▪️| #هو_الحی
یادته گفتی داری میری بهشت؟
اونموقع حرفت رو جدی نگرفتم...
اما چه زود رفتی...
چه زود تنهامون گذاشتی...
بال هایم هوس با تو پریدن دارد...
خدا پشت و پناهت باشه داداش...
#دلتنگی امان نداد و باز بغض شکست...
صف بهشتیان طولانیه...
اما
نوبت به نوبت خوش آن روزی که نوبت به من برسه و ببینمت...
▪️ @shahid_dehghan ▪️
🍃🌹| #خاطره
اوایل شیطنت های دبیرستانش من رو از رفاقت باهاش میترسوند..
من اونموقع نسبت بهش خیلی آروم تر بودم...
و فکر میکردم اینکه بخوام صمیمیتم رو باهاش علنی کنم من رو از چشم مدیر و معاون و مشاور مدرسه میندازه..
واسه همین بیشتر ارتباطمون بیرون مدرسه بود چه دورانی بود!!
وقتایی که بیرون مدرسه با هم گشت و گذار داشتیم شبها تا اخر وقت به هم پیامک میدادیم ولی تو مدرسه انگار نه انگار که رفیقیم..
ولی بعد از مدتی وقتی مرام و معرفت و پاک بودنش رو درک کردم خیلی قضیه فرق کرد..
دیگه اواخر دوران دبیرستان بود و با خودم میگفتم آیا ارتباطمون بعد از فارق التحصیلی هم ادامه داره؟؟
تا اینکه وقتی فهمیدیم با هم دانشگاهی و هم رشته ای هستیم جور دیگه واسه رفاقتمون برنامه ریختیم..
عید غدیر 92 بود که عهد بستیم هرجا هستیم با هم باشیم...
(بماند که یکبار عهد شکنی کرد و رفت و ... دیگه برنگشت..)
روز ثبت نام دانشگاه محمد خیلی ذوق داشت..
یادم نمیره اون روزی رو که 8 صبح قرار داشتیم و من تا 10 خواب بودم.. محمد کارهای ثبت نام اولیه ش رو انجام داده بود و تا ساعت 11نشسته بود سر قرار دم مترو بهارستان منتظر من..
بدون اینکه حتی بهم زنگ بزنه😐
وقتی دیدمش اول فکر کردم تازه اومده نگو به خاطر من فقط منتظر مونده..
من رو برد کافی نت برای ثبت نام اینترنتی..
شناسنامه و مدارکم رو گرفت خودش شروع کرد به تکمیل مراحل ثبت نام...
شاید نشنیده باشید که محمد حافظه خیلی خوبی داشت و بعد از اون جریان واسه همیشه شماره شناسنامه و کد پستی تلفن منزل و حتی کد سریال شناسنامه من رو حفظ بود...
حتی از اون سال تمام انتخاب واحد های من رو محمد اول وقت برام انجام میداد که با هم تو یک کلاس باشیم😄
ترمای بعد از رفتنت خیلی دیر انتخاب واحد کردم...
و خیلی کلاس ها رو غیبت خوردم...
و خیلی روز ها رو بدون تو....
♦️نقل شده از #دوست_شهید
#دلتنگی
#شهید_محمدرضا_دهقان
#التماس_دعا
🏴| @shahid_dehghan
. #دلتنگی
.
نِوشته بود:
هَمه یِ دُنیارو دارَن میکروب زُدایی و ضدِ عُفونی میکُنن،
هَمه جا دارِه تَمیز میشِه..
اِنگار قَرارِه مِهمونِ ویژِه ایی بیاد :)
#اللهمعجللولیکالفرج
@shahid_dehghan
📝🍃| #روایت...
یک دوست هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف میکرد:
با #محمدرضا در گلزار شهدا بهشت زهرا(س) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم.
بعد سر خاک بقیه #شهدا رفتیم و هر #شهیدی را که میشناخت سر خاکش میایستاد و حدود یک ربع راجع به #شهید صحبت میکرد، جوری حرف میزد و خاطره تعریف میکرد که انگار سال ها با آن #شهید رفیق بوده است.
گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم.
سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبتهایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری میکرد که:
«ای که بر تربت من میگذری، روضه بخوان / نام زینب(س) شنوم زیر لحد گریه کنم»
گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم.
وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت....
بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمیکنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و #محمدرضا بود.
#دوست_شهید🌷
#دلتنگی💔
#روضه_بخوان✨
#التماس_دعا
🌸|• @shahid_dehghan
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#شهیدانه 🕊
یک دوست هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف میکرد:
با #محمدرضا در گلزار شهدا بهشت زهرا(س) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم.
بعد سر خاک بقیه #شهدا رفتیم و هر #شهیدی را که میشناخت سر خاکش میایستاد و حدود یک ربع راجع به #شهید صحبت میکرد، جوری حرف میزد و خاطره تعریف میکرد که انگار سال ها با آن #شهید رفیق بوده است.
گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم.
سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبتهایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری میکرد که:
«ای که بر تربت من میگذری، روضه بخوان /
نام زینب(س) شنوم زیر لحد گریه کنم»
گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم.
وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت....
بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمیکنم. خداحافظی کردیم
و اینآخرینخداحافظی
منو #محمدرضا بود.
#نقل_از_دوست_شهید
#دلتنگی
#روضه_بخوان
#التماس_دعا
#ابـــووصــال ✨
🌹 @shahid_dehghan
بسم الرب الشهدا و الصدیقین
🍃🌹| #خاطره
اوایل شیطنت های دبیرستانش من رو از رفاقت باهاش میترسوند..
من اونموقع نسبت بهش خیلی آروم تر بودم... و فکر میکردم اینکه بخوام صمیمیتم رو باهاش علنی کنم من رو از چشم مدیر و معاون و مشاور مدرسه میندازه.. واسه همین بیشتر ارتباطمون بیرون مدرسه بود چه دورانی بود!! وقتایی که بیرون مدرسه با هم گشت و گذار داشتیم شبها تا اخر وقت به هم پیامک میدادیم ولی تو مدرسه انگار نه انگار که رفیقیم.. ولی بعد از مدتی وقتی مرام و معرفت و پاک بودنش رو درک کردم خیلی قضیه فرق کرد..
دیگه اواخر دوران دبیرستان بود و با خودم میگفتم آیا ارتباطمون بعد از فارق التحصیلی هم ادامه داره؟؟ تا اینکه وقتی فهمیدیم با هم دانشگاهی و هم رشته ای هستیم جور دیگه واسه رفاقتمون برنامه ریختیم.. عید غدیر 92 بود که عهد بستیم هرجا هستیم با هم باشیم...
(بماند که یکبار عهد شکنی کرد و رفت و ... دیگه برنگشت..) روز ثبت نام دانشگاه محمد خیلی ذوق داشت.. یادم نمیره اون روزی رو که 8 صبح قرار داشتیم و من تا 10 خواب بودم.. محمد کارهای ثبت نام اولیه ش رو انجام داده بود و تا ساعت 11نشسته بود سر قرار دم مترو بهارستان منتظر من.. بدون اینکه حتی بهم زنگ بزنه😐
وقتی دیدمش اول فکر کردم تازه اومده نگو به خاطر من فقط منتظر مونده..
من رو برد کافی نت برای ثبت نام اینترنتی.. شناسنامه و مدارکم رو گرفت خودش شروع کرد به تکمیل مراحل ثبت نام... شاید نشنیده باشید که محمد حافظه خیلی خوبی داشت و بعد از اون جریان واسه همیشه شماره شناسنامه و کد پستی تلفن منزل و حتی کد سریال شناسنامه من رو حفظ بود...
حتی از اون سال تمام انتخاب واحد های من رو محمد اول وقت برام انجام میداد که با هم تو یک کلاس باشیم😄
ترمای بعد از رفتنت خیلی دیر انتخاب واحد کردم...
و خیلی کلاس ها رو غیبت خوردم...
و خیلی روز ها رو بدون تو....
♦️نقل شده از #دوست_شهید
#دلتنگی
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#التماس_دعا
|• @shahid_dehghan
#دلتنگی💔
بدجور دارد میشود!
دلتنگی را که بگذاری کنار...
این روزها...
دلم یک آغوش میخواهد...
برای هایهای گریستن!
برای شانهای که سر روی آن بگذاری...
و داد بزنی...
آنقدر که سینهات به خِسخِس بیفتد!
نَفَس کم بیاوری و...
آبِ گلویت خشک بشود!
آنوقت...
یک نفر بیاید و...
شانههایت را بگیرد و...
قربانصدقهات برود!
بدجور دارد میشود!
بخدا که تاریخ...
این روزها را بهخود ندیده است!
حتی صفحههای تاریخ را
که نگاه کنی...
میبینی پیامبر عاشورا...
زینبکبری(سلاماللهعلیها)
هم لبهایش را به رگهای بریده
گذاشته و...
هایهای گریسته!
عیبی ندارد...
بازهم خدارا شکر!
بخدا که دوام نمیآوردیم...
اگر #روضه نداشتیم!
💔| @shahid_dehghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ما که گذشت
حالا که به شما رسید...
به جای ما
روزی هزار مرتبه دوستش داشته باشید...
#دلتنگی
🖤| @shahid_dehghan
خورشـید مُردّد اسٺ،ڪم رنگـــــ شُـده...
اینجا،حال و روز هیچڪس خوش نیسٺ...
اِنگار دل همه برای تو تنگ شده...
#دلتنگی
💛| @Shahid_dehghan
♡به نام قرار دل ها♡
.
🍃از زمانی که خورشید پرده شب را کنار میزند و رخسار خود را آشکار میکند تا زمانی که ماه پرده برمیدارد از چهره خود همه در تکاپو هستند و برای #حیات خود تلاش میکنند.
.
🍃در این زمانه جافی در هیاهوی این شهر شلوغ تومار روزمرگی های هرکس را که ببینی پر شده از #نیازهایش یکی نیاز به کار دارد ، آن یکی شفای بستگانش را میخواهد ، دیگری نیازمند لقمه نانی است و...
.
🍃بگذار اینطور بگویم که از یک جایی به بعد عوض #فریاد همین نیازها و گله از دست #فلک و روزگار نامرد، صوت #حزن_انگیز و عاجزانه #اِلهیٰ_عَظُمَ_بَلاٰ بود که به آسمان میرفت البته اگر زنگار دلمان و #سنگینی روحمان میگذاشت😔
.
🍃از یک جایی به بعد کاسه #صبر خیلی هامان لبریز از #انتظار شد، دلمان کمر خم کرد در برابر این #جمعه هایی که رفت و خبری نشد. دیگر شادمان از دیدن رخ ماه نیستیم که دلمان سیمای سماواتی شما را #طلب میکند🥺
.
🍃در عجبم ، چرا خدا وقتی میخواست جمعه را خلق کند از همان اول رنگ غم پاشید به #غروب های سرخش ، خود جمعه حزنی ندارد اما #هجر شما به آن رنگ #غم زد😥
.
🍃گوش کن میگویند از جاده صدای جرسی میآید ، اما از ابتدا تا انتهای جاده را که مینگری چیزی جز انتظار نصیبت نمیگردد😞
.
🍃این جمعه هم خط خورد و شما فقط بگو که چند جمعه دیگر مانده که بگوییم به همه #یوسف گم شده، ای اهل #حرم آمدنی ست؟
.
🍃چند جمعه باید دست هایمان را سوی #آسمان بلند کنیم و عظم بلا بخوانیم؟
اینجاست که باز هم #اراده_قوی میطلبد اگر واقعا طالب یاریم😓
.
🍃دل را تکانی دهیم و #روحمان را عاری از لکه ای کنیم شاید صدایمان به گوش آسمان برسد ، به گوش #منجی_عالم، شاید...😔
.
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
.
#جمعه_های_انتظار
.
📅تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۹
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #دلتنگی #کرببلا #جمکران #یا_صاحب_الزمان
❤️| @shahid_dehghan
🍃عطرنسیم سحر ، آرام در اتاق رقص میکند و جلوه بخش لبخند همیشگی ات میشود . مانند هرروز با قامت چهارشانه ، لابلای لباس ایثار سیر می کنی ؛ گشتی در محوطه ی #عشق میزنی و پا در مسیر #پرواز می گذاری .
.
🍃قاب عکست میهمان خانه ها شده . تویی که تکامل سیر نجابت بودی . تویی که #حیا را هنوز هم لابلای قاب چشمانت پنهان کرده ای .
تورا یادمان هست . تویی که مبتلا به درمان بودی و میان تلخند های خشک زمینیان ، تبسمت آراسته به رنگ #صلوات بود .
.
🍃از چه بگویم ؟ شاید از بی قراری قلم در تکاپوی وصفت . می گویم از روزی که طلوعت رنگ به آسمان بخشید ، تا شبانگهی که با غروبت ، مأمن روحمان شدی .
.
🍃می نویسم از دل عاشقت که در تب و تاب #سوریه میتپید . می نویسم از چشم های بخشنده ات ، که در آخر سهم یک جهان شد .
