eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
621 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
186 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
صلی الله علیک یا رسول الله دل، غیرِ ماتم چاره‌ای دیگر ندارد عالم هوایی غیرِ غم در سر ندارد مرغ غزل افتاده از اندوه بر خاک مرغی که غمگین است و بال و پر ندارد خورشید، چشم از دیدن دنیا فروبست طاقت در این غم، عالمِ مُضطر ندارد دیگر بهشت خیر زخمی تازه در جان از دشنه‌ی تزویرِ اهلِ شر ندارد دیگر صراط المستقیم عشق‌بازی در سینه آه از خلقِ کج‌باور ندارد دیگر کسی بهر خوش آمدگویی او بر بام خانه ظرفِ خاکستر ندارد تا بشکند در هجمه‌ای دندان او را ناباوری سنگی به کف دیگر ندارد غم‌خانه‌ی درد است دنیا چون از این پس در کوچه‌هایش نورِ پیغمبر ندارد صبحی که بی او رفته در خواب است امشب ای کاش از بالین خود سر بر ندارد آغاز شد شرح غمی با رفتن او پایان پس از او غصه‌یِ کوثر ندارد با آتش دوزخ چه خواهد کرد یارب؟ هرکس که او را در صفِ محشر ندارد @shaeranehowzavi
🥀 در حجازهِ دشت تشنه چشمه های رحمتی با قدم‌هایت برای خاک مرده برکتی ساکنان عرش با حسرت نگاهت می کنند هر زمان که با خدای در غار گرم صحبتی آفتاب روی دوشت را بُحیرا دید و گفت: شک ندارم تو همان نور میان ظلمتی چشمت اقیانوس آرامی میان موج هاست با پریشان حالی دریا نداری نسبتی بوسه بر دستان زهرا، میدهد تسکین به تو هر زمان از جهل دختر دارها ناراحتی آرزو کرده هزاران بار جبرئل امین لحظه‌ایی را که به سمت بی نهایت دعوتی خواندی "اقر بسم ربک"،نور باران شد هوا تو برای کهکشان ها با کلامت حجتی @shaeranehowzavi
کریم آل طاها" نفس نفس دلم رو دادم به تو مولا کرامت و نجابتت وِرد زبونا هرجا که اسم تو می آد قلب کوچیکم یه قطره می‌شه که می‌خواد بره به دریا ... تو ماهِ آسمون شب‌هامی دیروز و امروزم و فردامی می‌گن "کریم آل طاها"یی امام حسن تموم دنیامی ... امام حسن‌ حبیب پیغمبر امام‌حسن نور دل حیدر اما‌م حسن امیر نام‌ آور .... می‌خوام گدای در خونه تو باشم با همه‌ی عاشقای تو هم‌صدا شم مثل کبوترای غربت بقیعت منم بیام تو آسمون تو رها شم دلم توی سینه می‌شه بیتاب بی عشق تو کمترم از مرداب من به تو دل دادم و دل می‌دم امام حسن قلب منو دریاب امام حسن‌ حبیب پیغمبر امام‌حسن نور دل حیدر اما‌م حسن امیر نام‌‌آور ... من می‌کشم خاک قدم‌هات و به چشمام پُر شده از گرمی عشقت روز و شب‌هام مثل پیمبر تو پیام‌آور صلحی با عشق تو معنا می‌گیره همه دنیام حرم‌ نداره ساحت آقام دیوونه‌ی کرامت مولام با دل تنگم‌ از خدا هر روز زیارت بقیع شو می‌خوام امام حسن‌ حبیب پیغمبر امام‌حسن نور دل حیدر اما‌م حسن امیر نام‌ آور @shaeranehowzavi
🥀 اربعینی گذشت و مشکی را از تنت کنده ای پر از اندوه حاجتی مانده آخرین فردِ کربلایی انجمن بشوی باز ایام آخر صفر است روی تقویم یک شماره ی سرخ می روی تا دوباره با اندوه متوسل به پیرهن بشوی کوچه ها غرق پرچم مشکی خیمه و روضه هر کجا برپاست از تمام تعلقات زمین باید اول جدا و من بشوی صبح و شب داده ای سلام حسین (ع) گشته ای مرغ جلد بام حسین (ع) کاش می شد که زائر حرمِ شاه و ارباب پاره تن بشوی در خودت غرقی و به چشمت اشک یک نفر می رسد بفرما چای دست در دست هم زمین و زمان وارد روضه ی حسن(ع) بشوی ای فدای غریبی ات آقا شاهد کوچه و غم و سیلی که رقم خورده قصه ی تقدیر تیر بارانِ در کفن بشوی او که یک عمر خورده خون جگر ریخت در طشت، پاره های جگر او که مسموم زهر زن شده است خواست امشب که سینه زن بشوی یک دلت کربلا و عشق حسین (ع) یک دلت اشکبار داغ حسن (ع) مانده ای از غم درون دلت با که اینبار هم سخن بشوی همچنان گیج و مات و مبهوتی می زند روی شانه ات دستی عازم کربلا شدم باید همسفر در طریق من بشوی... @shaeranehowzavi
🥀 پاکیزه است دامن و پاک است گوهرت حتی اگر شکمبه بریزند بر سرت حتی اگر به ضرب سر سنگ بشکنند دندانی از میان دهان معطرت هرگز به زهرچشم نگاهی نکرده ای حتی به آن کسی که نکرده است باورت هر روز صبح عرض ادب می کند طلوع بر آستان پاک و بلند و منورت از اولین سپیده تاریخ تا ابد از ما سلام بر تو و آل مطهرت! @shaeranehowzavi
🥀 بیشتر از هر کسی جود و کرم دارد حسن در سرای خود خدم دارد ، حشم دارد حسن بیشتر از نوکران و از غلامان سیاه از ملائک در سرای خود خدم دارد حسن @shaeranehowzavi
غزل غریب در خانه ات غریبه و در کوچه ها غریب هرگز نبوده هیچ کسی در دو جا غریب   نامرد بود و شیشه ی عمر ترا شکست در خانه ات گذاشت تو را آشنا غریب  می خواستم که نام ترا بر لب آورم دستی ولی گذاشت ردیف مرا: غریب از تو گدا رسید به دولت ولی دریغ در ملک خویشتن، شدی ای پیشوا غریب بودند آشنا همه در کوچه با شما ماندی کنار مادر خود، پس چرا غریب؟   دستان سنگ خورد به آیینه، خرد شد افتاد مادرت به زمین بی هوا ، غریب   دیدم مدینه را شدم از اشک،آبشار ریحانه بود پیش رسول خدا غریب در باغ مصطفی،گل تو خاک می خورد پیچیده است عطر تو در این فضا غریب  پرپر شدی و تشت،ترا در بغل گرفت مادر به گریه گفت عزیزم: بیا غریب! نه گنبدی، نه صحن و سرایی، نه زائری مثل بقیع هست مگر کربلا غریب؟ صبح دوشنبه، قبل سلام علی الحسین گویم ترا به گریه، سلام علی غریب  @shaeranehowzavi
دنیاسـت بـه زیـر دین الطاف کریم در مانـده جهـان ز ذکر اوصاف کریم با آن همه بذل ، حاتـم طائی داشت از چشمه ی معرفت فقط کاف کریم @shaeranehowzavi
. ما یتیم و سوگوار حضرت پیغمبریم در عزای مجتبی با چشم تر نوحه‌گریم خادم سلطان خوبان، یادی از ما کن که ما هر شب جمعه به یاد لاله‌های پرپریم ✍️، ۱۴۰۲/۰۶/۲۴ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌷 @shaeranehowzavi
🥀 «باران حُسن» میان ماه مبارک چه نوربارانی! به آسمان و زمین شد چه حُسنِ احسانی! ملاحت است که می ریزد از رخی چون ماه شکوه چهره ی او جذبه ی رسول الله به شادباش ملائک به خانه آمده اند به شوق مسئلتی، عاشقانه آمده اند پیمبر آمد و در گوش او اذان را گفت و با نگاه به چشمان آسمان ها گفت: «به انتخاب خداوند نام او حسن است هزار شکر که او میوه ی وجود من است» در اوج کودکی اش داغ های سنگین دید ز روضه های مگویش دل زمین لرزید نشد که یک دل سیر از فراق گریه کند از آن جسارت و‌ آن اتفاق گریه کند اگرچه سرو جوانان اهل جنت بود میان مردم شهرش اسیر غربت بود دریغ کاش که ایمان شهر محکم بود... دریغ در دل شان خوی ابن ملجم بود... صدای سکه ی داروغه مست شان می کرد تصاحب دو سه تا پُست پَست شان می کرد دریغ، دور و برش یار راستین کم بود وگرنه شیر جمل در نبرد محکم بود اگرچه سهم کلاغان زبان درازی شد برای ماندن ریشه به صلح راضی شد به نورْ چشمیِ خورشید سم خورانیدند هزار آینه تکثیر شد نفهمیدند قسم به قاسم و شیرینی شهادت او که رفته است به بابای او رشادت او به قتلگاه شتابان رسید عبدالله از آن عموی رشیدش چه دید عبدالله؟ غروب واقعه حُسن حَسن نمایان بود چو ماه، فاطمه بنت الحسن درخشان بود شبیه زینب کبری بزرگ بانویی که جز به سمت امامش نمی رود سویی سر حسین به نی بود و باقی سر ها اسیر شام بلا می شدند دخترها غروب واقعه داغ دلت دوچندان شد خوشا دلی که به نام غمت پریشان شد خوشا به نور نگاهی که بر تو گریه کند بلند مرتبه شاهی که بر تو گریه کند میان واقعه وقتی عطش جگر سوزاند نشست حضرت ماهی که بر تو گریه کند مصائب تو‌ به چشمان مرتضی آمد که سر نهاد به چاهی که بر تو گریه کند هزار آه درون دلم هدر شده است زهی سعادت آهی که بر تو گریه کند در این تصنعِ بازار حُسن داده دلم به حُسن ناب گواهی که بر تو گریه کند هزار شکر خدا را  که کوه غم را دید و اذن داد به کاهی که بر تو گریه کند @shaeranehowzavi
"سلطان" در مسلک ایرانیان سلطان رضاجان است شاهی‌که بی‌لشگرکشی سلطان ایران است آرامِ‌جان ماست آقایی که دامانش تنها توسل‌خانه‌ی آهوی حیران است مهمان‌نواز است آنقدر که زائرش هربار مانند صاحب‌خانه‌ها در صحن، مهمان است هرجای ایران نام او را بر لب آوردیم دیدیم روی هرلبی بعد از رضا، "جان" است وقتی ضریحش را بغل کردم دلم وا شد در وقت دل‌تنگی فقط آغوش درمان است از بس که اینجا آه درهم می‌شود تکرار انگار در صحن و رواق آیینه بندان است انگار سائل پادشاهی می‌کند اینجا انگار در درب ورودی شاه، دربان است از آب سقاخانه می‌نوشند و خوشحال‌اند کمتر کسی اینجا گرفتار غم نان است درماندگان راهی به‌جز مشهد نمی‌بینند تنها پناه بی‌پناهان در خراسان است @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا