eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
674 دنبال‌کننده
2هزار عکس
281 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🥀🥀 کاروانی که سر قبر شما آورده ام نیمه جان هایی است تا کرب و بلا آورده ام من نیابت دارم از مادر زیارت آمدم من وصیت های مادر را به جا آورده ام کی رود از یاد، وقتی آمدم در قتلگاه نیزه بیرون از تن تو بارها آورده ام روی نی ما را تو می دیدی کجاها می برند؟ دخترانت را ز بازار جفا آورده ام بارها شد، حرمله خندید بر اشک رباب مادری پاره جگر در نینوا آورده ام پشت خیمه روی خاکستر به دنبال علی بر سر قبر پسر صاحب عزا آورده ام دخترت لطمه به پهلو خورده، زیر خاک رفت بس حکایت زان شب پرماجرا آورده ام شد رقیه پیش مرگ حضرت زین العباد تربتی از قبر او بهر شما آورده ام ناله اش چون ناله مادر میان کوچه بود خاطره از قدرت آن با وفا آورده ام تا که دیگر تازیانه ور بیفتد، جان سپرد گفت با خود همّت خیرالنساء آورده ام تا که با چشم کنیزی بر سکینه ننگرند گفت جان خویش را بهر فدا آورده ام غیرتش آئینه میر و علمدار تو بود من از او شرمندگی خویش را آورده ام پاسبان حرمت شیر خدا در شام شد داد پیغامی به من تا کربلا آورده ام گفت: ای بابا شبیه ات بی کفن تدفین شدم رسم عشق و عاشقی را من به جا آورده ام @shaeranehowzavi
رسیده موسم اشک و عزاداری سرورها به یاد لحظه‌هایی که می‌افتادند پیکرها به یاد اشک گلها، خنده‌ی مستانه‌ی دشمن غروب و آتش و جرم و جنایت، آهِ اخترها همه بر گرد خورشیدند از نورش شفا گیرند که دیگر نیست جانی بر تن گلگون مضطرها امام العارفین تنها خبر از دفن‌ها دارد همه با درد می‌پرسند از جای صنوبرها خزانی سخت خشکانده گلستان پیمبر را نمی‌خوابد دگر هرگز کسی در بین بسترها هوا تاریک و دلگیر است، موج غم شده حائل بیابان در بیابان درد، با یاد دلاورها نگاه قافله مانده به چشم مضطر زینب که خیره مانده بر قبر عزیزان و برادرها همه بر گرد او جمعند تا زیر پرش گیرند به هنگام عزاداری، به روی قبر بی‌سرها اگرچه آه زینب رفت تا هفت آسمان عشق ولی با خطبه‌های او به پا شد شور و محشرها سیه‌روزی نصیب دشمن بی‌آبرو گردید غبار فتنه را برد از نگاه تار باورها @shaeranehowzavi
27.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌ترجیع بند اربعین زدم به راه و کرده‌ام هوای تو به شوق و شور و جذبه و صفای تو به تشنگی قسم ، قسم به خستگی زلال‌تر ندیدم از هوای تو پیاده از پیادگان جلو زدن به یک اشاره کشف ماجرای تو کناره‌ای گرفته است و می‌دود میانه دار ِ روضة‌الصفای تو گرفته چادر نسیم بوی خون هوای گریه کرده‌ام برای تو قسم به رنگ تیره رنگ روسری گره زدم به تکیه‌ی عزای تو قسم به زخم پشت پای عاشقان که ناله می‌کنند در قفای تو قسم به موکبی که کاسه بشکند به پای ساقیِ گره گشای تو دوباره می‌رسم نفس نفس زنان به اولین مناره در منای تو نثار تو اگر دلم اسیر شد اگر سرم بلند شد فدای تو پیاده‌ام به راه زخم و درد و غم قدم قدم قدم قدم قدم قدم دل است و می‌دود به جستجوی تو سر است و می‌زنم به خاک کوی تو نسیم غربت است و می‌کشاندم به دشتِ کربلا فقط به بوی تو پیاده راهِ اربعین و عاشقان که پا برهنه می‌دوند سوی تو همین که بشنوم نوای نینوا مرا نشانده‌اند روبروی تو هوای گرم و راه دور و... العطش! کجاست تا بنوشم از سبوی تو چرا شفق به رنگ خون درآمده مگر پریده است رنگ و روی تو لب تو ناز تشنگی نمی‌کشد چه رودخانه‌ای‌ست آبروی تو کشیده حسرت تو را نفس نفس دلم گرفته دَم در آرزوی تو پیاده ام به راه زخم و درد و غم قدم قدم قدم قدم قدم قدم سپاسگزارم از موسسه‌ی رسانه‌ای فکرت https://eitaa.com/fekrat_net @shaeranehowzavi
