eitaa logo
به یاد شهید دهقان
439 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
.... بار الهیٰ گریه کُن‌های حُسینم را بِبخش این دعایِ مادَرت را دوست دٰارم حُسین 💛| @shahid_dehghanamiri
🔰 فضیلت شب جمعه ❤ امام باقر علیه السلام: 💠 خداوند هرشب جمعه تا صبح از عرش ندا میدهد: 💎 آیا بنده مؤمنی نیست که قبل از طلوع فجر مرا برای دنیا و آخرتش بخواند ، تاجوابش دهم؟ 💎آیا بنده مؤمنی نیست که ازگناهانش توبه کند تا توبه او را بپذیرم؟ 💎 آیا بنده مؤمنی نیست که ازنظر روزی درتنگنا باشد و ازمن درخواست افزایش کند تا رزقش را زیاد کنم؟ 💎 آیا مؤمن بیماری نیست که شفای خود را بخواهد ، تا شفایش دهم؟ 📕وسائل الشیعه/ج۵/ص۷۳ 💛| @shahid_dehghanamiri
شب های جمعه فاطمه آید به کربلا....💛🍃😍 💛| @shahid_dehghanamiri
🔰شب جمعه، شب استجابت دعا ❤ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: 🔵 اى ابو الحسن! آيا مطالبى به تو نياموزم كه خداوند، بدانها تو را و هر كس را كه اين مطالب را به او بياموزى، سود مى‌بخشد و آنچه را آموخته‌اى، در سينه‌ات استوار مى‌گرداند؟... 💠 چون شب جمعه شد، اگر توانستى، در ثلث آخرِ شب برخيز؛ ⬅️ زيرا كه آن زمان، زمان حضور [فرشتگان رحمت] است و دعا در آن، پذيرفته مى‌شود. 🔹️برادرم يعقوب به فرزندانش گفت: «به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش خواهم طلبيد»🔹️ ✅ و مقصودش فرا رسيدن شب جمعه بود.... 📘 التوحید/ص۱۷۶/ح۷ و یه چیز دیگه😊👇👇 🔰امام زمان علیه السلام و زیارت امام حسین علیه السلام در شب جمعه 📖 در داستان تشرّف حاج علی بغدادی (ره) به حضور مبارک صاحب الزمان (علیه السلام) نقل شده است که مي گويد به آن حضرت عرض کردم: 👈 «مولاي ما! روضه خوانان حسين (علیه السلام) حديثی را نقل مي کنند که مردی در عالم رؤيا هودجی را در ميان زمين و آسمان ديد و پرسيد که چه کساني در اين هودج نشسته اند⁉️ 🔸️پاسخ داده شد: 👈 حضرت زهرا (سلام الله علیه) و خديجه کبري (علیه السلام) پرسيد: به کجا مي روند؟ جواب دادند: امشب شب جمعه است و آنان براي زيارت امام حسين (علیه السلام) در شب جمعه، مي روند 🔻و نيز ديد که از هودج، رقعه هايي مي ريزد و در آن مکتوب است: 👈براي زيارت کننده حسين (علیه السلام) در شب جمعه، امان از آتش دوزخ است. 👈اکنون آيا اين حديث صحيح است⁉️ ❤ حضرت فرمود: ⬅️ «نَعَم زِيارَه الحُسَين (ع) فِي لَيلَهِ الجُمعَه اَمانُ مِن النّار يومَ القِيامَه؛ يعني، آري زيارت حسين (ع) در شب جمعه امان از آتش دوزخ در روز قيامت خواهد بود. ➡️ 📘 بحار الانوار/ج۵۳/ص۳۱۵ رفــقــا🌸🍃 🍃 😊 💛 💛| @shahid_dehghanamiri
شب جمعه شهدا را یاد کنید تا شما را نزد ابا عبدالله یاد کنند😍 💛| @shahid_dehghanamiri
ای ڪاش در نمــازت یادی ڪنی ، زِ یاران . . . 💛| @shahid_dehghanamiri
همش دلم میگیره هوای حرم.mp3
5.41M
همش دلم میگیره برا حرم شب جمعه بیشتر😭💔 💛| @shahid_dehghanamiri
چه تصور زیبایی😍😍😍😍😍 💛| @shahid_dehghanamiri
اللهم الرزقنا حرم😔 💛| @shahid_dehghanamiri
شب جمعست😢 التماس دعای شهادت🙏 شبتون حسینی🌙 یاعلی مدد✋
یه روزی یه لره... یه روزی یه ترکه... یه روزی یه عربه... یه روزی یه قزوینیه... یه روزی یه آبادانیه... یه روزی یه اصفهانیه... یه روزی یه شمالیه... یه روزی یه شیرازیه... . . . . ...مثل مرد جلودشمن وایسادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمون نکنه ♡♥♡ . . لره...........بروجردی بود ترکه......... مهدی باکری بود عربه......... علی هاشمی بود قزوینیه...... عباس بابایی بود آبادانیه....... طاهری بود اصفهانیه..... ابراهیم همت بود شمالیه....... شیرودی بود شیرازیه...... عباس دوران بود و.............. ♡ مرد واقعی اینا بودن ♡ "شادی روح همه مردای بی ادعای وطنمون صلوات"‌ @shahid_dehghanamiri
به یاد شهید دهقان
💛| @shahid_dehghanamiri
🍃🌹| اوایل شیطنت های دبیرستانش من رو از رفاقت باهاش میترسوند.. من اونموقع نسبت بهش خیلی آروم تر بودم... و فکر میکردم اینکه بخوام صمیمیتم رو باهاش علنی کنم من رو از چشم مدیر و معاون و مشاور مدرسه میندازه.. واسه همین بیشتر ارتباطمون بیرون مدرسه بود چه دورانی بود!! وقتایی که بیرون مدرسه با هم گشت و گذار داشتیم شبها تا اخر وقت به هم پیامک میدادیم ولی تو مدرسه انگار نه انگار که رفیقیم.. ولی بعد از مدتی وقتی مرام و معرفت و پاک بودنش رو درک کردم خیلی قضیه فرق کرد.. دیگه اواخر دوران دبیرستان بود و با خودم میگفتم آیا ارتباطمون بعد از فارق التحصیلی هم ادامه داره؟؟ تا اینکه وقتی فهمیدیم با هم دانشگاهی و هم رشته ای هستیم جور دیگه واسه رفاقتمون برنامه ریختیم.. عید غدیر 92 بود که عهد بستیم هرجا هستیم با هم باشیم... (بماند که یکبار عهد شکنی کرد و رفت و ... دیگه برنگشت..) روز ثبت نام دانشگاه محمد خیلی ذوق داشت.. یادم نمیره اون روزی رو که 8 صبح قرار داشتیم و من تا 10 خواب بودم.. محمد کارهای ثبت نام اولیه ش رو انجام داده بود و تا ساعت 11نشسته بود سر قرار دم مترو بهارستان منتظر من.. بدون اینکه حتی بهم زنگ بزنه😐 وقتی دیدمش اول فکر کردم تازه اومده نگو به خاطر من فقط منتظر مونده.. من رو برد کافی نت برای ثبت نام اینترنتی.. شناسنامه و مدارکم رو گرفت خودش شروع کرد به تکمیل مراحل ثبت نام... شاید نشنیده باشید که محمد حافظه خیلی خوبی داشت و بعد از اون جریان واسه همیشه شماره شناسنامه و کد پستی تلفن منزل و حتی کد سریال شناسنامه من رو حفظ بود... حتی از اون سال تمام انتخاب واحد های من رو محمد اول وقت برام انجام میداد که با هم تو یک کلاس باشیم😄 ترمای بعد از رفتنت خیلی دیر انتخاب واحد کردم... و خیلی کلاس ها رو غیبت خوردم... و خیلی روز ها رو بدون تو.... ♦️نقل شده از 💛| @shahid_dehghanamiri
🌺🍃| شب چهارم ماه مبارک رمضانِ ۹۴ بود که زنگ زدم به بهش گفتم بریم بیرون؟ گفت : موتورم خرابه فردا میخوام برم درستش کنم. گفتم: موتور چیه بیا با تاکسی پیاده ای چیزی میریم. گفت: باشه یه رب دیگ سر کوچمون باش. رسیدم سر کوچشون گفتیم: کجا بریم؟؟ محمد گفت: بریم حدادیان نزدیکه من گفتم: نه بریم حاجی(منصور) گفت: باشه بریم.. سوار تاکسی شدیم خلاصه رسیدیم حاجیـ.. اون شب زیاد حوصله نداشت.. یه کم که نشستیم روضه و مناجات رو گوش دادیم. گفت: پاشو بریم.. گفتم: تازه اومدیم گفت: پاشو بریم حال ندارم بشینم.. گفتم: باشه بریم.. چون وقت زیاد بود تا سحر گفت:تا آزادی پیاده بریم منم که پایه گفتم: بریم یادمه گفت ساعت ۲ونیم میرسیم حالا ساعت ۲ بود گفتم: بشین تا برسیم گفت:هر کی نرسه 😂 طرفای دانشگاه تهران بودیم ساعت نزدیک ۲ونیم بود.. بهش گفتم ۲ونیم داره میشه ها گفت: یه تاکسی بگیر ۲ونیم هر کی نرسه😅 خلاصه نشستیم توی تاکسی و ۲ونیم آزادی بودیم😃 دیگ بماند ار ارگ تا انقلاب انقدر خندیدیم که من واقعا عضله های دلم درد گرفته بود... که محمد گفت: یکی مارو ببینه میگه اینا یه چیزی زدن انقدر میخندن🙈😂 پ.ن 😢😭 یادمه چن باری میخواستم ازش بگیرم گفت هدیس و برام عزیزه.. پ.ن۲: زنجیرهِ اتصال نیست. پ.ن۳: اونموقع تو از من التماس دعا میخواستی حالا من باید از تو همه چیزم رو بخوام ♦️ پست اینستاگرامی 💛| @shahid_dehghanamiri
توبه نامه شهید ۱۳ ساله👇👇 💛| @shahid_dehghanamiri
به یاد شهید دهقان
توبه نامه شهید ۱۳ ساله👇👇 💛| @shahid_dehghanamiri
‌ 👇👇👇 💕💞علیرضا محمودی‌پارسا نوجوان رزمنده‌ای است که اسلحه‌اش را به آغوش کشیده و کنار «شنی» تانک، آرام خوابیده ‌است. او توبه‌نامه‌ای دارد که برای همه مردم و مسئولین قابل تأمل است.💕💞 متن بخش‌هایی از صدای ضبط شده در این نوار کاست: پناه می‌برم از این که... ❣از این که حسد کردم... ❣از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی‌دانستم. ❣از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم. ❣از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم. ❣از این که مرگ را فراموش کردم. ❣از این که در راهت سستی و تنبلی کردم. ❣از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم. ❣از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم. ❣از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند. ❣از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم. ❣از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده‌دارتر از همه هستم. ❣از این که لحظه‌ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم. ❣از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع‌تر نبودم. ❣از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم. ❣از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید. ❣از این که نشان دادم کاره‌ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند. ❣از این که ایمانم به بنده‌ات بیشتر از ایمانم به تو بود. ❣از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می‌نویسی و با حافظه تری. ❣از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم. ❣از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند. ❣از این که از گفتن مطالب غیرلازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم. ❣از این که کاری را که باید فی سبیل‌الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم. ❣از این که نماز را بی‌معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود،در نتیجه دچار شک در نماز شدم. ❣از این که بی‌دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم. ❣از این که " خدا می‌بیند " را در همه کارهایم دخالت ندادم. ❣از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به نشنیدن زدم. از اینکه از دیگران توقع بیجا داشتم از اینکه ادب را نسبت به دیگران رعایت نکردم و ...» ما کجای کاریم!!!😔😰 💛| @shahid_dehghanamiri
💛 خـٰواندے تمامـِ دوستانم را حَرَمْـ جز مـنـ🙋♂💔] باشَد..✨ خیٰالے نیست[] نازت را خریـدارمـ🍃 💛| @shahid_dehghanamiri
مـنـم یـہ روزے مـهمـونـ ایـنـ تابـوتـ مـیشـمـ دعـا ڪـنـیـد شـهـ💔ــیـد بـشـمـ ...😔 @shahid_dehghanamiri
دلم رفاقتی این چنینی می خواهد که سربند یا زهرایم ببندد😍 .... که خاکی باشـد؛✨ دلم❤️رفاقتی می خواهد که شهــــیدم کند؛ رفاقتی تا بهشت...🌹 😭 💛| @shahid_dehghanamiri
🌺بسم رب الشهدا🌺 نحوه شهادت شهید محمدرضا دهقان : روز آخر ماه محرم مصادف با 21 آبان سال 94 شب جمعه ساعت 7 شب در عملیات روستای العیس از روستاهای حومه حلب و در یک جنگ نابرابر و  تن به تن با داعش از فاصله نزدیک حدود ده متری با گلوله توپ 23 که به ناحیه سر و کتف چپش اصابت کرد به  شهادت رسید. او به همراه سه هم رزمش معروف به شهدای اربعه حلب شدند که در یک شب از یگان فاتحین به شهادت رسیدند
ای مرد مدافــع حرم هـای دمشـق !🎈 در سنگر و سجادہ دعا کن ما را . . ❣ 🌹 ❤️ 💛| @shahid_dehghanamiri