را ممکن می‌کند. آینده، هر چه باشد، در دست همین ذره‌هایی است که به سوی نور قیام می‌کنند. 🔹پوشانندگان، می‌خواهند با کلمات خبیثه‌ای که از دهانشان بیرون می‌آید این نور را بپوشانند. «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ». متجددان و متحجران، از ذهن بی‌بنیاد خویش، بت‌های سنگی ساخته‌اند و گمان می‌کنند قیام ذره‌ها به‌سوی نور، با کلمات خبیثه و بی‌بنیاد آن‌ها مهار می‌شود. آن‌ها ما را بی‌بنیاد و بی‌برگ‌وبار می‌خواهند تا ما نیز مثل آن‌ها، همچون درختان برجهیده از زمین، قرار و ثباتی نداشته باشیم. «و مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ    يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ». 🔸اگر در کلام معصوم، «قول ثابت» به ولایت تأویل شده است، به آن معناست که حیات و بقا و سرنوشتِ ما در گرو خیزش و مبارزه با ظلمت برای الحاق به خورشید ولایت است. من به سرچشمۀ خورشید نه خود بردم راه ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد ما باید در آنچه خبر پنداشته‌ایم، شک کنیم. خبر، مژدۀ سرنوشت است و سرنوشت، در دل ذره‌هاست. این ذره‌ها در سال 1357 خورشیدی، به‌سوی خورشید قیام کردند و هژمونی غرب را شکستند. این‌چنین بود که «انقلاب ذرّات» پدید آمد. 🔹قرن اخیر، فقط یک خبر دارد و آن، خبرِ «انقلابِ اسلامی» است. فقط رویدادهایی«ارزش خبری» دارند که با این خبر نسبت پیدا می‌کنند. گوش‌های متجدد و  متحجر، خبر انقلاب را نشنیدند و سر در لاک ذهن خویش فرو بردند. آنها پنبۀ «تخصص» در گوش کردند تا «خبر» انقلاب را نشنوند. 🔸«متخصصان» این خبر را ناشنیده و نادیده گرفتند، تحقیر کردند،‌ تحریف کردند، بی‌آینده دانستند و سرکوب کردند تا بی‌خبری بر جهان سیطره پیدا کند. ما نیز، اگر می‌خواهیم گرفتار بی‌خبری نشویم، باید به جنبش درآییم و به‌پا خیزیم. خبر انقلاب اسلامی به گوش ذره‌ها رسیده است و این ذره‌ها از لبنان تا فلسطین، از یمن تا بحرین، از پاکستان تا آذربایجان، از افغانستان تا قلب اروپا به سمت نور در حرکتند. آیا ما از خیزش ذره‌ها باخبریم، یا به حکم ذهنیت‌های «تخصصی»، قیام ذره‌ها را انکار می‌کنیم؟ باخبرشدن، مستلزم حرکت است و ذهن‌های درخودمانده چه می‌دانند که خبر چیست و کجا یافت می‌شود؟ ای بی‌خبر بکوش که صاحب‌خبر شوی تا راهرو نباشی، کی راهبر شوی؟ 🔶 🔷در پیش شماره مجله سوره بخوانید... 🆔 @Sourehmagazine
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
سرمقاله پیش شماره مجله سوره؛ 🔺ما را به میان ذره ها جوی 👤نویسنده: سیدعلی سیدان 🔸مرکز رسانه‌ای «سلوک»، در تکاپو برای کشف ذره‌هاست. ذره‌هایی که یا در هیئت «ایدۀ» یک محصول هنری، یا در قامت یک «استعداد» انسانی یا در شکل یک «کلمۀ» معطوف‌به روایت، در میدان نبرد حاضر شده‌اند. 🔹 ماهنامۀ «سوره» به‌عنوان رسانۀ هویتی جبهه انقلاب اسلامی و امت حزب‌الله، در دل مرکز رسانه‌ای سلوک، مسئولیت تولید کلمه برای روایت نیروی نهفته در ذره‌های انقلابی را به عهده گرفته است. سوره، در دورۀ جدید خود، به پیروی از سنتی که سیدمرتضی آوینی مُلهَم از خبر انقلاب اسلامی پایه‌گذاری کرد، در شکل و شمایلی تازه، روی همین نقطه ایستاده است؛ که نایستاده و  در حرکت است؛ حرکتی توأم با دعوت. ذره‌هایی که آینده را حمل می‌کنند، ما را به‌سوی خود فرامی‌خوانند و «سوره» در جست‌وجو برای کشف این ذره‌ها و گزارش آن‌هاست. ما را به میان ذره‌ها جوی ما خُردترین ذره‌هاییم... 🔸نیروهای انقلاب اسلامی، امروز در میدان‌های گوناگون در کشاکش با نیروهای رقیب هستند. میدان سیاست، میدان هنر، میدان کتاب و نشر، میدان حوزۀ علمیه، میدان دانشگاه، میدان خانواده، میدان معاش، میدان مسکن، میدان جهاد، میدان فناوری و... . 🔹مجلۀ «سوره» در دورۀ جدید، به حول و قوۀ الهی، راوی مبارزۀ نیروهای انقلاب در این میدان‌هاست تا آیندۀ ایران اسلامی، زیر خرواری از ادبیات ذهن‌زده و تخصصی به محاق نرود؛ ادبیاتی که یا برآمده از تجدد است یا برآمده از تحجر؛ ادبیاتی که یا وابسته به آمریکاست یا وابسته به تفاله‌های آمریکا و به تعبیر دقیق حضرت روح‌الله، «اسلام آمریکایی» است. 