می نویسم از #دلتنگی . دلتنگی دنیایی ، که لحظه لحظه وجودت را بر تن خود حک کرده و هر روز به خاطراتت رنگی دوباره می بخشد .
.
🍃گاهی ، خاطره ای ، لای خم کوچه ، پشت همین در ، میان پنجره هایی که از انتظار دیدنت ، #سالخورده و شکننده شده اند .
.
🍃می نویسم و اینهمه را ، قلم با خون دل نقش می کند ؛اما به هر حال ما هنوز هم یادمان هست ؛ توهم یادت باشد ... .
.
✍️نویسنده :#مبرا_پورحسن
.
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
.
📆تاریخ تولد : ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸
.
📆تاریخ شهادت: ۴ آذر ۱۳۹۴ ، حلب (روی مزار : ۵ آذر ۱۳۹۴)
.
📆تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۹۹
.
🥀مزار : امام زاده شاهزاده حسین قزوین
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #صلوات #مدافع_حرم #شهید_گمنام #اربعین #کربلا
@shahid_dehghan
این هـمه رنج
کـشیدیم و نمی دانستـیم
که بلاهای
وصال تو کـم از هجران نیستـ
#شهید_محمدرضا_دهقان
#دلتـنـگـے
#شبتون_شهدایی🌙
•┄═••═┄•
@shahid_dehghan
•┄═••═┄•
هـرچهکـویتدورتـر
"دلتنگـتـر"
"مشتـاقتـر"🌱
#دلتنگـی✨
• @shahid_dehghan •
بَسکہدلتنگـماگـرگـریہکنـممیگوینـد
قطـرهایقصدِنشـاندادنِدریـادارد🌊
السـلامُعلیکیااباعبدالله🌙
#دلتنگی✨
. @Shahid_dehghan .🌿
#دلتنگی✨
گرچهدوریـم💔
بهـ یادِ تـو سُخن مۍگوییم🌙
بُعـدِ منزل نَبود در سفرِ روحانے
💛| #چهارشنبههاےامامرضایی
🌱• @shahid_dehghan •🌱
دلتنگی...mp3
1.96M
#پادکست🎧
روز ها،ماه ها و یا سال ها خیلی
فرق نمیکنند. انگار همگی تکراری
شده اند...
انگار عادت کرده ایم به نبودن ات...
#دلتنگی
#یااباصالح
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
•|🖤@shahid_dehghan🖤|•
دریای علم.mp3
15.55M
#پادکست🎧
مرا ببخش که کمتر به یادتان بودم
ببخش، رنگ شما نیست رنگ اعمالم
فدای تار عبایت، بگیر دستم را
بگیر دست دلم را، مریض احوالم
#دلتنگی
#یااباصالح
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
•|🖤@shahid_dehghan🖤|•
حضور .mp3
5.32M
#پادکست🎧
_میگفت:
هرکسیروزی ۳ مرتبه
خطاببهحضرتمهدی بگه:
بابیانتَوامی یااباصالحالمهدی
حضرتیجورخاصی براشدعامیکنن :)
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#دلتنگی
#یااباصالح
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
•|🖤@shahid_dehghan🖤|•
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است...
دیدار جمعی از دوستداران
شهید مدافع حرم محمد رضا دهقان امیری با خانواده ی بزرگوار ایشان در امام زاده علی اکبر چیذر 🍃💚
۱۴۰۱/۰۸/۱۹
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
#دلتنگی
#شهادت
<🕊>@shahid_dehghan
دیدار جمعی از دوستداران
شهید مدافع حرم محمد رضا دهقان امیری با خانواده ی بزرگوار ایشان در امام زاده علی اکبر چیذر 🍃💚
۱۴۰۱/۰۸/۱۹
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
#دلتنگی
#شهادت
<🕊>@shahid_dehghan
دیدار جمعی از دوستداران
شهید مدافع حرم محمد رضا دهقان امیری با خانواده ی بزرگوار ایشان در امام زاده علی اکبر چیذر 🍃💚
۱۴۰۱/۰۸/۱۹
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
#دلتنگی
#شهادت
<🕊>@shahid_dehghan
دیدار جمعی از دوستداران
شهید مدافع حرم محمد رضا دهقان امیری با خانواده ی بزرگوار ایشان در امام زاده علی اکبر چیذر 🍃💚
۱۴۰۱/۰۸/۱۹
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
#دلتنگی
#شهادت
<🕊>@shahid_dehghan