آغاز اردوهای راهیان نور از ۱۵ اسفند 🔹دبیر ستاد مرکزی راهیان‌نور: اردوهای راهیان‌نور از ۱۵ اسفند آغاز می‌شود و تا ۱۵ فروردین نیز ادامه دارد. مجموعه راهیان‌نور را مکلف کردیم تنها افرادی در مناطق عملیاتی حضور یابند که واکسن‌زده باشند. #خبرگزاری_فارس #خبر_خوب👌 🆔@shahid_aviiny

آزادسازى ٣ هکتار از اراضی ساحلی در بندرلنگه رئیس کل دادگستری استان هرمزگان: 🔹٣٠ هزار متر مربع از اراضی ساحلی در شهرستان بندرلنگه آزاد شد. 🔹زمین‌های آزاد شده در حریم ۶۰ متری دريا و در مالكيت دستگاه‌هاى دولتى بود. #دولت_انقلابی #خبرگزاری_تسنیم 🆔@shahid_aviiny

🎥 تظاهرات ضدآمریکایی در کابل 🔹شماری از مردم افغانستان در کابل به تصمیم بایدن برای بلوکه‌کردن دارایی‌های این کشور اعتراض کرده و با سردادن شعار «مرگ بر آمریکا»، گفتند واشنگتن باید غرامت قتل هزاران نفر و تخریب افغانستان را بدهد. #خبرگزاری_فارس #روشنگری 👌 🆔@shahid_aviiny

#پارت_هجدهم🦋🌸 بعدها خودش برایمان گفت علت اصلی آن جراحت ها ضربه کابل هایی بود که ماموران استخبارات به پاهایش زده بودند دایی 👨مستاجر و عیال وار👪 بود مادر زنش👵 هم با آنها زندگی می کرد به خاطر همین بابا از همان روز به فکر افتاد جایی را برای سکونت ما پیدا کند و گشت و بالاخره بعد از چند روز یک اتاق تو کوی شاه آباد گرفت🙂🙂 و به این ترتیب ما به خانه🏡 خودمان رفتیم و مدتی بعد بابا هم به دنبال کار بود و به خاطر شرایط سخت زندان و شکنجه های جسمی و روحی، حال خوبی نداشت😕😔😟 دا خیلی مراعاتش را می‌کرد 😓😥سعی می کردند ما را آرام نگه دارند🤫🤫🤭🤭 تا سر و صدا و شیطنت های ما اذیتش نکند. وقتی از سرکار می‌آمد و می‌خوابید😴😴 می‌رفتم سراغش، دست و پایش را ماساژ میدادم و می‌خواستم خستگی روزانه را از تنش بیرون بکشم. او هم زیر لب دعایم میکرد 🤲🙏 و از خدا برایم عاقبت به خیری می‌خواستند این حالت بحران روحی بابا زیاد طول نکشید ولی چیز دیگری او را اذیت می‌ کرد. او روز ها دنبال کار می رفت و شبها با دست خالی برمی‌گشت چون سابقه فعالیت سیاسی داشت در ادارات دولتی کاری به او نمی‌دادند 😣😖😔سیر کردن شکم بچه ها و پرداخت کرایه خانه همه به او فشار می آورد و خیلی به بابا سخت می گذشت😭😭😭 حتی بعضی از دور و بری ها فکر می کردند بابا آدم کاری نیست😥 و تن به کار نمی دهد وقتی این را فهمیدم خیلی دلم برای غریبی بابا سوخت😓😢 دلم میخواهد به همه بگویم این فکرها درباره بابا اشتباه است اما کاری از دستم بر نمیومد فقط سر نمازهایم از خدا می خواستم کاری بکند بابا وقتی از پیدا کردن کاری که توانایی و استحقاقش را داشت نا امید شد😞😔 به ناچار یک گاری دستی اجاره کرد و توی بازار به باربری مشغول شد. 📚برگرفته از کتاب دا #ادامه_دارد... #داستان_شب 🌸@shahid_aviiny

صفحه ۴۷۱ #کلام_نور ❤️ 🌸@shahid_aviiny

#تیزر_دوره 🍃🌹مژده به علاقمندان دوره کلیپ سازی 🎥🎞دوره آموزشی ساخت کلیپ ✨با مزایای ☺️👇 ✅دوره با پشتیبانی عملی همراه است. ✅دوره با اعطای گواهی همراه است. ✅دوره در روبیکا برگزار میشود. ✅هدف دوره ، ارتقای محتواسازان بوده و حداقل ِ هزینه جهت ثبت نام لحاظ شده است. 💯نرم افزار موبایلی اصلی : 👈🏻 کاین مستر 👉🏻 هزینه دوره : ۷۰هزار تومان 📌با تخفیف ۵۰ درصد ویژه فعالین طرح ثامن (فقط ۳۵ هزار تومان) جهت اطلاعات بیشتر و ثبت نام در دوره به ادمین پشتیبان پیام دهید: @Admin_Kaligraphi 🔴مهلت ثبت نام فقط تا ۱۴۰۰/۱۲/۵🔴 #دوره_آموزشی_کلیپ_سازی #ویژه_خواهران 🆔@shahid_aviiny

🌸🍃﷽🍃🌸 #در_محضر_قرآن ✍ افشاگری حقایق 💯نجات ما در بازگوکردن #حقایق است! ✅ امام كاظم(ع) فرمودند: 💢قُلِ الْحَقَّ وَ اِنْ كانَ فيهِ هَلاكُكَ فَاِنَّ فيهِ نَجاتَكَ... اِتَّقِ اللّه َ وَ دَعِ الْباطِلَوَ اِنْ كانَ فيهِ نَجاتُكَ فَاِنَّ فيهِ هَلاكَكَ؛ 👈 #حق را بگو، اگر چه نابودى تو در آن باشد، زيرا كه(در حقیقت) #نجات تو در آن است💯 #تقواى الهی پيشه كن و #باطل را فروگذار هر چند (به ظاهر) نجات تو در آن باشد، زيرا كه (در حقیقت) #نابودى تو درآن است❗️ 📚تحف‌العقول، ص ۴۰۸ #قرار_عاشقی 🥀 🥀@shahid_aviiny🥀

رئیسی: اجازه نمی‌دهیم عده‌ای معیشت مردم را دچار مشکل کنند 🔹همه وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های اجرایی و نظارتی موظف هستند، اخبار مطرح‌شده در حوزه فعالیت خود را با دقت رصد و پیگیری کرده و در صورت صحت بلافاصله برای رفع مشکل اقدام کنند. 🔹نباید اجازه داد عده‌ای با سوداگری و انتشار اخبار کذب و دروغ، زندگی و معیشت مردم را دچار مشکل کرده و تلاش‌های انجام شده را زیر سوال ببرند. #خبرگزاری_فارس #روشنگری 👌 🆔@shahid_aviiny

🇮🇷 📽 #موشن_گرافیک| عصرجدید 🍃🌹🍃 👌 به مناسبت ایّام سالگرد انتشار بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران #روشنگری 👌 #معیار 🆔@shahid_aviiny

📹 پلیس هند عکس سردار سلیمانی را در یکی از خانه‌های کشمیر می‌سوزاند، مردم کاری می‌کنند که پلیس با دست خودش در شهر عکس سردار دل‌ها را بچسباند. ✅بصیرت #ایران_قوی 👌 #سردار_دلها 🥀 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @shahid_aviiny

#پارت_نوزدهم🦋🌸 و در کنارش کارهای لوله‌کشی و بنایی و جوشکاری مردم را انجام می‌داد. چند ماه بعد بابا🧔 سید علی👨 و سید محسن👱‍♂ را برداشت و برای دیدن اقوام👨‍👩‍👧👪👨‍👩‍👧‍👦 و گرفتن شناسنامه به ایلام رفت. از قضای روزگار همان روزها پادگان ایلام را منفجر💥⚡️💥 کردند و فرمانده پادگان کشته شد🙁 این بار ساواک بابا🧔 را به عنوان مظنون حادثه دستگیر کرد😣😔☹️ و به زندان انداخت اما از این جریان بی خبر بودیم مدتی گذشت و دیدیم از آنها خبری نشد. از تاخیر شان نگران شده بودیم از یک طرف وقتی با اقوام مان در ایران تماس📞 می‌گرفتیم پیغام می‌دادند از اینجا رفته اند👣👣 از طرف دیگر به خرمشهر هم نیامده بودند😨😰 این بلاتکلیفی خیلی آزار دهنده بود 😓😤نمی دانستیم چه کنیم 🤷‍♂🤷‍♀بی خبری از بابا 🧔و بچه ها 👨👱‍♂و دوری از پاپا و می می زندگی را بر ما سخت کرده بود🤧 غروب که میشد واقعا دلتنگ شدیم😥😥 صدای اذان🗣 تاثیر عجیبی روی مان داشت😔 آن وقت بود که عبای دا را روی سرمان می انداختیم و گریه می کردیم 😭😭😭برای هم می گفتیم که پاپا چه کار کرد، می می چه کار کرد و یا دایی سلیم و خاله سمیه را به یاد می آوردیم و یواش‌یواش اشک😢😥 می ریختیم دا هم گوشه می نشست و با ما گریه 😭😭می کرد از صدای ما همسایه ها می آمدند و دلداری مان می دادند و گاهی به دا نهیب می زدند که تو مادر👩 این بچه هایی، این چه کاری است؟؟؟ به جای آرام کردن بچه های معصوم، خودت هم نشسته ای و گریه😭😭 میکنی؟؟ بعد هم سعی می کردند ما را دلداری بدهند😔😔 اما فایده ای نداشت😕😕 این برنامه هر شب مان بود. دایی حسینی هم مرتب به ما سر میزد.رفتار و کردار دایی خیلی شبیه پاپا بود. ما خیلی او را دوست داشتیم❤️ همیشه به جان او قسم میخوردیم. 📚برگرفته از کتاب دا #ادامه_داردـ... #داستان_شب 🌸@shahid_aviiny

صفحه ۴۷۲ #کلام_نور ❤️ 🆔@shahid_aviiny

🔰🌿°| شهیدی که #حضرت_زینب{س} او را به مدافعی حرم انتخاب کرد روحانی شهید مدافع حرم مجید سلیمانیان که روز قبل تماس اعزام به سوریه در خواب دید که حضرت زینب (س) او را به مدافعی حرم انتخاب کرده است. مدافع‌حریم‌عقیلھ‌بنۍ‌هاشم‌حضرت‌زینب‌‌🕌 #شھیدمجیدسلیمانیان •°🕊🌹🍃 #یادشھداباذڪرصلوات✨ #قرار_عاشقی 🥀 🖤@shahid_aviiny🖤

🎥 رهبر معظم انقلاب: به جوانان توصیه می‌کنم فرصت ماه رجب را مغتنم بشمارند 🔹جوان‌ها به تقویت بنیه معنوی نیاز دارند. ارتباط با خدا به کشور و زندگی شما برکت می‌دهد. #خبرگزاری_فارس #ماه_رجب🍃 🆔@shahid_aviiny

🇮🇷 🖼 #اینفوگرافیک | محور بیانات مقام معظم رهبری در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی 🍃🌹🍃 #روشنگری 👌 #معیار 🆔 @shahid_aviiny

دلال‌هایی که قیمت گوشت را بالا می‌برند 🔹تلاش وزارت جهاد کشاورزی برای عرضه مستقیم گوشت #خبرگزاری_تسنیم #دولت_انقلابی👌 🆔@shahid_aviiny

#پارت_بیستم🦋🌸 اگر کسی می‌گفت به جان دایی حسینی، دیگر در درستی حرف شک نمی‌کردیم❌ دایی وضع مالی💸💸 خوبی داشت زمانی که عراق بودیم هم مترجم سفارت ایران و هم ناظم مدرسه ایرانی های مقیم عراق بود. در خرمشهر هم در شرکت روغن نباتی کار می کرد همیشه با دست پر به خانه ما 🏠می آمد بعضی وقت ها هم به دا پول💶💷 می‌داد تا به اصطلاح کمک خرجمان باشد. آن وقت ها صادرات خرما از خرمشهر زیاد بود. انباردارها خرما های چیده شده را برای پاک کردن به خانه مردم 🏘🏘می دادند و روز دیگر جمع می کردند و آنها را توی کارخانه می شستند💦💧 بعد لایش مغز گردو می‌گذاشتند یا رویش کنجد و شیره خرما می‌ریختند😍😋 و به کشورهای عربی و اروپایی صادر می کردند. دا از این صندوق های خرما می گرفت ما را هم می نشاند و توی سینی برایمان خرما می ریخت تا کمکش کنیم. برای اینکه حوصله مان سر نرود مرتب برایمان شعر می خواند. ما خرما ها را چاک می‌دادیم هسته و کلاهکش را جدا می کردیم و توی جعبه می ریختیم دستمزد هر جعبه سی کیلو خرما، یک تومان بود که بعدا سیزده ریال شد. تابستان ☀️و زمستان ❄️کارمان همین بود توی زمستان خرماها سفت میشد و چاقو به سختی در آن فرو می رفت😕🙁 دا برای راحتی کار، سینی را روی منقلی که برای گرم کردن🔥 اتاق روشن می کرد می گذاشت تا خرماها نرم شود. مدتی که بابا توی ایلام زندانی بود برای اینکه محتاج کسی نباشیم خرج زندگیمان را از این راه تأمین می کردیم همسایه ای داشتیم به نام عبدالحسین حربی. او مرد بسیار خوبی بود💚 و هوای ما را داشت💙 احترام زیادی هم به سادات می گذاشت🧡 گاهی زنش میوه🍎🍇🍒🍐 و یا چیزهای دیگر برای ما می‌آورد اما دا قبول نمی‌کرد و با آن غرور خاص خودش می‌گفت ما چیزی لازم نداریم. دا زنی تودار بود. تلاش می کرد بار زندگی اش را خودش به دوش بکشد اهل درد و دل کردن با کسی نبود❌ خیلی وقت ها دیده بودم موقع جارو زدن و یا پاک کردن قاب عکس ها 🖼گریه😥😢😥 می کند. همیشه سعی داشتم به شکلی خودم را در تنهایی های او شریک کنم اما کاری از دستم بر نمی آمد😔😔 بالاخره بعد از چهار ماه بابا با بچه‌ها آمدند 😍😍در حالی که قیافه هایشان به شدت رنگ پریده😰 و تکیده😢 شده بود. آن موقع سیدعلی هشت سال و سیدمحسن هفت سال داشتند. محیط کثیف🤢 و غذای بد🤮 زندان باعث شده بود سیدمحسن اسهال و استفراغ شدیدی بگیرد و به خاطر عدم رسیدگی به اسهال خونی دچار شود با وجود اصرار بابا ماموران زندان حاضر به آوردن پزشکی نشده 😓😥 و گفته بودند طوریش نیست تازه اگر بمیرد، بهتر. یک جوجه خرابکار کمتر می شود. 😭 اصرار آنها این بود که بابا به انفجار 💥💥پادگان اقرار کند اما جواب می داده اگر من میخواستم پادگان را منفجر کنم که با این دوتا بچه👦🧒 پا نمیشدم بیایم اینجا. ولی مأموران زیر بار نمی رفته اند. 😡 خلاصه تا تحقیق کنند و بی گناهی بابا ثابت شود زمان زیادی گذشت⏳⏳ بابا بعد از آزادی خانه دربست دو اتاقی در کوی شاه آباد اجاره کرد اتاق آجری آن را برای پذیرایی در نظر گرفتیم. و از اتاق گلی هم به عنوان آشپزخانه و نشیمن استفاده می کردیم. این خانه آب نداشت ولی برق داشت بعد از در اصلی خانه، از حیاط کوچک راهرو مانندی به حیاط بزرگتری که اتاق ها در آن بود وارد می شدیم توی حیاط کوچک پلکان بود که به پشت بام راه داشت شب های تابستان برای فرار از گرما و در امان ماندن از نیش پشه ها آنجا می خوابیدیم بابا همیشه توصیه میکرد چون پشت بام حفاظ ندارد خیلی مواظب باشیم ما تقریباً سه سال تو این خانه بودیم. کم کم به زندگی در خرمشهر عادت می کردیم و امیدوار بودیم پاپا و بقیه هم پیش ما بیایند. 📚 برگرفته از کتاب دا #ادامه_دارد... #داستان_شب 🌸@shahid_aviiny