🥀
میهمان کوفه را کام از عطش خشکیده است
ساقی و پیمانه و جام از عطش خشکیده است
سر بگو بالا بگیرد کوفه از مردانگی
در مروت کوفه را نام از عطش خشکیده است
کام شب سیراب و کام روز عطشان ای دریغ
آه و وا ویلا که ایام از عطش خشکیده است
حرمت مهمان عجب خوش داشتید ای کوفیان
کام کودک، سینهٔ مام از عطش خشکیده است
از عطش شش ماهه چون ماهی تلظّی میکند ماهی افتاده در دام از عطش خشکیده است
کوفه در مهمان نوازی نیست کمتر از دمشق
دختری دردانه در شام از عطش خشکیده است
پختگان عشق را از سوختن کو چاره ای؟
آه، کامِ پخته و خام از عطش خشکیده است
#سید_مرتضی_شبانی_هاشمی
#محرم
@shaeranehowzavi
🥀
تکنیک های جنگی او فوقالعاده بود
تحسین دشمنان همگی بیاراده بود
فرقش اگر شکست؛نه دشمن هنر نکرد
فرق شکسته قسمت این خانواده بود
#فاطمه_اسلامی
#یا_علی_بن_الحسین
@shaeranehowzavi
🥀
چقدر عطر تو جامانده بین آغوشم
چگونه زندهام و بی تو آب مینوشم؟
قسم به سرخیِ قندانهی سپیدت که
تمامِ عمر لباس سیاه میپوشم!
چگونه خونِ تو باران شد و نریخت زمین؟!
چگونه چشمه شدم گریه گریه میجوشم؟!
چقدر گریه کنم تا به خیمه برگردی؟
چرا به جای تو غم سر گذاشت بر دوشم؟
میان خواب تو را...، بین ظرف آب تو را...
چگونه میشود آن چشمها فراموشم؟!
****
و لای لایِ مرا باد برد سوی فرات
فرات موج مزن! خالی است آغوشم
#فائزه_امجدیان
#السلام_علی_الرضیع_الصغیر
@shaeranehowzavi
🥀
بند اول)
تقویم رساندهست به تو هرچه زمان را
نام تو کشانده است به مرثیه زبان را
از نام تو برخاسته این شور حسینی
مرسوم نمودهست غمت جامهدران را
آهیست که از سینه برون تاخته تا عرش
آیینه نشستهست بگیرد ضربان را
در چشم جهان اشک نشستهست به لبخند
در حنجرهات تا که شکستند اذان را
آتشکدهی سینهی ما شعله گرفتهست
بسپار به طوفان تل خاکسترمان را
دستان تو پل میزند از خاک به افلاک
باید که در آغوش بگیرند جهان را
ما در وسط معرکه لبریز تو بودیم
ما شعله به تن کرده و از عشق سرودیم
بند دوم)
صد کوفهی خونریز به پیکار تو برخاست
شیطان زمین خورده به انکار تو برخاست
تا جلوه کنی در شب تردید، خدا هم -
آیینه در آیینه به تکرار تو برخاست
در وسعت اندوه تو گم شد همه.ی عرش
خورشید ترک خورده به دیدار تو برخاست
آن لحظه که در غربت گودال نشستی
یک دشت پر از لاله عزادار تو برخاست
آن ظهر عطشناک که جانها همه میسوخت
آن لحظهی حساس علمدار تو برخاست
از داغ برادر کمرت خم شد و دیدیم -
گفتند: که عباس وفادار تو برخاست
بر زخم علمدار نگاهت شده مرهم
جمعیت ارباب وفا نگسلد از هم
بند سوم)
ماهیست که بر نیزه نشستهست، چه ماهی
ای کاش بمیریم از این داغ، الهی...
هر زخم که روی بدنت ریشه دوانده
وا کرده به دیدار خداوند تو راهی...
ما سینه سپر کردهی طوفان بلاییم
جانباز تو هستیم به امّید نگاهی...
حق تو نبودهست که لب تشنه بمانی
ای آنکه تو را نیست به جز عشق گناهی
آنان که تو را غرق به خون خواسته بودند -
انداخته بودند تو را در دل چاهی -
حالا بنویسند که ماندهست؟ که رفتهست؟
حالا بدهد بعد تو تاریخ، گواهی...
این داغ جهانسوز که بر شانهی ما ماند
سنگینی ننگیست که از کوفه به جا ماند
بند چهارم)
باشد که شب تار پس از تو به سر آید
از منتقم خون تو روزی خبر آید
ای کاش از این خواب گران چشم گشودن
ای کاش پس از اینهمه ظلمت سحر آید
آن وعدهی حقی که خدا داده به انسان
وقتست که با سیصد و اندی نفر آید
آن روز شگفتی که جهان منتظر اوست
خورشید هم از مشرق هر نیزه بر آید
شوق تو کشیدهست به این معرکه ما را
هرکس که به پا رفته از یقیناً به سر آید
تقدیم تو این شعر، اگر بیش و اگر کم
شاید که قبولش کنی و در نظر آید
ابریم که دریا اثری از قدم ماست
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
#حسین_سنگری
#محرم
#ترکیب_بند
@shaeranehowzavi
🥀
تیری رها شد سوی طفلی نیمه جان رفت
تیری که با آن حرمت تیر وکمان رفت
نامردِ جنگی پستیِ خود را نشان داد
تیرش بدون پیچ و خم سوی نشان رفت
تیرش دقیقا خورد آن جایی که تا خورد
سوی خدا از عرشیان بانگ فغان رفت
غلتید در خون غنچه ی نو رُسته ی باغ
با داغ او جان از وجود باغبان رفت
آتش به جان واژه ها افتاد از این غم
با تک تک ابیات خون از دیدگان رفت
چشم فلک تا هست خونبار است از،آن
خونی که از شش ماهه تا هفت آسمان رفت
مادر به یک گهواره دلخوش بود،آنهم
وقتِ هجومِ لشکرِ غارتگران رفت
شرح همه نامهربانی های دنیا
در کربلا بر آن امام مهربان رفت
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#صلی_الله_علیک_یا_رضیع_العطشان
#محرم
@shaeranehowzavi
سلام علیکم
عزاداریاتون قبول حق انشاءالله.
لطفاً در این شبها مارو هم از دعای خیرتون محروم نفرمایید.
ارادتمندیم
#مهتا_صانعی
@shaeranehowzavi
هدایت شده از 🖋 سیاه مشق (حمزه محمودی)
#یا_رازق_الطفل_الصغیر
بعد از تو یک مفهوم خونین یافت گهواره
خود را میان آتشِ کین یافت گهواره
لبخندهایت، اشکهایت خاطراتش بود
در خود تناقضهای شیرین یافت گهواره
بوی تو را از دورها حس کرد اما حیف
یک شاخه گل در دست گلچین یافت گهواره
چرخاندن گهوارهات در تکیهها یعنی...
آمیزهای از عشق و آیین یافت گهواره
وقتی که دست عاجزی آمد دخیلش شد
بر دوش خود یک مرغ آمین یافت گهواره
#حمزه_محمودی
پ.ن: تصویر(شب گهوارهکشی عزاداران افغانستانی) با لنز دوربین و نگاه هنردوست مرحوم #سید_مرتضی_حسینی ثبت شده.
https://eitaa.com/hamzahmahmodi
🥀
در وصف تو صدها قلم و هم قدمت نه
ما دم دمی و هُرم مسیحای دمت نه
از درک تو بویی نبرد هرکه در این بزم
بر دوش علم دارد و درک المت نه...!!!
هرجا گرهی باز نشد از تو بریدیم
یک ذره ولی کم بشود از کرمت نه
هرچند هزاران غزل ناب سرودیم
هم رتبه ولی با اثر محتشمت نه
تلخ است که بخشندگی ات در صف محشر
مشمول جهانی شود از اهل غمت نه...!
نشناخته ام گرچه تو و حق نمک را
هرچیز بگیر از منِ مجنون، حرمت نه...
#محمدجواد_منوچهری
#محرم
@shaeranehowzavi
🥀
سروِ بلند،از داغ تو شد قامتم خم
مشهور گشتم در جهان از شدّت غم
بر گوش دلها تا رسید آوای کُشتن
سروَم خمید و خیمه شد لبریز ماتم
ای حاصل عمرم،عصای دست بابا
از داغت "اکبر" عمر بابا شد بسی کم
هر گوشهای زینت گرفت از جسم پاکت
کردی برایم فرصت گریه فراهم
نیزه به پهلویت نشست از کین دشمن
شد صحنه ی "دیوار و مِسمارم" مجسّم
برخیز و بنگر سیل ِ اشکم را "علی جان"
بودی امیدم،درد و رنجم را تو مرهَم
دشمن تو را با تیغِ ظلم از پای انداخت
هر قطعه ای از تو بُرشهایی منظّم
پرپر شدی و بال پروازم شکستی
بر پیکرت شادی ِدشمن شد مسلّم
جسمت فرو ریخت از جفا با ضربِ نیزه
گشت آسمان از این مصیبت، زار و دَرهم
بعد از تو خواهر در جوار عمه زینب
زد زیر چادر، مِعجرش را بست ِ محکم
#فرح_یارمحمودی (صبا)
#حضرت_علی_اکبر
#محرم
@shaeranehowzavi
🥀
جسم تو کجا مانده که آوازه ندارد؟
در آینه تکثیرِ تو اندازه ندارد
اوراقِ تنت بس که تورق شده در باد
انگار کتابیست که شیرازه ندارد
هر جای بیابان بروی حرفِ تنِ توست
جز جسمِ تو صحرا سخنی تازه ندارد
اقلیم تماشاییِ ایثار و شهادت
جز حلقۀ چشمانِ تو دروازه ندارد
هر چشمِ بدی شد ز تماشای تو کوتاه
چون سروِ بلندی که هم اندازه ندارد..
#محمد_شریف
#محرم
@shaeranehowzavi
🥀
نسیم آمده با سوز آه سرد به خیمه
نمانده است به جز رنگ و روی زرد به خیمه
شتافت سمت فرات و سکینه در دل خود گفت
کمی بنوش عمو! تشنه برنگرد به خیمه
همینکه تیر به مشکش نشست، شد متحیر
نگاه کرد به مشک و نگاه کرد به خیمه
همینکه تیر به چشمش نشست هلهله برخاست
حواس تیر به مرد و حواس مرد به خیمه..
نگاه کوه به سوی خیام مانده مبادا
نگاه چپ بکند باد هرزه گرد به خیمه
عمو، عمود حرم بود و با تمام وجودش
نمیگذاشت جسارت کند نبَرد به خیمه....
#عاطفه_جوشقانیان
#حضرت_عباس علیه السلام
#شعر_عاشورایی
@shaeranehowzavi