eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
272 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
852 ویدیو
4 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (برادر خانم حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته‌....💔 🏴 @shahid_hajasghar_pashapoor🏴
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
💔 مجنونهــا را در بیابانهــــــای منتهــی بہ حُسین می شود یافت... 🍃 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخه یه حرفی بزن...💔 🏴 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
آنان که قلبشان ز تو رخصت گرفته بود سربندشان به نام تو زینت گرفته بود... از لحظه ای بگو که شلمچه غرور داشت صدها محب فاطمه در آن حضور داشت 🏴 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
❤️🍃 باز آینه و آب و سینیِ چای و نبات باز پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات 🌷مزار مطهر و در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
این دختر با این قیافه به ظاهر مظلوم "گوهر ادب آواز" عضو ۲۱ ساله منافقین بوده! سال ۶۱ به خودش بمب می بنده با ظاهر یه زن باردار، اصرار میکنه که از آیت الله دستغیب باید شخصا سوالی بپرسه. وقتی نزدیک میشه به صورت انتحاری ایشون و ۱۲ نفر دیگه رو شهید میکنه! @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
خانہ ے آخرتم هسٺ قدمگاه حبیب سر درِ قصر مزارم بنویسید حسیڹ هر ڪہ پرسید چہ دارد مگر از دارِ جهاڹ همہ ے دار و ندارم بنویسید حسیڹ 🍃 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🕊 روایت شهادت روحانی فدائی حرم، قسمت نهم 🍃یک ساختمان قدیمی و نسبتا زیبا نظرم را به خودش جلب کرد. روی یکی از دیوارهایش نام صلاح الدین ایوبی را دیدم. سردار مسلمانی که در جنگ های صلیبی فتوحات زیادی کسب کرده بود اما تاریخ شاهد ظلم هایی است که از جانب او در حق شیعیان روا شده است. 🍃بالاخره به حرم رسیدیم. بعد از بازرسی وارد صحن مطهر شدیم. یک حیاط زیبا و سرپوشیده. جمعیت زیادی در صحن نبودند. بچه ها دوست داشتند بازی کنند و من تشنه زیارت بودم. 🍃گفت: این اولین زیارت توست. من بچه ها را نگه می دارم. تو با خیال راحت برو زیارت. گفتم: پس تو چی؟ زود می روم و بر می گردم تا تو هم بتوانی زیارت کنی. گفت: من قبلا هم آمده ام. بچه ها پیش من می مانند. تو برو و برای من هم دعا کن. خیلی خوشحال شدم. تشکر کردم. بچه ها و وسایلشان را گذاشتم پیشش و بعد از کلی سفارش، برای زیارت رفتم. بچه ها تازه راه رفتن را یاد گرفته بودند. کفش هایی که برایشان خریده بودیم، سوت داشت. هر قدم که می رفتند و صدای سوت را می شنیدند، قدم بعدی را سریع تر بر می داشتند. صدای سوت کفششان دائم توی گوشم بود و خیالم راحت بود که در حال بازی هستند. 🍃ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢شهدای امنیت نور هر دو عین اند شهدای امنیت زائر حسین اند 🎥 یازده شهید حادثه تروریستی پاسگاه راسک 🏴 @shahid_hajasghar_pashapoor🕊🏴
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
﷽ ۞فَلۡيُقَٰتِلۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِينَ يَشۡرُونَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا بِٱلۡأٓخِرَةِۚ وَمَن يُقَٰتِلۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَيُقۡتَلۡ أَوۡ يَغۡلِبۡ فَسَوۡفَ نُؤۡتِيهِ أَجۡرًا عَظِيمٗا پس کسانی‌که زندگی دنیا را به آخرت فروخته‌اند، باید در راه الله پیکار کنند، و آن کسی‌که در راه الله پیکار کند، چه کشته شود یا پیروز گردد، به زودی پاداش بزرگی خواهیم داد. سوره النساء، آیه ۷۴ @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
▪️ کاش هرچه زودتر بفهمیم آنچه که شیعیان مدینه نفهمیدند: اینکه در روزهای پایانی عمر شریفش، برای دوری از پدری چون رسول الله، برای درد پهلوی شکسته؛ و حتی برای محسن از دست رفته اش گریه نمی‌کرد. ▪️زهرای مرضیه بر این گریه می‌کرد که با اینکه برای اتمام حجت بر شیعه با تمام وجود به دفاع از امامش برخواست، اما مردم بی بصیرت مدینه در دفاع از ولایت با او همراهی نکردند. ▪️حضرت زهرا گریه می‌کرد چرا که می دانست تا شیعه نخواهد، امامش در غربت و مظلومیت خواهد بود. ▪️مادرمان زهرا نه از آتش در، که از دیدن دست های بسته امام زمان خود سوخت. ▪️مادر جان ما را ببخش که سال های سال است به تماشای دست های بسته امام زمانمان، در زندان غیبت نشسته ایم. ما را ببخش و با همان دست شکسته برایمان دعا کن که برای یار او شدن، سخت محتاج دعای مادرانه شماییم. 🏴 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ چرا (س) با چنان مقام قدسی، برای بازپس‌گیری فدک اقدام کردند؟ از اندک فیلم‌های باقی‌مانده از 🏴 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
جسم آقایم هزار و نهصد و پنجاه زخم زخم‌های عالم بر قد و بالای عباسم‌ کم‌ است پاره های پیکر عباس من از هم جداست جسمِ بی سرِ آقای عالم درهم است...😔 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
یا حضرت ام البنین....🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی به دشمنان ملعون خبر رسید چه یلی به شهادت رسیده، سریع خودشونو رسوندن محل شهادت آقای اصغر حاج قاسم، پیکر مطهر رو بردن، سر و دست اصغر رو به مانند حضرت ابوالفضل، از تنش جدا کردند...😭 حاج اصغر خیلی ابوالفضلی بود... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
💔 اشعاری است از مادرش ‏امّ البنین، چون شب معمول است که ذکر مصیبت این مرد بزرگ می‌شود، آن را هم عرض می‌کنم. امّ البنین مادر در حادثه کربلا زنده بود ولی در کربلا نبود، در مدینه بود. در مدینه بود که خبر به او رسید که در حادثه کربلا قضایا به کجا ختم شد و هر چهار پسر تو شهید شدند. این بود که این زن بزرگوار به قبرستان بقیع می‌آمد و در آنجا برای فرزندان خودش نوحه سرایی می‌کرد. نوشته‌اند اینقدر نوحه سرایی این زن دردناک بود که هر که می‌آمد گریه می‌کرد، حتی مروان حکم که از دشمن ترین‏ دشمنان بود. این زن گاهی در نوحه سرایی خودش همه بچه هایش را یاد می‌کند و گاهی بالخصوص ارشد فرزندانش را. ابوالفضل، هم از نظر سنی ارشد فرزندان او بود، هم از نظر کمالات جسمی و روحی. من یکی از دو مرثیه‌‏ای را که از این زن به خاطر دارم برای شما می‌خوانم. به طور کلی عربها مرثیه را خیلی جانسوز می‌خوانند. این مادر داغدیده در این مرثیه جانسوز خودش گاهی این گونه می‌خواند، می‌گوید: یا مَنْ رَأَی الْعَبّاسَ کرَّ عَلی‏ جَماهیرِ النَّقَدِ وَ وَراهُ مِنَ ابْناءِ حَیدَرَ کلُّ لَیثٍ ذی لَبَدٍ انْبِئْتُ أنَّ ابْنی اصیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطوعَ یدٍ وَیلی عَلی‏ شِبْلی امالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ لَوْ کانَ سَیفُک فی یدَیک لَما دَنی‏ مِنْک احَدٌ می‌گویدای چشم ناظر، ای چشمی که در کربلا بودی و آن مناظر را می‌دیدی، ای کسی که در کربلا بودی و می‌دیدی، ای کسی که آن لحظه را تماشا کردی که شیر بچه من ابوالفضل از جلو، شیربچگان دیگر من پشت سرش بر این جماعت پست حمله برده بودند، ای چنین شخصی، ای حاضر وقعه کربلا، برای من یک قضیه‌‏ای نقل کرده‌اند، من نمی‌دانم راست است یا دروغ، آیا راست است؟ به من این‏جور گفته‌اند، در وقتی که دستهای بچه من بریده بود، عمود آهنین به فرق فرزند عزیز من وارد شد، آیا راست است؟ 😭😭😭😭 بعد می‌گوید : ابوالفضل، فرزند عزیزم! من خودم می‌دانم اگر تو دست می‌داشتی مردی در جهان نبود که با تو روبرو بشود. اینکه آمدند چنین جسارتی کردند برای این بود که دستهای تو از بدن بریده شده بود.... 😭😭😞😞