توصیه به تمام فعالان فرهنگی
فرازهای مهمی از وصیتنامه
شهید مدافع حرم ، در تاسوعای حسینی،
#شهید_مصطفی_صدرزاده ؛
متولد ۱۳۶۵
شهیدی که رهبر معظّم انقلاب
بارها از او یاد کردهاند و دیروز در مرقد مطهر امام فرمودند:
"گاهی اوقات شما میبینید از یک روستا
یک شخصیت منور و نورانی برمیخیزد.
از یک روستای اطراف شهریار
یک جوان فداکار و نورانی
مثل مصطفی صدرزاده به وجود میآید.
ما از این مصطفیهای صدرزاده
در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم،
هزاران داریم
اینها همه امیدبخش است"
۱۴۰۲/۳/۱۴
شهید مدافع حرم🕊🌹
#مصطفی_صدرزاده
هدیه به ارواح طیبه همه شهدا فاتحه وصلوات💐💐💐💐💐
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
✊ ایستادند پای امام زمان خویش...
🌷امروز ۱۶ خرداد ماه سالروز شهادت
شهدای مدافع حرم " #سید_مصطفی_صادقی " و " #مهدی_طهماسبی " و " #جواد_محمدی " و " #علی_سیفی " گرامی باد.
#صلوات
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💌#خاطرات_شهدا
🟢شهید مدافعحرم #سید_مصطفی_صادقی
🎙راوے: پدر شهید
🍄سید مصطفی در تهران متولد شد و مقطع دبستان و راهنمایی را با نمرات عالی سپری کرد. من کارمند وزارت دفاع بودم. برای همین سیدمصطفی وارد هنرستان جنگافزارسازی شد که وابسته به صنایع دفاع بود و ادامه تحصیل داد.
☘پسرم بعد از اخذ دیپلم برق الکتروتکنیک، در صنایع مهماتسازی مشغول شد و پس از آنکه مدرک کارشناسیاش را گرفت، در سازمان انرژی اتمی ایران مشغول به خدمت شد.
🍄اواخر سال۱۳۹۳ بود که مصطفی برای تعمیر و بازسازی یکی از مساجد شهرستانمان در طارم زنجان به کمک بچههای جهادی رفته بود. بینام و نشان؛ کسی او را نمیشناخت و از هویت او اطلاع نداشت.
☘حضورش باعث دلگرمی بچهها شده بود. میگفت میخواهم من هم در ساخت این مسجد سهیم باشم. بعد از شهادتش، وصیّت کرده بود که یک میلیون تومان از حقوقش را برای مسجد هزینه کنیم. کمی بعد وقتی شنید میخواهند برای روستایی دیگر راه بسازند، باز هم رفت و بهعنوان کارگری ساده کار کرد.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
جمعی می روند
و جمعی می مانند
امان از لحظه بازگشت
جمعی می آیند
و جمع دیگری را می آورند
جمعی هم جاوید می مانند.
وداع🌷شهید #سید_مصطفی_صادقی🌷
با دخترانش
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوست داری بابا بره به مردمی که توی فوعه و کفریا هستن کمک کنه؟ غذا ببره براشون، به بچههاشون کمک کنه؟
اره، فقط مواظب باشیا ... 😭
به یاد شهید #سید_مصطفی_صادقی
#عند_ربهم_یرزقون
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌺 #عاشقانه_همسر_شهید: 🌺
من و آقا مهدی دو سال با هم فاصله سنی داشتیم. من متولد سال 64 بودم و او متولد سال 62.
ماسال 85 ازدواج کردیم.
همسرم مهربان بود و اخلاق و رفتار حسنهای داشت. به واجبات توجه زیادی میکرد و همیشه نمازش را اول وقت میخواند.
آقا مهدی دست خیر داشت و به نیازمندان و ایتام کمک میکرد. خوبیهایش زیاد بود. نماز شب میخواند. موقع نماز خواندن پسربزرگم به گردنش آویزان میشد. مهدی منعش نمیکرد. میگفت آدمهایی که نماز میخوانند خوشاخلاقند. اصلاً نمیگفت این کار را انجام نده و خیلی بچههایش را دوست داشت. ما دو پسر شش ساله و 11 ماهه داریم. اصالتاً اهل ایزه خوزستان هستیم، منتها آقا مهدی قم را دوست داشت و میخواست در حرم حضرت معصومه (س) یا گلزار شهدای قم دفن شود. دوست داشت ما هم قم زندگی کنیم تا در این شهر بچههایمان بزرگ و تربیت شوند. بنابراین به قم رفتیم و الان ساکن آنجا هستیم
عروسیمان با مولودیخوانی بود. اصلاً مجلس آلوده به حرام نبود. همه چیز را دست خودم میسپرد و همه انتخابها با من بود. من هم خیلی اهل تجملات نبودم. زندگی معمولی داشتیم و لباس پوشیدن مهدی ساده و تمیز و مرتب بود.
