🍃🌹
اینکه بالا رفته ای پایین چرا یادت نماند؟!
درد آن دریوزه مسکین چرا یادت نماند
این جهان باقی نمی ماند خدا را همتی
آن سرا محموله سنگین چرا یادت نماند
امتحان ات میکند هردم خداوند جهان
تا نباشی جزء مردودین چرا یادت نماند
بندگی تنها نماز و مسجد و محراب نیست
مرهمی بر زخم مجروحین چرا یادت نماند
گر خدا را بنده باشی نعمتت افزون شود
کافر نعمت شود مسکین چرا یادت نماند
فخریا گفتی و رفتی زین جهان سوی دگر
فصل رستاخیز و فروردین چرا یادت نماند
#غلامحسین_میر ( فخر)
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_جوان
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
May 11
برای #رهبر❤️
ای ناخدای کشتی جانها و ایمانها
راماند و آراماند با تو سیل و طوفانها
لبخند تو زیبایی گلهای باغ ما
شبگریههای تو دلیل هر چه بارانها
چشمان تو دریایی از آرامش و طوفان
پیشانیات روشنترین ماه شبستانها
در هر کنار و گوشهای با یاد گیسویت
جمعاند و سرگرماند هر شب را پریشانها
بالابلندا جای دارد از تو بنویسند
با هر قلم تاریخدانها و غزلخوانها
آغوش وا کردی که برگردند از هر سو
آری پشیماناند، از عشقت پشیمانها
تو از تبار آفتابی و شکوهت را
آخر چرا باید که نشناسند انسانها
در امتداد چشم تو خورشید را دیدند
در اوج ظلمت شبشکنمردان میدانها
از روزهای عاشقی با ما روایت کن
ای یادگار حاج قاسمها و چمرانها
#حسن_زرنقی
#شاعران_اجتماعی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
پیراهن سفید💎
ای خوب ترین مادر و ای والا ، زن
میلاد تو شد دوباره یا ام حسن
برف آمده روی گنبد فرزندت
انگار حرم سفید پوشیده به تن
#محمدمهدی_سفیدگر
به مناسبت ولادت حضرت فاطمه (س) و برف مشهد
#یا_علی_ابن_موسی_الرضا
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
رسیده ام به حرم با هوایِ چَشمانت
منم کبوتر حاجت روایِ چشمانت
رسیدهام که دلم را شبیه آئینه
هزار تکه کنم زیر پای چشمانت
منی که چشم به جز تو نداشتم به کسی
چگونه شعر نگویم برای چشمانت؟
تویی که داده به لطف نگاه خود تسکین
همیشه درد مرا با دوای چشمانت
طواف میکند این بارگاه قدسی را
دلم حرم به حرم لابهلای چشمانت
چه آسمان قشنگی چه برف و سرمایی
مرا ببر به حرم پا به پای چشمانت
برای خلقِ چُنین صحنه های دلچسبی
چقدر حوصله کرده خدای چشمانت
حرم دوباره مرا نزد خویش می خواند
دوباره گم شدهام لابهلای چشمانت...
#مهتا_صانعی
#برف
#حرم_حضرت_معصومه سلاماللهعلیها
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
☺️🍃
خانه ام باغ بهشتی که شده تفکیک بود
حال من؟ حال کسی که جمعه در پیک نیک بود!
عطر چای دارچینی خانه را برداشته
میز شام آماده و چینش به غایت شیک بود
خانمم لبخند می زد کیف ایشان کوک کوک
خنده پشت خنده اش آماده شلیک بود
شام آن شب بس که چسبید و چنان خوشمزه بود
اصلا انگاری که روی سفره مان شیشلیک بود
گفت: زیر پای مادرشوهران! باشد بهشت!
در سند اما روایت قابل تشکیک بود!
دیدم او را خواهرم را روی چشمانش گذاشت!!
این خلاف اصل خواهر شوهر و اپتیک بود
جاری اش را مثل خواهر توی آغوشش فشرد
این چه سمی بود؟! در حد اسید اوریک بود
آن وسط مادر زنم گویا سفیر صلح بود
پیش از این ها من مسلمان بودم و او سیک بود
خوش زبان بود و علی الظاهر سر جنگی نداشت
گرچه در ذهنش هزاران حربه و تاکتیک بود
همسرم آن شب صدا یم زد «خدای قلب من»
در طریق عاشقی قبلا ولی لائیک بود
رفت روی چار پایه ماه را از جاش کَند
کرد تقدیم من این صحنه کمی ریتمیک بود
این همه خوشبختی و من، یک محال اندر محال
این همه ترفیع یکجا در خور تبریک بود
فکر کردی خواب و رؤیا بود این اشعار من؟
باز هم اشتب زدی ، نه! روز زن نزدیک بود
#طاهره_ابراهیمنژاد_آکردی
#طنز_روززن
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🍃شاعران فرهیخته
🍃اهالی ادب و ادبیات
به خانهی خودتان خوش آمدید.
📒اینجا قرار است از دو چیز سخن به میان آید:
✔️از بیتهای شاعران
✔️ از صاحبان بیتها
اینجا خانهی گفتن از شعر و شاعر است
و رسانه، محمل معرفی، تبیین و ترویج آن کلمات ناب...
🍃اصحاب ادبیات و دوستان ادیبتان را به محفل شاعران حوزوی فرا بخوانید😊👇
https://eitaa.com/joinchat/3921805394C8402216852
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
ماه وخورشید وفلک در جستجوی روی یاس
عطر خوشبوی ولا کرده معطر کوی یاس
دیدگان بوتراب است بس خمار جان او
با همه احساس خود پر می کشد او سوی یاس
کوثری بی انتها باشد عزیز مصطفی
آبرو گیرد جهان از حرمت بانوی یاس
وه چه راحت می شود دل در کنار ساحلش
این جهان شیدا ومجنون می شوداز خوی یاس
لهجه دلدادگی معنا گرفت از باطنش
کلمینی علی شد بهترین داروی یاس
طعنه زد دشمن که خاتم گشته ابتردر جهان
شد گلستان غرق گل از چهره گلپوی یاس
بشکفد آلاله های شهر عشق از دامنش
می رسد آوای نی از محضر دلجوی یاس
هل اتی باشد بیان عزت خیر النساء
منتشر گشته به عالم نفحه شب بوی یاس
شد تمام معرفت خیر کثیر فاطمه
ماه وخورشید وفلک در جستجوی روی یاس
#مهدی_منتظری
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
May 11
🍃🌹
هوای تازه ای از عرش، سرشار از وزیدن بود
و چشم هل اتی از نور اعطیناک روشن بود
نگو جای زنی در خانه لولاک خالی بود
که جای آینه در پهنه ی ادراک خالی بود
عروس خانه نهج البلاغه ،مادر حکمت
بهشت رو به ایوان نبوت، دختر رحمت
همان که مادری کرده است طفل آفرینش را
همان که تربیت کرده است جمع اهل بینش را
همان نوری که می بخشید بر شب های دنیا نور
همان صبحی که می تابید تا همسایه های دور
همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد
همان انسیة الحورا که بر انسان شرافت داد
علمیه، عالمه ،راضیه، مرضیه، پُر از زهرا
نگین سبز پیغمبر به روی گنبد خضرا
شکوه لیلة القدر است و ام الانبیا زهرا
چه گویم از مقاماتش و ما ادراک ما زهرا
به دستش جاروی تنزیه داده حی سبحانش
شهادت دسته گلهاییست در گلدان ایوانش
همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده
که این مستورهی معصومه ناموس خدا بوده
تواضع شاخه ای پر بار در باغ نمازش بود
خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود
زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد اینگونه
که زهرا خانه داری را شرافت داد اینگونه
دهان روزه نان را پخت اما پای افطارش
به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش
علی مظلوم اما ظالم از او واهمه دارد
علی در خانه شمشیری دودم چون فاطمه دارد
علی را کاشفالهم کاشف الغم ؛عشق زهرا بود
علی را با هزاران زخم،مرهم؛عشق زهرا بود
خلاصه! حُسن های عالم و آدم فقط یکجاست
و آن هم خانه نور است و نورش حضرت زهراست
چراغ آسمان ها چادر شب زنده دارش بود
خدمتک یا علی؟ این پرسش لیل و نهارش بود
اگر "ام الولا" یک لحظه احساس خطر می گرد
دوباره چادر شب زنده دارش را به سر می کرد
خطر دیروز تا امروز تحریف حقایق بود
خطر جاماندن اندیشه ها از صبح صادق بود
اگر گهواره جنبان حسینش می شود سلمان
نگاه فاطمه پس بوده از آغاز با ایران
اگر که آب و آیینهست، پس روشنگری دارد
اگر امالجهاد است این! جهادی حیدری دارد
نیافتاد از قنوتش یک نفس الجار ثم الدار
که جوشید از قنوت پر قناتش چشمه های ثار
قنوتش از مدینه تا همین امروز عازم بود
یکی از میوه های مستجابش حاج قاسم بود
#رحمان_نوازنی
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
عطر بهار از جانب دالان میآید
دارد صدای خنده از گلدان میآید
این کوچهها را آب و جارو کرده باران
این اولین روزیست که مهمان میآید
حالا دوباره بوی نان پیچیده اما
دارد یتیمی خسته، سرگردان میآید
مثل گلوبندت، اسیری را رها کن
امشب اسیری بی سر و سامان میآید
از برکت نانی که بخشیدید، هر سال
بر خاک گندمزار ما باران میآید
شیراز، قم، مشهد، خدا را شکر بانو
عطر تو از هر گوشۀ ایران میآید
هرگز نمیگنجید در وصف قلمها
مدح شما در سورۀ انسان میآید
#عاطفه_جوشقانیان
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
کوثر جَنتُ النعَم جلوه به جان اگر کند
دیده برای دیدنش به آسمان نظر کند
کعبه دل به جستجو قبله جان به گفتگو
برای انعکاس او آینه را خبر کند
آینه محو روی او باغچه مست بوی او
راه بَرد به کوی او هر که به دل سفر کند
دل شده غرق در شعف دُرج دهان پر از صدف
مدحت بانوی شرف دخت پیامبر کند
شاخه به شاخه چون رطب می شکفد بدین سبب
غنچه به غنچه روی لب خنده به چشم تر کند
خورده عسل ز جام او شهد بَرد بنام او
وز شکرین کلام او شیشه پُر از شکر کند
نخل خمیده بشکند بغض سپیده بشکند
قفل دو دیده بشکند رؤیت سیم و زر کند
گوهر پاک مصطفی معنی سبز هَل اَتی
آینه دار ماسوی جلوه به هر سحر کند
تابش بی شماره را منظر ماهپاره را
زهره شده ستاره را با نگهی قمر کند
گلشن حق به شبنمش بیت خدا به زمزمش
ارض و سما به مقدمش جامه ز گل به بر کند
سر زده اختری که او زمزم و کوثری که او
آمده دختری که او مادری پدر کند
فاطمه گر پذیرد و ، عشق به دل نمیرد و
جام مرا بگیرد و لب به لب از گهر کند
«یاسرم» و سپیده دم سر زده ام ازین حرم
تا که نگاهی از کرم به قدر مختصر کند
#محمود_تاری «یاسر»
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
#معرفی
سلام و رحمت🍃🌹
💎 اثر برگزیدهی اولین کنگرهی تکریم مادران شهید با عنوان "زلال قریحه" از بانو فائزه امجدیان:
یه مدته سر نزدی به خونه
از حال گلدونا خبر نداری
تموم فصلا عطر پاییز میدن
رفته بودی واسم بهار بیاری
دوباره جارو میکنم حیاطو
دوباره توی کوچه آب میپاشم
میدونی که! زیاد بیرون نمیرم
یه وقت اگه بیای و من نباشم...
مثل ستارههای دور کم نور
همیشه سو سو میزنه نگاهم
دیگه چشام سو نداره عزیزم
ولی بدون همیشه چش به راهم
کوچههای محله دلتنگتن
هنوز دوچرخت گوشهی حیاطه
دیگه صُبا نون نمیاری مادر؟
سفره پر از گریهی چای نباته
روی اجاق داغ خاطراتت
یه دیگ، آش پشت پا گذاشتم
من که میدونم تو دوباره میای
سهم تو رو خودم جدا گذاشتم
دیروز برای شهر دلتنگ ما
از طرف خدا شهید آوردن
برای تابوت بدون اسمش
مادری کردنو به من سپردن
مثل روزای اول نبودت
دوباره رود رود مویه کردم
به جای مادرش وظیفه داشتم
وقتی میاد دور سرش بگردم
عطر تنت رو با خودش آورده
شاید یه روزی بوده همسنگرت
شاید بهش گفته بودی بعد تو
به جات بیاد سر بزنه مادرت
شاید خودت...شاید خود تو باشی
میشناسمت هنوز با اینکه پیرم
خداروشکر نذر منم ادا شد
باید برم حلوا پزون بگیرم
میشناسمت با اینکه بی نشونی
میبینمت با اینکه تاره چشمام
حک شده اما روی سنگ قبرت
به جای اسم تو: شهید گمنام
#فائزه_امجدیان
#اولین_کنگره_زلال_قریحه
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃❤️🌹
شور برپا شده و عشق، به بار آمده است
باز هم رایحۀ فصل بهار آمده است
ماه، چون مُهر شده جانب منبر رفته
سورۀ شمس، به مهمانیِ کوثر رفته
سیبِ معراج، به معراجِ زمین آمده است
بر رکابِ نبیالله، نگین آمده است
نور، از عرشِ زمین، سمت سماوات رسید
روی دستان پدر، مادر سادات رسید
بین گهواره که صدیقۀ اطهر باشد
وقت آن است که مدّاح، پیمبر باشد
دخترم، محشر کبراست بدانید همه
سایهاش بر سرِ دنیاست بدانید همه
راضیه، مرضیه، طوباست بدانید همه
اصلاً او امّابیهاست بدانید همه
و نوشتند که انسیۀ حورا باشد
او درخشید و خدا خواست که زهرا باشد
طعمِ لبخندِ بهشت است به روی لب او
بوسه دادن به رسول است، نماز شب او
نام او فتح مبین است که قرآن فرمود
شأن زهرای مرا سورۀ انسان فرمود
نورسیدهست ولی بوده از اول با من
علّت خلق جهان فاطمه بوده یا من؟
باغبان بودهام و فاطمه گلشن بوده
فاطمه، خاصترین معجزۀ من بوده
بهترین مادر دنیا که به دنیا آمد
عشق، در هیبت مولا به تماشا آمد
علی از راه رسیده به مبارک بادش
خاتم از دست درآورد و به زهرا دادش
پَرِ گهواره، عقیق علوی را دُر کرد
اشک شوق، آینۀ چشم نبی را پُر کرد
عشق، فرضیه شده، مسأله را میجوید
جبرئیل آمده، در گوش نبی میگوید:
نور تابنده به نور ازلی میآید
چقدَر فاطمۀ تو به علی میآید
کعبه، مُحرِم شده و دور علی چرخیده
در سراپای علی وجه خدا را دیده
روی دستان یدالله، خدا تابیده
چون پیمبر به علی دُرِّ نجف بخشیده
هدیه انگار که از باغ جنانش آمد
مدح صدیقۀ کبری به زبانش آمد
باز، مدّاحیِ زهراست، شنیدن دارد
مدح، از جانب مولاست، شنیدن دارد
او رسیدهست که افلاک، پر از لبخند است
نَفَس عرش، به یک نیمنگاهش بند است
گرچه پیداست ولی جلوۀ مستور شده
فاطمه جلوهگرِ نورٌ علی نور شده
او که قبل از همه امضای بلا را داده
چقدَر غصّۀ شیعه به دلش افتاده
«شیعتي» گفت و مماتِ همه بیواهمه شد
اینچنین بود که از روز ازل فاطمه شد
سیل میخواستم و بارش نمنم آورد
مثنوی هم جلوی مدح شما کم آورد
#حمید_رمی
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
May 11
ترکیببند مدح فاطمی-مهدوی؛🍃🌹
بدون لطف تو شادی به فکر غم شدن است
وجود یکسره در معرض عدم شدن است
به جلوه آمده در تو تمام "کن فیکون"
جواب خواستههای تو لاجرم "شدن" است
به بودن تو گره خورده است بودن ما
به شوق توست که دم فکر بازدم شدن است
برای از تو نوشتن درختهای جهان
تمام حسرتشان کاغذ و قلم شدن است
تویی که آینهی کعبهای و آن عملی
که در برابر تو واجب است، خمشدن است
کمال مرتبهی شاعران دورهی ما
در آستان تو عمان و محتشم شدن است
عزیز میشود از همنشینی گل، خار
که فضّهی تو سزاوار محترم شدن است
رسیده است به لطف تو تا خدا زهرا
کسیکه ذکر لبش بودهاست؛ "یازهرا"
خبر رسیده به شب موقع سپیده شده
که روح صبح به جان سحر دمیده شده
گناه راه ندارد به هردلی که بر آن
نسیم مرحمت فاطمه وزیده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که با لطفش
گناهکارترین بندهها خریده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که در معراج
صدای شوهرش از هر طرف شنیده شده
کدام فاطمه؟ آن فاطمه که بیمثل است
همان که هیچکجا مثل او ندیده شده
کدام فاطمه؟ آن که برای اهل زمین
غبار معبر او سرمهی دودیده شده
فضائل تو زیادند، کم نباید گفت
به این دلیل غزلهای ما قصیده شده
خوشآمدی بهجهان ای تمام جان جهان
فدای مقدم تو جان شاعران جهان
برای بردن نامت وضو گرفت قلم
که از قبال تو نام نکو گرفت قلم
تو را ندیده و یکعمر از تو دم زده است
اگر سراغ تو را کو به کو گرفت قلم
همین که نام تو را تا همیشه یاس سرود
برای ساحت خود رنگوبو گرفت قلم
به هیچ واژهی دیگر نمیشود آرام
که از همان اول با تو خو گرفت قلم
از آن زمان که به اجبار از غم تو نوشت
چه بغضهای بدی در گلو گرفت قلم
به نام دشمن تو میرسید و میدیدم
که از نوشتن آن نام رو گرفت قلم
به روسیاهی خود راه چاره پیدا کرد
نوشت فاطمه و آبرو گرفت قلم
در آسمان امامت وجود تو بدر است
که درک فضل تو درک فضیلت قدر است
بهجز تو رخت محبت به تن نداشت کسی
توجهی به مقامات زن نداشت کسی
اگر تو همسر مولا علی نمیبودی
در این جهان پسری چون حسن نداشت کسی
به سینه سنگ تو را میزنند عاشقها
وگرنه مستمع سینهزن نداشت کسی
قسم به آیهی فصلالخطاب خطبهی تو
که در حضور تو طبع سخن نداشت کسی
اگر که ذرهای از برکت تو را میدید
علاقهای به پسر داشتن نداشت کسی
اگر که قابل تقدیم خاک پای تو بود
بدیهی است که سر در بدن نداشت کسی
اگر تقاص ستمهای رفته بر تو نبود
به زیرلب دم یابنالحسن نداشت کسی
خدا کند که بیایی به ما سری بزنی
به آسمان زمین رنگ دیگری بزنی
زمانهایست که شان امام گم شده است
هزار رکن در این یک مقام گم شده است
غبار شبهه نشستهست روی آینهها
چرا که فرق حلالوحرام گم شده است
چه روزگار بدی شد که فیض گمنامی
میان این همه "دنبال نام" گم شده است
چنان بدون تو بیارزش است این دنیا
که بین پیر و جوان احترام گم شده است
نشستهایم که صبح رسیدنت برسد
نشستهایم و شکوه قیام گم شده است
مگر که چشم امید زمین به غیر از تو
در انتظار ظهور کدام گمشده است؟
بیا که بی تو شب عید را نمیدانیم!
که ماه بر سر این پشت بام گم شده است
به شام دنیا، صبح ظهور، خاتمه است
میآید آنکه دعایقنوت فاطمه است.
#مجتبی_خرسندی
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
به مناسبت سالگرد شهید احمدی روشن:🍃🌹
آب دادی نهال دانش را
قطره قطره به خون رنگینت
تو شهید مدافع علمی
ای فدای جهاد خونینت
در میان هجوم لشکر کفر
قلم سرخ تو عَلَم شده است
در زمین و در آسمان هر دو
جایگاه تو محترم شده است
گفت ارزنده تر زِ خون شهید
قلم عالم است؛ پس پیداست
هم مقام تو برتر از عالم
هم مقامت فزونتر از شهداست
از تو اسلامِ احمدی روشن
مایهی فخر این دیار شدی
گرچه خفته به خاک تهرانی
تا قیامت تو شهریار شدی
در ره اعتلای این کشور
خون پاک تو ریخت روی زمین
راهت اما ادامه دارد باز
گشته تکلیف ما همه سنگین
هدف دشمن از شهادت تو
در حقیقت فشار و تسلیم است
هسته ای یک بهانه بود فقط
کار شیطان همیشه تحریم است
شعر من چهارپاره شد اما
قلبم از غم هزار پاره شده
روزگارِ زمین سیاه شد و
از غمت خونجگر ستاره شده
هدف انقلاب ما وقتی
شرف و عزت است و استقلال
باید از جان گذشت در این راه
باید از مرگ کرد استقبال
#محمدصادق_عبادیراد
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد
شب قدری تو! هرگز مثل تو پیدا نخواهد شد
نه آسیه، نه حوا و نه مریم، تا قیامت هم
کسی همرتبهٔ صدیقهٔ کبرا نخواهد شد
تو را کوثر لقب داده خدا؛ خیر کثیری تو
به غیر از تو کسی تأویل اعطینا نخواهد شد
فقیران و یتیمان و اسیران یکصدا گفتند:
رقیب دست بخشایشگرت دریا نخواهد شد
نه خورشید و نه مهتاب و نه فانوس و نه آیینه
زمین روشن بدون زهرهٔ زهرا نخواهد شد
تو خورشیدی دم صبح و ستاره موقع مغرب
تو که باشی جهان مقهور ظلمتها نخواهد شد
«بحق فاطمه» گفتیم بعد از ذکر «یا فاطر»
که «یا فاطر» بدون «فاطمه» معنا نخواهد شد
خداوند آفرید او را برای تو که میدانست
کسی غیر از علی با فاطمه همتا نخواهد شد
علی گفتم که نام دیگر زهرای مرضیهست
علی که شعر من بی نام او زیبا نخواهد شد
علی که خالقش بوده ثناگویش، یقینا پس
مدیح گوشهچشمش هم به شعرم جا نخواهد شد
علی که نام او رمز ورود در سماوات است
بدون نام او درهای جنت وا نخواهد شد
دم من حیدر است و بازدم زهراست دم به دم
بدون عشقشان امروزِ من فردا نخواهد شد
به وقت کارزار مرگ تنها دلخوشیم این است
که هرکس عاشق این دو شود تنها نخواهد شد
زمانی که همه لالَند در محشر، زبان ما
به جز با ذکر زهرا و علی گویا نخواهد شد
علی از روز اول شد ابوالشیعه، پس اینگونه
کسی جز فاطمه مادر برای ما نخواهد شد
#سید_علیرضا_شفیعی
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
الا انسیهالحورا! الا خیرالنسا! زهرا
بخوانم با کدامین یا چه بنویسم تو را؟ زهرا!
نه تنها حمد و توحیدی و والعصری و والشمسی
تویی تو کوثر و تطهیر و فجر و انما، زهرا!
تویی که چادرت چون سایهای روی سر دنیاست
-چرا پوشیده میگویم؟- تویی نور خدا! زهرا
خوشا بر تو! محمد از نگاهت وام میگیرد
علی با دیدنت آرام میگیرد، خوشا زهرا!
ندادی تن به پیراهن؛ خوشا انسان جدا از خویش
نبستی دل به این دنیا! خوشا اینسان رها زهرا
چه میشد لایق «الجار ثم الدار» تو باشیم
که ما بسیار محتاجیم «الغوث» تو را زهرا
نیاوردیم ما هیزم، نخندیدیم بر اشکت
دعایی کن برای ما! الا روح دعا زهرا
...
روایت هست از در، از دری که بسته بود اما
همین که باز شد، عرش خدا گفتند: یا زهرا
نبوده روضههایی بازتر از آن درِ بسته
نبوده کربلایی مثل داغ کوچهها زهرا
علی میگفت: حالا که جهان قهر است با حیدر
تو هم کمصحبتی با من! چرا زهرا؟ چرا زهرا؟
...
گره بسیار و ره دشوار؛ باکی و هلاکی نیست
که هم مشکلگشا زهراست و هم رهنما زهرا
نه... تشبیه رسایی نیست؛ ما و خاک پای او
کجا ما بی سر و پایانِ سر در گم کجا زهرا؟
#رضا_یزدانی
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
هر کس هر آنچه دیده اگر هر کجا تویی
یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی
در تو خدا تجلی هر روزه میکند
«آیینه تمام نمای خدا» تویی
میلاد تو تولد توحید و روشنی است
ای مادر پدر! غرض از روشنا تویی
چیزی ندیدهام که تو در آن نبودهای
تا چشم کار میکند ای آشنا! تویی
نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار
سرچشمه فقاهت آل عبا تویی
غیر از علی نبود کسی همطراز تو
غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی
تو با علی و با تو علی روح واحدید
نقش علی است در دل آیینه، یا تویی؟
ایمان خلاصه در تو و مهر تو میشود
مکه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی
زمزم ظهور زمزمههای زلال توست
مروه تویی، قداست قدسی! صفا تویی
بعد از تو هر زنی که به پاکی زبانزد است
سوگند خورده است که خیرالنسا تویی
شوق تلاوت تو شفا میدهد مرا
ای کوثر کثیر! حدیث کسا تویی
آن راز سر به مهر که «حافظ» غریبوار
میگفت صبح زود به باد صبا تویی
هنگام حشر جز تو شفاعت کننده نیست
تنها تویی شفیعه روز جزا تویی
در خانه تو گوهر بعثت نهفته است
راز رسالت همه انبیا تویی
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
بی تو چه میکنند؟ تویی کیمیا تویی
قرآن ستوده است تو را روشن و صریح
یعنی که کاشف همه آیهها تویی
درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد
آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی
من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم
ای چلچراغ سبز اجابت! دعا تویی
#مرتضی_امیریاسفندقه
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi