eitaa logo
راه بنـدگی🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
13 فایل
‹بِںــم‌ِ‌رَب‌الحُسِـین؏› السلآم‌علیڪ‌یاابا‌عَبدالله https://eitaa.com/xdfghh شروط👆 https://eitaa.com/hsskkgwk تعرفه تبلیغات رفیقـ ترڪ ڪنیـے ³ صلوات سهــمت㋡ موندیـ ... خیـر ببینیـ 🙃 -♪ مدیࢪیٺ ؛ شنواےڪلام‌زیباٺون🌱 ➜ @DFlkpo
مشاهده در ایتا
دانلود
راه بنـدگی🇵🇸
#Part_7 #راهی_خراسان #رمان فاطمه: هاممممم،صبح شده؟ بلندشدمو اطرافم رو نگاه کردم اما زهرا نبود فقط ی
وقتی مارفتیم توی حرم داشتن پرچم روی گنبد رو عوض میکردن. اماچرا پرچم مشکی؟ فاطمه: زهرا؟زهرا؟چرا اون پرچم رو عوض میکنن و بجاش یه پرچم مشکی میذارن؟ زهرا: مگه نمیدونی؟ الان ماه محرمه فاطمه:آهاشهادت امام رضا؟ زهرا نگاه عاقل اندرسفیهی بهم کرد و گفت:عزیزم شهادت امام حسین نه امام رضا😑 فاطمه: اها خب نمیدونستم عه! زهرا: هعیییی:/ وقتی رفتیم داخل زهرا دستشو گذاشت روی سینش وزیرلب چیزی گفت و خم شد که من نفهمیدم. پس تصمیم گرفتم فقط بگم سلام امام رضاوخم شم. رفتیم داخل حرم وهمون لحظه ی اول عطرحرم من رو محو خودش کرد،خیلی بوی خوبی داشت؛ من تاحالا هزار نوع عطر و ادکلن استفاده کردم اما بوی این از همه ی اون ها بهتره. توی همون حال و هوابودم که زهرا گفت: فاطمه چادرت داره میفته. فاطمه: اما من که چادر نداشتم؟ زهرا: کجایی تودختر؟ خودم گذاشتم روسرت. فاطمه: آها، ببخشید حواسم نبود. زهرا: عجـــب! وبازرفتم توی همون حال و هوا.. ادامه دارد..
راه بنـدگی🇵🇸
#Part_8 #راهی_خراسان #رمان وقتی مارفتیم توی حرم داشتن پرچم روی گنبد رو عوض میکردن. اماچرا پرچم مش
زهرا:فاطمه،فاطمه جان،فاطمه باتوامممم. فاطمه:بله،بله،بگو؟ زهرا: بریم؟ چون میخوای بری بازار دیرمیشه خطرناکه تانصف شب که نمیتونم بیرون بمونیم... فاطمه: ولی... باشه باشه بریم. رفتیم بازار.. تاحالا همچنین بازار خوشگلی ندیده بودم وای خدا🥺 کلی خرید کردیم همین که خواستیم برگردیم صدای اذان بلند شد. زهرا:من میرم وضو بگیرم،بعدشم میرم نمازبخونم، توهم میای؟ فاطمه: باشه منم میام،میخوام نماز بخونم. زهرا: واقعااااا؟ خیلی خوشحالم که میخوای نماز بخونی. فاطمه: هههه؛ یه چیزایی از نمازی که توی جشن تکلیف خوندیم یادم مونده. رفتیم وضوگرفتیم و نمازخوندیم زهرا که همیشه نماز میخوند. ولی من بعداز9سال دارم نماز میخونم؛ وچقدرم این نماز خوندن بهم حس خوبی میداد... ادامه دارد...
راه بنـدگی🇵🇸
#Part_9 #راهی_خراسان #رمان زهرا:فاطمه،فاطمه جان،فاطمه باتوامممم. فاطمه:بله،بله،بگو؟ زهرا: بریم؟
نمازمون تموم شد. همین که خواستیم از مسجد بریم بیرون؛ زهرا دوست قدیمیش رو توی مسجد دید و رفت پیشش. منم باخودم گفتم برم توی بازار یه چرخی بزنم اما تا به خودم اومدم دیدم گم شدم... وای خدا حالا چیکارکنم؟! خیلی گیج بودم نمیدونستم چیکار کنم؟ خیلی ترسیده بودم موبایلمم که خاموش شده بود. اه لعنتی!یاد حرف زهرا افتادم (ازبس سرت صبح تا شب تو گوشیه) ساعتم روچک کردم نزدیکای ساعت"9" شب رو نشون میداد. مثل بچه هایی که مامانشون رو گم کردن گریه میکردم. همینطور بی هدف راه میرفتم تااینکه رسیدم به یه پارک خلوت! من از جاهای خلوت خوشم میاد یعنی همچین جاهایی بهم ارامش میدن.. راستی گفتم جای خلوت چقدر دلم برای اتاقم تنگ شده. الان اگه خونه بودم توی اتاقم،آروم میشدم،مثل همیشه... رفتم نشستم روی نیمکت چوبی پارک و سرم رو گذاشتم روی پاهام و شروع کردم به گریه کردن... ادامه دارد...
راه بنـدگی🇵🇸
#Part_10 #راهی_خراسان #رمان نمازمون تموم شد. همین که خواستیم از مسجد بریم بیرون؛ زهرا دوست قدیمی
سرم رو که بالا آورم بایه چهره ی خیلی خیلی مهربون و زیبا و نورانی و دوست داشتنی روبه رو شدم. یه خانم مسن مهربون که لبخندزیبایی روی لب داشتن. وقتی دیدن من چیزی نمیگم خودشون شروع کردن به حرف زدن: سلام عزیزم خوبی؟ چرا اینجا تنها نشستی؟؟ خطرناکه ها این موقع شب اونم یه دختر تنها. این پاک های خلوت امنیت ندارن ها؟ اتفاقی افتاده عزیزم؟؟ آخه صورتت قرمزه انگار گریه کردی؟؟ میتونم کمکت کنم؟ وقتی این خانم رودیدم کلا همه چیز ازیادم رفت و محو چهره ی مهربونش شدم؛ اما الان دوباره همه چی یادم اومد و بغض گلوم رو گرفت. فکرکنم خودش چیزی نمیگفت من باید تا صبح توی پارک میموندم... امامن که نه آدرسی دارم نه شماره تلفنی همش توی موبایلمه! چیکارکنم؟؟ همینطور که من توی ذهنم باخودم کلنجار میرفتم؛ (فکرکنم خود درگیری دارم بعد اینکه همه ی کارهامون تموم شد مامان اینا اومدن باید برم دکتر....) اون خانم باهام حرف میزد امامن هیچی متوجه نمیشدم.. بهشون گفتم که گم شدم ونه آدرسی دارم نه چیزی موبایلمم خاموشه! فکرمیکردم الان میگه دختره ی خنگ حداقل آدرس رو روی کاغذ مینوشتی واینا... امابرخلاف تمام تصوراتم،کلی دلداریم دادو گفت میبرم خونه ی خودشون میتونم تاصبح اونجا بمونم و گوشیمو بزنم شارژ! خداروشکرشارژر باهام بود... اونوقت میتونستم به زهرا خله زنگ بزنم. حالا بماند که من اون لحظه چقدر خجالت کشیدم ولی چاره ای نداشتم جز رفتن باهاشون. ادامه دارد...
صفحه رسمی وزارت امور خارجه اسرائیل کارفرما اصلی اغتشاشات اومده وسط😡
❗️ «اگر‌می‌خواهید نَذر‌کنید‌ فقط‌گناه نکنید مثلا نَذرکنید یک‌روز گناه نمی‌کنم هدیه‌به‌آقاصاحب‌الزمان‌‌ علیه‌السلام‍ از‌طرفِ‌خودم♥️:) شهید‌مجیدسلمانیان » .
🔺 آرمان علی‌وردی - روح‌الله عجمیان - سلمان امیراحمدی - دانیال رضازاده - حسین زینال‌زاده - رسول دوست‌محمدی - فرید کرم‌پور - حسین تقی‌پور - حمید پورنوروز - پوریا احمدی - اسماعیل چراغی - تورج اردلان - حسن براتی - غلامرضا بامدی - نورالدین جنگجو - هادی عرفانی‌نیا - حسین یوسفی - محمد ولی‌کیاسی - حسنعلی پورعیسی - علیرضا سرایداران - آرشام سرایداران - علی اصغر لری‌گویینی - مجتبی ندیمی - احسان مرادی - امید خوب - هوشنگ خوب - فریدالدین معصومی - محمد رضا کشاورز - بهادر آزادی - محمد زارع مویدی - رضا زارع مویدی - مجید یوسفی - عباس خالقی - مهدی لطفی - امیر کمندی - محسن حمیدی - مهدی زاهد لویی - محمد - حسین کریمی - مهدی اثنی عشری - رحیم سحابی - رضا آذرتبار - علی نظری - مسلم جاویدی مهر - علی اصغر قورت بیگلو - یزدان قجری - رضا الماسی - حمزه علی نژاد - مجتبی امیری - محسن رضایی - علی نظری - محمد حسین سروری راد - عباس فاطمیه - امیررضا اولادی - حسین اوجاقی - داوود عبداللهی - مرتضی غلامیان - وجیه الله آذرنگ - مهدی لطفی پور - سعید برهان زهی - سیدحمیدرضا هاشمی - محمد امین عارف - محمد امین آب‌درشکر - علی بیک وارازی - ناصر براهویی - محمد فلاح - حسن مختارزاده - هادی چاکسری - علی فاضلی - رضا خانی چگنی - رسول حسینی - نادر بیرامی - سجاد شهرکی - محمد عباسی - مهدی ملاشاهی - جواد کیخا جهانتیغی _رحیم صحابی _ زهرا اسمعیلی _رضا آذربار 🔹برای شادی روحِ مطهر همه‌ی این شهدای امنیت که در طی یک‌سالِ گذشته و در پی شورشِ وحوشِ/ زن_زندگی_آزادی/ به فیض شهادت رسیدند، صلواتی بفرستید. ‌
شمایی که همش از ࢪتبه ڪنکورِ الگوها؎ اونور آبی تعریف میکنی؛!) چند سالت بود فهمیدی "شهید مهدی زین الدین" ࢪتبه ی چهارم ڪنکور رشته ی تجربی ࢪو ڪسب کرده بودن....! "شهدا تو هیچ جبهه ا؎ ڪم نمیذاشتن"!
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲۶ شهریور: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شادی پهلوان ایرانی بعد از شکست حریف ترکیه 🔹 اردوغان اعلام کرده بود که این بازی را تماشا می‌کند