🌷 ✿﷽✿ 🌷
🔴 #حسینپسرغلامحسین
🥀 زندگینامه #شهیدعارفمحمدحسینیوسفالهی
قسمت 8⃣9⃣1⃣
❤️ دلنوشتههای محمدحسین، بعد از شهادت دوستانش
🌴 غلامرضاصانعی
افسوس به حال جامعه که آن چشمان نافذ در حال رفتن؛ به قرائت قرآن بسته شد. آن شبها را در سنگرمان یادم میآید. آن شب سخت که رفتی و دیگر از میدان مین برنگشتی. آنگاه که با تو شوخی میکردم. با تو گلاویز میشدم، با آرامش خود مرا آن چنان شرمگین میکردی که من عرق میکردم و بلافاصله میگفتی:
« چرا اذیت می کنی؟ »
میگفتم:
« تو را دوست دارم. »
تو در مقابل صادقانه جواب میدادی:
« به خدا من تو را خیلی دوست دارم. »
از آن یاران چند نفر رفتند؟ اول تو بودی. دوم رحیم آبادی. سوم امیری. چهارم یزدانی.
بله! شماها رفتید. تنها ماندهام من با بار گناه. خداوند درجاتتان را متعالی گرداند. صحبت آن روز با آن کیفیت را پس از شهادت طالبی و اصالت یادت هست؟ درست یک روز پیش از شهادتت بود، ولی خوشحالم که از تو، همان موقع قول شفاعت گرفتم. الحمدلله
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 ✿﷽✿ 🌷
🔴 #حسینپسرغلامحسین
🥀 زندگینامه #شهیدعارفمحمدحسینیوسفالهی
قسمت 9⃣9⃣1⃣
❤️ دلنوشتههای محمدحسین، بعد از شهادت دوستانش
🌴 علی رحیمآبادی
تو چگونه رفتی رحیمآبادی؟ غریبوار در آن میدان آتش و در میان آن میدان پر از آتش! کاش به تو دسترسی داشتیم تا تو را به خانوادهات برسانیم.
نکتههای جالب و حساب شدهات را به یادآور. گریههای تو با صانعی، کنار هم و در کنار من، یادتان هست؟ افسوس که آن قطره.های مذاب شده از تنگی محیط زندگیتان که پر از درد بود و از چشمانتان جاری میشد، در پیکر سخت و سرد من بیاثر بود.
در نماز، حالت نزار خود و صانعی و امیری و اشک ریختن خودتان را به یاد آور که چگونه در نزد معبود ستایش میکردید؛ نمازی را که در شبهای سرد و خاموش آن سنگر، با امیری و صانعی میخواندید یادت هست که از صدای گریه های شما بچههای سنگر بیدار میشدند؟ خدا درجاتتان را متعالی گرداند که شما شافعان مایید، اگر خدا خواهد.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 ✿﷽✿ 🌷
🔴 #حسینپسرغلامحسین
🥀 زندگینامه #شهیدعارفمحمدحسینیوسفالهی
قسمت 0⃣0⃣2⃣
❤️ دلنوشتههای محمدحسین، بعد از شهادت دوستانش
🌴 حمید مظهریصفات
حمیدجان سلام!
امیدوارم که زیر پایت را هم نگاه کنی و مرا به یاد آری. این را قبول دارم که گناهانم مانند پردهای جلوی رخسارم را گرفته و من نبودم و نیستم، آنچه را که تو و دیگر دوستانت که دوستانم بودند و هستند، فکر میکردید و فکر میکنید... خدا داند و بس.
از آن روزی که تو رفتی، دیگر دلم سوخت. على آن روز بشکه باروت بود و
اگر خود را کنترل نکرده بودم، جرقهاش من بودم.
چقدر آرام خفته بودی و چقدر نورانی بودی. آن چند شب یادت هست که خسته برمیگشتی، نماز شب میخواندی تا صبح شود و بعد چای درست میکردی و ما را بیدار میکردی که:
« بلند شوید صبحانه بخورید. »
تو در دنیا همان را جمع کردی که به درد آخرتت میخورد.
حمید عزیز! گلویم انتظار دستهایت را میکشد و پاهایم انتظار لگدهایت، روی زمین فوتبال. قبل از عملیات، آنجا که شما را برای گردان میبردم، یادت هست با سید موسوی، رحمهالله، به تو در ماشین چه گفتم؟ باور کن وقتی خبر شهادتت را به سنگرها بردم، هیچ کس باور نکرد و من آنقدر کفری شده بودم که آن روز نزدیک بود از بغض بتركم و هر چه را دم دستم بود به اطراف پرت کنم.
در هر حال به سوی معبودت پرکشیدی و چه زود و سبکبال و... و شاهدی که تا امروز که برایت مینویسم، فوتبال بازی نکردم. هر وقت میخواهم کاری را شروع کنم، جایت را خالی میبینم. بچهها همه تو را درک کرده بودند، همه آنها که با تو بودند و همچون مادری برای سنگرشان بودی و وقتی رفتی، احساس یتیمی، میکردند و خدا این مصیبت را به آنان سبک کرد.
حمیدجان! آن وقت که بچه بودم با هم به مسجد میرفتیم برای قرآن. وقتی کمی
از آن موقع گذشت با هم همکلاسی بودیم و هم فوتبالی و وقتی بزرگتر شدیم در چادر شکار تانک ( پاسگاه زید، گیلان غرب و فکه) و دیگر نبودی، بودی، ولی از من جدا بودی؛ به هر حال همیشه با هم بودیم.
در آن دنیا مرا فراموش نکنی ای پاک و ای کوچولوی بزرگوار و ای هادی سربازان امام زمان (عج) در عملیات والفجر یک.
و شهید مظهریصفات درجهات متعالی باد!
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#حسینپسرغلامحسین
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 ✿﷽✿ 🌷
🔴 #حسینپسرغلامحسین
🥀 زندگینامه #شهیدعارفمحمدحسینیوسفالهی
قسمت 1⃣0⃣2⃣
❤️ دلنوشتههای محمدحسین، بعد از شهادت دوستانش
🌴 محمد امیری
ای امیر بر نفس خود!
امیری! من تو را نشناختم، ولی شناختم؛ میفهمی؟ این را در زمان حیاتت هم به بچهها میگفتم که خدا را من در بعضی جاها از روی زندگیات درک کردم.
گیلانغرب، آنجا یادت هست وقتی با هم جلو میرفتیم؟ من تو را درک کردم که چقدر بزرگی، ولی منِ حقیر با این وضع میبایستی به تو و امثال تو بگویم فلان کن و فلان نکن. چقدر من بدبختم. همهی امتحانات خدایی را مردود شدم. در جنگل یادت هست؟ باز هم چه بگویم؟ خدایا خودت بهتر میدانی؟
از آنجا که تو خدایی بودی، من در تشییع جنازهات یک صحبت کردم که بعد از تو فهمیدم درست است و این باطن پاکت را میرساند. گفتم:
« شهید امیری در زمان حیاتش شهید میساخت و در زمان شهادتش به ما درسها آموخت وبعد از شهادتش شهیدسازتر خواهد بود. »
الان که به چهرهی حمزهای نگاه میکنم،
بینم که بسیاری از اعمال تو در حمزهای متجلی است و همچنین اسلاملو. تو چقدر گریه کردی تا برگه عبور خود را از این دار فانی گرفتی. تو را به پاکیات قسم ای فاتح میادین مین....ای که فتح الفتوح کرده بودی.....ای بزرگ! ای افتخار انسانیت! ای پرنده پرواز و تیز پرواز و ای شهید امیری!
دست مرا هم بگیر و بدان که هر چه بخواهم در موردت بنویسم کم است، ولی از مظلومیتت معلوم میشود که الآن خیلی والایی.
آن شب که تو را آوردند، فکر کردم که خوابی. باورم نمیآمد، چون بدنت کمی گرم بود، ولی بعداً سرد شد. چون الآن بر اعمال ما شاهدی، به خدا بگو که با این بنده حقیرت « وَ افعَل بِي ما أنتَ أهلُهُ وَلاتَفعَل بي ما أنا اهلُه. »
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 ✿﷽✿ 🌷
🔴 #حسینپسرغلامحسین
🥀 زندگینامه #شهیدعارفمحمدحسینیوسفالهی
قسمت 2⃣0⃣2⃣
❤️ دلنوشتههای محمدحسین، بعد از شهادت دوستانش
🌴 اسلاملو و صانعی
اسلاملو و صانعی!
متأسفانه با شما کم بودم و شما را نشناختم، ولی از بزرگی شما همین قدر بس که شهید شدید و به اقتدای مولايتان، حسین(علیه السلام)، مظلومانه شهید شدید و از بزرگواری تو ای مجید! همین قدر بس که دوست محمد بودی و با صانعی و جلال شهید شدید و آنچه به این بزرگواری میافزاید و آن را آذینبندی میکند این است که در شب قدر و شب ۲۳ ماه مبارک رمضان شهید شدید و در این ماه است که مظهر مظلومیت تاریخ علی (علیه السلام) که قلم از نوشتن دربارهاش عاجز است، شهید شد. باشد که از دست آن ساقی کوثر، آب کوثر را بنوشید و نورانی شوید. و از یادت این فقیر سراپا تقصیر نرود. به امید شفاعت شما ای راهیان راه اوليا.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 ✿﷽✿ 🌷
🔴 #حسینپسرغلامحسین
🥀 زندگینامه #شهیدعارفمحمدحسینیوسفالهی
قسمت 3⃣0⃣2⃣
❤️ دلنوشتههای محمدحسین، بعد از شهادت دوستانش
🌴 محمدعلی کازرونی
ای خدا شاهد باش که هر وقت قلم به دست گرفتم تا درباره شهیدی کلماتی بنویسم، در مرحله اول، قلم به دست و خود قلم را عاجز دیدم، در حالی که ای خدا! تو خود به قلم قسم یاد کردی، در حالی که قلمی اگر انصاف داشته باشد، خودش مینویسد که من عاجزم و الكن و شرمنده، در ثانی همه کلماتی را که در مورد دیگر شهیدان میخواستم روی کاغذ بیاورم، دربارهی این شهید هم باید نوشت..
انگار که پیوندی پنهان دیرینه دارند شهدا با هم و من صفات خداپسندانه شهید را نمینویسم که مختص همه شهداست و من مجبور، تا آنجا که میدانم اوصاف بارز ویژه شهیدان خدا را مینویسم، آن هم یکی، دو تا، نه همه را. ولی دربارهی بعضی از شهدا از بوستان صفات بارزشان یک گل بیشتر نمیچینم.
به هر حال محمدعلی کازرونی، حجلهگاهت خون شد و عروسی کردی با شهادت. به به! چه عروس زیبایی! که بهترین عروس دنیاست. مرحبا به انتخابت! مرحبا به حسن سليقهات! من نمیدانستم که تو اینقدر خوش پسندی؛ والا همیشه با هم انتخاب میکردیم، یا می گفتم:
« محمدعلی تو برایم انتخاب کن! »
تو میتوانستی بنده باشی، ولی روح بزرگوارت دنیا را نخواست و دنیا نیز تحمل تو را نداشت، زیرا بزرگ شده بودی، مانند بچهای که وقتی بزرگ میشود، رحم مادر دیگر تحمل آن را ندارد، دنیا هم تحمل تو را نداشت. تو خدا را آنقدر بزرگ شمرده بودی و آن قدر رحمان و رحیم که خواستهی بزرگی را از او درخواست کردی که حاکی از روح بزرگت میباشد و نخواستی مانند بعضیها، وای چه بگویم محمدعلی جان و این همان معنی الله اکبر نمازت بود که دشمن تاب تحمل تو را در حال نماز نداشت و قامت ایستای راستای تو را در وقت نماز به سجود تبدیل کرد.
تصمیمات تو نیز از همان ایستادگی در نمازت سرچشمه میگرفت. به هر صورت هرچه بنویسم کم است، تو خانه جدیدت را انتخاب کردی. انتخاب خانه جدید و همسر جدید بر تو مبارک باد!
ای شهید بزرگوار بلند همت عوض کننده دنیا با آخرت و ای راضی به رضای خدا! شفیعم باش!
⬅️ پایان
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
کتاب #طیب
(زندگینامه شهید طیب حاج رضایی)
کتاب #سفیر بیداری
( زندگینامه شهید سید مصطفی الحسینی)
کتاب #حسینپسرغلامحسین
( زندگینامه شهید محمدحسین یوسفالهی)
کتاب #ققنوس_فاتح
( زندگینامه شهید محسن وزوایی)
کتاب #شیرصحرا
( زندگینامه شهید حسن آبشناسان)
کتاب #قصهی_دلبری
( زندگینامهی شهید مدافع حرم " محمدحسین محمدخانی" )
کتاب #عمار_حلب
(خاطرات شهید مدافع حرم " محمدحسین محمدخانی " )
کتاب #از_انتظار_بسوخت
( زندگینامه و خاطرات #شهید_حسین_منتظری )
🔥 #داستان_سریالی_"ط"🔥
خون، آتش، دین ؛ آنچه نباید می گذشت و اما...
کتاب زیبای #سربلند
( روایتهایی از زندگی شهید محسن حججی )
کتاب #زیرتیغ
( خاطراتی از شهید محسن حججی )
کتاب #طیب
(زندگینامه شهید طیب حاج رضایی)
کتاب #سفیر بیداری
( زندگینامه شهید سید مصطفی الحسینی)
کتاب #حسینپسرغلامحسین
( زندگینامه شهید محمدحسین یوسفالهی)
کتاب #ققنوس_فاتح
( زندگینامه شهید محسن وزوایی)
کتاب #شیرصحرا
( زندگینامه شهید حسن آبشناسان)
کتاب #قصهی_دلبری
( زندگینامهی شهید مدافع حرم " محمدحسین محمدخانی" )
کتاب #عمار_حلب
(خاطرات شهید مدافع حرم " محمدحسین محمدخانی " )
کتاب #از_انتظار_بسوخت
( زندگینامه و خاطرات #شهید_حسین_منتظری )
🔥 #داستان_سریالی_"ط"🔥
خون، آتش، دین ؛ آنچه نباید می گذشت و اما...
کتاب زیبای #سربلند
( روایتهایی از زندگی شهید محسن حججی )
کتاب #زیرتیغ
( خاطراتی از شهید محسن حججی )
کتاب #تپهجاویدیورازاشلو
(زندگینامه شهیدمرتضی جاویدی)
کتاب #نیمه_ی_پنهان_ماه
(زندگینامه سردار شهید ناصرکاظمی)
کتاب #فوتبال_و_جنگ
(براساس زندگی و مبارزات شهید ناصرکاظمی)
کتاب #خداحافظ_سالار
(زندگینامه سردار شهید حاج حسین همدانی)
⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
💜💜💜شهید یوسفالهی که بود که سردار سلیمانی گفت: دوست دارم تا مرا در پس از مرگ در کنار او به خاک بسپارید.
شهید «محمّد حسین یوسفالهی» عارفی است که در در واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله، مراتب کمال الی الله را طی کرد و کمتر رزمنده ای است که روزگاری چند با محمد حسین زیسته باشد اماخاطره ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد. .
💜محمد حسین،مصداق سالکان وعارفانی است که به فرموده حضرت روح الله رحمت الله علیه، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت زده قطره ای از دریای بی انتهای خود کردند. .
💜همرزمانش میگویندحسین از عرفای جبهه بود و زیبا ترین نماز شب را میخواند، ولی کسی او را نمی دید،رفیق خدا بود و مشکلات را با الهامهایی که به او میشد، حل میکرد به مرحله یقین رسیده بود و پردههای حجاب را کنار زده بود.
.
💜در کتاب #حسینپسرغلامحسین رازهایی از این شهیدوهمسایه ابدی حاج قاسم سلیمانی نوشته شده است: .
.
یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم.چندتا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود واز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود.
من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیتآمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد. گفت: برای چی؟ گفتم: چون این عملیات خیلی سخته و بعید میدانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: حسین دیوانه شدهای. در عملیاتهایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق میکنه واز همه سختتر است. موفق میشویم!
حسین خندهای کرد و با همان تکهکلام همیشگیاش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو میگویم که ما در این عملیات پیروزیم.
میدانستم که او بیحساب حرفی را نمیزند. حتما از طریقی چیزی که میگوید ایمان و اطمینان دارد.
گفتم: یعنی چه از کجا میگویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب(س). دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چهکار داری. فقط بدان بی بی به من گفت که شما دراین عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل میگویم که قطعا موفق میشویم.
هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود.
💜به نقل از سردار سلیمانی
#سالروزشهادت....🕊🕊🌹🌹
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
کتاب #طیب
(زندگینامه شهید طیب حاج رضایی)
کتاب #سفیر بیداری
( زندگینامه شهید سید مصطفی الحسینی)
کتاب #حسینپسرغلامحسین
( زندگینامه شهید محمدحسین یوسفالهی)
کتاب #ققنوس_فاتح
( زندگینامه شهید محسن وزوایی)
کتاب #شیرصحرا
( زندگینامه شهید حسن آبشناسان)
کتاب #قصهی_دلبری
( زندگینامهی شهید مدافع حرم " محمدحسین محمدخانی" )
کتاب #عمار_حلب
(خاطرات شهید مدافع حرم " محمدحسین محمدخانی " )
کتاب #از_انتظار_بسوخت
( زندگینامه و خاطرات #شهید_حسین_منتظری )
🔥 #داستان_سریالی_"ط"🔥
خون، آتش، دین ؛ آنچه نباید می گذشت و اما...
کتاب زیبای #سربلند
( روایتهایی از زندگی شهید محسن حججی )
کتاب #زیرتیغ
( خاطراتی از شهید محسن حججی )
کتاب #تپهجاویدیورازاشلو
(زندگینامه شهیدمرتضی جاویدی)
کتاب #نیمه_ی_پنهان_ماه
(زندگینامه سردار شهید ناصرکاظمی)
کتاب #فوتبال_و_جنگ
(براساس زندگی و مبارزات شهید ناصرکاظمی)
کتاب #خداحافظ_سالار
(زندگینامه سردار شهید حاج حسین همدانی)
کتاب #اینکشوکران
(زندگینامه جانباز شهید محمدعلی رنجبر)
کتاب #شهادتمادرمزهراافسانهنیست
( ماجرای شهادت حضرت زهراسلام الله علیها به روایت اهل سنت)
کتاب #یادت_باشه
(زندگینامه شهید مدافع حرم حمید سیاهکلی مرادی)
#نیمهیپنهانماه
(عاشقانه های شهید محمداصغریخواه)
#رمان #دمشق_شهر_عشق
بر اساس حوادث حقیقی زمستان ۸۹ تا پاییز ۹۸ درسوریه و با اشاره به گوشهای از رشادتهای مدافعان حرم به ویژه سپهبد #شهیدحاج_قاسم_سلیمانی و سردار #شهیدحاج_حسین_همدانی در بستر داستانی عاشقانه روایت شد.