eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
244 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
✨زیباترین کلمه برلب‌های بشریت کلمه وزیبا‌ترین آوا، آوای «مادرم» است. این کلمه آکنده از عشق و امید است، کلمه شیرین و مهر انگیز که از اعماق قلب بر می‌خیزد و زیبائی است. ❤️مادر همه چیز ماست. مادر آن روح جاودانی است که لبریز از عشق و زیبائی است... بر مادر معزز و همسر معزز مبارک باد @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🦋🍃 مادر واژه ای به وسعت تمام هستی... بر همسر معزز و مادر فاطمه جان و ریحانه جان مبارک باد💐 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
اِن شاءالله در این شب عزیز، مورد لطف و دعای مادر عزیزمون حضرت زهرا (س)، جمیعا قرار بگیریم. التماس دعا🌹✨ شبتون بخیر🦋🍰☕️
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین
💞🌱💞🌱💞 🌱💍 💞 (۳۷) 👌انتخاب یک خاطره از یک دوره زندگی سراسر لذت و آرامش کمی سخت است. 📝خاطرات سفرها، گردش‌ها، رفتن به سینما و… همه و همه از شیرین‌ترین خاطراتم است اما بهترین احساسی که از زندگی مشترک به جانم نشست حس خوشایند درک شدن توسط کسی است که دوستش داری و او هم عاشقانه دوستت دارد. فکر می‌کنم این از مصادیق خوشبختی باشد. 🍃دلمان می‌خواست آتش جنگ زودتر خاموش شود تا هم حرم‌ها در امنیت باشد، هم مردم مظلوم سوریه آرامش داشته باشند و هم نیروهای ایرانی از جمله برادرم به سلامت به خانه‌هایشان برگردند کمک‌های مشترکی که به افراد نیازمند داشتیم هم تجربه نابی بود. ادامه دارد... 🦋روایت همسر @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊 💞🌱💍💞🌱💍💞🌱💍💞🌱
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_دوم #قسمت_هجدهم سایه آفتاب #کوتاه شده و در حال غروب بود که محمد و عطیه ر
💠 | "منظورم اینه که چرا تو خلفای دیگه رو نداری؟" به سختی لب از لب باز کرد و پرسید: "من؟!!!" و همین یک کلمه کافی بود تا بفهمم که از آنچه در ذهن من میچرخد، بیخبر است که مقابلش نشستم و پاسخ دادم: "تو و همه شیعه ها!" لبخندی زد و گفت: "الهه جان! آخه این چه بحثیه که یه دفعه ..." که کلامش را شکستم و قاطعانه کردم: "مجید! این بحث، بحثِ امشب نیست! بحث منه!" فقط از خدا میخواستم که از حرفهایم ناراحت نشود و شیشه محبتش تَرک بر ندارد! مثل همیشه آرام و صبور بود و بلندی کشید تا من با لحنی نرمتر ادامه دهم: "مجید جان! خُب دوست دارم بدونم چرا شما شیعه ها فقط امام علی (ع) رو خلیفه (ص) میدونید؟ چرا خلفای قبلی رو قبول ندارید؟" احساس میکردم حرف برای گفتن دارد، گرچه از به زبان آوردنش ابا میکرد و شاید برای همین نگاهش را به زمین دوخته بود تا انعکاس حرفهای دلش را در چشمانش نبینم. سپس آهسته سرش را بالا آورد و با گرفته پاسخ داد: "راستش من هیچوقت تاریخ اسلام رو نخوندم! نمیدونم، شاید شرایط زندگیم طوری بوده که فرصت پیدا نکردم... ولی ما از بچگی یاد گرفتیم که امام اول ما، (ع) هستن. در مورد بقیه خلفا هم اطلاعی ندارم." از پاسخ ، ناراحت شدم و خواستم جوابش را بدهم که باران عشق بر صدایش نم زد و اینبار با لحنی عاشقانه ادامه داد: "الهه جان! روزی که من تو رو برای یه عمر زندگی کردم، میدونستم که یه دختر سُنی هستی و میدونستم که در خیلی از مسائل نظرت با من یکی نیست، ولی برای من خودت ! من تو رو دوست دارم و از اینکه الان کنارم نشستی، لذت میبرم." در برابر روشنای کلامش، اعتراضم در گلو خاموش شد و او همچنان در میدان فراخ احساسش میداد: "الهه جان! من تو این دنیا هیچکس رو به اندازه تو دوست ندارم و تو رو با هیچی تو این دنیا عوض نمیکنم! من بهت حق میدم که دوست داشته باشی عقاید با خودت یکی باشه، ولی حالا که خدا اینجوری خواسته و همسر تو یه شیعه اس..." و دیگر نتواست ادامه دهد، شاید هم میخواست باقی را با زبان زیبای چشمانش بگوید که با نگاه سرشار از محبتش به چشمانم خیره مانده و پلکی هم نمیزد. زیر بارش احساسش، شعله مباحثه ام خاموش شد و ساکت سر به زیر انداختم. به قصد برداشتن گامی برای هدایت او به مذهب اهل تسنن، قدم به این میدان گذاشته و حالا با بار سنگینی که از حرفهای او بر دلم مانده بود، باید از صحنه میشدم. من میخواستم مذهب اهل سنت را برای او اثبات کنم و او با فرسنگها فاصله از آنچه در ذهن من بود، میخواست صداقت عشقش را به بفهماند! من زبانم را میچرخاندم تا اعتقادات منطقی ام را به گوشش برسانم و او نگاهش را جاری میکرد تا احساسات اش را برابر چشمانم به تصویر کشد و این همان چیزی بود که دست مرا میبست! ✍️نویسنده: @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃 باز آینه و آب و سینیِ چای و نبات باز پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات 🌷مزار مطهر و در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💔🍃 بابایـے دلمـــ براتـــ خیلےتنـــگـــ❦شــده! بابایےهمبازےمحمدحسین🌱 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
التماس دعا دارمـــ🌸🌱 شبتون حسینے🍎🍪☕️
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین