eitaa logo
شاهــنامهٔ فردوســی
521 دنبال‌کننده
1هزار عکس
161 ویدیو
8 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌿 و ویدیو ها ، ادیت ، میم و. رو اینجا ارسال کنید 👇 @rueen_tan ناشناس 👇 https://daigo.ir/secret/4207512 جواب ناشناس👇 @shah_nameh2 کانالمون تو روبیکا 👇 @shah_nameh1
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید چونکه کیخسرو فرمان روای وعده داده شده بود و اون از نسل ایران و توران بود ربطی به بزرگتری نداره بعدم فکر نکنم پیران اجازه می‌داد دخترش و نوه‌ش برن پیش کیخسرو.. ......... وعده داده شده توسط یه خواب !! بنظرم حتی اون خوابم دروغه بعدم چه ربطی به اجازه پیران داره ، مگه افراسیاب اجازه داد فرنگیس و کیخسرو بیان ایران؟ نه چون جون شون تو خطر بود و باید انتقام می‌گرفتند امدن
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید جریانو دروغ و راست خواب رو نمیدونم ولی اینکه میگی پیران چه ربطی داره خب همونجا هم که کیخسرو خواست فرار کنه پیران دنبالش کرد ولی نتونست بگیردشون... ....... باشه و اجازه اش اصلا مهم نیست بنظرم کیخسرو اگه واقعا نگران برادرش بود اونو از توران برمیگردوند و باهم انتقام میگرفتن
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید آره حرفت حقه ولی دیگه دراون حد جوانمرد بوده که دستور بده به داداشش کار نگیرن ....... نه توروخدا بیاد بگه برید داداشمو بکشید😐😂
بحث من و کی دژم به کانال جواب ناشناس منتقل شد @shah_nameh2
‌ کاش یه کتابخونه جادویی داشتم که هر کتابی اراده میکردم مفت و مجانی در لحظه برام حاضر میشد 🥲😂 ‌
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ از این توصیفات تو شاهنامه زیاد هست که واقعا آدم افسوس میخوره که چرا ما یه فیلم درست حسابی از شاهنامه نداریم 😐💔 @shah_nameh1
هدایت شده از IRHIS MEME | میم تاریخی
از سطح اطلاعات تاریخی مردم کشورم میخواهم سر به بیابان بزارم و با کمربند انفجاری خود را منفجر کنم شب بخیر 🔆 Join Us : @IRHIS_MEME𓄂𓆃 |
امروز خونه نبودم ادامه داستان رو بنویسم 🙂 فردا ناشناس ها رو جواب میدم 🤝
رسیدن سپاه به کلات : سپاه ایران به فرماندهی منزل به منزل میرفت تا به دوراهی رسید که یک سو بیابان بی آب بود و یک سوی دیگر کلات سپاه ایستاد تا سپهدار طوس بیاید و بگوید که از کدام راه باید بروند طوس آمد و به گفت « در این بیابان خشک برای ما آب و آسایش نیاز است ، پس همان بهتر است که سوی کلات برویم که من روزی با از اینجا گذر کرده ام و هیچ رنجی ندیده ام » گودرز گفت « بهتر نیست از راهی که شاه گفت برویم؟ رفتن از کلات شاه راه آزرده میکند » طوس گفت « این اندیشه ها را از دل بیرون کن ، بهتر است از کلات برویم و بیخود خود را آزار ندهیم » سپاه از راهی رفتند که طوس گفته بود به آگهی رسید که لشکری بزرگ با فیلان جنگی در راه کلات است ، پس فرود هم هر آنچه داشت از اسبان و شتران و... گفت تا به سپدکوه ببرند ، مادر فرود هنوز داغ دار بود ، فرود نزد مادرش آمد و گفت « از ایران سپاهی آمده به فرماندهی طوس ، چه میگویی و چه باید کنم ؟ » جریره گفت « در ایران برادرت شاه شده که تو و او هر دو از یک پدر و از نژاد بزرگی هستید ، او خواهان انتقام سیاوش از پدر بزرگش است و برای کینه جویی تو از همه مهمتری ، برو و لباس جنگ بپوش و نزد برادرت برو و تو کینخواه نو باش و او شاه نو، از این غم مرغ و ماهی در آسمان و نهنگ در دریا باید گریه و بر نفرین کنند که در جهان سواری مانند سیاوش هرگز نباشد و اول مرا به همسری او درآورد وگرنه او زنی از ترکان را نمی‌خواست ، نژاد تو از پدر و مادر از بزرگان است و تو پسر چنان پدری هستی و باید به کین پدرت کمر ببندی » @shah_nameh1
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید خداوکیلی هیشکی از من اوسکول تر نیست دقیق یادم نیست ولی حداقل ۴ بار رفتم پیامای کانال اصلی رو از اول خوندم چند بار داستان هارو خوندم اگر درسم رو همینجوری می‌خوندم معدلم ۲۰ میشد 😂😂 ولی در کل شاهنامه معجزس از خوندنش خسته نمیشم ✅ ........ منم اینطورم😂