eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
302 دنبال‌کننده
27.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
30 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹لحظه لحظه به خدا ؛ جای شهیدٰان خالی است ! حِیف ؛ جامانده از آن قافِله‌ی یٰار شدیم ...🕊 📸شهيد مدافع حرم #داوود_نریمیسا #اهواز @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از #ساندیس_خور ها که در حال کمک کردن به مردم سیل زده هستن این روزها مدام شعار #اهواز_هوا_نداره_ولی_هواتو_داره تو ذهنم رژه میره #اهواز #سیل @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
۲۰ فروردین سالروز حمله هوایی رژیم صهیونیستی به پایگاه هوایی T4 و شهادت جمعی از پاسداران انقلاب اسلامی 🌷شهیدان مدافع حرم 🌷 #حامد_رضایی ، از #تهران 🌷 #اکبر_زوار_جنتی ، از #تبریز 🌷 #مهدی_لطفی نیاسر، از #قم 🌷 #سید_عمار_موسوی ،از #اهواز 🌷 #مرتضی_بصیری_پور ، از #بیرجند 🌷 #مهدی_دهقان ، از #کاشان 🌷 #حجت_الله_نوچمنی ، از #گلستان 📎 هدیه به روح شهدای مدافع حرم صلوات @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹🕊#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید #شهـادت راز هــستی است و تا چشم هــا ڪم سوست هــموارہ راز خواهد ماند...🕊🌹 📸شهيد مدافع حرم #عبدالکریم_غوابش #اهواز @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آنان کہ پاک اسـت می میرند! و آنها کہ بی ؛ با شهادت... 📸شهید مدافع حرم :١٣۶١/٩/١ :١٣٩٣/٩/١ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹 (؏) اسرارشهـداست... درمسیر شهـدا بایستی از راه حسین (؏) پیروی نمود ڪہ دوست داشتن ، همان دوست داشتن حسین(؏) می‌باشد.🕊 📸شهيد مدافع حرم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷آنها ... بارِ سفر ، بستند و رفتند ... و ما امّا دل ‌بسته شدیم به مسافرخانه دنیا !🕊 💐🍃 📸شهيد مدافع حرم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🌷حالا که رفته ای تو را مرور می کنم با همان کت خاکستری موهای خاکستری و خاکستر خنده هایی که باد به سراغشان آمده است ...🍃 📸شهيد مدافع حرم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷چہ خوب ڪہ میان اینهمہ دلتنگے و دل آشوبے تُـو هستے ڪہ هنوز خوب مے خندے !🍃 📸شهيد مدافع حرم ✨بر مزار شهید مدافع حرم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔻زن هر کجا که برود امنیت دارد مردان بیمار به زنان محجبه نگاه نمی‌کنند زیرا چیزی برای نمایش دادن ندارند. اگر می خواهید در کارهایتان گشایشی یابید به متوسل شوید سعی کنید در وقتهایی که بیکار هستید نماز مستحبی بخوانید. 📸قسمتی از وصیت شهید مدافع حرم 🗓شهادت ۱۹ تیر ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان ❣❣❣❣❣
🥀یادکسی که سوی حرم پرکشید و رفت 🥀از قید و بند عشق زمینی رهید و رفت 🥀ققنوس هم به اوج پرش غبطه میخورد 🥀بابال های عرشی عشقش پرید و رفت 📸شهيد مدافع حرم 🌷حاج حبیب بدوی🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 📝خاطره ای از شهيد مدافع حرم فرمانده گردان بیت المقدس و شاعرو مداح اهلبیت (ع) از حوزه مقاومت بسیج 🍂گوشے تلفن همراهم زنگ خورد. سید مجتبےبود. 🍂گفتمش آقا سید عجب شبے زنگ زدے ، شب میلاد حضرت ابوالفضل (ع) است و من عیدے میخوام. 🍂سید فقط مےگفت محمد شوخی بزار براے  بعد فقط بگو کجایے؟ گفتم مسجدم، گفت سریع بیا دم در. دلم ریخت و نگران شدم با عجله خودم رو به دم در رسوندم. 🍂سید نگاهے بهم کرد و گفت چرا پس با دمپایے اومدی. من عجله دارم سریع کفش بپوش و بیا فلان آدرس دنبالم. منم سریع کفش پوشیدم و رفتم ، دیدم بله آقا سید شخصے رو دستگیر و مقدارے طلا و جواهرات سرقتے ازش گرفته. 🍂خلاصه با هر سختے که بود سارق رو به حوزه منتقل کردیم. سید به عنوان مسول عملیات حوزه بسیج چندتا سوال ازش پرسید و شروع کرد به نصیحت کردنش که این مال دزدےچ تاثیراتے رو زندگے و فرزندت داره و ... شخص تحت تاثیر صحبتها،مهربانی و شخصیت سید مجتبے قرار گرفت و گریه مےکرد. در نهایت زنگ زدیم به صاحب منزل سرقت شده اومد و گفت طلا و جواهرات رو بهم بدهید من ازش شکایتے ندارم. 🍂خلاصه سید به سارق گفت که آزادت مےکنم که برےشخص که از صحبتهای سید تحت تاثیر قرار گرفته و فهمید شب است اصرار داشت که دست سید رو ببوسه و سید اجازه نمےداد، سید قران کوچکے از جیبش دراورد و گفت این رو ببوس و در پناه قرآن برو ... ✅پنج ماه بعد: 🍂ساعت ۲۰ چهارشنبه بود و قرار بود پیکر سید مجتبے را ساعت ۲۳ از فرودگاه تحویل بگیریم . بنر بزرگ شهید درب حوزه حمزه سیدالشهدا خودنمایے مےکرد و درب حوزه جایے براے ایستادن نبود . 🍂در آن شلوغے نگاهم به شخصے افتاد که روےموتورنشسته و با دست بر پیشانےخود میزد  و دختر کوچکش جلوےاو نشسته بود  آن جوان  گریه مےکرد گویے دنبال یک چهره ے آشنا مےگشت .من را دید و صدام کرد و گفت من رو میشناسے .قیافه اش آشنا بود اما ... 🍂 گفت من فلانے هستم که آن شب دستگیرم کردین . فقط بهم بگو این شهید همون سید بامرام و خوش رو است گفتم :آره . صداے گریه اش بلند شد . هے مےگفت ببین بعد از اون صحبتها عوض شدم ، کار خلاف گذاشتم کنار و به زندگےو زن بچم چسبیدم . کجاست سید ببینه ... 🍂چند وقت پیش مراسمے بود در آستانه متبرکه باز این شخص رو دیدم با همسر و فرزندش که براے زیارت آمده بودند تا من را دید بغلم کرد و باز شروع کرد به گریه کردن ... 🍂🍂 دوش دیدم جوانے گریه   آلود به سر مے زد ز داغ رفتن  تو به زیر لب چنین مے گفت سید امان و الامان یا  حضرت هو  ✨💠✨🍃✨💠✨ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢روزی از حقوق دوران خدمتش سؤال کردم خیلی کوتاه جوابم را داد: من حقوق نمی‌گیرم، بعدها معلوم شد صفت بندگی، ایثار و یتیم نوازی‌اش را از مولایش علی علیه‌السلام در وجودش ذخیره دارد. او کارت حقوقی‌اش را به فرزند یتیمی داده بود تا هرگاه، پولی به حسابش واریز می‌شود، برداشت کند. این فرزند یتیم را در روستاهای اطراف محل خدمت یافته بود. چرا که برای گذراندن دوره‌های تکاوری مرتب به کوه‌ها و صحراهای اطراف محل خدمت در رفت و آمد بود. گاهی نیز شیر و نان می‌خرید و میان دوستان سربازش توزیع می‌کرد. 📸شهید مدافع حرم 🗓 شهادت: ۱۲ بهمن ۹۴ هدیه به ارواح طیبه خمه شهدا فاتحه وصلوات💐💐💐💐💐 ❣❣❣❣❣
ولادت،دست خودمان نیست ولـی چگـونـه رفتنـــ ، دستـــ خـودمــانـــ استــ... برای یکی "وفاتــــ "و برای یکی "شهــادتـــ" مـی نویسنــد... 📸شهيد مدافع حرم 🌷مصطفی رشیدپور🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
آنان کہ پاک اسـت می میرند! و آنها کہ بی ؛ با شهادت... 📸شهید مدافع حرم :١٣۶١/٩/١ :١٣٩٣/٩/١ ....🌹🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
خدایا قرار است بمیریم پس چه خوب است که مرگمان در راه تو باشد.... #شهیدحسن_حزباوی @shahedaneosve
‍ ‍ 🍃دخترک با چشمانی خیس، به کادوهای بسته‌بندی‌شده نگاه می‌کرد. چه رؤیاهایی که شبانه بافته بود و با رج به رج آن خندیده بود، کرده بود از شدت خوشحالی، اشک ریخته بود از شوق و بو کشیده بود را که روی این تارهای بافته نشسته بود. 🍃حالا چند روزی است که این تار بافته‌شده ریش‌ریش شده، از هم رفته و دیگر عطر تن هیچ‌کس از آن به مشام نمی‌رسد! بوی می‌آید، بوی و خاک، صدای هیاهو و زنان و کودکان از این تارهای از هم‌رفته به گوش می‌رسد... 🍃تصویر زخمی بر تارهایش نقش بسته، دخترک صاحب پیکر را می‌شناسد. روزی در او کلمه بابا را هجی کرده بود. او در این هیبتی که درون تصویر متلاشی شده قد کشیده بود... نوازش‌های صاحبش را چشیده، را شنیده و به خاطر سپرده بود. 🍃دختر این‌بار نگاه غمبارش را به تابلوی روی دیوار می‌دهد و بعد نگاهش نام نشسته در گوشه قاب را هدف می‌گیرد: ! 🍃پدرش در کوت عبدالله چشم باز کرده بود. خلق و خویش آیینه تمام‌نمای بود اینطور دیده بودند و می‌گفتند! برای دفاع از که رفته بود پدرش ناراضی بود، ناغافل رفت! ناغافل هم شد... 🍃دخترک روزهای خوش قبل از این واقعه را دور می‌کند. روز تولدش بود، خانواده در تکاپو بودند کادوهایش را زودتر بگیرند و آماده کنند. قرار بود سوپرایز شود. اما قضیه برعکس شد! پدرش کادوی تولدش را زودتر از خویش دریافت کرد و او بود که با خبر پروازش خانواده‌اش را سوپرایز کرد، زودتر از لحظه ، ناغافل! 🍃حالا اما دخترک از بین این همه فقط بغض غافلگیر کردن پدر و رؤیایی که بافته بود به دلش ماند... رؤیایی که رؤیا ماند و تحقق نیافت... ♡سالگرد بهترین بابای دنیا!♡ ✍نویسنده : 🍁به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۳ آذر ۱۳۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱ آذر ۱۳۹۳ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای اهواز 🕊محل شهادت : سوریه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم