﷽
#خاطࢪه💚
وسط خیابان بودم که با من تماس گرفت.
با حالتی ناراحت و گرفته خبر تصادف یکی از دوستانش را داد.
حتی عکسش را فرستاد و تأکیید داشت به طور ویژه دعایش کنم و ختم صلوات بگیرم.
خیلی به منزل آن دوستش می رفت و چون شکستگی هایش زیاد بود،
کمکش می کرد جابهجا شود و کارهایش را انجام میداد.
#ابووصال
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#روزشمارشهادت
[۸روزماندهتاشهادت🌹🍃]
🆔@shahid_dehghan
بسم الله الرحمن الرحیم🌿
قطره قطره یادت داره میباره
از گوشه کنار شهر؛پائیزفصل تو شده!
آبان ماه تو، ابرا خودشونو میرسونن
به روضهی قتلگاه تو...❣بعد از تو
خزان فصل وصال محبوب شده🥀
غروبا غم رو فراموش کردن برگای زرد
آواز امید میخونن؛شهر پر شده از مشق
عشقِ تو تا یک قبیله سرباز، صف ببندن
کنار مزارت در جوابِ هَل مِن الناصرِ مهدی
فاطمه...💚
#مشقعشق♥️
#وصالنویس✍🏻
#واگویهایباشهیددهقان✨
•|🌸 @shahid_dehghan
35.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زندگیشهدایی
شهید مدافع حرم شهید احمد اعطایی
یکی از شهدای اربعه و از همرزمان شهید
محمدرضا دهقان امیری🌹
🌱 تاریخ آغاز :۱۳۶۴/۰۶/۰۷
🌹 تاریخ آغازی بی پایان :۱۳۹۴/۰۸/۲۱
محل تولد🌚: محله فلاح تهران
محل شهادت🌝 : سوریه _حلب
🥀 نحوه شهادت:
در درگیری نزدیک با تکفیریها واصابت توپ ۲۳🔥
✨مزار شهید:
بهشت زهرای تهران،قطعه 26 ردیف 79 شماره 17
📜بخشی از وصیت نامه شهید بزرگوار:
از شما میخواهم به جان امام زمانمان مهدی
موعـود (عجل الله تعالی علیه) پشت ولایت را
خالی نکنید.گوش به امر رهبرانقلاب و دنبالهرو
ایشان،هرچه امر میکنند بیچون و چرا بپذیرید،
که والله سعادتتان در همین است.امام عزیزمان
فرمودند: پشـتیبان ولایتفقیه باشید تا به مملکت
شما آسیبی نرسد...این را بدانید اگر می خواهید
چشمتان جمال مبارک امام زمان (عجل الله تعالی
فرجه) را ملاقات کند، اگر می خواهید لبیک یا
حسینتان معنا دار باشد، اگر میخواهید اعمالتان قبول باشد و فردای قیامت مقابل بی بی دو عالم حضرت زهرا (سلام الله علیها) سرتان افراشته باشد.
از هم سبقت بگیرید در ترک معصیت و گناه و در انجام فرایض الهی و واجبات. اگر کسی میـانتان با علت یا بدون علـت تفرقه انداخت آگاهـانه یا نا آگاهانه صحبتهایـی کرد که باعـث دوری شما از هم میشود، با تدبیر و تفکر به جا دفع شر کنید. برایم هیئت و روضه اهل بیت علیهما سلام زیاد برگزار کنید.
حلالم کنید. محتاج دعای خیر شمایم.
برادر کوچکتان – احمد اعطایی
•۰|🌸 @shahid_dehghan
AUD-20211104-WA0036.m4a
15.34M
²⁹| #ویژه_برنامهی_معبرے_بہ_آسمان
●━━━━━━─────── ⇆ㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ↻
•۰
۲۰ سال و ۳ روزش بود که شهید شد..
