eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
237 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 وقتی آخرین بار برای دیدار برادرم به سوریه رفتم، فهمیدم آنجا مسئولیتی دارد، اما از جزئیات آن بی اطلاع بودم وقتی به شهادت رسید فهمیدیم یکی از فرماندهان ارشد منطقه بوده است. در واقع حاج اصغر روحیه نگفتن داشت. هیچ وقت از خاطرات منطقه و درگیری چیزی تعریف نمی‌کرد. @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🌱 همه خاطراتم از حاج اصغر آمیخته به خنده و شوخی بود. همیشه دنبال خوب کردن حال دیگران بود. (همسرشهید پورهنگ)/ وب شهادت طلب📲 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🍃احمد آقا کمتر از ۱۵ سال داشته است که به جبهه می رود، شناسنامه اش را دستکاری می کند تا بتواند به جبهه برود. او در عملیات مرصاد و در ۱۷ سالگی به شهادت می رسد. یکی از ویژگی هایش این بود که خیلی لوطی بودند هر کاری از دستش برای کسی برمی آمد انجام می داد. 🍃محمد آقا پنج سال از من بزرگتر بودند و از ایشان خاطرات بیشتری در ذهنم هست. هیچ گاه دست از ولایت برنمی داشت و کسی جرات نداشت جلوی او از حضرت آقا حرف بزند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃وقایع سوریه که شروع شد برادر همسر آقا محمد هم انجا بود و او هم تاثیرگذار بود. غیر از آن خود محمد اقا هم با صحنه هایی که می دید و بلایی که بر سر زن و بچه ها آوار می شد قصد کرد که به سوریه برود. 🍃برایش مهم نبود که مردمی که آزار می بینند شیعه باشند، سنی باشند یا مسیحی. او با همسرش صحبت کرد و متقاعدش کرد اگر الان نرود و با این افراد نجنگد اینها به ایران می آیند. همسرش هم مخالفت نمی کرد و خیلی همراه بود و حتی چند ماه با هم در سوریه زندگی کردند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃فقط یک چیز باعث شد اینها از این دنیا دل بکنند اینکه به نظرم همه این شهدا نوعی از خودگذشتگی داشتند، این ایثار در زندگینامه همه اینها وجود دارد که هم میهنان و بشریت برایشان مهم بود. 🍃حاج محمد حتی جوان تر هم که بود این ابعاد انسانی برایش پررنگ بود. یادم است زمستان سردی بود و خانواده برایش کاپشن خوبی گرفته بودند بیرون رفت و وقتی برگشت همراهش نبود. 🍃بعد از آن ماجرا هم چند روزی به شدت بیمار شد و بعد از چند بار که از او پرسیدیم، گفت یک نفر کارتن خواب دیده است که لباسی بر تن نداشته و او هم کاپشن خودش را دراورده و به او داده بود.... دختربچه یکی از کودکان سوریه است. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃 💠 🍃یکی از انگیزه هایش برای این همه رفتن ها و کار کردن ها شهید آوینی بود. به شهید اوینی خیلی علاقه داشت و همه اثار و کتاب هایی که درباره شهید اوینی بود جمع آوری می کرد و می دید. کار فرهنگی را دوست داشت. 🍃کارهایی که شهید چمران در جبهه ها انجام داده بود تلاش داشت همان کارها را در سوریه انجام دهد کارهای فرهنگی بسیاری انجام داد و همین ها باعث شد وزیر فرهنگ سوریه از او تقدیر کند. او به این خاطر دوست داشت برود که می گفت فقر فرهنگی و کمبود مالی مردم مناطق محروم جیگر ادم را اتش می زند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃اتفاقی از روی عکس ها دیده بودیم که همراه حاج قاسم است اما اصلا از خودش نمی شنیدیم. رسم امانت داری را در کارش به شدت رعایت می کرد. روحیه اش البته کلا هم اینطور بود که اهل خاطره گویی نبود. 🍃همسرم که به شهادت رسید با اصرار از او خواستم چند خاطره برایم تعریف کند. مسئولیتش هم اجازه صحبت نمی داد. شاید چند سالی از یک اتفاق که می‌گذشت تازه از آن برایمان تعریف می کرد.... (همسر ) @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃بین برادرها، اصغر آقا به نوعی سرگروه و مدیر ما به حساب می‌آمدند. حاج اصغر مثل پدر و مادرم، روحیه انجام کارهای جهادی و گروهی داشت و ما به تقلید و تبعیت از ایشان به انجام این امور تمایل بیشتری پیدا می‌کردیم. 🍃تصویر امام خمینی و مقام معظم رهبری همیشه در خانه‌مان بود اما خوب یادم هست که اولین بار آقا خطاب کردن رهبر را از از زبان ایشان شنیدم و این خطاب به قدری به دلم نشست که مِن بعد من هم به ایشان آقا گفتم... (زینب خانم همسر حاج محمد) @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
. وقتی ما به حاج اصغر رسیدیم حال روحی خوشی نداشت. سیاه‌پوش رفیق عزیزتر از برادرش شده بود و زیاد با کسی حرف نمی‌زد. از بچه‌ها شنیدیم که حاج اصغر رفاقت دیرینه‌ای با شهید محمد پورهنگ داشته. از بچگی با هم بزرگ شده بودند و بعداً محمد پورهنگ شده بود داماد خانواده پاشاپور. یعنی شوهر خواهر حاج اصغر. رابطه حاج اصغر و محمد پورهنگ از برادر نزدیک‌تر بود و داغ محمد از داغ برادر سنگین‌تر. اما حاج‌اصغر همان‌طور که با کسی در این باره حرف نمی‌زد گریه و عزاداری هم نمی‌کرد. حتی برای مراسم خاکسپاری و ختم شهید پورهنگ به ایران برنگشت که یگان در عملیات زمین نخورَد. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃فقط یک چیز باعث شد اینها از این دنیا دل بکنند اینکه به نظرم همه این شهدا نوعی از خودگذشتگی داشتند، این ایثار در زندگینامه همه اینها وجود دارد که هم میهنان و بشریت برایشان مهم بود. 🍃حاج محمد حتی جوان تر هم که بود این ابعاد انسانی برایش پررنگ بود. یادم است زمستان سردی بود و خانواده برایش کاپشن خوبی گرفته بودند بیرون رفت و وقتی برگشت همراهش نبود. 🍃بعد از آن ماجرا هم چند روزی به شدت بیمار شد و بعد از چند بار که از او پرسیدیم، گفت یک نفر کارتن خواب دیده است که لباسی بر تن نداشته و او هم کاپشن خودش را دراورده و به او داده بود.... دختربچه یکی از کودکان سوریه است. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