eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
213 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
این همه آدم رفتند و نیامدند؛ بعد از مدتی هم برای بقیه عادی شد... فقط یک نفر است که رفت و نیامد اما هنوز در تاریخ دارند می‌گویند:‏ نیامد نیامد… ‎😭 🏴
🌿 ▪️یکی دو روز مانده بود به عاشورا. دمق بود. کمی با هم حرف زدیم. گفت: ظاهرا جواب خواستگاری منفی است. اِن شاءالله خیر است. از حضرت عباس (ع) خواستم که هرچه خیر است برایم رقم بزند. 🏴شب بود. در حال حرکت به سمت حرم بودیم. رو به حرم دعا کرد و همه چیز رو سپرد به خود حضرت. تلفنش زنگ خورد. شروع کرد به خندیدن. خیلی خوشحال شد. گفتم: چه خبر شده؟ گفت: جواب مثبت رو گرفتم. حضرت عباس (ع) کارم رو ردیف کرد. شروع کرد به گریه کردن. رو به حرم کرد و گفت: 😭آقاجان، من خیلی گنهکارم ولی شما هوای منو دارید. ممنونم. بقیه کارها را هم خودتان ردیف کنید. اِن شاءالله خداوند همسر و فرزندان و بستگان ما را خدمتگذار به اهل بیت (علیهم السلام) قرار بدهد. بعد گفت: از امام رضا (ع) هم خواسته ام به من فرزند دوقلو عطا کند... @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🖤🍂 با یکی از دوستان حرف زدیم می گفت : اصغر عاشق ائمه بود اما شب سوم ‌و نهم ‌رو خیلی دوست داشت و روی روضه های حضرت رقیه (س) خیلی حساس بود. شب 🏴 🌱 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
آخ یاابوالفضل.... #وفات_حضرت_ام_البنین(س)🏴 @shahid_hajasghar_pashapoor
💔 اشعاری است از مادرش ‏امّ البنین، چون شب معمول است که ذکر مصیبت این مرد بزرگ می‌شود، آن را هم عرض می‌کنم. امّ البنین مادر در حادثه کربلا زنده بود ولی در کربلا نبود، در مدینه بود. در مدینه بود که خبر به او رسید که در حادثه کربلا قضایا به کجا ختم شد و هر چهار پسر تو شهید شدند. این بود که این زن بزرگوار به قبرستان بقیع می‌آمد و در آنجا برای فرزندان خودش نوحه سرایی می‌کرد. نوشته‌اند اینقدر نوحه سرایی این زن دردناک بود که هر که می‌آمد گریه می‌کرد، حتی مروان حکم که از دشمن ترین‏ دشمنان بود. این زن گاهی در نوحه سرایی خودش همه بچه هایش را یاد می‌کند و گاهی بالخصوص ارشد فرزندانش را. ابوالفضل، هم از نظر سنی ارشد فرزندان او بود، هم از نظر کمالات جسمی و روحی. من یکی از دو مرثیه‌‏ای را که از این زن به خاطر دارم برای شما می‌خوانم. به طور کلی عربها مرثیه را خیلی جانسوز می‌خوانند. این مادر داغدیده در این مرثیه جانسوز خودش گاهی این گونه می‌خواند، می‌گوید: یا مَنْ رَأَی الْعَبّاسَ کرَّ عَلی‏ جَماهیرِ النَّقَدِ وَ وَراهُ مِنَ ابْناءِ حَیدَرَ کلُّ لَیثٍ ذی لَبَدٍ انْبِئْتُ أنَّ ابْنی اصیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطوعَ یدٍ وَیلی عَلی‏ شِبْلی امالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ لَوْ کانَ سَیفُک فی یدَیک لَما دَنی‏ مِنْک احَدٌ می‌گویدای چشم ناظر، ای چشمی که در کربلا بودی و آن مناظر را می‌دیدی، ای کسی که در کربلا بودی و می‌دیدی، ای کسی که آن لحظه را تماشا کردی که شیر بچه من ابوالفضل از جلو، شیربچگان دیگر من پشت سرش بر این جماعت پست حمله برده بودند، ای چنین شخصی، ای حاضر وقعه کربلا، برای من یک قضیه‌‏ای نقل کرده‌اند، من نمی‌دانم راست است یا دروغ، آیا راست است؟ به من این‏جور گفته‌اند، در وقتی که دستهای بچه من بریده بود، عمود آهنین به فرق فرزند عزیز من وارد شد، آیا راست است؟ 😭😭😭😭 بعد می‌گوید : ابوالفضل، فرزند عزیزم! من خودم می‌دانم اگر تو دست می‌داشتی مردی در جهان نبود که با تو روبرو بشود. اینکه آمدند چنین جسارتی کردند برای این بود که دستهای تو از بدن بریده شده بود.... 😭😭😞😞
8.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک نفر است که رفت و نیامد اما هنوز در تاریخ دارند می‌گویند:‏ نیامد نیامد … ‎😭 🏴 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🌿 ▪️یکی دو روز مانده بود به عاشورا. دمق بود. کمی با هم حرف زدیم. گفت: ظاهرا جواب خواستگاری منفی است. اِن شاءالله خیر است. از حضرت عباس (ع) خواستم که هرچه خیر است برایم رقم بزند. 🏴شب بود. در حال حرکت به سمت حرم بودیم. رو به حرم دعا کرد و همه چیز رو سپرد به خود حضرت. تلفنش زنگ خورد. شروع کرد به خندیدن. خیلی خوشحال شد. گفتم: چه خبر شده؟ گفت: جواب مثبت رو گرفتم. حضرت عباس (ع) کارم رو ردیف کرد. شروع کرد به گریه کردن. رو به حرم کرد و گفت: 😭آقاجان، من خیلی گنهکارم ولی شما هوای منو دارید. ممنونم. بقیه کارها را هم خودتان ردیف کنید. اِن شاءالله خداوند همسر و فرزندان و بستگان ما را خدمتگذار به اهل بیت (علیهم السلام) قرار بدهد. بعد گفت: از امام رضا (ع) هم خواسته ام به من فرزند دوقلو عطا کند... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
ظهر تاسوعا ۱۴۰۳مداحی حاج ابوذر بیوکافی.mp3
زمان: حجم: 14.24M
روز نهم هیئت عاشورائیان - حسینیه شهدای بسیج (واقع در افسریه) آقای ابوذر بیوکافی ۱۴۰۳.۰۴‌.۲۵
با یکی از دوستان حرف زدیم می گفت : اصغر عاشق ائمه بود اما شب سوم ‌و نهم ‌رو خیلی دوست داشت و روی روضه های حضرت رقیه (س) خیلی حساس بود. ----------------------- وقتی حاج اصغر به شهادت رسیدند، دشمن خبردار شد که یکی از فرماندهان رو زدن خودشون به پیکر حاجی رساندند و پیکر رو بردن و دست و سر حاج اصغر رو... یاابوالفضل....😭💔 بی دست کربلا دست ما رو بگیر..... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 آشپزی شهید پورهنگ در روز حاج محمد بسیاری از اوقات عبا و عمامه نمی‌گذاشت که بتواند در هر جایی راحت‌تر خدمت کند. حاجی خوب آشپزی می‌کرد. وقتی می‌شنید هیئتی آشپز ندارد، می‌گفت : من غذای هیئت را می‌پزم. می‌گفتیم : حاجی شما روحانی هستی، نباید پای دیگ بایستی. می‌گفت : در مجلس عزای سیدالشهدا (ع) هر خدمتی افتخار است. بعد لباسش را درمی‌آورد و با خنده می‌گفت : عمامه و عبا را هم درمی آورم که دیگران ناراحت نباشند.‌ (پدرخانم حاج محمد) @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 آشپزی شهید پورهنگ در روز حاج محمد بسیاری از اوقات عبا و عمامه نمی‌گذاشت که بتواند در هر جایی راحت‌تر خدمت کند. حاجی خوب آشپزی می‌کرد. وقتی می‌شنید هیئتی آشپز ندارد، می‌گفت : من غذای هیئت را می‌پزم. می‌گفتیم : حاجی شما روحانی هستی، نباید پای دیگ بایستی. می‌گفت : در مجلس عزای سیدالشهدا (ع) هر خدمتی افتخار است. بعد لباسش را درمی‌آورد و با خنده می‌گفت : عمامه و عبا را هم درمی آورم که دیگران ناراحت نباشند.‌ (پدرخانم حاج محمد) @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
محمد حسین حدادیانenc_16903894943805954357400.mp3
زمان: حجم: 5.63M
ای مشک سالم برسی کاش از من دیگه گذشت فکر العطش حرم باش نکنه بشکنه بغضت و بباری نکنه آبرومو نگه نداری @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