eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
625 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
162 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 یا رب ز تو نه مال و طلا می خواهم نه روشنی چشم و جلا می خواهم من زائرِ روز اربعینت هستم در ماه صفر کرب و بلا می خواهم # علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi
دست ابوفاضل به روی شانه ات بود چشم حرم بر همّت مردانه ات بود غیرت ندارد غیر از این معنای دیگر هر زائری گویی که اهل خانه ات بود @shaeranehowzavi
🥀 کبوترها قفس را باز کردند به سوی زندگی پرواز کردند چه زیبا، عاشقانه، غرق در خون سفر را از حرم آغاز کردند... (باران) @shaeranehowzavi
🔴عصر شعر در واکنش به هتک حرمت قرآن کریم 🔸از سلسله نشست‌های ماهانه‌ی حجره‌های ساحلی 🔻به همراه معرفی و تقدیر از برگزیدگان فراخوان شعر《بصائر》 🔸️با اجرای سید محمدجواد شرافت 🔹با حضور: سید سکندر حسینی بامداد(افغانستان) محمدابراهیم نوری(پاکستان) رضا یزدانی و همراه با شعرخوانی شاعران حاضر در جلسه 📆زمان: شنبه، ۲۸ مردادماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۷ 🔰مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، نگارستان اشراق. 🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی @eshragh_adabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دریای خون و روضه ی جانسوزتر عطش باران اشک و حضرت خورشید، در عطش فریاد تشنه کامی و امیدِ نا امید شطّ وعمود وفرقِ دوتای قمر ،عطش شش ماهه ،آب،حرمله،خون گریه کن غزل تیر رها سه شعبه ،پدر یا پسر !؟،عطش خورشید سرنگون وحرامی ، خدا کند برخیزد از زمین شه خونین جگر، عطش با نیزه، سنگ ،تیروکمان هرچه می رسید همواره میزدند به بغض از پدر ،عطش اصلا چرا زمین وزمان واژگون نشد خنجر، قفا،قساوت جنس بشر، عطش بر روی نیزه رفت سرش، روبروی ظلم سر خم نکرد حضرت خورشیدِ در عطش @gida13
ruydademrooz1697-28-05-1402.pdf
1.92M
🔸️گفتگوی شاعر و فعال فرهنگی با رویداد امروز 🔹شنبه 28 مرداد ماه 1402 ruydadiran.com/?newsid=234277 @hamzahmahmodi
صَلّی الله علیک یااباعبدالله الحسین یا سیدالشهداء🌹 من گدای تو اَم و از تو کرَم می خواهم از تو بین الحرمین، گرچه بَدَم می خواهم کن عنایت به گدای در کویت ارباب از تو توفیق زیارت به حرَم می خواهم (صبا) @shaeranehowzavi
🥀🥀🥀 ابریم و بوی نم نم باران نمی دهیم عمریست مرده ایم ولی جان نمی دهیم!؟ موجی نشسته ایم به ساحل که لحظه ای دل را به بغض جاری طوفان نمی دهیم! پاشیده اند بر سرمان خاک مرده ؛ ها یاسین بخوان ، جواب به درمان نمی دهیم! در برف کرده ایم سر خویش را چو کبک این سبز را به سرخی ارزان نمی دهیم! تا خود بریم منفعت بیشتر ؛ به هم در دست عمر فرصت میدان نمی دهیم! یک خانواده ایم ولی دست توی دست احوال خانه را سرو سامان نمی دهیم ! با اینکه داده است به ما شور زندگی ما غیر درد و غصه به ایران نمی دهیم ! @shaeranehowzavi
🥀🥀🥀 باز با حالتی بلاتکلیف رو به آیینه مات می‌مانم من چرا زنده مانده‌ام بی تو؟! نکند مرده‌ام نمی‌دانم.. مثلِ اهواز و مثلِ آبادان وارثِ اشک‌های کارونم بیمِ هر لحظه لرزش و آوار مثلِ پس کوچه‌های تهرانم.. غربتی بی‌کران حصارِ من است از کران تا کران هراسم و ترس وسطِ جنگلی که تنهایی‌ست تک درختی اسیرِ طوفانم.. مثل تنهاییِ موازیِ ما مرگ با زندگی موازی بود زندگی نیست غیرِ بودنِ تو عمر، مرگ است بی‌تو..می‌دانم.. امتحانی به نامِ دوریِ تو که در آن من همیشه مردودم برگۂ امتحانِ این دوری‌ست قامتی تا شده..بسوزانم؟ نیستی در شناسنامۂ من که بدانی چقدر دیر گذشت بیست و یک سال..بیست و یک قرن است وقتی از غصه‌ها فراوانم.. صورتِ مسئله منم وقتی که ندانم بدون تو چه کنم تو مرا در میانِ آغوشت می‌شود حل کنی..من آسانم.. گرچه دوری برای من سخت است چاره‌ای نیست..کار تقدیر است با خدا که نمی‌شود جنگید فقط أمن یجیب می‌خوانم.. @shaeranehowzavi
🥀🥀🥀 تو رودی رام بودی، صخره‌ها دیوانه‌ات کردند و صف بستند و با روح خودت بیگانه‌ات کردند تو گرگی ماده بودی با همین چشمان سبزآبی تو را از جنگل آوردند و حبس خانه‌ات کردند تو گردنبند خود در یک جهان دیگری بودی که ساحرها ربودند و هزاران‌دانه‌ات کردند تو خود را با کدامین نام در خوابت صدا کردی؟ که بعد از هوشیاری، ایزدان پروانه‌ات کردند تو آن گیسوی رازآلود شاید هم پریشانی که در رویای خود مردان غمگین شانه‌ات کردند کلیدت ناگهان در دست سربازان عشق افتاد کلیسایی قدیمی بودی و میخانه‌ات کردند تو از بس مرزها را می‌دویدی، رد شدی از خود حقیقت بودی و نقال‌ها افسانه‌ات کردند @shaeranehowzavi
سلام و رحمت🌹 خوش‌آمد به دوستان نوقدم🌹 @shaeranehowzavi
والایی قدرِ تو نهان نتوان کرد خورشیدِ تو را نمی‌توان پنهان کرد توفندگی خطبۀ طوفانی تو کاخ ستم یزید را ویران کرد @shaeranehowzavi
🥀🥀🥀 حُبابیم و نَفَس ما را به سوی مرگ میراند نَفَس اینجا ز فَرطِ سُستی ما پرده در گردد بیا برگرد از غفلت، هنوزت یک نفس باقیست مگر در خواب خوش بینی که عمر رفته برگردد تو را با دست خالی، قد بلندی ها چه می ارزد؟! کجا قدِّ بلندِ سرو، مانند ثمر گردد؟! @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام الله علیکِ یا حضرت زینب کبری🌹 ای دسته گل زهرا، ای تاج سر تاریخ معنای شجاعت ها، ای راهبر تاریخ الگوی وفاداری،ای کوه صبور ِ درد ای مردترین دختر در رهگذر تاریخ (صبا) @shaeranehowzavi
|نشست نقد کتاب « داستان بریده بریده » 💠 با حضور نویسنده کتاب حجت‌الاسلام علیرضا نظری خرّم و ناقدین محترم خانم دکتر منصوره رضایی پژوهشگر ادبیات آئینی و آقای ابراهیم اکبری دیزگاهی مدرس و محقق روش‌شناسی، نقد ادبی و رمان نویس در مدرسه فکرت برگزار می‌شود. ▫️شرکت در این نشست رایگان بوده و امکان مشارکت حضوری و مجازی فراهم است. ساعت: ۱۷ تا ۱۹ مکان: قم، بلوار بسیج، موسسه شناخت 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ @Fekrat_Net
🥀🥀🥀 عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحیم دل اگر تاریک اگر خاموش بسم الله النور گر چراغان است بسم الله الرحمن الرحیم نامه‌ای را هُد هُد آورده است آغازش تویی از سلیمان است بسم الله الرحمن الرحیم سوره‌ی والیلِ من برخیز و والفجری بخوان دل شبستان است بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد قل عشق الله الصمد راز پنهان است بسم الله الرحمن الرحیم گیسویت را بازکن انا فتحنایی بگو دل پریشان است بسم الله الرحمن الرحیم ای لبانت محیی الاموات لبخندی بزن مردن آسان است بسم الله الرحمن الرحیم میزبان عشق است و وای از عشق! غوغا می‌کند هر که مهمان است بسم الله الرحمن الرحیم @shaeranehowzavi
🌹 جبهه‌های جنگِ تازه امر و احضارِ دوباره تا که دنیا را بچرخاند به انگشت و اشاره خط به خط محور به محور نقشه‌های پاره پاره کیست این فرمانده با سر دوشیِ غرق ستاره فاتح یک جنگ طولانی‌تر از طول هزاره پیش چشم و پشت پرده عین وجه و استعاره کاش زانو می‌زدم در پایِ او بر خار و خاره التماست می‌کنم یک بار و تنها یک اشاره جنگ‌ها فرمانده می‌خواهند سر فرمانده عجّل! ......... ساعتِ دنیا خراب و سر نمی‌آید قرارش روز تابانش کجا دفن است پیش شام تارش ماه یا خورشید هم دیگر نمی‌آید به کارش باد او خوابیده و چشمان خشک و اشکبارش می‌کشید و رفت دنیا زیرِ بار و روی دارش رنج شلاقش به جای خود که درد انتظارش قصه‌ی بیداری ما جانم ای اسب و سوارش تا از اینجا بگذرد با ذوالجناح و ذوالفقارش نقشه‌ها با ندبه‌ها می‌خوانند سر فرمانده عجّل! @ashareamirhosienhedayati
هدایت شده از ادبی-اشراق
💠اداره هنرهای ادبی؛ معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار می‌کند: 🔰 محفل هفتگی شعر حوزه《مشارق》 🔴با حضور: محمدمهدی خان‌محمدی 🔹زمان: دوشنبه، 30 مردادماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۷ 🔸مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، نگارستان اشراق. ⏰به مکان و ساعت برگزاری دقت بفرمایید. ✔️در اطلاع‌رسانی سهیم باشید. 🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی @eshragh_adabi
🌌 شب شعر بین المللی «موکب اول» ▪️
«موکب اول»؛ معرفت امام
▪️ 📣 معاونت فرهنگی بنیاد بین المللی امامت در آستانه ایام اربعین حسینی شب شعر بین المللی برگزار می کند. 🔹مجری: سید محمد جواد شرافت 🔸سخنران: حجت‌الاسلام والمسلمین بندانی نیشابوری 🔹شاعران فارسی زبان: استاد محمد علی مجاهدی،دکتر حسین محمدی مبارز،سید مهدی موسوی،سید علی نقیب 🔸شاعر آذری زبان: مهدی عابدینی 🔹شاعر عرب زبان: مرتضی حیدری آل کثیر 🔸شاعر اردو زبان: صائب جعفری 📆 جمعه ۳ شهریور ۱۴۰۲؛ ساعت ۲۰ 📍 قم، بلوار جمهوری، نبش کوچه ۲۸، سالن همایش شهید آوینی، سازمان فرهنگ و هنر ملل (فهم) 🏴🏴🏴 🆔 @Emamat_net 🆔 @mawkibavval
🥀 از نيمه شب گذشته و خوابش نبرده بود طفل سه ساله ای كه دگر سالخورده بود در گوشه خرابه ،به جای ستاره ها تا صبح ،زخم های تنش را ،شمرده بود از ضعف،نای پاشدن از جاي خود نداشت آخر سه روز بود، كه چيزی نخورده بود بادست های كوچكش، آرام و بی صدا از فرط درد، بازوی خود را فشرده بود اين نيمه جان مانده هم از، لطف زينب است ورنه هزار مرتبه در راه مرده بود پیش از طلوع، بانوی گوهر شناس شهر آن گنج را به دست خرابه سپرده بود @shaeranehowzavi
🥀 می رفت غمش را به تماشا بگذارد داغی به دل تشنه ی دریا بگذارد او آینه در آینه تکرار علی بود می رفت علی را به تماشا بگذارد استاد نبرد است و کسی نیست حریفش هیهات! اگر زخم نظرها بگذارد ای کاش لبی تر کند از اشک رقیه سخت است که او را تک و تنها بگذارد از کودکی این آرزویش بود که روزی سر را به روی دامن زهرا بگذارد از بس که رشید است عدو چاره ندارد سر را ببرد با خود و تن را بگذارد @shaeranehowzavi
🥀 آن که نه سیراب از آب است و از خوردن نه سیر باتمام خویش در راه حسینش شد نصیر آه شد شأن نزول سوره ی انسان چنین بی حسینش هم یتیم و هم فقیر و هم اسیر سوره ی فتح علی در خطبه اش با کوفه گفت: نوشتان باد آتش آن منزلگه «سا ءت مصیر» ای مراعات نظیر ای کاش می مردی که شد؛ روبه رو ابن زیاد ای وای با «خیر کثیر» پیرهن را می درید این زن اگر زینب نبود آن زمانی که حسینش شد کفن پوش حصیر چون که زیبا دید با کوهی از اندوهی بزرگ کربلا تا شام راهش شد ولی «سهلاً یسیر» می شد آری بی اثر سیلی بر آن گوش سمیع می شد اصلا داغ بی معنا در آن چشم بصیر گرچه دشوار است این راه و پراست از کوفیان یک نفر مانند زینب هست خضر این مسیر @shaeranehowzavi