🍃🌸به #حضرت_زهرا (س) علاقه زیادی داشت و برای شهدا و خانواده شهدا ارزش زیادی قائل بود. همیشه میگفت ما مدیون شهدا و خانوادههای آنان هستیم.
😞شهادتش برای ما خیلی سخت بود، اما ما راهی را انتخاب کردیم که سراسر نور است و از این بابت حداقل #شرمنده اهل بیت (ع) نیستیم.
💔دلتنگی چیزی نیست که رفع شود، هر روز که میگذرد بیشتر هم میشود. در این مسیر از خدا و اهل بیت (ع) کمک میخواهم تا یاریام کنند. من همه جا حضور ایشان را در کنار خودم و دخترم به ویژه در مواقع سختی حس میکنم.
.
.
.
.
🕊روزی که به #شهادت رسید در تهران همه باخبر بودند الا ما. شب به هیئت رفتیم و تا گوشیام آنلاین شد همسر #شهید_پورهنگ پیام داد و پرسید برای همسرت اتفاقی افتاده؟
😥نگران شدم، گفتم من خبری ندارم. مگر چیزی شده؟ تماس که قطع شد، پشت بندش خانم یکی از همکاران شوهرم تماس گرفت و خبر داد #آقا_مهدی در شهر حماه به شهادت رسیده....
🍂🍁🍂🍁🍂
▪️در معراج الشهدا توی گوشش گفتم شهادتت مبارک، سلام من را به آقا اباعبدالله برسان، خداروشکر مهر شهید #مدافع_حرم کنار نامت خورد و خانم قبولمان کرد....
#شهید_مهدی_حسینی❤️
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🌷 مراسم پنجمین سالگرد شهادت مدافع حرم #شهید_مهدی_حسینی، شهید محرم
مکان : تهران، گلزارشهدا، قطعه۲۶
زمان : پنجشنبه #هشتم مهرماه از ساعت۱۶
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🔹روزهای اول [سفر سوریه] مهمان خانواده پورهنگ (۱) بودیم. آن شب حرف از شهید باغبانی و بقیه شهدا بود. دلم حسابی گرفت. یاد جنوب رفتنها و حال و هوای شهدا افتادم. در طول جنگ کسی فکرش را نمیکرد که یک روز سرزمینهای نور خطه جنوب و غرب کشور، میعادگاه شهدا شود.
☺️یادم آمد دو سال پیش که جنوب رفتیم، مهدی خیلی حرفها به نغمه زد تا وی را با فرهنگ شهادت آشنا کند. حالا حرف از شهدای غریب مدافع حرم بود.
💔غربت بچهها اینجا عجیب دیده میشد. دور بودن از خانواده خودش مسئلهای بود؛ اما در سرزمین خود نبودن، حرفی دیگر. از همه مهمتر اینکه به دلایلی هنوز نباید خیلی حرفها مشخص میشد. با خود میگفتم : «هرگاه جنگ سوریه تمام شود، این سرزمین هم مثل جنوب و غرب میشود. قدم که برمیداریم، میگویند، این طرف شهید باغبانی و آن طرف شهید صدرزاده به شهادت رسیده است. اینجا قدمگاه شهدا است، با وضو وارد شوید.»
#شهید_مهدی_حسینی
#روایت_همسر_شهید
برشی از کتاب تمنای بی خزان📚
--------------------------------
۱) #شهید_حاج_محمد_پورهنگ به دلیل نفوذ دشمن، در سوریه مسموم و در ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ در بیمارستان بقیه الله تهران براثر شدت مسمومیت به شهادت نائل آمد. برادر خانم این شهید معزز #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور هم از فرماندهان در سوریه بود که در ۱۳ بهمن ۱۳۹۸، در سوریه به شهادت رسید و دشمن سنگدلانه سر و دستش رو از بدنش جدا کرد. مزار این دو عزیز در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران است.
مزار شهید حسینی هم قطعه ۲۶ است.
سالروز شهادت آقامهدی : ۹۵.۰۷.۱۲، اول محرم
@mahdihoseini_ir 🌹🕊
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
چند روز بعد زمزمه ی برگشتن ما به ایران آغاز شد و این در حالی بود که مهدی به دلیل شهادت [شهید] پورهنگ که در اثر مسمویت به شهادت رسید، بسیار محزون بود. حرف رفتن شده بود و مهدی هر چند لحظه یک بار می پرسید «می خوای برگردی؟» گفتم اگر ناراحتی برنمیگردم. حرفش را پس گرفت و گفت «نه، برو مراسم محرم رو برگزار کن، ولی زود برگرد.»
همان شب یکی از دوستان مهدی که در همسایگی ما بودند را دعوت کردیم برای شام . بعد از شام ، سینی چایی را از دستم گرفت و به مهمان ها تعارف کرد. سر حرف باز شده بود و هرکدام حرفی می زدند.
مهدی گفت «یه چیزی توی دلم هست می خوام بگم.»
دوستش گفت «بگو آقا مهدی.»
- به شهید پورهنگ قول داده بودم شیرینی داغ دمشق براش بگیرم، نتونستم به قولم عمل کنم. خیلی ناراحتم که نیست.
این را گفت و رفت توی فکر. حرف از شهادت خودشان بود و هر کدام به شوخی حرف شان را می زدند.
#شهید_مهدی_حسینی
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
ایام شهادت #آقا_مهدی
روایت همسر شهید، برشی از کتاب تمنای بی خزان📚
فقط ۱۲ روز بعد محمد پرکشید...
شهادت حاج محمد: ۳۱ شهریور ۱۳۹۵
شهادت حاج مهدی : ۱۲ مهر ۱۳۹۵
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
مراسم ششمین سالگرد شهادت #شهید_مهدی_حسینی دوست عزیز #شهید_حاج_محمد_پورهنگ
#پنجشنبه
۱۴ مهر ۱۴۰۱
@shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹
هدایت شده از آقا مهدی
در دلش غوغایی بود این مَردِ حُسِینی برای رسیدن به پورهنگ و خلیلی ها برای رسیدن به همدانی و اسکندری ها
شهید پهلو شکسته و لب تشنه #شهید_مهدی_حسینی
سالروز شهادت قمری #آقا_مهدی/ #محرم
@mahdihoseini_ir
چند روز بعد زمزمه ی برگشتن ما به ایران آغاز شد و این در حالی بود که مهدی به دلیل شهادت [شهید] پورهنگ که در اثر مسمویت به شهادت رسید، بسیار محزون بود. حرف رفتن شده بود و مهدی هر چند لحظه یک بار می پرسید «می خوای برگردی؟» گفتم اگر ناراحتی برنمیگردم. حرفش را پس گرفت و گفت «نه، برو مراسم محرم رو برگزار کن، ولی زود برگرد.»
همان شب یکی از دوستان مهدی که در همسایگی ما بودند را دعوت کردیم برای شام . بعد از شام ، سینی چایی را از دستم گرفت و به مهمان ها تعارف کرد. سر حرف باز شده بود و هرکدام حرفی می زدند.
مهدی گفت «یه چیزی توی دلم هست می خوام بگم.»
دوستش گفت «بگو آقا مهدی.»
- به شهید پورهنگ قول داده بودم شیرینی داغ دمشق براش بگیرم، نتونستم به قولم عمل کنم. خیلی ناراحتم که نیست.
این را گفت و رفت توی فکر. حرف از شهادت خودشان بود و هر کدام به شوخی حرف شان را می زدند.
#شهید_مهدی_حسینی
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
سالروز شهادت قمری #آقا_مهدی
روایت همسر شهید حسینی، برشی از کتاب تمنای بی خزان📚
شهادت حاج محمد: ۳۱ شهریور ۱۳۹۵
شهادت حاج مهدی : ۱۲ مهر ۱۳۹۵
@shahid_hajasghar_pashapoor