🍃زندگی سرشار از نشانه هایی ست که اگر درکشان کنی هادی دلت میشوند و تو را تا مقصد نهایی خویش همراهی میکنند. وقتی زندگی نامه ات را خواندم به این مهم پی بردم. زندگی که خود آیتی بود از جانب پروردگار برای اطرافیانت...
🍃هنگامی که خدا نامه زمینی شدنت را امضا زد و تو در میان هیاهوی #روضه پا به این دنیا نهادی همین نشانه ای شد برای پدرت که در شام غریبان حسینبنعلی(ع) خدا امانتی به او داده و تا به پایان رسیدن رسالتش باید امانت دار خوبی باشد.
🍃میگذرم از کودکی و نوجوانی ات، میرسم به فصل بالغ شدنت؛ با #عشق خدا و حب #اهل_بیت قد کشیدی و در وجودشان حل شدی، عاقل و بالغ شدی. و هنگامی که پرواز را آموختی خدا آغوشش را برایت باز کرد...
🍃قلمم عاجز از توصیف آن لحظه ای است که پیک شهادت به دست پدرت رسید؛ در آن رویای صادقه #عمه_سادات آمده بود تا امانتی که محرم پنجاه و نه به پدر و مادرت داده بود پس گیرد! اینها همه نشانه بود. نشانهی خدایی بودنت، خلاصه شدنت در نور. و نشانه #پروازت به سوی ابدیت!
سالگرد #پروازت_مبارک_مدافع_حرم♥️
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸شهید #سید_علی_اصغر_شنایی
📅تاریخ تولد : ۱۰ آبان ۱٣۵٩
📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱٣٩٢
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : دامغان روستای قلعه
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃پسرک سینه اش را سپر کرده و با غرور متنی که حاصل نگارش خویش بود میخواند، دلتنگی نفسش را تنگ میکند ولی از تک و تا نمیافتد. جای خالی #پدر که با تصویرش پر شده بغض را تا چشمانش بالا میآورد ولی باز هم از نطق کردن نمیایستد.
🍃هرچه باشد پسر همان پدر است، پسر مهدی ناظری. همان که زاده بهار بود و در بهار هم جاودانه شد، هم جسم و هم جانش. جسمش در دل #شام و جانش در آسمان. مهدی همانی بود که در رویای خویش سوار بر ذوالجناح #سیدالشهدا در گودی قتلگاه میجنگید وَ همین شد مجوز حضورش در کربلای شام که نمایانگر ظلمی عظیم بود.
🍃پس ساکت ننشست و راهی شد تا خودش رنگ حقیقت به آن رویا بزند، رفتنی همراه با عطر #گمنامی. رفتنی که فقط خبرش آمد! پیکری در کار نبود و همین دو طفل چشم به راه را خون به جگر میکرد.
🍃در نهایت چهار سال و چهار ماه چشم انتظاری حاصلش شد بازگشت پدری خوابیده در تابوت و چندی بعد منزلگاه آخر که سنگ سرد و حکاکی شده، نشانیاش بود.
🍃سنگی که زین پس باید دلتنگی های زینب را به جان بخرد، بغض نهان در گلوی #ابوالفضل را تماشاگر باشد و مأمن شود برای درد و دل های زنانه ای از جنس فراق یار.
✨سالگرد شهادتت مبارک #پرستوی_حرم
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #مهدی_نظری
📅تاریخ تولد : ۱٣۶۴
📅تاریخ شهادت : ٢۰ خرداد ۱٣٩۵
🕊محل شهادت : حلب_سوریه
🥀مزار شهید : خوزستان_گلزار شهدای اندیشمک
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃به تابلوی خانوادگیش که جلوی چشمانم خودنمایی میکند دقیق میشوم. همسرش زهرا، دخترانش ثنا و حنانه و قاب عکسی که میان این سه جا خوش کرده. تابلو ناقص بود، #پدر را کم داشت...
🍃پدری که دستش را دور گردن ثنا حلقه کند و حنانه را در آغوش پر مهرش بگیرد. #حسرت این صحنه ناب بر دل دخترانش ماند اما بر دل حنانه که فقط عطر تن پدر را در خاطر داشت این حسرت عظیم تر و عمیق تر جلوه مینمود.
🍃قصه پدری که در این تابلوی خانوادگی فقط قاب عکسش بود از آذر شصت و پنج در خانه ای سازمانی آغاز شد. فرزند سوم خانواده، حیدر؛ که به قول خودش با همه اعضای #خانواده فرق داشت!
🍃از آزمون الهی تا میدان عمل که هنگام حقیقت یافتن شعار #کلنا_عباسک_یازینب بود، حیدر متفاوت عمل کرد و در تمامشان خوش درخشید. ولی در میدان خوش تر. دلاورانه جنگید و حیدرگونه جام شهادت نوشید.
🍃و من به این میاندیشم که گاهی اسم ها گویای سرنوشت صاحبانشان هستند.
و این از خود گذشتن ها مقدمه امنیتی است که به قیمت نبودن یک پدر و یا #همسر محقق میشود.
✨سالگرد شهادتت مبارک #حیدر_حرم♥️
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #حیدر_جلیلوند
📅تاریخ تولد : ٢۶ آذر ۱٣۶۵
📅تاریخ شهادت : ٢۱ خرداد ۱٣٩۶
🕊محل شهادت : حماه_سوریه
🥀مزار شهید : کرج_گلزار شهدای ملارد
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃مینویسم به نام خالق #عشق، به نام دل ، به حرمت لحظه ها بی تکرار، به شوق تو. تویی که وسعت نگاهت تا بیکرانه ها بود و پرنده وجودت از قفس تن آزاد.
🍃مینویسم از تو که با اولین تپش های مرداد حیات یافتی و آمدی که مرهمی شوی بر تن زخمی شهر و دل پر خروش شط؛ التیام بخش زخم یتیمان سوری باشی و سرباز #زینب(س)! تو برای مرهم بودن خلق شده بودی و خود خالق لحظه های ناب کودکانه محمدت بودی!
🍃تو #قهرمان حسینت بودی، حسینی که هنوز بعد از گذشت چند سال حسرت از چشمانش کنار نرفته و همچنان در دل آه میکشد از نبود تو. و سرباز #عقیله_بنی_هاشم؛ حماة* رزمت را به خاطر دارد، آن لحظه ای که دلت با دنیا نبود و میخواستی او را برای همیشه با ابتلائاتش به اهلش بسپاری!
🍃آری...آن روز که چشمانت دیدار یار و دلت آغوش کشیدن یاران را طلب میکرد، رفتی. و این آغاز ماجرا بود و تولد دوباره ای برای تو، سالگرد آسمانی شدنت مبارک✨
پ.ن* استان حَمات (به عربی: محافظة حماة) یکی از استانهای کشور سوریه است.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #حشمت_سهرابی
📅تاریخ تولد : ۱٣۴٨
📅تاریخ شهادت : ٢ تیر ۱٣٩٢
🕊محل شهادت : حلب سوریه
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
به همکاران عزیزم توصیه میکنم که.... #شهیدمحسنخزایی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهد
بسمربالغفار
.
🍃ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید*
.
🍃ما #جهاد را برای خود چطور معنا کرده ایم؟
میشود زمانی را فرض کرد که جهاد وجود نداشته باشد و راه رستگاری برای مان بسته باشد؟
اینطوری اگر باشد که باید دور رحمت #خدا را هم خط کشید.
هر وقت سه چیز در کنار هم جمع بشوند خود به خود جهاد در هر زمان و مکانی که باشد اتفاق می افتد:اول وجود دشمن و شناخت او دوم سختکوشی و تلاش برای مقابله با دشمن و سوم هم #اخلاص.
.
🍃با این تعریف همیشه و برای هرکسی در هرجایی که هست امکان جهاد و #رستگاری وجود دارد.
یکی با #قلمش جهاد میکند و با وقف ذهن و فکرش برای حق.
یکی با #سرمایه ای که دارد.
دیگری با شاد کردن دل ضعفا و دردمندان.
و....
همه اما وقتی #دشمن را در هر شکل و لباسی، و در هر جا و مکانی که هست بشناسند و با هر توانی که دارند با آن مقابله کنند و این تلاش را با اخلاص درآمیزند، گره گشای ظهورند.
.
🍃محسن خزایی از آنهایی بود که دشمن را شناخت، از توانایی های خودش که قدرت رسانه ایش بود برای مقابله با دشمن، با اخلاص تمام استفاده کرد و شد #مجاهد_فی_سبیل_الله.
.
🍃اویی که رزم #فاطمیون و #زینبون را در کادر دوربینش ثبت کرد و آسمان حلب جوش و خروشش را هرگز از یاد نبرد...
انگار او در معرکه شام آمده بود تا دوباره دوربین سیدمرتضای آوینی را از روی زمین بردارد و بر دوشش بگذارد تا اینبار در #حلب و #دمشق رشادتها و خاطرات مجاهدان راه حق را ثبت کند ، سخنانشان را حک کند و خود نیز عضوی از آنها شود آنهم در #پاییز که حقیقتا عجب فصلی ست.
هم #میلاد عشاق را به تماشا مینشیند هم #پروازشان را به سوگ...
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید #محسن_خزایی
📅تاریخ تولد: ۱۵ آذر ۱۳۵۱
📅تاریخ شهادت : ۲۲ آبان ۱۳۹۵. حلب
🥀مزار : گلزار شهدای زاهدان
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
خدایا قرار است بمیریم پس چه خوب است که مرگمان در راه تو باشد.... #شهیدحسن_حزباوی @shahedaneosve
🍃دخترک با چشمانی خیس، به کادوهای بستهبندیشده نگاه میکرد. چه رؤیاهایی که شبانه بافته بود و با رج به رج آن خندیده بود، #بغض کرده بود از شدت خوشحالی، اشک ریخته بود از شوق و بو کشیده بود #عطر_تنی را که روی این تارهای بافته نشسته بود.
🍃حالا چند روزی است که این تار بافتهشده ریشریش شده، از هم رفته و دیگر عطر تن هیچکس از آن به مشام نمیرسد! بوی #خون میآید، بوی #باروت و خاک، صدای هیاهو و #فریاد زنان و کودکان از این تارهای از همرفته به گوش میرسد...
🍃تصویر #پیکری زخمی بر تارهایش نقش بسته، دخترک صاحب پیکر را میشناسد. روزی در #آغوش او کلمه بابا را هجی کرده بود. او در این هیبتی که درون تصویر متلاشی شده قد کشیده بود... نوازشهای صاحبش را چشیده، #قربانصدقههایش را شنیده و به خاطر سپرده بود.
🍃دختر اینبار نگاه غمبارش را به تابلوی روی دیوار میدهد و بعد نگاهش نام نشسته در گوشه قاب را هدف میگیرد: #حسن_حزباوی!
🍃پدرش در کوت عبدالله #اهواز چشم باز کرده بود. خلق و خویش آیینه تمامنمای #شهدا بود اینطور دیده بودند و میگفتند! برای دفاع از #حرم که رفته بود پدرش ناراضی بود، ناغافل رفت! ناغافل هم #شهید شد...
🍃دخترک روزهای خوش قبل از این واقعه را دور میکند. #بیستوسوم_آذر روز تولدش بود، خانواده در تکاپو بودند کادوهایش را زودتر بگیرند و آماده کنند. قرار بود سوپرایز شود. اما قضیه برعکس شد! پدرش کادوی تولدش را زودتر از #محبوب خویش دریافت کرد و او بود که با خبر پروازش خانوادهاش را سوپرایز کرد، زودتر از لحظه #موعود، ناغافل!
🍃حالا اما دخترک از بین این همه #حسرت فقط بغض غافلگیر کردن پدر و رؤیایی که بافته بود به دلش ماند... رؤیایی که رؤیا ماند و تحقق نیافت...
♡سالگرد #شهادتت_مبارک بهترین بابای دنیا!♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🍁به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #حسن_حزباوی
📅تاریخ تولد : ۲۳ آذر ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱ آذر ۱۳۹۳
🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز
🕊محل شهادت : سوریه
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
امام خامنهای که از جانم ایشان را بیشتر دوست دارم، تنها نگذارید و برای سلامتی ایشان دعا کنید. #شهی
🍃این روزها قلمم هوایت را کرده، میخواهد از تو بنویسد. به کاغذ که میرسد شرح دلتنگی خویش با او میگوید و من عمق پریشانی اش را از کلمات میخوانم. از زمانی که پا به این دنیا نهادی تا زمانی که پیمانه عمرت سر آمد همه را در گوش کاغذ نجوا میکند. میگوید که در آغوش زمستان متولد شدی و حال و هوای آخرین ماه این فصل را بهاری کردی.
🍃شدی سید جاسم نوری! که با مدد از #مادر_پهلو_شکستهات پا در میدان نبرد نهادی و بعد از هشت سال با خود خس خس سینه و تنگی نفس را سوغات آوردی! سوغاتی که یادگار #جنگ بود، هم شیرین بود و هم تلخ...
🍃برایت خاطرات آن روز ها را به ارمغان میآورد و همین تو را خرسند میساخت ولی بیدار ماندن های شبانه و زمستان هایت که با دستگاه اکسیژن سپری میشد اذیتت میکرد و هی به جانت نیش میزد که تا مرز شهادت رفتی سید، اما برگشتی!
🍃 و قلم از فرط دلتنگی قصه جاماندنت را نمیگوید و چند سال جلوتر میرود تا به #لحظه_عروجت نزدیک تر شود. به آنجا میرسد که برای دفاع از #حرم_آلالله داوطلبانه سوی میدان شتافتی.
🍃به الدجیل* میرسد درست زمانی که مردمانش تو را سبعالدجیل میخواندند و حماسه برهم ریختن میانه النصره و داعش میان همه پیچیده بود. کار تو بود با شعار #کنا_عباسک_یامهدی. تو با همین شعار آوازه نبردت پیچید و با همین شعار نیز آواز پروازت! سالگرد #پروازت_مبارک♥️
پ.ن* الدجیل (به عربی: الدجیل) یک منطقهٔ مسکونی در عراق است که در استان صلاحالدین واقع شدهاست.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #سید_جاسم_نوری
📅تاریخ تولد : ۱۵ اسفند ۱٣۴۶
📅تاریخ شهادت : ٧ خرداد ۱٣٩۴
🕊محل شهادت : عراق
🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃از تن واژه ها پیکری تراشیده ام از تو که جسورانه بسرایمت تا جهان بشنود و مست این #حماسه شود. حماسه حضور تو در ستیز با نامحرمان که حریم مقدس حرم را با نفس هایشان آلوده ساختند، در جای جای شام غارت کردند و سر بریدند. و تو اینجا عرصه را به خود تنگ دیدی، در هیاهوی منم منم های اطرافت آهسته سربرآوردی و سینه سپر کردی تا #حریم_آلالله را از وجود این منحوسان پاک سازی.
🍃هنگامی که طومار زندگانیت را خواندم شیفته این مرام و مسلکات شدم، آوازهات را شنیدم و یقین پیدا کردم از نسل #سردار_همدانی و حماسه هایش بودی، اولین شهید #بسیجی همدان!
سالروز آسمانی شدنت مبارک.
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #مجید_صانعی
📅تاریخ تولد : ۲۸ خرداد ۱۳۵۸
📅تاریخ شهادت : ۲۷ مهر ۱۳۹۴
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید: همدان، گلزارشهدا
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
راوی قصه های #شام قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت رزم آوران را در دل تاریخ حک میکند♡
از آن روزی که پیکِ عدرا* برایش از هتک حرمت گفت آغاز قصه رقم خورد ، رزم #فاطمیون و #زینبیون را به تصویر کشید و ضمیمه کرد:
بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.* و اینبار قرعه به نام دو یار افتاده بود ذکریا و #الیاس.
