eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
271 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
تا که پرسیدم زِ قلبم عشق چیست در جوابم اینچنین گفت و گریست لیلی و مجنون فقط افسانه‌اند عشق در دست حسین بن علیست... 🌱 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🕊 روایت شهادت روحانی فدائی حرم، قسمت چهارم 🍃بعد از مدتی که در راه بودیم، به دمشق رسیدیم. سکوت عجیب و ترسناکی توی شهر حاکم بود. گهگاهی صدای انفجار یا شلیک دوری به گوش می رسید. محل اسکان ما یک ساختمان نه طبقه بود و ما باید در طبقه هفتم ساکن می شدیم. بچه ها توی بغل ما خوابشان برده بود. مطمئن بودم یک ساختمان نه طبقه آسانسور هم دارد. وسایل را از ماشین برداشتیم و بچه به بغل راه افتادیم. آسانسور را که دیدم خیالم راحت شد اما آسانسورها کار نمی کردند. 🍃بخاطر جنگ، برق را سهمیه بندی کرده بودند. توی شهر مردم چهار ساعت برق داشتند و چهار ساعت بعدی برق قطع می شد. همه مردم از ساعت قطعی باخبر بودند اما ما بی خبر از همه جا در ساعت قطعی برق رسیده بودیم و باید هفت طبقه را از پله می رفتیم بالا. حرصم گرفته بود. هم خستگی پرواز توی تنمان بود و هم بچه و وسیله داشتیم. تصمیم گرفتیم بعضی از وسایل را در ماشین بگذاریم و فقط وسایل ضروری را ببریم. وقتی رسیدیم طبقه هفتم آن قدر خسته بودیم که فقط بچه ها را گذاشتیم روی تخت و خودمان از حال رفتیم. آقایان هم با تمام خستگی که داشتند، برای تهیه شام رفتند بیرون. 🍃ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🏴از ما زمینیان به شما آسمان سلام 🏴مولای دلشکسته امام زمان سلام 🏴این روزها هزار و دو چندان شکسته ای 🏴حالا کجای روضه بابا نشسته ای...
💬 امسال تو کشتی آزاد چندم جهان شدیم؟ دوم! سال آخر ریاست رسول خادم تو ۹۷ چندم جهان شدیم؟ تو آزاد ششم! و فرنگی یازدهم! جو حاکم چیه؟ نارضایتی شدید از دبیر و تعریف از خادم! چرا؟ چون دبیر انقلابیه و از اینترنشنال تا BBC تا رسانه‌های اصلاحات و اکانتاشون با پدر سوختگی تخریبش می‌کنن! به این میگن قدرت رسانه و عملیات روانی.. ✍عیار @shahid_hajasghar_pashapoor
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
بر روی نیزه قاریِ قرآن اگر حسین در ڪاروانِ عشق، مفسّر رقیه بود... 🌱 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
نقش مادران در دفاع مقدس نقشی زینب گونه در کربلاست دشمن در جنگ شناختی دنبال تربیت نسلی از زنان در ایران است که نتوانند ها، ها و ... را پرورش دهند. 🇮🇷 @shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
خدا رحمت کند دلهای عاشق را شب جمعه خصوصا این دل مرحوم ناکام جوانم را ✋🌹 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
❤️🍃 باز آینه و آب و سینیِ چای و نبات باز پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات 🌷مزار مطهر و در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران شهدا خواهشا یادمان کنید...😭 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
💔🍃 مرا مَحل بده جانا، ڪه بے محلیِ تو... مثالِ آدمِ تنهایِ زیرِ آوار است... ✍عرفان مقدم @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا عکسای سفر آخرمو میبینم دلم دوباره میگیره این دنیا تلخه به نوبه‌ی خودش دنیا با کربلا قشنگ میشه... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستاش میگن غش کرده راننده مترو میگه غش کرده حضار میگن غش کرده پدر و مادرش میگن غش کرده دوربین هم نشون میده که غش کرده اما یه عده از چند هزار کیلومتر اونورتر میگن پلیس زدتش!! یه عده اوسکل هم اینجا باور میکنن :| @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🕊 روایت شهادت روحانی فدائی حرم، قسمت پنجم 🍃نمی دانم چقدر گذشته بود که آقایان برگشتند. آن قدر خسته بودیم که گذشت زمان را حس نکرده بودیم. برایمان شاورما خریده بودند. گرم بود و خوشمزه. اگرچه قبلا هم از این غذا خورده بودم اما حالا در کنار او برایم طعم دیگری داشت. خانه هایی که در آن ساکن شدیم خیلی بزرگ بود. هر دو خانواده در یک واحد مستقر شدیم. ما در یکی از اتاق ها بودیم که اتاق نسبتا بزرگی بود. یک تخت خیلی بزرگ وسط اتاق بود که اطرافش را با نوارها و تورهای زیادی تزیین کرده بودند. تلویزیون هم داشتیم اما همه شبکه ها عربی بود و نتوانستیم شبکه های ایرانی را پیدا کنیم. یک سرویس بهداشتی هم در اتاقمان بود. خانواده حسینی همخانه مان بودند و چون هوا خیلی گرم بود و پسرشان از دخترها چند ماه کوچکتر بود، توی سالن مستقر شده بودند. یک آشپزخانه مشترک هم داشتیم. یک اتاق کوچک هم در خانه بود که کمی وسایل بازی بچه ها در آن بود. 🍃هوا به شدت گرم بود و چون برق هم نداشتیم، کولرها هم از کار افتاده بود. پنجره ها را باز کردیم تا هوای خانه کمی خنک شود. کمی سخت بود اما این شرایط موقتی بود و قرار بود بعد از زیارت حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) و حضرت رقیه(سلام الله علیها) به شهر دیگری برویم. 🍃ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین