✨زیباترین کلمه برلبهای بشریت کلمه #مادر وزیباترین آوا، آوای «مادرم» است. این کلمه آکنده از عشق و امید است، کلمه شیرین و مهر انگیز که از اعماق قلب بر میخیزد و زیبائی است.
❤️مادر همه چیز ماست. مادر آن روح جاودانی است که لبریز از عشق و زیبائی است...
#روز_مادر بر مادر معزز و همسر معزز #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور مبارک باد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🦋🍃
مادر واژه ای
به وسعت تمام هستی...
#روز_مادر بر همسر معزز #شهید_حاج_محمد_پورهنگ و مادر فاطمه جان و ریحانه جان مبارک باد💐
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
اِن شاءالله در این شب عزیز، مورد لطف و دعای مادر عزیزمون حضرت زهرا (س)، جمیعا قرار بگیریم.
التماس دعا🌹✨
شبتون بخیر🦋🍰☕️
❤️🍃
در #شب_جمعه همه خرمای خیراتی دهند
مـن بـرای شادی اموات میگویم حسین
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#روزتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
💞🌱💞🌱💞
🌱💍
💞
#زندگی_کوتاه_اما_شیرینِ_ته_تغاری (۳۷)
👌انتخاب یک خاطره از یک دوره زندگی سراسر لذت و آرامش کمی سخت است.
📝خاطرات سفرها، گردشها، رفتن به سینما و… همه و همه از شیرینترین خاطراتم است اما بهترین احساسی که از زندگی مشترک به جانم نشست حس خوشایند درک شدن توسط کسی است که دوستش داری و او هم عاشقانه دوستت دارد. فکر میکنم این از مصادیق خوشبختی باشد.
🍃دلمان میخواست آتش جنگ زودتر خاموش شود تا هم حرمها در امنیت باشد، هم مردم مظلوم سوریه آرامش داشته باشند و هم نیروهای ایرانی از جمله برادرم به سلامت به خانههایشان برگردند کمکهای مشترکی که به افراد نیازمند داشتیم هم تجربه نابی بود.
ادامه دارد...
🦋روایت همسر #شهید_حاج_محمد_پورهنگ
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💞🌱💍💞🌱💍💞🌱💍💞🌱
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_دوم #قسمت_هجدهم سایه آفتاب #کوتاه شده و در حال غروب بود که محمد و عطیه ر
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_دوم
#قسمت_نوزدهم
"منظورم اینه که چرا تو خلفای دیگه رو #قبول نداری؟" به سختی لب از لب باز کرد و پرسید: "من؟!!!" و همین یک کلمه کافی بود تا بفهمم که #چقدر از آنچه در ذهن من میچرخد، بیخبر است که مقابلش نشستم و پاسخ دادم: "تو و همه شیعه ها!" لبخندی زد و گفت: "الهه جان! آخه این چه بحثیه که یه دفعه #امشب..."
که کلامش را شکستم و قاطعانه #اعلام کردم: "مجید! این بحث، بحثِ امشب نیست! بحث #اعتقاد منه!" فقط از خدا میخواستم که از حرفهایم ناراحت نشود و شیشه محبتش تَرک بر ندارد! مثل همیشه آرام و صبور بود و #نفس بلندی کشید تا من با لحنی نرمتر ادامه دهم: "مجید جان! خُب دوست دارم بدونم چرا شما شیعه ها فقط امام علی (ع) رو خلیفه #پیامبر (ص) میدونید؟ چرا خلفای قبلی رو قبول ندارید؟"
احساس میکردم حرف برای گفتن #فراوان دارد، گرچه از به زبان آوردنش ابا میکرد و شاید برای همین نگاهش را به زمین دوخته بود تا انعکاس حرفهای دلش را در چشمانش نبینم. سپس آهسته سرش را بالا آورد و با #صدایی گرفته پاسخ داد: "راستش من هیچوقت تاریخ اسلام رو نخوندم! نمیدونم، شاید شرایط زندگیم طوری بوده که فرصت پیدا نکردم... ولی ما از بچگی یاد گرفتیم که امام اول ما، #حضرت_علی (ع) هستن. در مورد بقیه خلفا هم اطلاعی ندارم."
از پاسخ #بی_روحش، ناراحت شدم و خواستم جوابش را بدهم که باران عشق بر صدایش نم زد و اینبار با لحنی عاشقانه ادامه داد: "الهه جان! روزی که من تو رو برای یه عمر زندگی #انتخاب کردم، میدونستم که یه دختر سُنی هستی و میدونستم که در خیلی از مسائل نظرت با من یکی نیست، ولی برای من خودت #مهمی! من تو رو دوست دارم و از اینکه الان کنارم نشستی، لذت میبرم."
در برابر روشنای #صداقت کلامش، اعتراضم در گلو خاموش شد و او همچنان در میدان فراخ احساسش #جولان میداد: "الهه جان! من تو این دنیا هیچکس رو به اندازه تو دوست ندارم و تو رو با هیچی تو این دنیا عوض نمیکنم! من بهت حق میدم که دوست داشته باشی عقاید #همسرت با خودت یکی باشه، ولی حالا که خدا اینجوری خواسته و همسر تو یه شیعه اس..."
و دیگر نتواست ادامه دهد، شاید هم میخواست باقی #حرفهایش را با زبان زیبای چشمانش بگوید که با نگاه سرشار از محبتش به چشمانم خیره مانده و پلکی هم نمیزد. زیر بارش احساسش، شعله مباحثه #اعتقادی ام خاموش شد و ساکت سر به زیر انداختم. به قصد برداشتن گامی برای هدایت او به مذهب اهل تسنن، قدم به این میدان گذاشته و حالا با بار سنگینی که از حرفهای او بر دلم مانده بود، باید از صحنه #خارج میشدم.
من میخواستم #حقانیت مذهب اهل سنت را برای او اثبات کنم و او با فرسنگها فاصله از آنچه در ذهن من بود، میخواست صداقت عشقش را به #دلم بفهماند! من زبانم را میچرخاندم تا اعتقادات منطقی ام را به گوشش برسانم و او نگاهش را جاری میکرد تا احساسات #قلبی اش را برابر چشمانم به تصویر کشد و این همان چیزی بود که دست مرا میبست!
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃
باز
آینه و آب و سینیِ چای و نبات
باز پنج شنبه
و یاد شهدا با صلوات
🌷مزار مطهر #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور و #شهید_حاج_محمد_پورهنگ در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💔🍃
بابایـے
دلمـــ
براتـــ
خیلےتنـــگـــ❦شــده!
#شهید_بے_سر
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
بابایےهمبازےمحمدحسین🌱
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