به هنگام نماز که تماشایشان میکردی اللهم الرزقنا هایشان رنگ #شهادت و نیتشان بوی #خلوص داشت. #یا_لطیف_إرحَم_عَبدِکَ_ضَعیفِ سجده آخر نمازشان روادید آسمان را به دستشان داد و بلیط رفتِ بدون برگشت را ،حداقل برای الیاس اینگونه بود
حلب مشتاقانه #پیکر او را به آغوش کشیده بود .همسر و فرزندانش چشم انتظارش بودند و غروب هایی که چشم مادر به قاب در خشک میشد
فاطمه سه ساله زانوی غم بغل گرفته بود و بغضی میهمان گلویش شده بود لحظهای #آسمان چشمانش آرام نمیگرفت و ابرهای #دلتنگی همچنان میبارید، برای قاصدک از پدرش سخن میگفت تا بلکه به گوشش برساند
یادم به خرابهی شام افتاد ، دختری سه ساله که بهانه #پدر را میگرفت میخواست از #خار_مغیلان و درد سیلی به پدر شکایت کند .به انتظار پدر نشسته بود بی رمق با خدای خود نجوا میکرد و پدر را میخواست
ذکریا، سه ساله اش را تنها گذاشت تا مدافع سه ساله #حسین(ع) شود و چه غمگین است قصه فرزندان #شهدا، چه #فاطمه هایی که دلتنگ مهر پدریاند و چه محمد صدراهایی که پدر را فقط در یک قاب عکس دیدند
حالا بعد از پنج بهار #ذکریا با هفت شقایق دیگر برگشت و الیاس هنوز هم #مهمان سرزمین #حلب است.
میگویم بهار چون به قول شاعر: #پاییز بهاری ست که عاشق شده و دلتنگ است برای عاشقانی که از سرزمین دور ماندهاند همچون الیاس. #بغض میکند و برگ هایش را سنگفرش خیابان ها میکند به امید اینکه الیاس ها برگردند
پروازتان مبارک عباس های زینب(س)
پ.ن: * مرج عذراء که امروز عدرا نامیده میشود شهری است در #سوریه که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است.
پ.ن:*سوره بقره آیه ۲۰۷
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید #ذکریا_شیری
#شهید #الیاس_چگینی
📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴.حلب العیس
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
🍃چندبار دیگر تقویم را چک میکنم، درست بود! انگار ذهنم درست میگفت او فرزند #جمعه بود! سندش جمعه پنجم اسفند بود. مصادف با شب #مبعث رسول اکرم خانواده احمدی جوان، صاحب طفلی شدند. پدر خانواده بنا بر حدیث #پیامبر و اینکه عید مبعث بود نامش را محمد گذاشت. و از اینجا روزگارِ #محمد_احمدی_جوان آغاز میشود.
🍃سالها با عجله جلو میروند و #محمد را با خود میبرند. بزرگ میشود، مرد میشود و خودش را وقف کار #خیر میکند. از تکریم خانواده #شهدا تا شبهای #تاسوعایی که برنامه مفصلی داشتند. محمد همه جوره ایستاده بود، بیهیچ گله و شکایتی، فقط برای #خدا ! و خدا چه زیبا آنها که از مالها و جانها و #خانوادهشان میگذرند را مژده داده...
🍃محمد هم در این محفل راه داشت. زمانی پروندهاش تکمیل شد که هوای #سوریه در سرش افتاد. نمیشد کنترلش کرد. مدام از شرایط آنجا میگفت، #رضایت_مادر را میخواست! مادر که راضی شد از پی آن برآمد که حلالیت بگیرد. همه میدانستند که قرار نیست هر رفتی برگشتی داشته باشد ولی #دل که این قاعده و قانونها سرش نمیشد...
🍃حلال کردند و فهمیدند بار دیگر او را به اسم محمد احمدی جوان نمیبینند بلکه پیکری خوابیده در #تابوت را با نام #شهید میبینند. و قصه در سوریه همینگونه رقم خورد. شب جمعه همزمان با تاسوعای حسینی وقت #پرواز بود. باز هم #شب_جمعه!
🍃رزقهایی که از این شبها به دستش میرسید تمامی نداشت! حالا رزق #جانبازی در این شب و مناسبتی که همیشه برایش از جان مایه میگذاشت نصیبش شده بود. چند روز در بستر خوابید و درد کشید، دقیق نمیدانم. ولی خوب میدانم شب جمعه بود که جام #شهادت را به کامش ریختند و سند پرواز را به نامش زدند. و امروز #ششمین سالی است که از پروازش میگذرد و امشب نیز شب جمعه است. در شب زیارتی #ارباب یادمان باش برادر...
♡ #سالگرد_شهادتت_مبارک♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🥀به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #محمد_احمدی_جوان
📅تاریخ تولد : ۵ اسفند ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آذر ۱۳۹۴
🥀مزار شهید : شهرستان تنگستان
🕊محل شهادت : سوریه
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃جایی خواندم که عاشقی میگفت «باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و #شیعه هم به دنیا آمده ایم که موثر در تحقق #ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود»*
🍃آنها که این مفهوم را عمیقاً درک کردند از قید و بند زمین و زمینیان رها شدند و دل به دل آسمانی ها دادند. از چهل سال پیش تا کنون این قانون نانوشته سرلوحه #مجاهدان و مبارزان اسلام بود؛ مبارزانی چون سیدجواد!
🍃که در تب و تاب شروع #جنگ_تحمیلی پا به خانواده اسدی ها گذاشت، آمد که بعد ها قصه خیرالله* را برای مادرش تداعی کند. از همان کودکی میخواست هم قد و قواره لباسی شود که روزی در میدان نبرد به تن خیرالله بود.
🍃جواد آنقدر بیقرار و پیگیر بود که حتی موهایش راهم شبیه خیرالله شانه میزد. برادر میخواست راه برادرش را ادامه دهد! آنگونه که بعد از سی و دو سال علم را برداشت، وقتش رسیده بود از #تعزیه و علیاکبر(ع) خوانی و... دل بکند و راهی منزلگاه ابدیاش شود.
🍃#خانطومان، میزبان شیرمردانی از خطه مازندران! آن روز سید جواد و دوازده تن دیگر مهمانان این منطقه بودند، حُبشان چنان به دل خانطومان افتاده بود که نمیخواست آغوش باز کند و میهمانانش را به وطنشان بفرستد.
🍃و درست در شام شهادت موسیبنجعفر (ع) سید جواد نامه مهر شده شهادتش را از علیابنموسیالرضا گرفت و تا سه سال مهمان خانطومان شد. پنجمین سالگرد #آسمانی شدنت مبارک.
پ.ن*متنی از #وصیت_نامه شهید محمودرضا بیضایی
پ.ن* شهید سید خیرالله اسدی برادر شهید سید جواد اسدی که در سال ۱۳۶۶ در سردشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #جواد_اسدی
📅تاریخ تولد : ۱٨ مهر ۱٣۵٩
📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱٣٩۵
🕊محل شهادت : خانطومان_سوریه
🥀مزار شهید : گلزار شهدای روستای امره
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✨به نام او که ترسیمگر صفحه جغرافیایی و خالق بشر در زمین است.
🍃بشری که مَلَک در شگفتی او مانده و فلک بعد از هزاران چرخ، او را در نقطه ای رها میکند که ماحصل #تقوا و رفتار خویش بوده! حال میخواهد آن نقطه جهنم باشد یا #بهشت.
🍃ولی حالا حرف قلم از بندهای است که فلک و ملک حیران او ماندند و به هنگام رهایی، به نقطه ای به #پرواز درآمد که اهل زمین غبطه خوردند به حالش.نامش مجتبی بختی بود، یا شاید هم جواد رضایی*!
🍃که در همهمه سبز بهار وَ به هنگامه #تلاوت_آیات نور خداوند، این تحفه بهشتی را به امانت به خانوادهاش سپرد؛ و مادرش چه خوب رسم امانتداری میدانست که سر #مجتبی را فدای تن بی سر ارباب کرد.
🍃 زندگی مجتبی شاید در همین دو سال دوندگی و بیقراری اش برای دفاع از حریم #عمه_سادات خلاصه میشد. و همین گره ای بود که مجتبی هرچه سعی در باز کردنش داشت کور تر میشد وَ با دعا و رضایت مادر بود که این گره باز شد و مقدمه ای شد بر آسمانی شدنش🕊
🍃امسال ششمین بهار است که مادر ، تولد سی و سه سالگی مجتبی را بر سنگ سرد مزارش جشن میگیرد💔
🎊میلادت مبارک #مدافع_زینب(س)
پ.ن* شهیدان مجتبی و مصطفی بختی که با نام های مستعار بشیر زمانی و جواد رضایی برای دفاع از حرم به سوریه رفتند.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسب سالروز شهادت
#شهید #مجتبی_بختی
📅تاریخ تولد : ۱٢ فرودین
📅تاریخ شهادت : ٢٢ تیر ۱٣٩۴
🥀مزار شهید : بهشت رضا
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم