✅یادمان چهل و هفتمین سالیاد فرزند شایسته کویر دکترعلی شریعتی مزینانی
علت اصلی پریشانیها، نه استبداد است، نه استعمار و نه استثمار، اینها همه معلولاند. علت دوتاست: اول استحمار! دوم هم استحمار! و استحمار بر دو گونه است: استحمار کهنه و استحمار نو!
📚 (م.آ.۴، بازگشت، ص ۳۰۹)
#دکتر_علی_شریعتی_مزینانی
#چهل_و_هفتمین_سالگرد
#بیست_و_نهم_خرداد
#شاهدان_کویر_مزینان
🆔 @sh_mazinan
✅یادمان چهل و هفتمین سالیاد فرزند شایسته کویر دکترعلی شریعتی مزینانی
بگذار تا شیطنت عشق چشمان تو را به عریانی خویش بگشاید هر چند آنچه بینی جز رنج و پریشانی نباشد اما کوری را به خاطر آرامش تحمل مکن
📚مجموعه آثار 13کویرص 238
#دکتر_علی_شریعتی_مزینانی
#چهل_و_هفتمین_سالگرد
#بیست_و_نهم_خرداد
#شاهدان_کویر_مزینان
🆔 @sh_mazinan
✅یادمان چهل و هفتمین سالیاد فرزند شایسته کویر دکترعلی شریعتی مزینانی
در کشورهای اسلامی، روشنفکران مسلمان باید یک جنگ آزادیبخش را برای رهایی خود اسلام آغاز کنند..؛ «اگر مسلمانها نجات پیدا کنند و اسلام زندانی باشد، باز دو مرتبه میافتند در داخل زندان ارتجاع»
📚 (م.آ.10،جهتگیری طبقاتی در اسلام ص 168)
#دکتر_علی_شریعتی_مزینانی
#چهل_و_هفتمین_سالگرد
#بیست_و_نهم_خرداد
#شاهدان_کویر_مزینان
🆔 @sh_mazinan
✅یادمان چهل و هفتمین سالیاد فرزند شایسته کویر دکترعلی شریعتی مزینانی
شمع مگر نه خود من است؟
میان من و شمع پیوندهای ویژه و پنهانی نیز هست، نخستین شعری که سروده ام «شمع» بوده است.
منتهی شمع زندان.
نوعی خود من است مگر نه اینکه شمع مجموعه حروف اول اسامی من است؟!
به جلوه های زیبای شعله شمع چشم دوختم ، زبانه آبی رنگ آن را که گویی هزاران حرف تازه با من داشت می نگریستم و می شنودم.
می سوخت ، می گداخت و در برابرم ذوب می شد و هیچ نمی گفت اما سراپا گفتن بود. کسی نمی داند و نمی تواند بداند که شمع در چشم من چه تصویری داشت.
برای فهم هر چیزی تشبیه ، کمک بزرگی است اما من چگونه می توانم آنچه را در شمع می دیدم تشبیه کنم؟
با چه تشبیه کنم؟
این شمع مگر نه خود من است ؟ کارش چیست؟
سوختن ، افروختن ، گریستن ، گداختن و دم بر نیاوردن ، ایستادن و ذوب شدن و روشنی از سوزش خویش به محفل کوران بخشیدن.
آه که چه شباهتی است میان من و شمع !
این مگر نه خود من است ؟ این مگر نه همچون من زندگی می کند؟
📚گفتگوهای تنهایی
#دکتر_علی_شریعتی_مزینانی
#چهل_و_هفتمین_سالگرد
#بیست_و_نهم_خرداد
#شاهدان_کویر_مزینان
🆔 @sh_mazinan
شاهدان کویر مزینان
⁉️من، کدام است؟ شاندل یا شریعتی 🔹بخش اول؛ نام مستعار 🖌 دکتر سوسن شریعتی مزینانی ✍️خزیدن زیر نام م
⁉️من، کدام است؟ شاندل یا شریعتی
🔹بخش دوم؛ حضور فعال
🖌 دکتر سوسن شریعتی مزینانی
- برای اولین بار شاندل در کویر حضور علنی پیدا می کند. ( 47-48)با آغاز کنفرانس ها در حسینیه ارشاد، پای شاندل به محافل عمومی و کنفرانس ها نیز باز می شود. او همه جا هست: در« انسان، اسلام و مکتبهای مغرب زمین»، در «انسان و تاریخ»، در «انسان و اسلام»، در «بازگشت به کدام خویش» در «ما و اقبال»، در« شیعه یک حزب تمام»، در«حج» ، «نیایش»، «فاطمه، فاطمه است» . شاندل –این همزاد یا این معبود–همه جا با شریعتی است؛ در کنفرانس ها از او با تعابیری چون «شاعر آزادیخواه آفریقایی»، «نویسنده معاصر»،«نویسنده و شاعر تونسی»،«نویسنده اروپایی»،» «نویسنده و شرق شناس فرانسوی نژاد زاده تونس»نام می برد با نقل قولهایی در باب استعمار، هویت، فلسفه، عرفان و ...، شاندل حتی در باره اقبال و اسلام نیز اظهار نظر می کند. آثار او را نام می برد، گاه با ذکر تاریخ انتشار و ناشر: «گفتگوهای تنهایی»، «مجموعه آثار»تاریخ انتشار: 1959محل نشر: پاریس. انتشارات : مینویی(نیمه شب)، یا«مهرآئین»،
دفترهای خاکستری»،«دفترهای سبز». «سفر آفرینش».(م.آ. 13).در این ارجاعات گاه شماره صفحه کتاب را هم ذکر می کند. شریعتی ای که در کمتر جایی چنین وفاداری ای را به کتب مرجع نشان داده است پای شاندل که به میان می آید دقت علمی و وسواس به خرج می دهد. برای باور پذیر کردن این شخصیت به نقل قول از بزرگان در باره شاندل نیز متوسل می شود: « به قول محمد قزوینی...»(م.آ.33)،« به قول آل احمد» ...اشاره به پژوهش هایی در باره شاندل، آنالیز طرح پشت جلد کتاب های او، شرکت در کنفرانسی درباره او و.. نمونه هایی از این تمهیدات است.
تا شریعتی زنده است در باره شاندل بیشتر از این چیزی نمی دانیم. به جز اینکه یکی از متفکرینی است که در کنار دیگرانی چون سارتر، کامو، برک، ماسینیون و... از او نام برده می شود. [یادم می آید که یکی دو سال در دهه 80 میلادی همه کتابفروشی های قدیمی و جدید پاریس را و سپس آرشیو کتابخانه ملی فرانسه را به دنبال پیدا کردن رد پایی از این نویسنده شهیر زیر و رو کردیم تا معلوممان شود که رو دست خورده ایم] . با چاپ و انتشار دستنوشته های شریعتی برای اولین بار در سال های پایانی 60 (اولین چاپ کتاب «گفتگو های تنهایی») اطلاعات بیشتری در باره شاندل به دستمان می آید. یادداشتهایی که شریعتی، خود برای چاپشان اقدامی نکرده است. تا سال 67 از شاندل فقط همان کلیاتی را می دانیم که در لابلای کنفرانس ها از آن نام برده شده است و هیچ اطلاعاتی از زندگی او نداریم، یعنی اینکه شریعتی تا آخرین لحظات زندگی اش اگرچه شاندل را به عنوان متفکری آزادی خواه معرفی کرده اما تمایلی برای معرفی بیشتر شخصیت او نشان نمی دهد. در دستنوشته هایی که به نام «گفتگوهای تنهایی» در سال 67 به چاپ رسید (نامی که خود به زبان فرانسه بر برگ های آن نوشته و همان نامی است که به یکی از آثار شاندل منسوب می کند) از بیوگرافی شاندل و شخصیت فردی اش اطلاعات بیشتری به دست می آوریم : تاریخ تولد شاندل: 1933(تاریخ تولد شریعتی)، تاریخ مرگ او را شریعتی در «معبودهای من» در کتاب کویر، 28 فوریه 1967اعلام می کند. (تاریخی سمبولیک با اشاراتی بیوگرافیک) اطلاعات دقیقی نیز در باره محیط خانوادگی و ریشه های طبقاتی شاندل نیز می دهد.از پدری روحانی و مادری فئودال. همین. باقی همه روایت هایی است از بخشهایی از زندگی شاندل از سوی یک راوی کل و دانا، شریعتی: یک سری موقعیت های مرزی، لحظات خلوت و تجربیات حد و شریعتی شارح آن. همین موقعیت است که معلوم می کند شاندل، شریعتی است یا شریعتی، همان شاندل است.
همزاد یا معبود؟
شریعتی اصلی کدام است؟ آن نام مستعار یا همان علی شریعتی؟ از کجا معلوم که علی شریعتی نامی مستعار نباشد؟ رسم شریعتی همین است: خود را تکثیر کردن تضمینی است برای آزادی به قصد دور زدن نام، ممنوع، واقعیت و از همه مهمتر خودش. پرسش از «کدام من» و دغدغه «من کدامم» هیچ وقت او را رها نکرد. همین پرسش او را نیازمند ترددی آزاد میان تسلسلی از « من» های ممکن و مطلوب ساخت.
#دکتر_علی_شریعتی_مزینانی
#چهل_و_هفتمین_سالگرد
#بیست_و_نهم_خرداد
#شاهدان_کویر_مزینان
🆔 @sh_mazinan
⁉️من، کدام است؟ شاندل یا شریعتی
🔹بخش سوم؛ کدام شریعتی
🖌 دکتر سوسن شریعتی مزینانی
شاندل، شریعتی است اما کدام شریعتی؟ آنچنان که دوست دارد باشد و همیشه نمی تواند و یا آنچنان که همیشه هست اما دانسته نیست؟ شریعتی از شاندل به عنوان یکی از معبودهایش نام می برد: « پروفسور شاندل که در هیچ قالبی نتوانستم محصورش کنم که به قول جلال آل احمد:«هرجایی جوری بود و همه جا یک جور» و هر لحظه جلوه ای دیگر داشت و در همه تجلی های رنگارنگ و شگفتش یک روح آشکار بود و همواره از بودا تا دکارت در نوسان بود و شرق و غرب را و گذشته و آینده را و زمین و آسمان را زیر پا می گذاشت و لحظه ای آرام نداشت و در حادثه ای، صبح بیست و هشتم فوریه ی سال 1967 برای همیشه آرام گرفت».م. 13- ص371
این چنین به ستایش خود نشستن نارسیسیزم یک جان هنرمند نیست؟ هدف همیشه پنهان کردن نیست، میدان دادن به تخیل است. از زیر یوغ هویت تاریخی خود خارج شدن و خالق هویتی جدید. شاندل کیست که شریعتی نیست. مواضع سیاسی و اجتماعی این دو یکی است. پس نیازی به خلق شخصیت نیست. با خلق این شخصیت به دنبال چه نوع آزادی یا به قصد پنهان کردن کدام نوع تجربه است؟ بخش هایی از زندگی اش را پنهان می کند یا بخش هایی از افکارش؟ آیا شریعتی پشت این من ها پنهان می شود و یا بر عکس خود را بر ملا می کند؟ هر دو. سانسور یا خودسانسوری همیشه دلیل اصلی نیست. معلوم است که می خواهد خود را بر ملا کند، دوست دارد در میان بگذارد، تقسیم کند، دیده شود اما خود را طوماری در میان می گذارد و نه یکبار برای همیشه. هیچ دوگانگی ای نیست، چندگانگی شخصیت است؛ چندگانه هایی در جلوه های متعدد. یک خلوت نیست و یک جلوت و در تضاد با هم بلکه دو جور نمایش یک حقیقت است. شریعتی کلید فهم خود را در اختیار مخاطب می گذارد اما کار مخاطب را سخت نیز می کند. او خود تعبیر « پی بردن» به یکدیگر را به کار می گیرد. باید به این جهان تو در تو پی برد.
همین خصلت در اندیشه و زندگی شریعتی است که شناخت ازاو را هربار به یک مواجهه شبیه می سازد ؛ مواجهه با یک غیر مترقبه. انسانی
متشابه درست مثل حقیقت. مرگ شاندل در سال 1967اتفاق افتاده است و مرگ
شریعتی 1356. هر دو اما در یک تاریخ متولد شده اند:1933-1312. هشتادسال
پیش. همین کافی است...
#دکتر_علی_شریعتی_مزینانی
#چهل_و_هفتمین_سالگرد
#بیست_و_نهم_خرداد
#شاهدان_کویر_مزینان
🆔 @sh_mazinan
✅یادمان چهل و هفتمین سالیاد فرزند شایسته کویر دکترعلی شریعتی مزینانی
خدایا! به من توفیق تلاش در شكست، صبر در نومیدی، رفتن بی همراه، جهاد بی سلاح، كار بی پاداش، فداكاری در سكوت، دین بی دنیا، مذهب بی عوام، عظمت بی نام، خدمت بی نان، ایمان بی ریا، خوبی بی نمود، گستاخی بی خامی، مناعت بی غرور، عشق بی هوس، تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بی آنكه دوست بداند را روزی كن.
📚 (م.آ.8، ص102)
#دکتر_علی_شریعتی_مزینانی
#چهل_و_هفتمین_سالگرد
#بیست_و_نهم_خرداد
#شاهدان_کویر_مزینان
🆔 @sh_mazinan
🔴نامه وصیت گونه دکترعلی شریعتی مزینانی به زنده یاد علامه محمدرضا حکیمی
🖌وصیت شرعی ...مشهد-آذر ماه 1355...علی سربداری(شریعتی)
✍️برادرم، مرد آگاهی و ایمان، اخلاص و تقوی، آزادی و ادب، دانش و دین، محمد رضا حکیمی.
در این فصل بد که هر خبری می رسد شوم است و هرچه روی می دهد فاجعه و “هر دم از نو غمی آید به مبارک بادم”، نام شما بر این دو “یادنامه” برای من یادآور آن آرزوی دیرینه و شیرین بود که همچون صدها هزار آرزوی دیگری که طوقی کرده بودم و بر گردن فردا بسته بودم، در این ترکتاز زمانه گسست و به یغما رفت و آن آرزو، در یک کلمه، بازگشت شما به میدان بود، میدانی که اینچنین خالی مانده است و در پیرامون، نسلی عاشق و تشنه نگران ایستاده و چشم انتظار تا مگر در برابر این “غوغا”، رویاروری این دن کیشوت ها و شومن های شبه هنری و شبه سیاسی و شبه مذهبی و این همه خیمه شب بازی ها که در مسجد و میخانه برپاست و کارگردان همه یکی است، سواری بیرون آید شمشیر علی در دست و زبان علی در کام و دلی گدازان از عشق و سری بیدار از حکمت و سپر گرفته از تقوی و برگذشته از احد و خندق و صفین و صحرای تف و چمنزار سرخ عذرا و با ابوذر در ربذه بسر برده و با هزارها قربانی خلافت اموی و عباسی و سلطنت غز و مغول و سلجوقی و غزنوی و تیموری و ایلخانی….در سیاه چالهای دارالاماره های وحشت و شکنجه ها دیده و در آوردگاه های خون و خیانت صلیبی ها شمشیر زده و خط کبود شلاق استعمار تاتارهای مسیحی و آدمخوارهای متمدن را در این قرن های غارت و خواب بر جان و تن خویش تجربه کرده و پرچم رسالت خونخواهی هابیل بر سر دست و کوله بار آگاهی و رنج انسان برپشت، راه سرخ شهادت را در طول این تاریخ طی کرده و داغ فلسطین و بیت المقدس و سینا و لبنان بر جگرش صدها زخم تازه نهاده و اینک، بر سیمای وارث آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و علی و حسن و حسین و….به مثابه یک “امت”-چون ابراهیم-قلم را تبر کند و بت های نمرودی این عصر، عصر جاهلیت جدید را بشکند و از عزیزترین ارزش هایی که بی دفاع مانده اند و آن همه یادهای قدسی که دارد فراموش می شود و این میراث گران و گرامی که دسترنج نبوغ ها و جهادها و شهادت های تمامی تاریخ ما است، بر باد می رود، قهرمانانه دفاع کند، بیاد آورد و نگاه دارد.
#دکتر_علی_شریعتی_مزینانی
#چهل_و_هفتمین_سالگرد
#بیست_و_نهم_خرداد
ادامه این متن را در لینک زیر بخوانید👇👇👇
https://shahedanekavir.blog.ir/post/2565
✍️عرفه از منظر و ترجمه فرزند شایسته کویر مزینان دکتر علی شریعتی مزینانی
ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی انتهای تو!
تو پناهگاه منی!
تو کهف منی!
تو مامن منی!
وقتی که راه ها و مذهب ها با همه ی فراخی شان مرا به عجز می کشانند و زمین با همه ی وسعتش بر من تنگی می کند و ...........
اگرنبود رحمت تو بی تردید من از هلاک شدگان بودم.
و اگر نبود محبت تو بی شک سقوط و نا بودی تنها پیشروی من می شد.
ای زنده!
ای معنای حیات! زمانی که هیچ زنده ای در وجود نبوده است.
ای آنکه :
با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد.
و من با بدی ها و عصیانم در مقابلش ظاهر شدم.
ای آنکه:
در بیماری خواندمش و شفایم داد.
در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد.
در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید.
در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند.
در فقر خواستمش و غنایم بخشید.
من آنم که بدی کردم ... من آنم که گناه کردم.
من آنم که به بدی همت گماشتم.
من آنم که در جهالت غوطه ور شدم.
من آنم که غفلت کردم.
من آنم که پیمان بستم و شکستم.
من آنم که بد عهدی کردم .....
و ... اکنون باز گشته ام.
باز آمده ام با کوله باری از گناه و اقرار به گناه.
پس تو در گذر ای خدای من!
ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نمی رساند.
ای آنکه از طاعت خلایق بی نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارها ی خوب توفیق می دهد.
#دکتر_علی_شریعتی_مزینانی
#چهل_و_هفتمین_سالگرد
#بیست_و_نهم_خرداد
#شاهدان_کویر_مزینان
🆔 @sh_mazinan
3.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا! به هر که دوست می داری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است، و به هر که دوست تر می داری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است...
🚩 ۲۹ خرداد سالروز عروج بزرگ شاهد کویر مزینان و منادی عرفان، برابری، آزادی دکتر علی شریعتی مزینانی گرامی باد.
#دکتر_علی_شریعتی_مزینانی
#چهل_و_هفتمین_سالگرد
#بیست_و_نهم_خرداد
#شاهدان_کویر_مزینان
🆔 @sh_mazinan
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گاهی_نگاهی
محمد بازهم خودش را به مراسم استاد و مرادش دکترعلی شریعتی مزینانی رساند...
🎥بخشی از مناجات فرزند شایسته کویر مزینان با قرائت جانباز فقید حاج محمد مزینانی ساعت ساز در مراسم سالگرد دکتر علی شریعتی مزینانی در هیئت ابوالفضلی و با حضور فرزندان وی و اساتید و دانشجویان دانشگاه... دهه ی نود
✔️مراسم سومین روز درگذشت زنده یاد حاج قربانعلی ساعت ساز پدر این جانباز فقید، امروز مصادف شده با چهل و هفتمین سالگرد عروج معلم شهید انقلاب دکترعلی شریعتی مزینانی که در هیئت ابوالفضلی و آرامستان بهشت علی علیه السلام مزینان یادش گرامی داشته می شود.
#دکتر_علی_شریعتی_مزینانی
#چهل_و_هفتمین_سالگرد
#بیست_و_نهم_خرداد
#شاهدان_کویر_مزینان
🆔 @sh_mazinan
#شعر_امروز
🌴برای دکترعلی شریعتی مزینانی
در امتداد مسیر همیشه سرسبزت
بدون وقفه، همه عمر پرسه خواهم زد
درود بر تو و بر هر کسی که بعد از تو
از آفرینش اندیشه ای نوین دم زد
تفکر تو به اسلام روح تازه دمید
نسیم دلکش تو سوی غرب و شرق وزید
آهای مردم دنیا به دور هر سخنی
به جز کلام شریعت خطوط کج بکشید
ز نام و نان بگذشتی برای ایمانت
و ریختی همه را زیر پای ایمانت
نه نام و نان،که توحتی گذشتی از جانت
فدای توست وجودم،فدای ایمانت
به واژه های نجابت تو آبرو دادی
شکستی و ولی هرگز ز پا نیفتادی
خبر نداشت کسی که تورا به بندکشید
به بند می شود آخر، به دست آزادی
طلایه دار رسیدن ز خاک تا افلاک
برای گفتن از آزادگی گریبان چاک
هرآنکه خصم توشد گور خویش را کنده است
که دشمن تو ندارد، رهی به غیر هلاک
به هر کلام به دنیا سرور بخشیدی
به آفتاب،به خورشیدنور بخشیدی
کویراز تو دمادم به خویش می بالد
به خاک تف زده حسّ غروربخشیدی
خزان ز راه رسیدی، بهار آوردی
میان جاده ی لبریز درد نامردی
بهار رفتی و با رفتنت بهار فسُرد
بهار رفتی وخون در دل خزان کردی
ز رجعت توگذشته است نیم قرن ولی
تو ایستاده ای و سرو قامتت رعناست
و باد می وزد از هر طرف به پرچم تو
که تاهمیشه ی تاریخ پرچمت بالاست
سیاهی شب غربت، اتاق تنهایی
غروب عمرتو،پایان فصل شیدایی
بهار بعد تو عمری نمی کند، زیرا
قرار نیست به بُستان دوباره بازآیی
قسم به رشحه ی خونی که ازقلم جاریست
که زخم های دلم بعد رفتنت کاریست
برای خواب به اجبار،وقت بسیار است
خدای، زیستن آموز، گاه بیداریست
تو پر گرفتی و بامرگ از این قفس رفتی
شدی حسینی و هم زینبی،سپس رفتی
خوشاکه هرنفست وقف حق مداری بود
بدون حرص،حسد،کینه و هوس رفتی
بگوبه هیمنه ی پوچ مکروحیله، بگو
شکست جای ندارد در این قبیله، بگو
دمشق، زینب و فرزند بی قرار کویر
چه عشق بازی نابی است باعقیله،بگو
به لحظه های غم انگیز رفتنت دربند
به زجرهای به زنجیر ماندنت سوگند
نداشته است و ندارد،دگرنخواهدداشت
کویر، بهتر و شایسته تر ز تو فرزند
کویرخشک مزینان به نام تو زنده است
و بوی عطرخوشت در کویر آکنده است
هنوز درک نکردیم عمق مطلب را
که خط به خط جملاتت،برای آینده است
میان ظلمت شبهای سرد و طوفانی
دسیسه های سیاه عیان و پنهانی
چوشمع سوختی و ساختی جهانی را
تو افتخار مزینانی و مزینانی
🌹شاعر؛ مهدی مزینانی رضا
#دکتر_علی_شریعتی_مزینانی
#چهل_و_هفتمین_سالگرد
#بیست_و_نهم_خرداد
#شاهدان_کویر_مزینان
🆔 @sh_mazinan