شهید مدافع حرم...اینقدر تو خونه
دوسش داشتن از همون بچگی..🌱
تک پسر بود..نذر و نیاز کرده بودن
سیدمصطفی به دنیا اومده بود...🙃
•۰
#با_لینک_فورواد_کنید👇🏻
🎧•| @shahid_dehghan
✍شهید حاج قاسم سلیمانی:
🌸اولین پایه رسیدن به مقام شهيد #هجرت است؛ هجرت از خود، هجرت از مکان خود، هجرت از دلبستگیهای خود، هجرت از زیباییهای خود
🌿مرتبه دوم، مرتبه #جهاد است؛ جهاد في سبيل الله
🌸مرتبه سوم #ایستادگی و پایداری است در این راه...
#مرد_میدان ✨
#مکتب_سلیمانی🌱
•|🥀 @shahid_dehghan
•[﷽]•
#روایت
#سرِ_سربلند🌹
#قسمت_ششم
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
مقداد خبر داشت که احمد اعطایی، سید مصطفی و مسعود عسکری شهید شدند. اما جرئت نمیکرد درباره نفر چهارم سوال کند. به دلش افتاده بود که نفر چهارم تویی، اما هزار نذر و نیاز کرد که آن نفر تو نباشی. بعد از تو چطور باید با مهدیه روبرو میشد؟ آن شب تاریک و سیاه هزار سال طول کشید.
بالاخره آن صبحی که از آن میترسید رسید. فرمانده یگان تازه از تهران رسیده بود. با همه روبوسی کرد. به مقداد که رسید چشمانش پر از اشک شد و مقداد را محکم بغل کرد. دیگر جای شک نبود. زانوهای مقداد شل شدند. فهمید آن یک نفر تو بودی.
اما دیگر نبودی تا مقداد با تو خداحافظی کند. حدود هفت عصر به آرزویت رسیده بودی و دیشب به سمت تهران حرکت کرده و دو نیمه شب توی معراج شهدا بودی. به همین سرعت. آرزو کرده بودی بی سر برگردی. چقدر خوب که آرزو نکرده بودی اصلا بر نگردی. وگرنه الان غم چشم به راهیات هم به غم نبودت اضافه میشد. چه خوب که اقتدا کردی به سید الشهدا تا اربا اربا و بی سر برگردی. چه خوب که به مادرسادات اقتدا نکردی.
8روزتاوصال
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#ادامه_دارد
#به_وقت_وصال
#یک_روز_بعد_از_حیرانی 📚
🆔•| @shahid_dehghan |•
⸢بسمـرَبــالعشقــ♥️⸥
امامخامنهای:
منطق شهید و شهادت، یعنی سوختن و
روشن کردن، حل شدن و جذب شدن در
جامعه برای احیای جامعه. دمیدن روح به
اندام مرده ارزشهای انسانی؛حماسهآفرینی
و دورنگری.
⦅شھیدمحمدرضادهقانامیرے⦆
❜ شهادت، بالنمیخواد، حالمیخواد... ❛
🗒️ جمعه ۸/۱۴
🆔 • @Shahid_dehghan
﷽
#خاطࢪه💚
در رفاقت با بچه های شهرستانی دانشگاه شهید مطهری کم نمی گذاشت.
با آن که رفقای تهرانی زیادی داشت، اما برایش فرقی نمی کرد.
با مرام بودن و با معرفت بودن را برای همه یکسان می دانست
و علاقه اش به دوستان شهرستانی زیاد بود.
#ابووصال
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#روزشمارشهادت
[۷روزماندهتاشهادت🌹🍃]
🆔@shahid_dehghan
✍🏻من کجا هستم⁉️
صبح جمعه با گلایه از خودم میپرسم، چرا درد
آمدنت بغض نمیشود و تا شب،راه گلویم را سد
کند و نفسم را تنگ ؟! 💔چرا درد آمدنت مرا
چنان مضطر نکرده است شبیه به داشتن یک
بیماری لاعلاج و اضطرار یافتن یک طبیب😭♥️
این درد در من کجاست که بخواهم صبحها ندبه
کنم از پی آمدن درمان ...چقدر عادی شده است
نبودنی که از شدت جای خالی ات ،صدایمان در
این دنیا میپیچد و به خودمان برمیگردد...وقتی
ڪه میگویم ڪجایۍ انعکاس صداے خودم را
میشنوم که، کجایی؟!😔
من کجا هستم⁉️
تو که همیشه هستی ای هست ترین موجود
خلقت درمیان سینهی من هستی و من در
بیرون دنبال تو میگردم ...
