eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
632 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
146 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
بند سوم: «شتک زده‌ست به خورشید خون بسیاران بر آسمان که شنیده است از زمین باران» * هنوز در ملکوت خدا، غمش جاری‌ست غمی چنین نشنیدم در عالم امکان سؤال: نیست کسی یاوری کند ما را؟ جواب: بارش یک‌ریز تیغ و تیر و سنان به گوش می‌رسد از عرش با صدای خدا دوباره زمزمه‌ی شعر مقبل کاشان: «بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد» * بیت از زنده‌یاد «حسین منزوی است» @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از Masafmusic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعرخوانی خانم «فرشته حسینی» در مراسم عصر شعر عاشورایی اشتیاق 🗓 ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ - تهران، مجموعه فرهنگی سرچشمه 🎼 @masafmusic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 شعرخوانی آقای «سید محمدحسین آل‌مجتبی» در مراسم عصر شعر عاشورایی اشتیاق 🗓 ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ - تهران، مجموعه فرهنگی سرچشمه 🎼 @masafmusic
🥀 به آیه آیه‌ی چشمت قسم که میدانی «زعاشقی نتوان لاف زد به آسانی» فقط به مسلخِ عشقِ حسین فاطمه (س) است که اهل حادثه سر را کنند قربانی ببین عبور پر از بغضِ ابر‌های جنون هوا هوای غم است و هوای بارانی به بیت بیت دلم گوش کن بهانه‌ی من که بی تو همسفری نیست جز پریشانی بگو چگونه نلرزم به زیرِ چتر غمت غمی که داده به قلبم نویدِ ویرانی به نام نامی تو شهر من درخشیده‌ست چه سرفراز رسیدی به خطِ پایانی از زبان همسر شهید حاج عبدالله اسکندری @shaeranehowzavi
🥀 آمدی آرام جانم ،از سفر حالا چرا؟ در میان روضه های سرخ عاشورا چرا؟ شانه هایت تکیه گاهم بوده عمری مرد من حال باید تکیه گاهت من شوم اینجا چرا؟ بغض دارد می فشارد حنجرم را همسفر رفته ای نزد حسین ابن علی بی ما چرا؟ چون علی اصغر به قنداقت چرا پیچیده اند اربا ارباگشته ای چون زاده ی لیلا چرا؟ روضه ی بی بی رقیه بی سر آیا میشود؟ یاد او افتاده ام با دیدنت اما چرا؟ مثل زینب روی نی دیدم سرت را برده اند مثل زینب دیده ام آن صحنه را زیبا چرا؟ من که بعد از رفتنت یک باره مویم شد سپید آمدی آرام جانم از سفر حالا چرا؟ 🌴 به یاد سردار بدون سر ،شهید حاج عبدالله اسکندری و تقدیم به دل تنگی های همسر شهید با دیدن پیکر بدون سرش🌴 @shaeranehowzavi
مضطر شده ام ، باز عطا می خواهم با ذکـر و توسل به دعـا می خواهم مجنون حسینم و من از قبله ی طوس یک جفـت بلیـط کـربلا می خواهم @shaeranehowzavi
🥀 براتِ روشن مشکواة بر زمین افتاد مثالْ گم شد و مرآت بر زمین افتاد زمین غبار گرفت، آسمان غبار گرفت دلیل عرض و سماوات بر زمین افتاد کجاست آنکه نمیرد پس از مشاهده اش؟ کلام وحی به کرّات بر زمین افتاد چقدر ذکر پراکنده ریخت در صحرا چقدر فتح مهمّات بر زمین افتاد امید زنده شدن داشت نعش گورستان مسیحِ جمله ی اموات بر زمین افتاد چه می زنید بر او سنگ و هزل می گویید؟ نزن که علت الاثبات بر زمین افتاد خدا به خیر کند، روز محشر است انگار سرِ ستاره ی میقات بر زمین افتاد ((بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد)) ((اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد )) @shaeranehowzavi
......................﷽................................. اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً @shaeranehowzavi
🥀 ظاهر شده از تو نور حتی طاهر ز تو شد طهور حتی از برکت لطفت ای سلیمان بی بهره نبوده مور حتی از شوق وصال جان سپارم گر بوسه دهی ز دور حتی یک لحظه جدایی از غم تو در دل نکند خطور حتی نوری به تنور داده ای که حیران شده کوه طور حتی از آنچه گذشت بر سرِ تو وا مانده لب تنور حتی @shaeranehowzavi
🥀 زندگی چیست؟ داستانِ حرم پر کشیدن در آسمانِ حرم با همین داستان بزرگ شدیم جان‌مان بسته شد به جانِ حرم دل بریدیم از زمین وقتی جان گرفتیم با اذانِ حرم بال پروازمان عطا کردند تا نشستیم در أمان حرم ما که هستیم بی‌حرم، هیچیم هرچه داریم هست از آنِ حرم با نخستین سلامِ‌مان خورده رویِ دل‌هایمان نشانِ حرم ما نمک‌گیر سفره‌ی عشقیم سال‌ها خورده‌ایم نانِ حرم شاملِ حالمان شده یک عمر این‌همه لطف بیکرانِ حرم همگی شاعریم و می‌گوییم توی هر شعر عاشقانه : حرم کاش قسمت شود که جان بدهیم مثل خیلِ مدافعان حرم @shaeranehowzavi
🥀 بگیر بالِ مرا باز در هوای خودت مرا بِبر به کنارت ، به کربلایِ خودت من آشنایِ توام خانه‌زادِ مادرتان نصیبِ دربه‌درت کن  شبی دعایِ خودت نفَس بزن که مذابم کنی در این شب‌ها نفَس بده که بسوزم فقط برایِ خودت دلم کتیبه‌یِ اشعار محتشم شده است بزن به سینه‌ام آتش، به روضه‌هایِ خودت ببین که نذرِ درِ زینبیه‌ات شده‌ام بکِش به دیده‌ام از گرد و خاک پایِ خودت از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت وصیتم شده آقا! مرا کفن نکنند مگر به پیرهن مشکی عزای خودت @shaeranehowzavi
🥀 باغ می سوزد در آتش ماه پنهان می شود چشم های باغبان از غصه گریان می شود می کشد نقاش کینه طرحی از بُغضی عمیق باد فتنه می وزد آغاز توفان می شود می تراود عطر مظلومیت از گل واژه ها می رسد باران تیر و برگ ریزان می شود بوی زخم یاس می آید کنار علقمه فصل سرخ تشنگی بر سینه مهمان می شود از هجوم رقص خنجر ها به گِرد شاه دین در کنار خیمه بانویی پریشان می شود سعی بانو می شود از خیمه تا گودال خون در دل گودال بر پا عید قربان می شود دید صحرا صحنه هفتاد ودو ذبح عظیم بُغض پنهان غدیر اینجا نمایان می شود بعد از آن تقطیع خونینِ غزل های علی امشب ای دل نوبت شام غریبان می شود می چکد با درد و غم خونابه از چشم قلم می دهد شرح از جدایی سینه سوزان می شود @shaeranehowzavi
🥀 بر فرض از دلیل و از اثبات بگذریم قرآن تویی، چگونه از آیات بگذریم؟ روشن‌ترین دلیل، همین اشک جاری است گیرم که از متون و عبارات بگذریم ما را نبود تاب تماشا، عجیب نیست از صفحه‌های مقتل اگر مات بگذریم تفصیل بند بندِ مصیبت نمی‌کنیم انگشترت...، ز شرحِ اشارات بگذریم یک خط برای روضۀ گودال کافی است: زینب چه دید وقت ملاقات؟ بگذریم ما تیغِ غیرتیم که از هرچه بگذریم از انتقامِ خون تو هیهات بگذریم @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 تو التماس کردی و او امتناع کرد هرطور بود با کس و کارش وداع کرد در این وداع تلخ، امیدی که با تو بود یکباره با نقیض خودش اجتماع کرد مهر تو آخر از دل او رخت بست و رفت از بس که در دعا طلب انقطاع کرد قلب تو با غریبی و غم آشنا نبود لیک از فراق این همه را انتزاع کرد جز جان اگرچه هیچ متاعی نداشت لیک سود کلانی از قِبَل این متاع کرد هم خود به آرزوی شهادت رسید و هم نسل جوان ملت ما را شجاع کرد این افتخار قسمت هرکس نمی‌شود او از حریم سیده زینب دفاع کرد @shaeranehowzavi
🥀 از شبِ شیراز تا صبحِ نشابور آمدم با تبِ نارنج‌ها در باغِ انگور آمدم دست در دستِ شبانِ وادیِ ایمن به کوه محو در اِنّی‌انااللّه از شبِ طور آمدم با همین شورِ مُردَّف ابرها دف می‌زدند پابه‌پای ابرها با تار و تنبور آمدم تابِ مستوری ندیدم در پَریرویانِ عرش دور از چشمِ پریرویان مستور آمدم ناگهان در یک شبِ شعرِ خراسان گُم شدم بعد از آن چون آفتابِ صبح، مشهور آمدم در همین نزدیکی آتش چیدم از نارنج‌زار تا به میقاتت به قَدْرِ چلّه‌ای دور آمدم می‌زنم بر سینه سنگِ کافری دلتنگ را عذرم از این کافری‌ها بس که معذور آمدم رد شدم با عرشیان از سنگفرشِ آسمان چشم بر گلدسته‌ی نورٌعلیٰ‌نور آمدم @shaeranehowzavi
. هر شب جمعه دلم یاد شهیدان می‌کند یاد زین‌الدین و همت، یاد چمران می‌کند حاج‌قاسم، تا سحر یاد شهیدانم ولی چشم‌ها را یاد چشمان تو گریان می‌کند ✍️، ۱۴۰۲/۰۵/۲۰ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌷 @shaeranehowzavi
☘☘☘ به خودنماییِ برگی، مگو بهار می آید بهار ماست سواری که از غبار می آید قرارهای زمین را به هم زنید که یارم از آسمان چه به موقع سر قرار می آید یقینی است برایم حضور حضرتش آن سان که روز روشنم اکنون به چشم تار می آید: درفش عدل علم شد، و زار، کار ستم شد که برگزیده سواری به کارزار می آید به چشم، برقِ پر از رعدِ تیغِ حیدرِ کرّار به گوش، بانگِ چکاچاکِ ذوالفقار می آید زمان اگر همه شب باشد، آفتاب شود او زمین اگر همه صحراست، آبشار می آید سپاه دشمن اگر کوه، کاه در نظر او ز بیم کَرّ و فَرِ او، حقیر و خوار می آید اگرچه جنگ کند، جنگ را دمی نپسندد به کارزار به دستور کردگار می آید برای صلح می آید، برای شوق می آید برای عشق می آید، برای یار می آید کسی که بر سر جنگ است با تمام حسودان کسی که با همهٔ عاشقان کنار می آید به دادخواهی از انبوه بی گناه یتیمان به دست گیری این کودکان زار می آید اگرچه رنج جهان را فرا گرفته، همین هم نشانه ای ست که پایان انتظار می آید به لاله ای که برون کرده سر ز برف، نظر کن قسم به داغ شهیدان، که آن بهار می آید @shaeranehowzavi
☘☘☘ گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم چشم امّید به فردای فلسطین داریم قدس از سیطره  کفر رها می گردد عاقبت حاجت مظلوم روا می گردد آفتاب از پس این ابر برون می آید نوبت عاشقی و فصل جنون می آید قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد «نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد» خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست قبله  اول عشق است که در بند شماست بهراسید که مهدی زسفر می آید صبر ایوبی این قوم به سر می آید خالی از عاطفه اید و تهی از احساسید بهراسید شمایی که خدانشناسید بهراسید از این آه که دامنگیر است به خود آیید که فردای قیامت دیر است به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست آتش دوزخ در دیده  دجال شماست نحس در طالعتان است که قابیل شوید حقتان است گرفتار ابابیل شوید گرچه ابری ست هوا و شبمان تاریک است اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است می رسد جمعه  موعود و سواری از راه «هر که دارد هوس کرب وبلا بسم الله» @shaeranehowzavi
☘☘☘ برای لحظه  موعود بی قرار نبودم چنان که باید و شاید در انتظار نبودم نه این که فاصله از کهکشان عشق گرفتم نه این که فاصله اصلاً در این مدار نبودم چه شد که فاصله از آفتاب عشق گرفتم؟ چه طور شاهد آن ماه آشکار نبودم؟ و محض دیدن یارم سفر نکردم و ماندم چه شد که مثل علی بن مهزیار نبودم به قدر یک سر سوزن دلم به خویش نلرزید چگونه آه در این راه استوار نبودم؟ @shaeranehowzavi
بند چهارم: رسید قصه به اینجا! توان گفتن نیست سکوت کن دل تنگم! زمان گفتن نیست مخواه روضه بخوانم، شکسته‌تر بشوم مخواه قصه بگویم که جان گفتن نیست مپرس از عطش کودکان، که می‌میرم مخواه پاسخ آن را، زبان گفتن نیست چگونه از تو بگویم امیر بی سر من؟ میان این‌همه غوغا، امان گفتن نیست تو آفتاب زمینی اگرچه بر نیزه تو سر بلندترینی اگرچه بر نیزه @shaeranehowzavi
🔸 سوگواره شعر شش ماهه و بزرگداشت حضرت علی‌اصغر(ع) همراه با تجلیل از پیرغلامان حسینی 🔹 این سوگواره یکشنبه ۲۲ مرداد پس از نماز مغرب و عشا در سالن مرکز همایش‌های بین‌المللی شهرداری قم واقع در بلوار امام موسی صدر (خاکفرج) ترتیب می‌یابد. @qomirib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا