حدود 150 متری با این #سكوها و #سیم خاردارها فاصله داشتیم كه سمت چپ ما محور#لشكر عاشورا لو رفت. چهار لولی كه روی سكوی روبروی ما بود تمام توجهش به #محور عاشورا جلب شد و چرخید و مرتب به همان سمت #تیراندازی میكرد.
ما هم از فرصت به دست آمده استفاده كردیم و خودمان را كشیدیم به سمت راست تا به #سیمهای خاردار برسانیم. هنوز 30 متری فاصله داشتیم كه عراقیها متوجه حضور ما شدند، آتش را به سمت ما گرفتند. همه هیجان زده داخل آب میدویدیم تا به #سیمها برسیم و عبور كنیم.
هنوز بچههای #تخریب فرصت #پاره كردن #سیمها را پیدا نكرده بودند كه #حسین خودش را روی #سیمها انداخت و فریاد میزد از روی من #رد شوید😭
🍃⚘🍃
مگر كسی میتوانست به خودش این اجازه را بدهد و #اولین نفری باشد كه از روی #حسین رد شود. 😭#حسین را همه دوستش داشتند و خیلی برایمان عزیز بود.😭
🍃⚘🍃
اما #حسین همچنان فریاد میزد: «زود باشید! عجله كنید! رد شید! معطل نشید! از روی كمرم بپرید! بپرید و خودتان را به خشكی برسانید وگرنه همه تلف میشویم."
🍃⚘🍃
#فرمانده گردان، صدایش را بلند كرد و گفت: «#حسین! خجالت بكش! كی میتونه پا روی تو بذاره و بگذره. مگه كار راحتی است.»😭
🍃⚘🍃
ولی #حسین همچنان #التماس میكرد كه معطل نشوید. صبح روز بعد،#پیكر بی جان #حسین را در حالی كه #سیمهای خاردار را در #بغل داشت و #تیر دشمن #پهلوی نازنینش را شكافته بود، در همان #نقطه پیدا كردیم و به #عقب برگرداندیم.😭
🍃⚘🍃
سرانجام#شهید حسینعلی عالی هم در سال #۱۳۶۵ در #عملیات کربلای پنج به آرزویش که همانا#شهادت در راه#خدا♡
بود رسید.
🍃⚘🍃
#مزار#شهید
#زادگاه ایشان روستای جهانگیر،
شهر زابل
🍃⚘🍃