11.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نسل ما منتقم خون حسین است حسین دل‌مان عاشق و مجنون حسین است حسین عشق از روز ازل مُهر درِ خانه‌ی اوست (این‌حسین است که عالم همه دیوانه‌ی اوست) نسل ما نسل شهیدان به خون غلتان است نسل "فهمیده" ای از "باکری" و "چمران" است رود جاری شده تا بکرترین دریاهاست نسل ما نسل حسینی‌ست، خود عاشوراست شور آباد شدن در دل ویرانی‌هاست نسل عمارِ رسول است و سلیمانی‌هاست همه مجنون حسینیم و همه مختاریم جمعه تا جمعه پر از تاب و تب دیداریم بگذارید بدانند همه "ما هستیم" قطره‌ای منتظر پهنه‌ی دریا هستیم او که باید برسد از دل اعماق قرون او که دل را همه پر کرده، پر از عشق و جنون او که آرامِ دل منتظران خواهد شد (عالم‌ پیر دگر باره جوان خواهد شد) شب تاریک جهان تشنه‌ی نوری ابدیست نسل ما‌ منتقم‌ خون‌ حسین‌ ابن علی‌ست.... @shaeranehowzavi
برگشتم از رسالت انجام داده‌ام زخمی‌ترین پیمبر غمگین جاده‌ام ناباورانه از سفرم خیل خارها تبریک گفته‌اند به پای پیاده‌ام یا نیست باورم که در این خاک خفته‌ای یا بر مزار باور خود ایستاده‌ام بارانم و ز بام خرابه چکیده‌ام شرمندهٔ سه‌سالهٔ از دست داده‌ام زیر چراغ ماه سرت خواب رفته‌ام بر شانهٔ کجاوهٔ تو سر نهاده‌ام دل می‌زدم به آب و به آتش برای تو از خیمه‌ها بپرس که پروانه زاده‌ام چون ابر آب می‌شدم از آفتاب شام تا ذره‌ای خلل نرسد بر اراده‌ام علیهاالسلام @shaeranehowzavi
27.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌ترجیع بند اربعین زدم به راه و کرده‌ام هوای تو به شوق و شور و جذبه و صفای تو به تشنگی قسم ، قسم به خستگی زلال‌تر ندیدم از هوای تو پیاده از پیادگان جلو زدن به یک اشاره کشف ماجرای تو کناره‌ای گرفته است و می‌دود میانه دار ِ روضة‌الصفای تو گرفته چادر نسیم بوی خون هوای گریه کرده‌ام برای تو قسم به رنگ تیره رنگ روسری گره زدم به تکیه‌ی عزای تو قسم به زخم پشت پای عاشقان که ناله می‌کنند در قفای تو قسم به موکبی که کاسه بشکند به پای ساقیِ گره گشای تو دوباره می‌رسم نفس نفس زنان به اولین مناره در منای تو نثار تو اگر دلم اسیر شد اگر سرم بلند شد فدای تو پیاده‌ام به راه زخم و درد و غم قدم قدم قدم قدم قدم قدم دل است و می‌دود به جستجوی تو سر است و می‌زنم به خاک کوی تو نسیم غربت است و می‌کشاندم به دشتِ کربلا فقط به بوی تو پیاده راهِ اربعین و عاشقان که پا برهنه می‌دوند سوی تو همین که بشنوم نوای نینوا مرا نشانده‌اند روبروی تو هوای گرم و راه دور و... العطش! کجاست تا بنوشم از سبوی تو چرا شفق به رنگ خون درآمده مگر پریده است رنگ و روی تو لب تو ناز تشنگی نمی‌کشد چه رودخانه‌ای‌ست آبروی تو کشیده حسرت تو را نفس نفس دلم گرفته دَم در آرزوی تو پیاده ام به راه زخم و درد و غم قدم قدم قدم قدم قدم قدم @shaeranehowzavi
کربلا این روزها سیلی خروشان می رسد چشم زائر چون عرق ریزان کاشان می رسد خیر مقدم عرض کن این پا ز سر نشناخته هفت بار آن کعبه را از مرز مهران می رسد مادری با چادر خاکی به استقبال شان بین هفتاد و دو سر زلف پریشان می رسد آیه آیه؛ آن شب قدری که گویند امشب است هر طرف رو می کنی یک خط قرآن می رسد می برد از یادمان یک سال درد کهنه را چون به شوق دیدنت این فصل درمان می رسد شیعه و سنی ندارد محضر ارباب ما زیره هرجا می رود آخر به کرمان می رسد از روی تل تا خود شش گوشه را تا خواهری آب و جارو می کند یعنی که مهمان می رسد فرش قرمز پهن کن ؛ در سایه آن آفتاب هیئتی از جانب شاه خراسان می رسد با زبان شعر می گویم سلام آقای من سوی دریای شما یک قطره باران می رسد ؟! زیر لب  ؛       این روزها ؛                     در کربلا ؛                       گوید حسین(ع) : " اندک اندک؛ اندک اندک جمع مستان می رسد" @shaeranehowzavi
