به غیر کشتهی عشقت کسی شهید مباد
کسی که دل به تو بستهست، ناامید مباد
کسی که مَست تو شد، دلخوشِ حرام نگشت
کسی که عبد تو شد، بندهی یزید مباد
کسی که رَخت عزای تو را به تن نکند
خدا گواه که در حشر روسفید مباد
اگر بناست در آتش رَوَم، جهنم من،
کنار آنکه گلوی تو را بُرید مباد
به هر که رو زدهام غیر شر به من نرساند
مرا به خیر کسی جز حسین امید مباد
#رضا_یزدانی
#امام_حسین_ع_مناجات
@shaeranehowzavi
امشب است
🕯
با شاعران
سلمان ساوجی (قرن هشتم هجری)
🔽
عاشقان را از جمالش، روز بازار امشب است
لیلةالقدری که میگویند، پندار امشب است
حلقهها، بین بسته، جانها، گرد رخسارش چو زلف
قدسیان را نیز گویی روز بازار، امشب است
عاشقان! با بخت خود شب زنده دارید امشبی
ز آنکه در عمر خود آن شوریده، بیدار امشب است
پای دار، ای شمع و منشین، تا به سر خدمت کنیم
پیش او امشب، که ما را خود سر و کار، امشب است
عود در مجلس دمی خوش میزند بیهمنفس
آری! آری! وقت انفاس شکربار، امشب است
جنس فردا پیش نقد جان من، امشب، به می
میفروشم، کان بضاعت را خریدار، امشب است
زاهدان! یک دم مجالی چون کنم تدبیر چیست؟
چون پس از عمری، مجال صحبت یار، امشب است
گفتهای سلمان، که سر ایثار پایش میکنم
گر سر ایثار داری وقت ایثار، امشب است
#شعر_فارسی
#شب_قدر
🌱
@ghalamdar
@shaeranehowzavi
جهان اگر بشود زیر و رو هزاران بار
فقط علی است که دیگر نمی شود تکرار
علی است معجزه ی خلقت و به اذن خدا
شکافت کعبه که دُر از دلش کند اظهار
علی است آنکه فقط داده بر رسالت عشق
شهادت علنی در سکوت «یوم الدار»
میان «شِعب» و سپس «لیلة المبیت» آخر
به جز علی چه کسی کرده اینچنین ایثار
همانکه اول صف بوده در همه غزوات
سزاست لشکر دین را به نام پرچمدار
علی است فاتح خیبر نه یار غار رسول
عمل ملاک جهان است تا ابد، نه شعار
«حدیث منزلت» از «غزوه ی تبوک» شکفت
علی وصی رسول است و باز هم انکار!؟
بر آیه های برائت علی مبلغ شد
به جانشینی او می کند همین اقرار
مراد از «اَنفُسَنا» ی «مباهله» غیر از
علی نبوده ،بخوانید لااقل یکبار
غدیر امر خدا بود و ترک واجب شد
بدا به حال پلیدان کور بد کردار
سقیفه غیر خلافت گرفت جان علی
میان فاجعه ی آتش و در و دیوار
همیشه فکر یتیمان کوفه بود و ندید
از این بلاد بلاخیز جز غم و آزار
جمل ،خوارج و یک روز قاسطین بودند
دلیل خونجگری های حیدر کرار
گذشت از خود و دائم به فکر جامعه بود
و بود جامعه با او چقدر بد رفتار
شکافت فرق علی را جهالتِ آن روز
جهان بعد علی شد به درد و غصه دچار
#محمدجواد_منوچهری
#یاامیرالمومنینعلیبنابیطالب
@shaeranehowzavi
🎥 خدایا! غزه ...
▪️ دعای بعد از نمازهای واجب در ماه مبارک رمضان
🔗 کیفیت بالا: نسخه فارسی | نسخه انگلیسی
در دهۀ آخر ماه مبارک رمضان و در آستانۀ #روز_جهانی_قدس از دعای مخلصانه و متضرعانه برای #غزه غافل نشویم.
بدونشک انرژی معنوی ناشی از عبادات روزهداران، کمکهای مادی آنان و حضور میدانیشان در راهپیمایی روز قدس، میتواند زمینۀ نابودی رژیم صهیونیستی را فراهم کند.
آری؛ در جنگ ارادهها، این عابدان شب و شیران روزند که به پیروزی نهایی خواهند رسید.
🙏 لطفا به #نشر_حداکثری این پیام کمک کنید.
🆔 @TawhidSchool_ir
پیرو مولا اگر باشیم عزت مال ماست
افتخاراتِ سلیمانی و بهجت مال ماست
در رکابِ مرتضی چون میثمِ تمار اگر
با وفا ماندیم پایِ دار، رفعت مال ماست
با علی تختِ سلیمان می زند زانو به ما
چون ولایت را پذیرفتیم هیبت مال ماست
حق اگر دانیم خار چشم دشمن میشویم
هر زمان باشیم چون مالک ، بصیرت مال ماست.
