eitaa logo
شاگرد استاد 🇵🇸
420 دنبال‌کننده
95 عکس
71 ویدیو
5 فایل
﷽ «ما مؤمنان ذکرُ علیٍ عبادتیم» 🌱 _ کتاب الله _ تاریخ اهل بیت ﴿؏﴾ _ انقلاب اسلامی _ بزرگان اسلام و تشیع (وقفِ امیرالمؤمنینِ قلبم 🫀) + من؟ شاگرد مکتب «سَلونی» 💚 . 📪ناشناس: https://daigo.ir/secret/434196413 🤝حرفامون: @ham_shagerdi
مشاهده در ایتا
دانلود
. یه متن بذارم که باهاش خشکتون بزنه؟ نمی‌دونم چرا از خوندنش سیر نمی‌شم... 🥀 .
• ▪️مرد با صدایی رسا گفت: - «سلام بر تو ای امام عادل، ای ماه تمام، ای شیر شجاع میدان نبرد؛ درود خدا بر تو که از تمام مردم افضلی درود و صلوات خدا بر تو و بر آل تو... ▪️ای علی! شهادت می‌دهم که تو به حق و صدق امیرالمؤمنینی و همانا تو وصی رسول خدا و خلیفهٔ پس از او و وارث علم او هستی. ▪️ای علی! نفرین خدا بر آنکه حق تو را انکار و مقام بزرگت را انکار نماید. تو نزد مایی در حالی که امیر و معتمد اسلام هستی هر آینه عدالت تو جهان را پر ساخته و چون باران، پی‌درپی رحمت و رأفتت بر همگان برکت آورده است.» ▪️سپس در حالی که جمعیت از فصاحت و بلاغت مرد به تحسین آمده بود چند قدم نزدیک شد و نامه حاکم یمن را به امام داد علی نامه را خواند و خرسند شد. ▪️مرد دوباره با صدایی رسا و جملاتی فصیح گفت: - «من به نمایندگی از تمام اهالی یمن، که جملگی از دوستداران تو هستند با تو بیعت می‌کنم پس هر جا می‌خواهی ما را بفرست که بی شک ما را مردانی شجاع و با تدبیر خواهی یافت.» ▪️علی لبخندی زد و گفت: - «خداوند شما را رحمت کند.» - «ما برای اطاعت از تو به جهان پا به گذاشته، و به فرمان تو از جهان خواهیم رفت! ما را در هر بلا و فتنه‌ای آزمایش کن تا صدق ما بر تو آشکار گردد.» ▪️مالک به عمار نگاه کرد که با لبخند تحسین برانگیز و چشمان به شوق آمده‌اش به نماینده یمنیان خیره شده بود. ▪️امام سری به تایید تکان داد و گفت: - «نام تو چیست؟» - «عبدالرحمن.» - «فرزند کدام یک از یمنیان هستی؟» - «فرزند ملجم»... ▪️سلیم به امام نگاه کرد که ناگهان در هم شد و لبخندش زایل گشته بود. - «آیا تو مرادی هستی؟» - «بلی یا امیرالمومنین.» ▪️امام سر به زیر افکند و در حالی که زیر لب آیه استرجاع را زمزمه می‌کرد در هم رفت... 📚 پس از بیست سال 💠 @shagerde_ostad
می‌رسد آوای تیغی پشت مسجدهای شهر قاتــل مولایمــان شمشیــر صیقــل می‌دهـد... 🥀💔 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• 🔻چقدر این فراز ابوحمزه حال و روز ماهاست... می‌فرماد: خدایا هروقت بهت گفتم دیگه آماده‌ام نماز بخونم، هروقت اومدم باهات صحبت کنم، گذاشتی خوابم بگیره و حال صحبت با تو رو نداشته باشم! موقعی که داشتم نماز می‌خوندم، گذاشتی از حال خوبی که من رو به تو می‌رسونه خارج بشم! من چِم شده؟!... 💔 هروقت با خودم گفتم الان دیگه آماده‌ام برای توبه کردن، باز یه گیری افتاد توی کارم و نتونستم اون طوری که می‌خوای بشم و نوکری‌تو بکنم!... آخدا! شاید من رو از درگاهت بیرون کردی! یا شاید دیگه نوکری مثل من نمی‌خوای!... 😭 یا شاید من رو دیدی که اون طوری که باید نوکری نمی‌کنم برای همین دورم کردی... یا شاید من رو دیدی که خلاف میل تو عمل می‌کنم و ازم ناراحت شدی... یا شاید دیدی من آدم دروغگویی‌ام و دورم انداختی... یا شاید دیدی چه بندهٔ ناشکری‌ام و از لطفت محرومم کردی... یا شاید دیدی سراغ اهل علم نمی‌رم، گذاشتی تو همین خاری خودم دست و پا بزنم... یا شاید دیدی حواسم بهت نبوده، رحمتت رو از من دریغ کردی... یا شاید دیدی با جماعت نااهل نشست و برخواست می‌کنم من رو به حال خودم گذاشتی... یا شاید دوست نداشتی صدام رو بشنوی و دورم کردی... 😭 یا شاید به خاطر اشتباهام داری عذابم می‌کنی... یا شاید به خاطر این بی‌حیایی‌ام داری مجازاتم می‌کنی... خدایا میشه ببخشی؟ 😭 تو قبل منم گنهکارهای زیادی رو بخشیدی!.. تو بزرگ‌تر از اونی هستی که بخوای یکی مثل من رو مجازات کنی... خدایا من جز تو کسی رو ندارم از تو به خودت پناه می‌برم... 💠 @shagerde_ostad
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• ▪️یه بار امیرالمؤمنین بهش فرمودن: میثم! یه روزی تو رو به خاطر دوستی با من روی این نخل دار میزنن! از اون روز میثم تا آخر عمرش با عشق مراقب اون نخل بود و بهش رسیدگی می‌کرد... امیرالمؤمنینِ قلبم! توی این شب‌ها، _ من سرگذشت میثم تمارم آرزوست... 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ✨ خب وقتشه هندزفری‌ها رو آماده کنیم و بشینیم پای حرف‌های حضرت خالق 🌱 🔸صوت ترجمه روان و شیرینِ قرآن کریم 📖 🗓 روز هجدهم رمضان: جزء ۱۸ 👇 •
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
• ▪️به یاد قدیم‌ها، جنگ‌ها، دوستان و عزیزانی که جلوی چشم‌هاشون پر پر شدن، دلشون گرفته بود؛ ▪️رو به پیامبر فرمودن: یا رسول الله یادتونه بعد از جنگ احد، چقدر از دوستان و همراهانمون شهید شدن؟ ولی من با اون همه زخمی که داشتم زنده موندم... خدا می‌دونه چقدر برام سخت بود که ازشون جا موندم!‌ خدا می‌دونه چقدر حسرت شهادت داشتم... ولی مگه شما به من نفرمودین که تو هم بالاخره شهید میشی؟ ▪️پیامبر فرمودن: علی جان هنوز هم میگم تو شهید میشی. اما یه سؤال ازت دارم؛ اگه زمان شهادتت برسه، اون لحظه صبر می‌کنی؟ ▪️امیرالمومنین فرمودن: صبر؟ اون جا که دیگه جای صبر نیست! اون موقع وقت شادیه!... وقت شُکره... من سالهاست آرزوی اون لحظه رو دارم... 🥀 🖤 💠 @shagerde_ostad
و آخریـن افطـارِ علــی... 💔 💠 @shagerde_ostad
• ولی این بغض فقط رو به روی ایوان نجف باز می‌شد... 💔🥀 💠 @shagerde_ostad
• اميرالمؤمنين، «یعسوب الدین» نامیده شد به این جهت که، «یعسوب» در لغت، به معنای فرمانده زنبوران عسل است. او جلوی درب کندو می‌ایستد و فقط به زنبورهایی اجازه ورود می‌دهد که بوی عطر گل بدهند. اميرالمؤمنين علیه‌السلام نیز در روز محشر کنار حوض می‌ایستد و فقط کسی را سیراب می‌کند، که رایحه محبتش را بدهد. 📚 البروج فی‌السماء اميرالمؤمنين 👤 علامه الهادی بن الوزیر 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• ◾️ بدهی اميرالمؤمنين! ▪️تو کوفه یه تاجری بود، به اسم ابوجعفر؛ ایشون یه اخلاق خوبی داشت؛ این که هروقت یکی از شیعیان ازش قرض می‌خواست، بدون چون و چرا بهش می‌داد، و به غلامش می‌گفت: - توی دفتر بنویس علی‌بن‌ابی‌طالب فلان مبلغ قرض گرفته. ▪️یه مدت گذشت و ابوجعفر ورشکست شد! دستور داد برن سراغ دفتری که قرض‌ها رو ثبت کرده بودن، اسم هرکس که از دنیا رفته بود رو خط بزنن و از کسانی که زنده بودن، بخوان که قرضشون رو پرداخت کنن. ▪️اما این کار هم ورشکستگی‌شو جبران نکرد!.. ▪️یه روز که جلوی خونه‌اش نشسته بود، یه رهگذر، با تمسخر بهش گفت: حالا اونی که به اسمش به مردم پول قرض می‌دادی (اميرالمؤمنين) کجاست؟ چرا کمکت نمی‌کنه؟! ▪️ابوجعفر خیلی از این حرف ناراحت شد و شب رو هم با همون ناراحتی خوابید... ▪️تو عالم رویا پیغمبر، امام حسن و امام حسین رو دید. پیامبر به امام حسن فرمودند: - حسن جان پدرت کجاست؟ اميرالمؤمنين فرمودند: - در خدمتم یا رسول‌الله. پیامبر فرمودند: - علی جان چرا طلب این مرد رو بهش نمیدی؟ اميرالمؤمنين فرمودند: - الان اومدم خدمتتون که پرداخت کنم. ▪️اميرالمؤمنين، یه کیسه سفید که داخلش هزار اشرفی بود دادن به دست ابوجعفر و فرمودن: - بیا ابوجعفر این مال توئه؛ از این به بعد هم هرکدوم از فرزندان من ازت قرض خواستن بهشون بده و خیالت راحت باشه که دیگه فقیر نمی‌شی.. ▪️ابوجعفر، وقتی از خواب بیدار شد، دید یه کیسه سفید، با هزار اشرفی تو دستشه! ▪️اونو به همسرش نشون داد؛ همسرش باناراحتی گفت: - اگه این پول حق مردمه و یه کلکی سوار کردی که اونو برای خودت برداری، از خدا بترس و ببر پسش بده! ▪️ابوجعفر جریان خواب رو تعریف کرد.. همسرش گفت: - اگه راست میگی برو دفتر حسابتو بیار! ▪️دفتر حساب‌ها رو که آوردن، دیدن هر قرضی که به اسم اميرالمؤمنين بود، مبلغش ناپدید شده.. _______ 📚 منبع: الروضه فی فضائل اميرالمؤمنين علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام/ ابن شاذان قمی/ ص ۲۷ 💠 @shagerde_ostad
تو میدون جنگ حریفش نشدن، توی محراب زدن... بین نماز زدن... از پشت زدن... 🖤🥀 💠 @shagerde_ostad
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
• ▪️بعد شهادت اميرالمؤمنين یه روز معاویه خواست به عدی بن حاتم (پسر حاتم طایی) زخم زبون بزنه؛ ▪️گفت: عدی پسرهات چی‌ شدن؟! ▪️عدی بن حاتم گفت: هر سه‌تاشون تو صفین فدای علی شدن! ▪️معاویه گفت: علی در حق تو بی‌انصافی کرد که پسرهای خودش رو عقب نگه داشت تا سالم بمونن، اون‌وقت پسرهای تو رو فرستاد جلو که کشته بشن! ▪️عدی گفت: من در حق علی بی‌انصافی کردم که امروز علی شهید شده و من هنوز زنده‌ام...🥀 _________ 📚 منبع: الکنی و الالقاب، ج 2، ص 105 💠 @shagerde_ostad
شک ندارم که خطاکارم و بد، آه ولی بِعَلــــــــیٍ بِعَلــــــــیٍ بِعَلـــــــــیٍ بِعَلـــــــــی... 🌙 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌فرمود: _ «شـادی‌اش دوام ندارد و کس‍ـی از اندوهـش در امان نیسـت!» +دنیا را می‌گفت... ❤️‍🩹 (خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه) 💠 @shagerde_ostad