🔸سوره، بنا دارد اجتماعی از «انسان‌رسانه‌های خبره» باشد که مسئولیت روزنامه‌نگاری تحقیقی متناسب با نیازهای مردم انقلابی ایران را به عهده می‌گیرند. 🔹پس از دورۀ افول «ژورنالیسم فرهنگی» در جبهۀ انقلاب اسلامی، به این نتیجه رسیدیم که آن هستۀ زایندۀ فرهنگ را از دست داده‌ایم و کارهای فرهنگی ما به جای آنکه مولّد باشند، مصرف‌کننده شده‌اند. تا جایی که امروز، شکل دادن به یک تحریریۀ همدل با هم و هم‌افق با انقلاب اسلامی، کاری بس دشوار است. 🔸کار ما قیام برای تحقیق و کشف و روایت میدان است، اما نباید به همین بسنده کنیم. ما باید بتوانیم از «ژورنالیسم تحقیقی» به «ژورنالیسم تحقّقی» پل بزنیم؛ یعنی روایت و تبیینی که خود به اقامه و تحقق کمک کند و اساساً محک ما برای عیارسنجی روایت،‌ آن ‌است که نظر به تحقق و اقامه داشته باشد. در این مسیر، خاضعانه دست یاری به‌سوی هر کسی که خود را در میدان نبرد می‌بیند، دراز می‌کنیم. 🔶 🔷در پیش شماره مجله سوره بخوانید... 🆔 @Sourehmagazine
🔸 زیارت مرد مقدس و بزرگداشت غلبه بر تنزه‌طلبی 📷 این عکس را حدود یک سال پیش گرفتم. در ایامی غیر از ایام شهادت سردار. حالا می‌بینیم و می‌شنویم که جمعیت‌های کثیری از مردم در روز شهادتش به سمت مزار مقدس او روانه شده‌اند. اینجا دقیقا همان نقطه‌ای است که همه بافته‌های واهی درباره دین سیاسی و دین سنتی دود می‌شود و به هوا می‌رود. زائران مزار این سیاست‌مردِ بزرگ، خود را عمیقاً در حال گزاردن یک آیین و عمل مقدس می‌یابند و در عین حال کاملاً به دلالت‌های سیاسی عملشان واقفند. جامعه‌نشناش، با تحمیل ذهنیت خودش به واقعیت مفهوم می‌سازد و با نگاهی از برج عاج، این مردم را موم دست پروپاگاندای حکومت معرفی می‌کند. جامعه‌نشناس، با برجسته کردن «پروپاگاندا» به عنوان متغیر اصلی و مستقل، بر نیروی درون‌جوش و خودآگاهانه مردم و جذبه این مرد مقدس سرپوش می‌گذارد؛ اما واقعیت آن است که مردمِ انقلابی و مقاوم ایران، در برابر امواج پوچیِ جهان مدرن و مناسک میان‌تهی متحجران، سنگری از آیین‌های عمیقاً مقدس و عمیقاً سیاسی ساخته‌اند و با این آیین‌ها، روحیه‌شان را برای مبارزه بازیابی و بازسازی می‌کنند. متحجر، این آیین‌ها را «بدعت» می‌شمارد و با یک فقه کوته‌نظر و قشری‌مسلک آن را پس می‌زند. لکن آنچه این مردم را در این نقطه از عالَم گرد آورده نه داعیه بنا کردن دینی جدید یا اضافه کردن وصله‌ای به دین؛ که استوار کردن بنای عهد قدیم است که همانا بندگی الله و اجتناب از طاغوت است. مردم برای بزرگداشت و تجدید عهد با مرد مجاهدی گرد آمده‌اند که حقیقت دین را به یاد ما آورد و فراتر از یادآوری، آن را به صحنه کشاند. آن مردی که با خدایگان کفر و طاغوت و تحجر مبارزه کرد تا فراتر از لفاظی متحجران شمه‌ای از قیام سیدالشهدا را در وجود دوستان حقیقی اباعبدالله ببینیم. ببینیم که چگونه چهارده قرن پس از قیام حسینی می‌توان مانند صحابه حسین (ع) مُهجه خود را در راه حسین (ع) داد. دادنی که بی‌چشمداشت جبران و بازگشت باشد: «بذل». اگر این بزرگ‌مرد، با عمل مقدسش لایق آن شده که به فوز عظیم شهادت نائل شود آیا به آن معناست که در زندگی‌اش خطایی نداشته و نمی‌توان درباره برخی اعمالش چون و چرا کرد؟ آیا به این معناست که هر کس برخی از سلایق و انتخاب‌های او را نپسندد و احیانا نقد کند، از دین خارج شده و باید او را تکفیر کرد؟ کسانی که چنین اعتقادی دارند، درکی از امر مقدس ندارند و تصورشان از امر مقدس تنزه‌طلبانه است. بزرگیِ سلیمانی به این بود که خطر می‌کرد و مثل تنزه‌طلبان کنجی نمی‌نشست و غُر نمی‌زد. در چنین معرکه‌ای حتی خطای امثال او هزاران بار به بی‌عملی و بی‌گناهیِ تنزه‌طلب‌ها شرف دارد. بزرگداشت کسی مثل حاج‌قاسم، بزرگداشت خطر کردن و انجام امر و تکلیف ولی است. بزرگداشت غلبه بر تنزه‌طلبی و وارد شدن به آتش دنیاست به این شوق و امید که این آتش به گلستان سعادت و شهادت ختم شود.
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
🔷اولین نشست گپ سوره با موضوع "داستان یک بلوا " (بررسی همراه با خوانش صفحاتی از پیش شماره ماهنامه سوره) با حضور: 🔸سرکار خانم سحر دانشور 🔹جناب آقای هانی ایرانمنش 🔸جناب آقای محمد امین فرج اللهی 🔹جناب آقای صادق شهبازی 🔸جناب آقای محمدعلی بیگی مکان:کافه کتاب حوزه هنری انقلاب اسلامی 🕛 زمان : دوشنبه ۱۹ دی ماه ۱۴۰۱-ساعت ۱۸ 🆔 @Sourehmagazine
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
سردار سلیمانی.pdf
8.08M
🔴شهید سلیمانی در آخرین سخنرانی خود چه گفت؟ 🔸ماهنامه سوره در پیش‌شماره دوم منتشر کرد: متن منتشرنشدهٔ آخرین سخنرانی شهید حاج قاسم سلیمانی در جمع فرماندهان سپاه در مهر ۱۳۹۸ 🆔 @sourehmagazine
🔸 خبر آمده که ایران و عربستان در چین، با هم برای از سر گیری روابط، توافق اولیه کردند و یک اعلامیه مشترک صادر کردند. به نظرم مفاد توافق در درجه دوم اهمیت است. نکته اساسی این است که دو کشوری آسیاییِ همسایه که یکی‌شان متحد کلاسیک آمریکاست (عربستان)، در یک کشور آسیایی دیگر که رقیب آمریکاست (چین)، توافق می‌کنند. یک پای توافق هم مهم‌ترین دشمن آمریکا در جهان و پایگاه اصلی مقاومت در منطقه و جهان است (ایران). حالا کمی بیشتر خطوطی که رهبر انقلاب روز ۱۳ آبان ۱۴۰۱ برای وضع آینده جهان ترسیم کرد، آشکار شده است. آن خطوط چه بودند: ۱- انزوای آمریکا: «دست و پای آمریکا از حضور در سراسر جهان جمع خواهد شد.» ۲- انتقال قدرت به آسیا: «آسیا خواهد شد مرکز دانش، مرکز اقتصاد، مرکز قدرت سیاسی، مرکز قدرت نظامی؛ ما در آسیاییم.» ۳- گسترش جبهه‌ی مقاومت و منطق مقاومت: «فکر مقاومت و جبهه‌ی مقاومت در مقابل زورگویی گسترش خواهد یافت، که مبتکرش جمهوری اسلامی است.» * جملات داخل گیومه، عین عبارات رهبر انقلاب است.
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
🔻طرح خرید تجمیعی 🔸با خرید هرسه پیش‌شماره نشریه سوره علاوه بر تخفیف ۲۵ درصدی از امکان ارسال رایگان نشریه در سراسر کشور برخوردار شوید 👈فقط ۲۰۰ هزارتومان+ارسال رایگان 🗓فقط تا پنجشنبه ۲۵ اسفندماه فرصت دارید. 🆔 @sourehmagazine
سید روح‌الله عجمیان، نماد سال ۱۴۰۱ بود. همه اتفاقات سال گذشته در او متراکم شده است. در آن لحظه‌ای که پیکرش همچون مسیحِ به‌صلیب‌کشیده‌شده، به این سو و آن سو کشیده شد. روح‌الله، مسیح ایران بود که در غربت خیابان‌های شهر عروج کرد. نیروی ایران، در پایداری او خلاصه شد. نیرویی که همزمان دلارهای سعودی و پادوهای آمریکایی و خرس‌خاله‌های داخلی را شکست داد و برگ جدیدی در تاریخ ما گشود. صف‌آرایی «پابرهنگان و مرفهان بی‌درد» و «مستضعفان و مستکبران» در شهادت سید روح‌الله نمودی نمادگونه یافت. زین پس هر گشایشی در ایران و جهان واقع شود، ثمره پایداری سیدروح‌الله‌هاست. عیدت مبارک سید روح‌الله
«غریب» فیلمی سرگرم‌کننده و پرحادثه است. شخصیت اصلی‌اش، شهید محمد بروجردی، دوست‌داشتنی و در لحظاتی به‌یادماندنی است. قاب فیلم مناسب پرده سینماست و حیف است که در این ایام که اکران شده، دیدنش را روی پرده از دست بدهیم. با «غریب»، تجربه رو به جلو و مهمی در کارنامه محمدحسین لطیفی رقم خورده و باید سر فرصت درباره‌اش حرف بزنیم. نقدش بماند برای «سوره» شماره بعد.
🔸 ما چقدر مُهمیم و خبر نداریم! یک عده در دانشگاه هاروارد با قدمت بیش از ۳۸۰ سال می‌نشینند فکر می‌کنند که فلان خبرنگار در ایران تحت فشار است و باید به او جایزه بدهیم! دقت و توجه اینها به ایران یک طرف؛ حجم پولی که این چند وقت در جهان، مستقیماً برای ایران هزینه شده چقدر است؟ کسی می‌تواند برآورد بدهد که هزینه جایزه‌ها و تجمع‌ها و سلاح‌ها و ترورها و خراب‌کاری‌ها و حمایت‌های حقوقی و پژوهش‌ها و تحریم‌ها و جشن‌ها و رسانه‌ها و سلبریتی‌ها چقدر بوده است؟ دانشگاه هاروارد به فکر ماست. پارلمان اروپا به فکر ماست. وزارت خارجه آمریکا به فکر ماست. پادشاه انگلستان به فکر ماست. کیم کارداشیان به فکر ماست. جایزه گرمی به فکر ماست. پارلمان فرانسه به فکر ماست. هالیوود به فکر ماست. کمیسیون حقوق بشر آلمان به فکر ماست. جشنواره کن به فکر ماست. نتانیاهو به فکر ماست. رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا به فکر ماست. وزیر دفاع کانادا به فکر ماست. خواننده اسرائیلی به فکر ماست... جمهوری اسلامی بسه دیگه! تسلیم شو دیگه! 😄
🔷 بسیج دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار می کند: ⚜ *گرامیداشت هفته هنر انقلاب اسلامی* با حضور: 👤آقای *سید علی سیدان* (روزنامه نگار فرهنگ و علوم انسانی و سردبیر مجله سوره) و 👤آقای *عبدالحمید قدیریان* (نقاش و طراح صحنه و لباس) 🔸زمان: شنبه، ۱۹ فروردین ماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۳ 🔸مکان: دانشکدۀ علوم ارتباطات، طبقۀ سوم، سالن شورا 🔻جلسه در بستر فضای مجازی نیز تشکیل می شود. 🆔 @BSJATU 🆔️ @BSJ_Ertebatat
🔸درباره فوتبال، فردوسی‌پور، دهکده جهانی و سیاست فردوسی‌پور را پند و اندرز اخلاقی ندهیم. او واقعا عاشق فوتبال است. مشکل آنجاست که دقیقا خودِ خودِ فوتبال ایجاب می‌کند این مواضع را. فوتبال دالّی است که مدلول آن نظم نیهیلیستی جهانی است. فوتبال دریچه‌ای برای ورود به جهان سرمایه‌داری است. هر کشوری که می‌خواهد به‌واقع فوتبال داشته باشد، باید خود را با این نظم جهانی سازگار کند و نرمال شود و این را بیش از هر کسی فردوسی‌پور درک کرده است. او عاشق فوتبال است اما همه حیثیت و جهت فوتبال همین نظم نیهیلیستی سرمایه‌داری است. فوتبال صرفاً به ایجاد یک تفنن و سرگرمی قانع نیست. شما برای اینکه در نظم جهانی بتوانید فوتبال داشته باشید مجبورید تمام سازوکارهای خودتان را به این نظم سازگار کنید. دقیقاً به همین معنا، فوتبال سیاسی است. سیاسی بودن یک امر عارضی و بیرون از خود فوتبال نیست. فوتبال جهت‌مند است و لاجرم سیاسی است و روی به سوی قبله‌ای دارد. قبله آمال فوتبال همان نظمی است که مسی را مسی و رونالدو را رونالدو می‌کند. هر کشوری که چنین قبله‌ای نداشته باشد، محکوم است به استنطاق و بازجویی فردوسی‌پورها. چه کنیم؟ فوتبال را رها کنیم؟ خیر. اگر به میان‌تهی بودن فوتبال واقف شویم آن‌وقت شاید بتوانیم برگردیم و کل فوتبال را به نحوی دیگر تأویل کنیم. فوتبال در نزد ما چیست؟ عرصه‌ای که می‌توانیم پیام اخلال‌گر و ظلم‌ستیز خودمان را به گوش مردم جهان برسانیم و نظم تحمیلی کدخدا در دهکده جهانی را ریشخند و هجو کنیم. با این موضع می‌توانیم کل فوتبال و سازوکارش را برای خودمان ویرایش کنیم. مثلاً مقوله حجاب در میادین ورزشی برای ما نحوی اعلام موضع اخلال‌گر در نظمی است که برهنگی مشخصه ذاتی آن است. اعلام حمایت از فلسطین همینطور. مسابقه ندادن با رژیم صهیونسیتی همینطور و قس علی هذا. کاری که مراکش در جام جهانی کرد فقط شمه‌ای از آن اعلام سیاسی معنادار است که دقیقا منطبق با ذات فوتبال است. این موضع، برای کسانی که هنوز دوست دارند فوتبال را غیرسیاسی بدانند و سیاسی‌شدنش را ناشی از سوءمدیریت مدیران می‌پندارند غیرقابل تحمل و حتی خنده‌دار به نظر می‌رسد؛ اما مگر نمی‌بینند که همین فوتبال موجود چگونه در داخل و خارج به نفع نظم جهانی شُل و سِفت می‌شود؟ مگر حذف تیم روسیه از جام جهانی را نمی‌بینند؟ مگر نمی‌بینند آن نیروی داخلی شیفته دهکده جهانی را که برای باخت تیم ملی خوشحالی می‌کند؟! آری؛ «این فوتبال» آنقدر بی‌معناست که می‌توان کی‌روش را با دستمزد چند ده میلیاردی وارد آن کرد و نتیجه هم نگرفت و عده‌ای هم با وجود تمام تلاش‌ها برای هویت‌زدایی و سیاست‌زدایی از آن، همچنان برای باخت تیم ملی‌اش خوشحالی کنند! «این فوتبال» بی‌معناترین و نیست‌انگارانه‌ترین کار جهان است و جز با چنگ زدن به چیزی بیرون از خودش نمی‌تواند معنادار شود. فوتبال برای فردوسی‌پور همانا دریچه‌ای برای ورود به دهکده نرمال جهانی است. او هر چیزی را در برابر این پرسش قرار می‌دهد که «کجای دنیا اینجوری است؟!» اما برای بیشتر بازیکنان، فوتبال ابزاری است برای کسب پول و شهرت. مصاحبه فردوسی‌پور و جهان‌بخش جدال میان این دو ایده بود. به همین دلیل بود که جهان‌بخش مورد بازخواست فردوسی‌پور قرار گرفت که چرا شما درخواست حمایت مالی از حکومت کردید و چرا عکس گرفتید و خوشحالی کردید؟! فوتبال در کشور ما بی‌معناست و نه با پیوستن به دهکده جهانی یا به تعبیر فردوسی‌پور «مثل خارج» شدن و نه با پول و شهرت نمیتواند معنادار شود. همین فوتبالِ بی‌معناست که تبدیل شده به فراخوانی برای شهرت‌طلبی و ثروت‌طلبی جوانان. همین فوتبال بی‌معناست که کثافات مالی و پولشویی و فرار مالیاتی و اختلاس و رشوه و باندبازی و تبعیض، به نحو غیرقابل تفکیکی در بافت آن تنیده شده و هر روز گندی از آن بالا می‌آید. جالب آنکه همین فساد فوتبال مایه‌ای برای کار رسانه‌ای جنجالی فردوسی‌پور و دستمزدهای کلان اوست. او با یک نقاب اخلاقی می‌تواند تا ابد به عنوان یک چهره فسادستیز و آزاده شناخته شود و قبله سیاسی فوتبال را در پس این نقاب پنهان کند. اگر فساد در فوتبال باشد، فردوسی‌پور همچنان حیات دارد و اگر تریبون را از او بگیرند، سوژه سیاسی خود را آشکار می‌کند؛ همانطور که در مصاحبه اخیر با جهانبخش، چنین کرد. نترسیم و صریح و روشن بگوییم: فوتبال فقط هنگامی معنادار می‌شود که اعلام هویت و سیاست ما و اخلال در نظم ظالمانه دشمن باشد. تلقی غیرسیاسی از فوتبال یا خجالت و کمرویی در اعلام این حقیقت که فوتبال سیاسی است، فقط به شکست‌های پی در پی ما می‌انجامد و این شکست با هیچ مُسکنی درمان نمی‌شود.
🔸التقاط، شکاف می‌سازد؛ نه وحدت ۱- توهمی وجود دارد که تصور می‌کند با نگفتن از «انقلابی‌گری» و مفاهیم پیرامون آن و صرفاً با تکیه بر «شیعه‌گری» و «ایرانی‌گری» می‌تواند برای «ما» وحدت و قدرت بیافریند و آنچه را «شکاف اجتماعی» می‌پندارد، از بین ببرد. ۲- این انگاره، تبدیل به راهبرد اساسی بعضی نیروها و دستگاه‌های فرهنگی ما شده است. این راهبرد اگر مزورانه نباشد، قطعاً رمانتیک، غیرواقعی و بی‌حاصل است. ۳- به هنر اصیل انقلاب اسلامی نگاه کنید! این هنر حاصل اتحادی حقیقی از مفاهیم انقلابی، اسلامی، انسانی و ایرانی بود. فقط با پیگیری این راهبرد است که می‌توانیم مولد وحدت و قدرت پایدار باشیم. ۴- این وحدت باید حقیقی و واقعی باشد. نه مخلوطی رمانتیک، مکانیکی و التقاطی از همه مفاهیم! و نه مصادره و انحلال انقلاب اسلامی در مفاهیم عام تشیع و ملیت و انسانیت. ۵- ما نیروهایی داریم که چندحسی هستند. گاهی یونیفرم انقلابی می‌پوشند، گاهی توی جلد «تشیعِ شیک‌متحجر» فرو می‌روند، گاهی از هول ایرانی‌گری توی دیگ ناسیونالیسم می‌افتند و گاهی هم به گفتار روشنفکری لیبرال سرویس می‌دهند. ۶- این نیروها اگر کاسبان چندجانبه نباشند که کاسبی‌شان در میان‌مدت و بلندمدت به ضرر خودشان است، قطعاً دچار بلاتکلیفی، انفعال و التقاط هستند. این نیروها ممکن است در مقاطعی بازار را گرم کنند اما در نهایت خودشان و بخشی از جبهه را به ورطه ضعف و حیرت می‌اندازند. ۷ و پایان- معرفت انقلابی امام خمینی، توانست با به صحنه آوردن حقیقت اسلام، به ایرانیت و انسانیت ما جان ببخشد. رها کردن این معرفت و وام گرفتن از گفتارهای ماقبل انقلابی، واپس‌گرایانه و بی‌آینده است و نه ایرانیت می‌سازد، نه انسانیت، نه تشیع و نه وحدت و قدرت ملی.
‌🔹غلبه مشهورات 🔸درباره دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب ۱- سخنرانی دانشجویان در حضور رهبر انقلاب نشان‌دهنده شوق دانشجویان به تحلیل مسائل روز با رجوع به مبانی انقلاب اسلامی است. این پدیده به ما می‌گوید هسته جوشان انقلاب در ضمیر دانشجویان زنده است و همین پدیده بسیار نویدبخش و امیدوارکننده است. ۲- اما فضای رسانه‌زده نمی‌گذارد این مبانی به نحو عمیقی در ذهن و گفتار دانشجویان رسوب کند و صورت‌بندی شود. سخنرانی‌ها پر از مشهورات کلونی‌های رسانه‌ای است. «مصرف‌گرایی رسانه‌ای» موجب شده است که اتصال ذهن‌ها به واقعیت مخدوش شود. طرح مسائل و راه‌حل‌ها از حد مشهورات افواهی و تخصصی فراتر نمی‌رود. ۳- گویی دانشجوی ما که باید نیروی پیشروی کشور باشد، نمی‌خواهد دو قدم جلوتر را نگاه کند و ببیند در صورت پیاده شدن نظراتش چه اتفاقی در کشور می‌افتد. او تصور می‌کند بازگو کردن آرمان‌ها (آن هم به نحو ناقص و غلط‌انداز) و تکرار حرف‌های مشهور با صدای بلند، به معنای انقلابی‌گری است. ۴- این مسئله در متن جنبش عدالتخواه بسیار حاد بود. ابتدای متن از درگیری تاریخی جمهوری اسلامی و هژمونی غرب می‌گوید اما بلافاصله آن را فراموش می‌کند و بنا می‌کند به تکرار حرف‌های گذشته آن هم به صورت نیش‌آلود و کنایه‌آمیز! ۵- به جای طرح مسئله و پرسش، نحوی «اراده به تأثیر» در متن وجود دارد که این هم از عوارض رسانه‌زدگی است. در پایان هم یک راه‌حل شگفت‌انگیز ارائه می‌کند: «ابلاغ سیاست‌های کلی مردم‌سالاری دینی از جانب رهبر انقلاب»! یعنی دوباره جمهوری اسلامی (مردم‌سالاری دینی) را ابلاغ و اجرا کنیم! ۶- متن‌های دیگر هم از همین عارضه رنج می‌برد و می‌توان با دست نشان داد که چطور مشهورات کلونی‌های رسانه‌ای در گفتار دانشجویان سرریز شده است. وقتی می‌گویید «سرمایه اجتماعی» کم شده است، شما نمی‌توانید معنای سرمایه اجتماعی را عوض کنید. ۷- شما با برجسته کردن این گفتار، به استخدام همان کسانی درمی‌آیید که این گفتار را تولید کرده‌اند. ادبیات «سرمایه اجتماعی» هر چه باشد در گفتمانی از پیش معنایش معین شده و این ادبیات در خاک انقلاب اسلامی پرورده نشده است. ۸- وقتی می‌گویید رفراندوم برگزار کنید، معنای رفراندوم عوض نمی‌شود! شما نیروی بی‌جیره و مواجب همان نیروی سیاسی می‌شوید که این گفتار را مطرح کرده و شما به آن‌ها فحش می‌دهید! ‌ ۹- می‌توان به جای فهرست کردن ناقص آرمان‌ها و لیست کردن مشکلات مشهور کشور و سپس اعلام وفاداری شعاری به رهبر انقلاب، دانشجویان درک عمومی خود را از صحنه کلان انقلاب اسلامی ارائه کنند و بلافاصله گزارشی از تلاش‌های خود در تشکل ارائه کنند و سپس طرح مسئله و پرسشی واقعی کنند. ۱۰- دانشجو باید پرسشگر باشد اما وقتی تصور می‌کنیم همه چیز برای ما روشن و قطعی است و درگیر مسئله‌ای واقعی نیستیم، ممکن نیست که طرح پرسش کنیم.
هر بار که گلی از بوستان انقلاب اسلامی پرپر می‌شود، ذهن و دل ما به سمت باغ و باغبانی می‌رود که این گل را در دامن خود پرورده است. شهید سید روح‌الله عجمیان که در غربت شهر پرپر شد و پر کشید، بار دیگر به ما یادآوری کرد که نیروی مستضعفانِ مسلمان است که می‌تواند بار شهر و کشور را بر دوش بکشد و ما را به پیش برد. نیرویی که با دستان ظریف زنان و مادران ما پرورش یافته و قدرتمند شده است. هر نیرویی، فقط در امتداد این نیروست که می‌تواند در خدمت انقلاب قرار بگیرد و اگر جز این باشد، فقط به کار خنثی کردن نیروی انقلاب می‌آید. ماهنامه «سوره» در شماره آتی خود، روایتی دست‌اول از خانواده شهید عجمیان ارائه خواهد کرد. عکسی که می‌بینید، مادر سید روح‌الله عجمیان است. عکس را وهب رامزی عزیز (مدیر هنری و عکاس ویژه سوره) از ایشان گرفته و چه عکس محشری است! گزارش این دیدار را در سوره آینده بخوانید. @sourehmagazine
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
سرمقاله اولین شماره ماهنامه سوره سید روح‌الله عجمیان و امکان‌های جغرافیای سیاسی آینده جهان 📝 سید علی سیدان 1️⃣ سرمقاله شماره اول ماهنامه سوره در شرایطی نوشته می‌شود که جمهوری اسلامی ایران، بلوای ۱۴۰۱ را با «فتح مبین» پشت سر گذاشته و طرح دشمنش را شکست داده است. آیا ما این «پیروزی آشکار» را می‌بینیم و آن را احساس می‌کنیم؟ یا به پیروی از عادات و مشهورات، احساس فلاکت می‌کنیم؟ احساس پیروزی منوط است به ۱- شناختن هویت خود، ۲- شناختن طرح دشمن و ۳- دیدن صحنه درگیری و نتایج واقعی نبرد. اگر مرزِ میان خود و دشمن کمرنگ شود و اگر دستگاه بینایی ما مختل باشد و نتواند محل نزاع را به‌درستی ببیند و تقریر کند، شکست و پیروزی بی‌معناست. نویسنده معتقد است که اگر بعضی از نیروهای مؤمن، اکنون احساس پیروزی نمی‌کنند، به دلیل نفوذ انگاره‌های متحجرانه در زیست و ذهن این نیروهاست. کار تحجر، تخلیه هسته هویتی ما، ندیدن صحنه واقعی نبرد و آنگاه پذیرفتن طرح دشمن و بازی در زمین اوست. نیروهای متحجر علت پافشاری جمهوری اسلامی بر حجاب را نمی‌توانند درک کنند. آن‌ها، حجاب را یک فرع فقهی می‌پندارند و تصور می‌کنند معیار شکست و پیروزی ما این است که مثلا زنان ایرانی چند سانتی‌متر روسری خود را جلو بکشند یا در یک مقطع زمانی مشخص بر تعداد محجبه‌ها افزوده شود! معیار این نیروها را می‌توان اینطور صورت‌بندی کرد: افزایش سرانه «مصرفِ» حجاب در یک بازه زمانی به صورت نقطه به نقطه! یک پوزیتیویسم تمام‌عیار! باز هم اینجا گرفتاران ظاهر مذهب و پیروان مذهب ظاهر به هم دست می‌دهند. قشری‌مسلک‌ها، وقتی می‌بینند که چند نفر در خیابان روسری ندارند، حکم به شکست ما می‌دهند. تحجر نمی‌تواند صحنه کلان درگیری را ببیند. این قشری‌مسلکی ممکن است لباس شرعیات به تن کند یا توی جلد عدالت اقتصادی برود یا ژست تکثرگرایی بگیرد. در هر حال، قشری‌مسلکان نمی‌توانند درک کنند که حمله دشمن به حجاب، نه برای بی‌حجاب‌تر کردن مردم؛ که برای خدشه بر کلان‌روایتی بود که ریشه در هویت نظام اسلامی دارد. نیروی سکولار با اصل و اساس «حاکمیت الله» و مرجعیت اسلام به‌عنوان مشروعیت‌بخش نظام سیاسی و تنظیم‌کننده مناسبات اجتماعی سازگاری نداشت و مقوله حجاب را به عنوان پرچم هویتی اسلام مورد هدف قرار داد. عقب‌نشینی از حکم حجاب، عقب‌نشینی از یک فرع فقهی نبود. عقب‌نشینی از حجاب، تسلیم شدن در برابر نیرویی بود که می‌خواست با کلان‌روایت «حکومت سکولار» مرجعیت دین در تصدی و تدبیر امور را از اعتبار ساقط کند. به رسمیت شناختن بی‌حجابی، این معنا را تولید می‌کرد که در صورت فشار رسانه‌ای، سیاسی و اقتصادی به نظام اسلامی، حاکمیت از حکم خدا و خواست مردم دست می‌کشد و سر ریسمان را به نیروی سکولار واگذار می‌کند و از معنای حقیقی‌اش تخلیه می‌شود. حجاب، مرز درگیری ما با دشمن بود و اگر نیروی تحجر ما را ازخودبیگانه نکرده بود، می‌توانستیم تشخیص دهیم که وقتی دشمن به «مرز» حمله می‌کند، «مرکز» را هدف قرار داده است. «وَلَن تَرضىٰ عَنكَ اليَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم» (و هرگز يهوديان و ترسايان از تو راضى نمى‌شوند، مگر آنكه از كيش آنان پيروى كنى. بقره، ۱۲۰) دشمن وقتی به مرز حمله می‌کند، به «ملتِ» ما (آیین و دین و کیش ما) حمله کرده است؛ یعنی به قلبِ هستی ما. سکولاریسم، یک ملت است. یک دین است. یک بُت است. یک آلهه است. سکولاریسم، مزورانه می‌خواهد الله را در کنار خدایان و آلهه‌های دیگر بنشاند و فساد ایجاد کند. «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا» (اگر در آنها [زمين و آسمان‌] جز خدا، خدايانى [ديگر] بود، قطعاً [زمين و آسمان‌] تباه مى‌شد. انبیاء، ۲۲) 👉 @sourehmagazine
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
ادامه قسمت اول 2️⃣ جمهوری اسلامی، «چندخدایی» را نپذیرفت و در برابر آلهه سکولاریسم تسلیم نشد و پابرجا ماند. هنوز هستند مدعیانی که تصور می‌کنند بقای ما در گرو سکولار شدن ماست. این مدعیان، گاهی با ژست دلسوزانه نسخه‌های تحلیلی و تجویزی می‌پیچند و ما را به خودکشی پیش از مرگ دعوت می‌کنند: سکولار شویم تا سکولار نشویم! یا به عبارت دیگر: خودمان سکولار شویم تا دشمن سکولارمان نکرده! کسی که هویت حقیقی و کانون قدرتش را فراموش کند، نیروی سکولار مرعوبش می‌کند و اینچنین نسخه می‌پیچد. حتی در بعضی نیروهای درون حاکمیت این انگاره وجود دارد که برای ترویج حجاب، باید آن را از حیثیت سیاسی‌اش تهی کنیم و صرفا بر وجوه اجتماعی و اخلاقی و خانوادگی آن تاکید کنیم. حال آنکه رهبر انقلاب در اوج معرکه، سخنرانی می‌کند و بی‌حجابی را «حرام سیاسی» می‌نامد. حرام سیاسی یعنی کاری که جبهه باطل را تقویت و جبهه حق را تضعیف می‌کند. این یعنی به خلاف تصور رایج، اتفاقا تذکر به ماهیت سیاسی حجاب و بی‌حجابی است که اساسی و تعیین‌کننده است. یکی دیگر از مظاهر پیروزی ما این است که دیگر مسئله بی‌حجابی هر چه نیروی سیاسی داشت، تخلیه شده است. مزاحمت‌ها و جنجال‌های رسانه‌ای هنوز ادامه دارد اما این عَلم شیطان دیگر نمی‌تواند سینه‌زنی را دور خودش جمع کند و نیرویی تولید کند و اتفاقی واقعی را رقم بزند. بگذریم. موضوع این سرمقاله بحث حجاب نبود. بحث حجاب صرفا برای مرور آنچه در بلوا بر ما گذشت، مطرح شد. در این متن از چیزهایی مثل هسته هویتی، کانون قدرت، طرح دشمن، کلان‌روایت رقیب، نیروی خود، معنای اصیل ما و اینطور چیزها سخن به میان آمد. شاید به نظر برسد که ما در حال لفاظی هستیم. بله؛ اگر نویسنده این متن، حجتی مانند «سید روح‌الله عجمیان» نداشت، حرف‌هایش، مُشتی دال بی‌مدلول و میان‌تهی بود. ما اگر شهید عجمیان را نداشتیم، چگونه می‌توانستیم نشان دهیم که کانون قدرت ما کجاست؟ ما اگر عجمیان‌ها را نداشتیم، چگونه می‌توانستیم از تردیدها و سردرگمی‌های شبه‌نخبگانی عبور کنیم؟ ما اگر به تعبیر رهبری این «پاک‌ترین جوانان» را نداشتیم، چگونه می‌توانستیم رمز بقای خود را درک کنیم؟ اگر شهید عجمیان نبود، چگونه می‌توانستیم اثبات کنیم که مستضعف‌ترین و محروم‌ترین مردم ما پای کار انقلابند؟ اگر خون عجمیان‌ها به زمین ریخته نمی‌شد، چگونه می‌توانستیم توحش اقلیت سکولار را ببینیم؟ اگر سید روح‌الله عجمیان نبود، چگونه می‌توانستیم یقین نیروی مجاهد انقلاب اسلامی را شهود کنیم؟ خوب شد که شهید عجمیان تحلیل خرس‌خاله‌های خودی را باور نکرد و یقینش ترک برنداشت و تردید نکرد. تردید نکرد، وقتی که از خانه بیرون آمد و از وحشی‌ترین اراذل که یقیناً از «جوانان ما نیستند» زخم خورد و دیگر به خانه برنگشت. او می‌توانست در خانه بنشیند و درباره ناکارآمدی سیاست‌های حجاب در جمهوری اسلامی توییت بزند. می‌توانست وسط درگیری کنار بکشد و از تقدم و اولویت عدالت اقتصادی بر سایر امور استوری بگذارد. می‌توانست از لزوم به رسمیت شناختن تنوع در سبک زندگی ایرانی سخن‌سرایی کند. می‌توانست به جای حفاظت از ایران اسلامی در غربت خیابان، به فکر طی کردن پله‌های ترقی در ساختار بروکراسی باشد. او هزاران امکان دیگر داشت. اما از میان همه امکان‌ها، انتخابی دیگر داشت. انتخابی از سر یقین؛ و راستش همین یقین و همین انتخاب و همین تصمیم است که برای ما امکان‌های تازه گشوده است. 👉 @sourehmagazine
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
ادامه قسمت دوم 3️⃣ ما قرار بود نباشیم. قرار بود در بلوایی که «روز و ساعت آن مشخص بود» نیرویمان مستهلک شود و تا سرحد بلبشوی داخلی برویم و آنگاه سرنگون شویم؛ که اگر سرنگون می‌شدیم، دیگر سخن گفتن از وحدت و همزیستی و عدالت اقتصادی و ایده حکمرانی و تمدن اسلامی و جغرافیای سیاسی جهان و جبهه مقاومت و هزاران حرف دیگر، مُهمل بود. چشم خود را شست‌وشو دهیم، دستگاه بینایی خود را تعمیر کنیم تا ببینیم چگونه پادوهای رسانه‌ای اینترنشنال که پولشان را دولت سعودی می‌دهد، بنا بود با این رئالیتی‌شوهای خشن و تله‌تئاترهای خیابانی توحش‌آمیز، ایران اسلامی را از نیروی ایمانی تخلیه کنند و فاتحانه قهقه بزنند. حالا همان حُکام حجاز که پول رسانه بلوا را می‌دهند، مجبورند با ما سر یک میز بنشینند و توافق‌نامه امضا کنند. هر توافقی فرع بر وجود طرفین است. اگر ما بلوا را پشت سر نگذاشته بودیم و تا سرحد نابودی می‌رفتیم، همین گاو شیرده برای توافق با ما و کم کردن شرش از سر مستضعفان منطقه طاقچه‌بالا می‌گذاشت. البته اینجا نمی‌توان از مجاهدت مستضعفان یمنی سخن به میان نیاورد. نمی‌توان از مجاهدات غریبانه مدافعان حرم یاد نکرد؛ اما شهید عجمیان و عجمیان‌های دیگرِ ایران که ما حتی نامشان را هم نشنیدیم، استعاره‌ای از همه نیروهای مستضعف عالم هستند تا به حقیقت قدرت خودمان پی ببریم. اتحاد وجودی همین ذرات ناشناخته است که نیروی واقعی ما را می‌سازد. ما قرار بود در دنیا منزوی شویم. قرار بود آنچنان چهره‌مان مخدوش شود که کسی میل توافق و ائتلاف با ما نداشته باشد. اما نیروی درونی ما آنچنان پایدار و مقاوم است که قدرت سخت جهانی را نرم و خاضع کرده است. آبان ۱۴۰۱، در ایام داغ بلوا، پیش‌شماره اول سوره منتشر شد. آنجا در مطلب «بلوا در حباب» نوشتیم: «بومرنگ این واقعیت‌زدایی [بلوا] به همان کسانی برمی‌گردد که این توهم را تولید کرده‌اند. اگر حمله نظامی خارجی به ایران صورت نگیرد، موج این تحولات به منطقه و جهان بازخواهد گشت. این حباب که بترکد، نیروی پیش‌رونده ایران در قالب معاهدات بین‌المللی و ائتلاف‌های سیاسی ضدقدرت هژمونیک آمریکا در جبهه مقاومت، با قدرت بیشتری پیش‌روی خواهد کرد و حتی می‌تواند کشورهای دشمن و رقیب را از درون دچار بحران کند. جهان دیگر بیش از این ظرفیت دست‌اندازی قدرت‌های استکباری را ندارد و اینجاست که از دل این جنگ جهانی علیه ایران، زمینه‌ای برای تغییر جغرافیای سیاسی جهان به نفع ایران، امت اسلامی و جبهه مقاومت،‌ آماده خواهد شد». حالا خوب است در بهار ۱۴۰۲، به فاصله نیم‌سال از آبان ۱۴۰۱ اخبار ایران و جهان را مرور کنیم. از توافق با عربستان، تا قرارداد با چین، تا همکاری با روسیه، تا نزدیکی سوریه به کشورهای عربی، تا فروکش کردن جنگ یمن، تا دست‌پاچگی و بحران در سرزمین‌های اشغالی تا تنفر و بی‌اعتمادی روزافزون مردم منطقه نسبت به آمریکا و ده‌ها رویداد دیگر. این‌ها طلیعه اتفاقات شگرف در آینده است و نباید به همین‌ها بسنده کنیم؛ اما همه این اتفاقات فرع بر «بودن» و «قدرت» ماست. قدرت ماست که ائتلاف ساخته است. کسانی که قدرت ما را در انحلالمان درون ائتلاف‌های موجود می‌جویند، نیروی ایمانی مردم ما را نمی‌بینند. نیرویی که شهید عجمیان استعاره‌ای گویا از آن است. این نیرو اتوپیای غرب مدرن را شکست خواهد داد و نظم سیاسی جهان را دگرگون خواهد کرد. ان‌شاءالله. 👉 @sourehmagazine