ذرهای در دل اگر حب علی و آل اوست
مثل قنبر با غلامی صد سیادت مال ماست
شیعیان با مرتضی خیبرشکن خواهند بود
پیرو حیدر اگر باشیم نصرت مال ماست
#مریم_علی_زاده
@shaeranehowzavi
زنده شد داغ دگر بر دل یاران علی
گرد بستر همه باشند پریشان علی
روز موعود به محراب علی ضربت خورد
همه خونهای دلش ریخت همه جان علی
سفره ای را که علی نیمه شبان گستره بود
جمع شد تا به ابد سفره ی احسان علی
پس از آن سائل شب گرد خموشانه نبود
تا که لبخند نشاند به یتیمان علی
هر یکی طفل یتیمی قدحی شیر بدست
که رسانند مگر تا که شود جان علی
نفسی میرود و تا نفسی بر آید
همه ی دهر شده زار و پریشان علی
گاه تا وادی دیگر نظرش می افتاد
فاطمه با پدرش منتظر آن علی
فزتُ فرمود و قسم خورد به رب الکعبه
همه گفتند علی می رود و خوان علی
باز هم غربت و کوچه ، باز هم بوی عزا
باز هم زینب و دختر به نیستان علی
رفت تا ارض و سما ناله کنان در غم او
چو کویر است زمین در غم باران علی
#حجت_روحی
@shaeranehowzavi
بابای بچه ها
سفره ی افطار نان و شیر و خرما بچه ها
میهمان دختر خود بود مولا بچه ها
رسم او این بود با نان و نمک افطار کرد
بود فکر کودکان کوفه بابا بچه ها
داشت با پروردگار خود قراری نیمه شب
حال او یک طور دیگر بود گویا بچه ها
شد اذان صبح دختر گفت بابا جان نرو
مرغها کردند می خواهش - تمنا، بچه ها؟!
حلقه ی در بر عبایش گیر کرد و ایستاد
ناگهان افتاد مولا یاد زهرا، بچه ها!
راه را بستند بر خورشید در مسجد ولی
سایه ای میکرد هی این پا و آن پا بچه ها
دست توی دست هم دادند تا برگردد او
هر چه لازم بود اما شد مهیا بچه ها
وارد مسجد شد و آن سایه را بیدار کرد
مسجد و محراب شد محو تماشا، بچه ها!
دست سایه رفت بالا، داد زد مسجد علی
سایه ی خورشید کم شد از همین جا بچه ها!
بعد از این اندوه سنگین خشکشان زد کوفیان
ریختند آن لحظه باران پشت دریا بچه ها
پاسخ خوبی گرفتی عاقبت صف را ببین
کاسه کاسه شیر آوردند آقا! بچه ها
پیر مردی اشک ریزان گفت چندی میشود.
آن غریبه نیمه شبها نیست پیدا بچه ها
با شما بازی نخواهد کرد دیگر بعد از این
بعد از این در خواب باید دید او را بچه ها
ماه خود را زیر ابر غربتش پوشانده بود
صورتش را لحظه ای دیدید آیا بچه ها !؟
ناگهان میزد کناری رختخواب خویش را
آن زمان که بود غرق خواب دنیا بچه ها
بعد از آن بی سر - صدا دور از هیاهو میگذاشت
کیسه های نان و خرما پشت درها، بچه ها!
بعد من یادت بماند جای من باشی پدر
ای حسن جان باز میخواهند بابا بچه ها
کربلا یادت بماند جان تو جان حسین
هر کجا رفتند عباسم برو با بچه ها
نه عمو دارند نه بابا و مادر زینبم
بعد از این غمها تو را دارند تنها، بچه ها
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مولا_علی
#یتیم_نوازی
@shaeranehowzavi
.
◾️در شهادت حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلواتاللهعلیه
مُردم امشب کنار بستر تو
باز کن چشم بسته را بابا
پدرانه بگیر در آغوش
زینب دلشکسته را بابا
فرق تو باز و چشم تو بسته است
میکشد غصۀ تو زینب را
باز لب وا کن و بخوان قرآن
بشکن آخر سکوت امشب را
آن شبی که سر تو ضربت خورد
نام تو بود ذکر افطارم
جای مادر اگرچه خالی بود
شکر کردم که من تو را دارم
شکر کردم که گرمی دستت
گرمی دست مادرم زهراست
شکر کردم که گرچه مادر نیست
به سرم باز سایۀ باباست
شکر کردم که زینبم، یعنی
همهجا زینت توام بابا
بعد مادر که رازدارت بود
مرهم غربت توام بابا
شکر کردم که تو بهار منی
باغ خانه پر است از بویت
شکر کردم که آسمان دلم
همهشب روشن است از رویت
شده شقّالقمر ولی، ای وای!
مثل فرقت شکستهام بابا
چشم بگشا کمی نگاهم کن
ماه درخوننشستهام! بابا
کاش آن ضربتی که قاتل زد
جای فرقت به فرق من میخورد
من بمیرم برای زخم سرت
کاش زینب بهجای تو میمرد
نهفقط زینب و حسین و حسن
همۀ خلق بی تو بیپدرند
چشم خود باز کن اَباالایتام
که یتیمان کوفه دربهدرند
ضربتی که شکافت فرق تو را
کینۀ بدر و خیبر است و حنین
کینهای که پس از تو میگیرد
جان شیرین مجتبی و حسین
استخوانی که در گلوی تو بود
نفست را گرفته بود انگار
بود سی سال خار در چشمت
شاید از غصۀ در و دیوار
روی تو زرد و فرق تو خونی
رنگ دیگر گرفتهای بابا
بیشتر از تمام این سی سال
بوی مادر گرفتهای بابا...
#محمدتقی_عارفیان
#یا_امیرالمؤمنین
#بَأَبِيَ_الوَحيدُ_الشَّهيد
#آجَرکَ_الله_یا_صاحبالزمان
@shaeranehowzavi