چه رستخیز عظیمی ست این مُحرّم تو چه محشری شده این اربعین ماتم تو شدیم از سر لطفت دوباره یک ملّت نشسته‌ایم که در سایه‌سار پرچم تو به جاده آمده‌ایم، عاشقانه تا برسیم به طوف کعبه شش گوشه و مُعظّم تو و در رکاب تو آماده‌ایم جان بدهیم پیاده ایم و همه لشکر مُصمّم تو شدی تو مُحییِ دلمُردگان و ما از دم دوباره زنده شدیم از نسیم یک دَم تو به حُرمتِ حَرمت جمله بسته‌ایم اِحرام شدیم مُحرم کویت، شدیم مَحرم تو «وَ حَگِّ دَمعِ العَقیله وَ طَبرَهُ الاَکبر» به اشک دیده می‌آییم سمت مَخیم تو تو سربلند و سرافراز عالمی ای سرو قلم چگونه بگوید ز قامت خم تو! و شرح داغ دل ما حکایت شمع است ز بسکه سوخته ایم از شَراره غم تو «وَ حَکِّ چِفَّ کفیلُ و جودُ وَ الرّآیه» به گوش می‌رسد این نغمه دمادم تو و ذکر نام تو آرامش است جان‌ها را قسم به نام جلاله به اسم اعظم تو و غرق زمزمه هستیم و روضه می‌خوانیم شده‌ست ناله بلند از گلوی زمزم تو سلام حضرت باران به تشنگان نظری که جان گرفت بیابان به لطف یک نم تو نشسته پای عمودیّ و روضه می‌خواند شده ست ذکر لبان مُرید تو همه تو به زخم و تاول پاهایمان در عالم نیست که چاره ساز ضمادی به غیر مرهم تو تعلُّقات جهان را همه رها کردیم دمی که پای ضریحت شدیم همدم تو وجود خاکی مان تا ابد هوایی شد از آن دمی که نهادیم سر به مَقدم تو یکی شدیم و برادر در این حرم، وقتی زدیم دست تمسُّک به حَبل محکم تو به هم گره زده‌ای تو تمام دل‌ها را چه عالمی ست مگر شاه عالم عالم تو هنوز روی گذرنامه هایمان مانده‌ست که ردّ مُهر و نشان نگین خاتم تو و می‌شد این غزل احلی من العسل می‌خورد اگر که چای عراقی به کوی خُرّم تو به طبعمان شده طعمش چه «سازگار» و چه خوش که چیده ایم رُطب ها ز «نخل میثم» تو «بهار گُل به جراحات پیکرت پیداست چقدر زخم بر اندام بی سرت پیداست» @shaeranehowzavi
چه دود بلندی اگر آه ماست چه عطر بلندی اگر خاک توست چه داغی که بر سینه ی گرم ما چه خونی که بر صحنه ی پاک توست چهل روز از آن روز خونین گذشت که طوفان، گل ِ خنده ات را گشود که در لاله زار خدا دست شوق رخ ِ پاک تابنده ات را گشود چهل روز از آن صبح و ظهر و غروب که رخسار خورشید، در خون نشست ز هر گوشه باد بلایی وزید غباری بر آن روی گلگون نشست چهل روز رد شد از آن ماجرا که در خون خود غلت می زد فرات از آن اربعین تا به این اربعین چه ها رفته بر عرصه ی کربلات چه خونی ست می جوشد از خاک تو بر این پهنه ی خشک صحرا هنوز سرت روی نیزه ست مولای من تنت بر زمین است آقا هنوز منم این که دارم قدم می زنم به راه تو و از تو دم می زنم که با واژه ی سبز و سرخ و سیاه بر این صفحه دارم قلم می زنم لبم تشنه و کربلا پیش روست دلم خسته و در دلم آرزوست عجب راه دور تو پر گرد و خاک عجب خاک کوی تو خوش عطر و بوست @shaeranehowzavi
از کربلا برگشتم و دلتنگ دیدارم هر لحظه می‌سوزم ولی آروم می‌بارم یاد حریمت میکنه قلب منو آروم تنهاترین فریادعالم، حضرت مظلوم اینجاست جسم من ولی قلبم تو مشایه عشقت کنارم بوده هر دم سایه به سایه نذر تو کردم زندگیمو تا حسینی شم مثل شهیدا عاشقت مثل خمینی شم بارون گرفته باز کردم چتر رویامو چیزی نمی‌خوام از جهان جز عشق آقامو رخت عزای تو کفن می‌شه برای ما مارو شفاعت می‌کنه پیش خدای ما حرفایی که می‌گم زیاده، عشق تو نوشه خونت حریم ماه، مهرت مثل آغوشه آغوشتو وا می‌کنی روی همه عالم با اربعین تو شروع میشه همه سالم از کربلا تا غزه این تاریخ تکراره راه حسین راه جهاد و راه ایثاره ساده بگم ساده‌ترش اینه حسین دینه آزاده بودن رسمشه این رسم آئینه نسل حسین امروز هم دنباله داره باز آقا برای نائبش می‌خواد بازم سرباز سرباز راه دین باید راوی عزّت شه جان بر کف سیدعلی، سهمش شهادت شه این جاده واشد رمز اون نقش شهیدا بود شهد شهادت نوش جون رو سفیدا بود @shaeranehowzavi