پدر و مادر همسرم کاشان زندگی میکردند. مهدی همیشه دست پدر و مادرش را میبوسید. حتی کف پاهایشان را میبوسید و با پدر و مادر من هم خیلی دوست بود. واقعاً آقا مهدی دوستداشتنی بود. خدا مهرش را در دل همه جا کرد.
چند روز قبل از اینکه برای بار دوم سوریه برود رفتیم حرم حضرت معصومه(س)، موقع برگشتن توی پارکینگ شهری یک خانم محجبه چندین جوراب داشت و مشغول فروختن بود. بچهاش مریض بود و به پول احتیاج داشت. همسرم گفت از آن خانم جوراب بخر. گفتم پولی به او کمک کن. 100 متر از خانم دور شدیم. خودش را به بانک رساند و از عابر بانک پول کشید و به آن خانم پول داد. گفت اگر ندهم تا صبح خوابم نمیبرد.
فردایش میخواست برود سوریه، چند جوراب از او خرید. بنده خدا خانم جوراب فروش آن قدر خوشحال شد و دعا کرد که گاهی فکر میکنم نکند دعاهای خیر آن زن سعادت شهادت را نصیب مهدی کرد. به نظرم اگر قفلی هم در راه شهادتش بود، با دعاهای او باز شد. ما دستمان تنگ بود، اما مهدی با خیال راحت و با کمال میل به مستمندان کمک میکرد.
❤️به نقل ازهمسرشهید مدافع حرم
#مهدی_طهماسبی ❤️
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #مهدی_طهماسبی
🎙راوے: همسر شهید
🌻رفتار مهدی در خانه خیلی خوب بود. بعد صرف غذا دست مرا میبوسید و پسرم امیرمحمد را هم تشویق میکرد که این کار را انجام دهد که این عمل بابت قدردانی از من بابت خانهداری و تربیت فرزند بود.
🌻رابطهی عاطفی خاصی با فرزندانش داشت. هنگام نمازخواندن، از رکعت اول تا آخر، امیرمحمد روی شانهی پدرش آویزان میشد. مهدی در جواب این رفتار به من میگفت «دوست دارم بچهام به نماز و تأثیری که در اخلاق میگذارد، پی ببَرد و نسبت به نمازگزار حُسنظن داشته باشد.»
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #جواد_محمدی
🎙راوے: همسر شهید
💜فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گلدار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار بهمرور با چادر سر کردن آشنا شود.»
🌻از آن به بعد هر وقت پدر و دختر میخواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد میگفت: «نمیخواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه میدوید و چادر سر میکرد و میدوید جلوی بابا و میگفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربانصدقهاش میرفت که خوشگل بودی، خوشگلتر شدی عزیزم. فاطمه ذوق میکرد.
💜یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت میشود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.
🌻وقتی آقا جواد نماز میخواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن میکرد و همان چادر را سَر میکرد و به بابایش اقتدا میکرد و هر کاری بابایش میکرد، او هم انجام میداد.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
•┈┈••✾•🍃🌸🌼🌸🍃•✾••┈┈•
#مدافعان_عشق💞
مهم ترین دغدغه مذهبے همسرم نمازش بود. نمازش را حتما اول وقت و تا جایے ڪه میتوانست به جماعت میخواند. حتما مقید به حضور در مسجد🕌 بود. حتی اگر مهمان داشتیم، موقع اذان میےگفت : من مے روم #نماز و برمیےگردم. گاهی هم نماز جماعت را در خانه برپا مےڪرد. برای راحتے خانواده در حد توانش ڪار مے ڪرد و زمانی ڪه از ماموریت مے آمد حتے الامکان ما را به مسافرت یڪ روزه هم که شده بود مے برد
اقا جواد اهل کارهاے بزرگ و فرهنگے بود ولے برای خانواده ڪم نمی گذاشت تا جایی ڪه براے من #گل مریم🌸مے خرید و یا گاها اگر دسترسے به خرید گل نداشت از باغچه گل می چید و بہ من هدیه مے داد و همہ این موارد نشان از عشق سرشارش به خانواده بود ولے همه این موارد مانع رفتنش به سوریه نشد زیرا قول و قرار اولمان هم این بود ڪہ همدیگر را برای رسیدن به #خدا آماده ڪنیم.
#شهید مدافع حرم #جواد_محمدی🕊🍃 💔
•┈┈••✾•🍃🌸🌼🌸🍃•✾••┈┈•
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📝دلنوشته
🟣شهید مدافعحرم #علی_سیفی
پرونده امروز هم بسته شد!🗂
فکر کن امروز آخرین روز بود!
چقدر به امام زمانت نزدیک شدهای؟🤔
اصلاً برای ظهور کاری کردهای؟
چقدر دل امام زمانت را
بــــــه دســــــــت آوردهای؟😒
یا فقط با گناه، دلش را شکستهای؟💔
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #علی_بلاغی_شهادتت_مبارک
شهید #علی_سیفی (علی بلاغی) یک روز قبل از شهادت، #شهادت خودش را تبریک گفت.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم