eitaa logo
✍️ شاعر_شو
244 دنبال‌کننده
59 عکس
9 ویدیو
4 فایل
🖍مدیریت شاعر #مهین‌اسدی‌آسترکی_ناردُهْدر 👌نکات آموزشی‌مفید 😇 #آموزشگرساده‌ام 🌹 #لفظ_استاد_برام_زیاده 🌺پس #ممکنه_گاهی_خطا_بگم ⭕️ #آموزش_خصوصی_مجازی_نمیدم 📘 #فعالیت‌به_قدر_وسع 💐بااحترام وقت‌پاسخ درشخصی ندارم @Mahass 🌀 #کپی‌باذکرمنبع_حق‌الناسم_هست
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🖍 🖍 : 👇 : ـــــــــــــــــــــ ⭕️ پــیـشتر گفتیم: (مماثل) و است. ✅ نیز و است. ✅ جناس تام ، که تک وجهی است و فقط یکی از دو رکن مرکب است، ؛دونوع مقرون و مفروق دارد. ●●□○□●● ✅ ۳_ در جناس ملفّق ، کلمات هر دو رکن، مرکـّب می باشند. و در شعر به ندرت استفاده می شود. 👇 درد یار، در دیار چرخ و فلکـْ گردان، فلکِ گردان جنگاور، جنگ آور همــسنگر، هم سنگر آهنگر، آهن گر (مخفف اگر) میدانْ دار، میدانِ دار رزمــگاه (مکان رزم)، رزم گاه (گاهی،زمان) خاموش باش (زمان خاموشی)؛ خاموش باش (ساکت شو) دامداری ، دام داری در یادداشت (دفتر)، در یاد داشت دلبخواه (باب میل دل)، دل بخواه سردمدار، سردم دار کارگردان، کارِ گردان و.... زان شده در پیش شاهان دور باش كی شده نزدیك شاهان، دور باش در تقسیم بندی جناس ها،نظریات متفاوتی وجود دارد. مثلا عده ای چند جناس دیگر را جزو جناس تام میدانند. عده ای باقیمانده اجناس غیر از تام را، تماما جزو جناس ناقص میدانند. عده ای نیز سه دسته ی بندی تام، ناقص و جناس مستقل دارند. عده ای نیز نامگذاری های دیگری در تقسیم بندی قائلند. همین تنوع تقسیم بندی موجب سردرگمی شاعران میشود. سعی ما، رعایت سهولت است. قسمت بعد به جناس ناقص میپردازیم. 🖌 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🌹 🌹 🌹 🖍 ـــــــــــــــــــ 🔶 ✅ ۸_ مورد موثر بر زبان، تحمیل و استحاله فرهنگی زبانی توسط قومیت های معاند میباشد 🌹عموما شباهت زبانی شرقی و کشورهای همسایه، بر اثر هـم‌زیستی های فرهنگیِ نسبتا مسالمت آمیزِ مردمی بوده است 🔥 اما باهجوم استعماری کشورهای غربی به سرزمین های شرقی و حتی غربی خودشان و استحمار فرهنگی، واژگان و اصطلاحات غریب زبانی غربی، وارد زبان مردم تحت استعمار می شد 💠 جالب اینکه دربرخی کشورها، همراهی علت سوم و چهارم، بیشتر ملموس است.هند که واژگان فارسی، عربی و انگلیسی را دارد ✏️ درحال حاضر ۲۲ زبان مهم در هند است که هریک ادبیات جالبی دارند 🔸 زبان هندی اشتراکات واژگانی حداکثری با فارسی دارد و در شعر و موسقی و ادبیات، بیشترین تاثیر را از فارسی پذیرفته است 🔺 نه تنها در زبان‌های شمالی هند مانند کشمیری و پنجابی و سندی بلکه در زبانهای جنوبی هند مانند مراتی و تامیل و تلگو نفوذ فارسی وجود دارد ❌ اما متاسفانه در زبان هند از جهت استحمار زبانی، اصطلاحات انگلیسی نیز رایج شده است. جالب است که تعداد شبکه‌های انگلیسی زبان، از تعداد شبکه‌های هندوستان به زبان هندی بیشتر است و زبان هندی فقط توسط ۴٠ درصد مردم هند استعمال میشود 🔹 اما کشوری نظیر چین، زبان رایج خود را در معرض استحاله ی اینچنینی قرار نداده است ❇️ 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🏴🏴🏴🏴 🍀 🖍 🏴 🏴 🏴 علیه السّلام 🏴 🏴🏴🏴 🌹 شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته . 🏴 یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا . در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان . یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن . اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت. با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه . همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه. چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید . مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد …. 🏴 همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن . 🏴 مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند . 🏴 یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت . پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمت های دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند. 🏴 مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به بگویید بیاید. 🏴 ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت ، حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود . 🏴 حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان. و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا گر چشم روزگار بر او زار میگریست خون میگذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد فریاد العطش ز بیابان کربلا 😭 - اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان . محتشم ادامه داد: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار - در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده . محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله: این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست 😭 با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند: خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد خاموش محتشم که از این حرف سوزناک مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد 🏴 محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت🌹 🏴 میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مایوسانه....... 🏴 👇 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
✍️ شاعر_شو
🏴🏴🏴🏴 🍀 #کشکول_الشـّعـرا 🖍 #قسمت_چـهـارم 🏴 #شـاعـرآییـنی 🏴 #مـقـبـل‌کـاشـانـی 🏴 #امـام‌حـسین علیه ال
🏴🏴🏴🏴 🍀 🖍 🏴 🏴 🏴 علیه السّلام 🏴 🏴🏴🏴🏴 🖍 مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مـأیوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حـوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . 🏴 شروع کردم به خواندن اشعارم: نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها بی هوششدند. مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود . 🏴 ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد : 🏴 ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند. براى سلامتی و فرج مولای مهربانمان صلوات اللهم عجل لولیک الفرج... اللهم ارزقنا توفیق زیارة الحسین ع اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا . اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبيلك. ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
┄═⊰❀⊱═┄ 🌹 📚 💐 📒 وزن، قافیه و دستور زبان؛ فقط یه سطح اولیه و نهایت۵درصدی مراحل شاعر شدنه. اگه این مرحله رو برا خودت سخت میدونی؛ بی تعارف میگم قید شاعر شدن رو بزن چون حتی یه بچه هم میتونه نی نای نانای بکنه و فعل و فاعل و مفعول رو جوری توی حرفاش به کار ببره که منظورشو درست برسونه. پس کم نیار 🤔 خب توی شعر چه چیزی اصل مهمه؟ ✅ بله و عاطفی و معنوی شعر 👈 یک چیز ممنوعی که نونواها به نون شون میزنن؟ جوش شیرینه 🔹نانوا جوش شیرین میزند یه جمله معمولی که جدید نیست و سر زبون همه ی اهل محل هست ولی وقتی میگیم: 🔹نانوا ؛ فرهادگونه جوش شیرین میزند 👌 گفتیم اومدیم به کلمه (جوش شیرین) و بخشیدیم ❗️یه جوش شیرین: پودری که نانوا به نونش میزنه ❗️یه جوش شیرین: دغدغه ای که دلِ فرهاد معروفِ داستانهای عاشقانه داره. ❓چجور میشه به شعریت شعر برسیم؟ راه ها زیاده که چندتاشونو میگم ☺️ ببینید اینایی که میگم حاصل یک عمر جلسه گرفتن من با سبک خراسانی و فردوسی و جلسات با سبک عراقی و حافظ و سعدی و مولوی در عصرمغول ها که خب جون سالم به در بردم و سبک هندی‌سراها در عصر صفویه و سبک های دوره ی پزشکیان😁 عه نه ببخشید همون عصر بازگشتی های پساصفویه و قاجار و معاصر و انقلاب و اینهاست 🌹 پس خوب نکاتمو دقت کنید ممکنه کامل نباشن ولی نکات کاربردی خوبی اند ⁉️ 👇 ✅ شاعر باید خوبی باشه ✅ شاعر باید و باشه ✅ مثلا برای منظور و موضوعاتش( از سیاسی.عاشقانه. مذهبی.تاریخی.ورزشی و ...) بین دو تا جمله از این موضوعات؛ یه پیدا کنه و با ای؛ یک برای اصلیش؛ ✅ پس شاعر باید ذهنشو از بالا ببره ✅ شاعر باید کاشف‌گونه بگرده و بگرده و بین مفاهیم و موضوعات دو یاچند علم متفاوت؛ نقاط اشتراک پیدا کنه و ارتباط معنایی قوی و عاطفی برقرار کنه ✅ شاعر باید از یک یاچند به یک موضوع نگاه کنه ✅ شاعر باید و باشه ✅ ببینه باگفتن یک کلمه؛ چندمفهوم رو میتونه منتقل کنه؟ ✅ شاعر باید باشه جمله رو خشگل و مفهوم؛ آرایش کنه و تحویل مخاطب بده به شعره ✅ شاعر باید با استفاده از آرایه ها و... و کنه ✅ بعدتر بیشتر میگم ✅ شاعر باید و شعر بگه ✅ و نکنه ✅ و نکنه 🤔 نیهیلیسم ؟ یعنی چندتا کلمه که هیچ نقطه مشترک و ارتباط معنایی و جمله بندی سالمی نداره رو فقط صرف قلمبه سلمبه بودن بچینی کنار هم مثلا کفش‌هایم با آینه در یخچال کتاب می‌پاشد ☺️ این به درد سر قبر یزید میخوره 🤔 ؟ ❌ اولا: خیلی مستقیم و ساده‌گویی؛ هنر و شعر و حرف جدیدی نیست تکراریاتِ دم دستِ کوچه بازاره ❌ثانیا چیدن چندتا کلمه قلمبه سلمبه و یا حتی عاطفی پیچیده پیش هم؛ هنر نیست. مگه داری. اصلا مخاطب وظیفه نداره و حتی خیلی بیکار نیست و حوصله نداره که کلی از وقت عمر عزیزشو بزاره و هی واکاوی کنه تا شاید بفهمه تو میخواستی چی بگی 🏆هنر اینه که علاوه براینکه شعرت شعریت و بار عاطفی داره؛ یه جور کلمات رو مرتبط با هم بچینی که مخاطب برای فهمیدن منظورت؛ خیلی به زحمت نیفته و هم جایگاه دستور زبانی و هم جایگاه معلوم باشه و مخاطب زود حس تو رو درک کنه ✅ مثال ۱_سنجاق سرش را از سر باز میکند ۲_من را از سر باز میکند 👇 مثل یک سنجاق، من را باز میکرد از سرش ☺️چه مصرع قشنگیش کردما 🥁 خلاصه تا دلتون بخواد؛ برای تمرین شعر؛ وزن و قافیه مفت ریخته. ولی خوبه که بیشتر کنیم 🔹حتی توی نثرتون شعریت به کار ببرید؛ نشانه‌ی شاعر هست؛ بعد میتونید درقالب وزن و قافیه؛ هم شعریت خوبی ایجاد کنید 📚 کتاب صور خیال شفیعی کدکنی: پسری با پدرش درحال کندن ذرت بود و پسر زورش نمیرسید که یک بوته ی ذرت رو از زمین جدا کنه پدر بهش گفت تلاش کن و پسر زور زد و موفق شد بعدش گفت: یک طرف ذرت رو من گرفته بودم و یکطرفش رو تمام زمین. ولی من برنده شدم 👌 به بعد؛ یه نثر شعریت_دار هست اینکه انگار بوته ذرت یه طناب زورآزماییه و یک سرش رو پسرک گرفته و سر دیگه اش رو تمام زمین 🌹خب با تمرین و علم آموزی بیشتر مونو بهتر از قبل کنیم ✍ ꙮ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ꙮ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄‌‌‌‌‌‌‌‌ ☝️‌‌‌‌‌‌‌‌𝐉𝐎𝐈𝐍