.
🎥هماکنون؛ ورود محمولههای #ایران_همدل به خط مقدم
⏪کمکهای مردم ایران در پشت جبهه مقاومت درحال ورود به خاک لبنان است. پولها و طلاهای اهدا شده با توجه به نیازهای جبهه تبدیل به ارز و اجناس لازم میشود و در خطوط مقاومت لبنان مورد استفاده قرار میگیرد.
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
🌱______🥀
@shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اگر به #ایران_همدل کمک کردهاید، این ویدئو را ببینید
پولها و طلاهای ایرانی هماکنون نیازهای مردم لبنان را برآورده میکند و حاج حسین یکتا این جهاد بزرگ را روایت میکند.
حاج حسین یکتا: با هم به یکی از اردوگاههای آورگان لبنان میرویم تا ببینید مجاهدت شما در ایران همدل چه برکتی میکند.
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
🌱______🥀
@shahid_aviiny
همه دعوتید...
🌸همزمان با سراسر کشور و در راستای هفته نکوداشت بسیج و همچنین کنگره ۲۴۰۰۰ شهید سرافراز استان اصفهان مراسم عطرافشانی قبور مطهر شهدا در سطح شهرستان شاهین شهر و میمه برگزار میگردد.
زمان : پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۹/۰۱ ساعت ۱۴:۳۰
مکان : تمامی گلزارهای شهدای شهرستان
#هفته_بسیج
#با_مردم_برای_مردم
#شاهین_شهر
•┈┈✾•🍃🌺🍃•✾•┈┈•
✍خبرگزاری بسیج شاهین شهر و میمه
🌱______🥀
@shahid_aviiny
#دستورالعمل
رهبر انقلاب، خواندن سوره فتح، دعای چهاردهم صحیفه سجادیه و دعای توسل را برای موفقیت جبهه مقاومت توصیه کردند.
#جبهه_مقاومت
#امام_خامنهای
#دعا_و_توسل🍃
🌱______🥀
@shahid_aviiny
#پارت_پانصدو_شصت_وهفتم🦋🥀
همین طور هم شد. علی رفت و درعملیات بعدی به شهادت🥀رسید. روزی که خبرشهادتش را آوردندمن درخانه خواهرش، فاطمه بودم. فاطمه صبورانه خبرشهادت برادرش را پذیرفت. رفت ایستاد به نماز و شکر به جای آورد. من آن لحظه های فاطمه راخوب درک می کردم. وقتی به نمازایستاد، احساس می کردم کمرش خم شده. فاطمه اصلاگریه نکرد. خیلی قوی بود. ولی وقتی می خندید😄 خنده هایش طور دیگری بود، باخنده های معمولی خیلی فرق داشت.
عبدالله تقریبا سه ماهه بود که شبی حالش بدشد. مرتب بالامی آورد علتش را نمی دانستم. آن شب تمام رختخواب و لباس وهرچه داشت کثیف کرد. صبح بلندشدم و شیرش دادم و تمیزش کردم. حدودساعت نه صبح طبق معمول همیشه که موقع کاراو رادر محوطه بالکن می گذاشتم تا آفتاب بخورد، رختخوابش را دربالکن پهن کردم و عبدالله را روی آن خواباندم. پشه بندرا هم رویش کشیدم. خودم هم آمدم کنار تانکر آب نشستم و مشغول شستن لباس های او شدم. فشار آب ضعیف بود. به خاطرهمین، دوساعتی طول کشید تاهمه آن لباس هارا شستم وبا حوصله روی بند پهن کردم. درحین کارم مرتب گلوله خمپاره💣 می آمدو حوالی مسجدموعود آبادان و اطرافش می افتاد. ولی چون این مساله برای ما عادی شده بود، من بی اعتنا کارهایم را انجام می دادم.
کارم که تمام شد، طشت را برداشتم. اولین قدم را که بلندکردم تابه طرف خانه بروم، یک دفعه صدای سوت گلوله توپی ☄را شنیدم. نوع صدا نشان می داد توپ 230 است. به نظر خیلی نزدیک بود. هرلحظه صدا واضح تربه گوش می رسید. ده متری با عبدالله👶 فاصله داشتم. سعی کردم هرچه سریع تر خودم را به او برسانم. هنوز قدم از قدم برنداشته بودم که درعرض چند ثانیه همه چیز زیر و رو شد. 😱 فقط می دیدم پاره آجر و سنگ و ترکش و خاک است که به هرطرف پرتاب می شود. یک دفعه همه جا پراز گردو غبارو خاک شد. 😮💨جیغ کشیدم و فریاد زدم یا امام زمان بچه ام. به طرف عبدالله دویدم. همین طور سنگ و خاک بود که براثر تخریب خانه به طرفم می آمد. رسیدم بالای سرعبدالله همه جارا غبارگرفته بود. توی سرخودم زدم وبا خودم گفتم: همه چیز تمام شد.😔 عبدالله تکه تکه شده. همانجا زانو زدم. جرات نداشتم چشم 👁 بازکنم ببینم چه اتفاقی افتاده. بالاخره دست بردم طرف رختخواب عبدالله. ترکش هابه تور پشه بندگیر کرده بودند. سنگ های بزرگی که تکه های سیمان به آن ها چسبیده بود، اطراف تور افتاده بودند. انگار دریک لحظه یک کامیون سنگ و خاک درآن اطراف ریخته بودند. عبدالله را بلندکردم. خوب نگاهش کردم. منتظر بودم او را....
📚برگرفته از کتاب دا
#ادامه_دارد....
#داستان_شب
#شبتون_مهدوی 🌸
🌱______🥀
@shahid_aviiny
سلام امام زمانم✋🌸
دلم براے ورود تو لحظه شمارے میکند و حنجرهام تو را فریاد میزند، تو که تجلی عشقی.
قنوتم را طولانی میکنم تا تو نیمه شبی براے آن دعا کنی. کوچههاے غریب بیکسی را آب و جارو میکنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی.
نمیدانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوے فاصلهها میبرد و صبح آدینه چه صفایی دارد، که صبح آسمانش پراز «ندبه» است.
مولایم...! بیتو دفتر دلمان پر است از مشقهاے انتظار و من با دلم میخواهم آن روز که میآیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم.
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#صلوات 🍀
🌱______🥀
@shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀هر روزمون رو با یاد یک شهید متبرک کنیم..
✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦
🔷️من کارنامه قبولی ام را با امضا خون گرفتم..
🔶️شهید علیرضا توسلی
..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊
#رفیق_شهیدم
#شهید
#شادی_روح_شهدا_صلوات🍀
🌱______🥀
@shahid_aviiny