eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۲۰ آذر سالروز شهادت مدافع حرم «» گرامی باد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📋 این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 🕊شهید مدافع حرم احمد جلالی نسب 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔖 نام : احمــــد نام خانوادگی : جلالی‌نسب نام پدر : علی‌اصغر تاریخ‌تولد:۱۳۵۲-روستای‌شم‌آباد سبزوار🇮🇷 دین و مذهب : اسلام شیعه وضعیت تأهل : متأهل شـغل : پاسدار ملّیـت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۹/۲۰ - تدمر🇸🇾 مزار : قـــم-گلزار شهدای علی‌بن‌جعفر(ع) توضیحات : معاون عملیات یگان امنیتی سپاه امام علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام در استان قم - جانشین مسئول خط عملیاتی شهر تدمر سوریه شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شهدا طعم واقعی عشق را چشیدند عاشق شدند تا پرستو وار پر کشیدند ... 🔸شهید مدافع حرم حاج نسب @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ خلاصه زندگی اش را قلم میزنم از همسایگی تا دو سال استراحت در آغوش تدمر. از آن لحظه نابی که اذن دفاع را از بانوی گرفت تا زمانی که بال در‌آورد و به سوی آسمان شتافت شاید همه آن چیزی که من میدانم همین باشد، در ذهن کوچک و خسته ام نمی‌گنجد که او را ترسیم و توصیف کند از این پایین تا آن بالا راه بسیار است او به وصال به آسمان عروج کرد و من به قعر چاه سقوط از زمین، آسمان جور دیگریست، ابرهایش سفرنامه ها می‌خوانند اگر خوب گوش کنی. از انتظار میگویند اینکه مادری کنج خانه نشسته و از پنجره حیاط را تماشا می‌کند بلکه در باز شود و قامت رعنای پسرش را باز به آغوش کشد از همسفری میگوید که به دل بست و عاشق شد و چه خوب می‌دانست "هجران، کیفر است"* که چون به انتظار نشست و این کیفر را به جان خرید به آخر سفرنامه که میر‌سند بغض می‌کنند. به آن لحظه که ابوزینب رفت و برنگشت، چشمه اشک مادر خشک شد نیامد، دل همسر هزار تکه شد اما نیامد. به گمانم مادر دلش نیامد، پسر از لطف حضور (س) بی نصیب بماند که دست به دعا نبُرد بلکه به نشست و انتظار، عجیب سخت و نفس گیر است. اینبار قلم را به دست میگیرم تا در چاه برای خودم گمنامی‌اش را رسم کنم، سری که بر دامن زهراست و که دو سال میزبان مهمان ایرانی اش بود. *امیرالمومنین علی (ع) ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت تولد: ۱۳۵۲ شهادت: ۲۲ آذر ۱۳۹۵.تدمر سوریه 🥀مزار شهید: گلزارشهدای قم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
❇️ 💠شهید مدافع‌حرم ▫️برادر شهید نقل می‌کنند: احمدآقا در اخلاق و رفتار نمونه بود. احترام به والدین و به ویژه مادرم از جمله ویژگی‌هایی بود که در رفتار او خیلی بارز بود و شاید دعای مادرم بود که او را عاقبت به خیر کرد؛ در واقع کارهای خیری که احمدآقا انجام میداد، اینطور نبود که نمایشی باشد؛ او حقیقتاً در رفتارش نوعی باور و خلوص نیّت داشت و به دلیل همین ویژگی‌ها به عنوان بنده خوب خدا برای شهادت انتخاب شد. ▫️او حرف‌هایش را با این جمله به پایان میرساند که "دشمن بداند من و همه اعضای خانواده و کسانی که لباس سبز پاسداری به تن کرده‌ایم،خاری بر چشم او هستیم و نه تنها از فداشدن در راه اسلام هراسی نداریم بلکه آرزوی همه ما در این لباس پیوستن به کاروان شهداست که این راه جز سعادت نیست". @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔺 کلامی از علما ⭕️ آیت‌الله بهجت
🕊 شهید غلامعلی پیچک: ما از "سرنگونی" نمی‌ترسیم، از "انحراف" می‌ترسیم 📝 مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگونی نمی‌ترسیم، از انحراف می‌ترسیم.👇 🔗http://www.tafahoseshohada.ir/fa/news/2838 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹شهید 🌹 💠بوی عطر میداد💠 توی عملیات " مطلع الفجر" تیر خورد به سینه و گردنش همون جا افتاد و به آسمون پر کشید درگیری شدید شد و نتونستیم پیکر مطهرش رو برگردونیم یه هفته بعد بچه ها تصمیم گرفتن جنازه غلامعلی رو برگردونن به هر سختی بود برگردوندیم خیلی تعجب آور بود هر جنازه ای اگه یه هفته زیر آفتاب گرم جنوب بمونه حتما بو می گیره و تغییر میکنه اما پیکر غلامعلی هیچ تغییری نکرده بود دقت کردم دیدم بعد از یه هفته ، هنوز از گلوش خون تازه جاری میشه انگار همین الان شهید شده باشه خم شدم که صورتش رو ببوسم خدا شاهده بوی عطر می داد چه عطر خوشبویی بود.... راوی:(دوست شهید) شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
روزهای اول پیروزی انقلاب؛ هر کس چیزی داشت مثل طلا و پول و ....برای کمک به می داد من به علی گفتم: پسرم! من چیزی ندارم بدهم... فوراً گفت: منو که داری، منو بده.... راوی: مادر شهید فرمانده عملیات غرب کشور ولادت: ۱۳۳۸/۷/۸؛ تهران شهادت: ۱۳۶۰/۹/۲۰؛ گیلان غرب مزار: گلزار شهدای تهران، قطعه ۲۴، ردیف ۱۱۹، شماره ۸ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔰#سیره_شهدا 🔻با اینکه اقا داوود به سن تکلیف نرسیده بود ،اما مقید بود به خواندن نماز های یومیه، چراکه معقتد بود نباید ارتباط خود را باخدا کم کند. 📌حتی فرزندم در آن دوران ،نماز شب هم میخواند وسعی می کرد درگمنامی خوانده شود اما با این وجود ،خداوند برای عبرت دیگران، بعضی اسرار را آشکار می کرد. 🔺راوی: مادر شهید #شهید_داوود_خلیلی #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
بر بالین استجابت آنی دعا:   شهید موحد دانش یکی از خاطراتش را برای یکی از همرزمانش اینگونه تعریف کرده است: "بعد از عملیات «بازی دراز» با دلی شکسته رو به خدا کردم و گفتم: «پروردگارا ما که توفیق نداشتیم، قسمت کن در همین جوانی کعبه‌ات را، حرم رسولت را، غریبی بقیعت را زیارت کنم» مشغول دعا و درخواست از درگاه پر از لطف خداوند بودم که شهید پیچک آمد دستی به شانه‌ام زد و گفت: «حاج علی، مکه می‌روی؟» یکدفعه جا خوردم و با تعجب پرسیدم: «چطور مگه؟» خندید و ادامه داد: «برام یک سفر جور شده است اما من به دلیل تدارک عملیات نمی‌تونم بروم با خود گفتم شاید شما دوست داشته باشید به مکه بروید» سر به آسمان بلند کردم دلم می‌خواست با تمام وجود فریاد بکشم: «خدایا شکرت»" @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم