eitaa logo
سردار شهید حاج عباس عاصمی
351 دنبال‌کننده
184 عکس
69 ویدیو
0 فایل
"هر شهید کربلایی دارد و زمان انتظار آن می‌کشد تا پای آن شهید، بدان کربلا برسد." _سردار شهید عباس عاصمی ولادت قم: ۱۳۴۷/۷/۳ شهادت سردشت: ۱۳۹۰/۴/۳۰ نحوه شهادت: ترور توسط گروهک پژاک کانال شهید عاصمی را به دوستان خود معرفی کنید. با مدیریت خانواده شهید🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
°•○●°•🍃•°●○•° ولی بهش بگید من به‌خاطر محیط بیمارستان دوست ندارم خانمم پزشک و پرستار باشه. ولی اگه اعظم خیلی دوست‌داره درس بخونه، عیبی نداره؛ دبیری بخونه. این دفعه نوبت برق زدن چشم‌های اعظم بود. با خودش گفت: چه خوب! خب اگه با اصل دانشگاه رفتن مشکلی نداشته باشه، دبیری رو که قبول کرده، بعداً توی زندگی باهاش حرف می‌زنم، راضیش می‌کنم برای پزشکی. دیگه این کارو که می‌تونم بکنم. _ معصوم جان! من اصلاً باید با خود عباس حرف بزنم؛ یه چیزایی بپرسم، یه چیزایی بگم. بعدم جواب رو به خودش می‌گم فوقش. _ عباس که الان اهوازه، اینجا نیست. بعدم به من یه چیزایی گفته که اگه تو درباره‌شون سؤال داشتی، من جوابت رو بدم. می‌تونی از من بپرسی. _ حرف اولم اینه که ما قدمون به‌ هم نمی‌خوره. عباس خیلی قدش بلنده، من قدم کوتاهه. حالا اگه هر کدوم از ما با یه آدم با قد معمولی ازدواج کنیم مشکلی نیست. ولی تفاوت ما دوتا خیلی زیاده. توی خیابون کنار هم راه بریم جالب نیست. هرچی فکر می‌کنم دلم راضی نمی‌شه. _ عباس گفته اگه اعظم مسئله‌ی قد رو مطرح کرد، بهش بگو این موضوع برای من حل‌شده‌ست و برام هیچ اهمیتی نداره. _ می‌گم معصوم جان! می‌شه یه کم دیگه فکر کنم تا موقع رفتن شما؟ اون وقت جواب نهایی بهتون بدم؟ _ باشه عیبی نداره. معصومه رفت و اعظم وقتی به خودش آمد که مادر صدا زد: اعظم! کمک نمی‌خوای مامان؟ از جا پرید: وای! غذام سوخت! 🍃 پایان فصل اول °•○●°•🍃•°●○•° 📌@shahid_abbasasemi