درست است، من دردِ خودم را ندارم ...💔
تا دردمندِ خودِ ولاییام که بدون تو دارد تباه
میشود را نداشته باشم، راهی به سوی بیقراری
جمعه های نیامدنت ندارم ...
باید بفهمم یک خودی در من هست که عجیب
انتظار عشق مجسم را میکشد و من او را به
مسکن های موقت خفه اش کردم که مبادا ناله
کند ..
نفهمیدم تا ندبه و ناله نکنم، هیچ چیز درست
نمیشود ...😭
هل یندب النادبون و یضج الضاجون ؟!😭
این الحسن و این الحسین؟ این ابناء الحسین؟!
#مشقعشق♥️
#وصالنویس🌿
#دلنوشتہمھدوۍ✍🏻
•|🌸 @shahid_dehghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍⸤#حسینِ_زمان⸣
🍃اٜٜین همه لاٜٜف زنٜٜ مدعیٜٜ اهل ظٜٜهوࢪ
🍃پسٜٜ چࢪا یارٜٜ نیامد کهٜٜ نثاࢪش بٜٜاشیم
🍃سالٜٜ ها منتظٜٜࢪ سیصد وٜٜ اندی یاࢪ اٜٜست
🥀آنقٜٜدر مࢪد نٜٜبودیم کٜٜه یارشٜٜ باشیمٜٜ
#ایتنھانیازمالسݪام✋🏽✨
📲| @SHAHID_DEHGHAN
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قائمانه
بنویسید ؏زیز دݪ زھــــࢪا
مهدۍ ست○°
چاࢪھ ڪار همہ مࢪدم دنێا
مہدے ست♡•
○●♡|@shahid_dehghan
•[﷽]•
#روایت
#سرِ_سربلند🌹
#قسمت_آخر
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
مقداد دو روز بعد تو رسید اما حس شرم مانع از این بود که به خانه برگردد. مانده بود توی آموزشگاه، اما بالاخره این دیدار باید اتفاق میافتاد. تا روز قیامت که نمیتوانست از چشم خانواده پنهان بماند. به هر سختیای بود خودش را به خانه رساند. همان اول هم با مامان فاطمه رودررو شد. شاید همه بگویند از شانس بدش مامان فاطمه توی حیاط بود. اما به نظر من شانش خوب بوده. یک مرتبه با آن چیزی که از آن میترسید روبرو شد و بخشی از بار سنگین شانههایش را زمین گذاشته.
مامان فاطمه تا چشمش به مقداد افتاده نشسته روی زمین و زار زده: پس محمد کو؟ مگه باهم نرفتید؟ الان محمدم کو؟ چرا تنها اومدی؟
خانه پر از جمعیت بود. بابا علی مقداد را در آغوش گرفت. شاید مقداد عطر تورا همراه خودش داشت. چه بزرگ و بزرگوار است این مرد. چقدر مهربان و دل رحم. مقداد همه ماجرا را برایش تعریف کرد قرص و محکمگفته بود: اصلا شرمنده نباش...
انگار روی آتش شرم مقداد آب خنک ریخته باشند. حال پدر را که دید آرام تر شد. چقدر سخت است پدر بودن. باید کوه صبر باشی و رنج همه خانواده را به دوش بکشی.
میدانی مهدیه با مقداد چه کرد؟ خودم که گمان میکردم سر مقداد جیغ کشیده و با مشت به سینهاش کوبید و فریاد زده که چرا تو همراه مقداد نیستی. یا اینکه از همسرش رو برگردانده و غمگین و دلشکسته فقط گریه کرده و اشک ریخته. اما هیچ کدام از اینها نبود. مقداد را در آغوش گرفته و گفته بود: سرت رو بالا بگیر هیچ وقت به خاطر محمد شرمنده نباش. محمد خودش راهش رو انتخاب کرده بود.
چه شیرزنی بود خواهرت...
7روزتاوصال
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#ادامه_دارد
#به_وقت_وصال
#یک_روز_بعد_از_حیرانی📚
🆔•| @shahid_dehghan |•