🌱
خاک،
از حُرمَتِ شش گوشه ی او
حُرمَت یافت...
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
💔🍃
هیچوقت از بودن کنار پدرشان سیر نمی شوند و خیلی وقتها با وعده و وعید که چیزی برایشان بخریم راضیشان می کنیم که برویم خانه. مثلا یادم هست یک سال #شب_قدر رفتیم آنجا (مزار شهید) و بچهها خوابشان برد. از آن موقع مدام میگویند میشود برویم پیش بابا و بخوابیم؟!
خیلی بهشان چسبیده بود...
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ🌱
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید (خواهر حاج اصغر)
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
دوستان به خاطر اختلال ایتا یه مقدار کار کانال با تاخیر شروع شد
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت
#آزار_مؤمن
#فصل_هشتم
#قسمت_دوم
پيرمرد سيد، رد پاي مرا در داخل برف گرفت و دنبال من آمد. وقتي وارد پايگاه شد، حسابي عصباني بود.
ابتدا كتمان كردم، اما بعد، از او معذرت خواهي كردم. او با ناراحتي بيرون رفت.
حالا چندين سال بعد از اين ماجرا، در نامه عملم حكايت آن شب را ديدم. نميدانيد چه حالي بود، وقتي گناه يا اشتباهي را در نامه عملم ميديدم، خصوصاً وقتي كسي را اذيت كرده بودم، از درون عذاب ميكشيدم. گويي خودم به جاي آن طرف اذيت ميشدم. از طرفي در اين مواقع، باد سوزان از سمت چپ وزيدن ميگرفت، طوري كه نيمي از بدنم از حرارت آن داغ ميشد!
وقتي چنين اعمالي را مشاهده ميكردم، به گونه اي آتش را در نزديكي خودم ميديدم كه چشمانم ديگر تحمل نداشت. همان موقع ديدم كه آن پيرمرد سيد، كه چند سال قبل مرحوم شده بود، از راه آمد و كنار جوان پشت ميز قرار گرفت.
سيد به آن جوان گفت: من از اين مرد نميگذرم. او مرا اذيت كرد. او مرا ترساند. من هم گفتم: به خدا من نميدانستم كه سيد داخل قبر عبادت ميكند.
جوان رو به من گفت: اما وقتي نزديك شدي فهميدي كه مشغول قرآن خواندن است. چرا همان موقع برنگشتي؟
ديگه حرفي براي گفتن نداشتم. خلاصه پس از التماسهاي من، ثواب دو سال عبادتهاي مرا برداشتند و در نامه عمل او قرار دادند تا راضي شود. دو سال نمازي كه بيشتر به جماعت بود. دو سال عبادت را دادم به (۱) خاطر اذيت و آزار يك مؤمن!
__________
۱) امام صادق (ع) فرمودند: حرمت مؤمن حتي از كعبه بالاتر است.
مصاحبه با راوي اين کتاب، بارها به خاطر گريه هاي ايشان قطع شد. يادآوري اين خاطرات برايش بسيار سخت بود.
ادامه دارد...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید خدا همه را ببخشد....
🎥 برشی از سخنرانی #آیت_الله_جاودان
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ه.ق - حسینیه فاطمه الزهرا(س)/بامداد ۱۱ فروردین/ #شب_قدر
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
برنامه آیت الله جاودان در حسینیه فاطمه الزهرا تهران واقع در میدان سپاه می باشد.
۱۲ فروردین (شب قدر ۲) و ۱۴ فروردین (شب قدر ۳) برنامه دارند. شبکه افق هم از ۲۲:۳۰ یا ۲۳:۳۰ پخش میشه.
امکانش رو داشتید تشریف ببرید برای من و باقی دوستان هم دعا کنید عزیزان🌹
میگن زمان حضرت موسی خشکسالی اومده بوده و قرار شده همه بشینند و دعا کنند تا اینکه خدا به حضرت موسی میگه یه نفری هست توی جمعتون که ۴۰ ساله داره یه گناهی رو انجام میده تا اون توبه نکنه حاجت نمیگیرید و گرفتاری برطرف نمیشه....
پیامبر خدا حضرت موسی رو میکنند به مردم و این موضوع رو میگن که هرکسی هست خودش پاشه بره، اون بنده خدایی که توی جمع بوده باخودش میگه حالا چیکار کنم اگر پاشم برم همه می فهمند من بودم، نرم هم باز یه جور دیگه....
خلاصه تصمیم می گیره همونجا از ته دل توبه کنه و خدا هم گرفتاری اون جمع رو حل می کنه.
پیامبر خدا به خدا میگه به من بگو کی بود؟ خدا هم به ایشون نمیگه میگه تا الان که گناه کرده بود منه خدا می دونستم، از الان توبه کرده که دیگه هیچی...
اتفاقا توی جوشن کبیر یه عبارتی داریم به اسم کریم الصفح...
خدا یه جوری می بخشه که انگار اصلا دیگه اون گناه تا به حال نکرده بودی. حتی اون دنیا هم به روت نمیارن و دیگه چیزی نیست. چه خوبه پس توبه کنیم از ته دل.
خدا می بخشه.
البته حق الناس بحثش جداست و باید پیگیر بشیم که حل کنیم وگرنه گیر می افتیم مثل آقای سه دقيقه در قيامت....
البته یه وقتی هم هست از گناه کسی خبردار شدیم و درست اینه که هی پخش نکنیم...
میگن بنده خدایی گناه کار بوده و مشروب و... اهل کارهای بدی بود، توبه میکنه به یه شیخی میگه. این بنده خدا شیخه هم بعضي مجالس هی میگفته توبه کنید و... ببینید فلانی هم گناهکار بوده بعد توبه کرده و... بیا خودت بگو😅
هی تکرار شده، آخر سر بنده خدا جوش آورده گفته ملت من گناه میکردم خدا خبر داشت و جایی جار نزد این آقا از وقتی خبردار شده کل شهر رو خبردار کرده.
خدا ستارالعیوب
ولی چه خوبه ما هم چیزی رو متوجه می شیم جار نزنیم و آبروی کسی رو حراج نکنیم😥
برای فرج امام زمان (عج)، عاقبت بخیری و حاجت روایی همدیگه این شب ها دعا کنیم...
در شب قدر چه گفتی تو به هنگام دعا
ثبت شد نام بلند تو میان شهدا
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
شفاعتمان کنید....🌹
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
حیدر حیدر اول و آخر حیدر.....mp3
4.05M
افتادی در بستر مادر، بابا....🏴
آقا با چاه درد و دل میکرد
حرف دلتون رو به هرکس نزنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توبه دروغ ما رو قبول کن....😭
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شیر در کاسه ما نیست ولی اشک که هست
ما یتیمان همگی کاسه به دستیم علی...
😔🌹
🕊🌺🍃
#ماه_رمضان
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
✨فراز بیست و یکم✨
🔸ومَا قَدْرُ لِسانِى يَا رَبِّ فِى جَنْبِ شُكْرِكَ ؟ وَمَا قَدْرُ عَمَلِى فِى جَنْبِ نِعَمِكَ وَ إِحْسانِكَ؟ إِلٰهِى إِنَّ جُودَكَ بَسَطَ أَمَلِى ، وَشُكْرَكَ قَبِلَ عَمَلِى ، سَيِّدِى إِلَيْكَ رَغْبَتِى ، وَ إِلَيْكَ رَهْبَتِى ، وَ إِلَيْكَ تَأْمِيلِى ، وَقَدْ ساقَنِى إِلَيْكَ أَمَلِى ، وَعَلَيْكَ يَا واحِدِى عَكَفَتْ هِمَّتِى ، وَفِيما عِنْدَكَ انْبَسَطَتْ رَغْبَتِى ، وَلَكَ خالِصُ رَجائِى وَخَوْفِى ، وَبِكَ أَنَِسَتْ مَحَبَّتِى، وَ إِلَيْكَ أَلْقَيْتُ بِيَدِى ، وَبِحَبْلِ طاعَتِكَ مَدَدْتُ رَهْبَتِى
🌹يا مَوْلاىَ بِذِكْرِكَ عاشَ قَلْبِى ، وَبِمُناجاتِكَ بَرَّدْتُ أَلَمَ الْخَوْفِ عَنِّى ، فَيا مَوْلاىَ وَيَا مُؤَمَّلِى وَيَا مُنْتَهىٰ سُؤْلِى فَرِّقْ بَيْنِى وَبَيْنَ ذَنْبِىَ الْمانِعِ لِى مِنْ لُزُومِ طاعَتِكَ ، فَإِنَّما أَسْأَلُكَ لِقَدِيمِ الرَّجاءِ فِيكَ ، وَعَظِيمِ الطَّمَعِ مِنْكَ الَّذِى أَوْجَبْتَهُ عَلَىٰ نَفْسِكَ مِنَ الرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ ، فَالْأَمْرُ لَكَ وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ وَالْخَلْقُ كُلُّهُمْ عِيالُكَ وَفِى قَبْضَتِكَ ، وَكُلُّ شَىْءٍ خاضِعٌ لَكَ ، تَبارَكْتَ يَا رَبَّ الْعالَمِينَ؛
😔پروردگارا، ارزش زبانم در کنار شکرت چیست و قیمت کارم در برابر نعمتهایت و احسانت چه اندازه است؟! خدایا، جودت آرزویم را گسترد و سپاست عملم را پذیرفت، ای آقای من میلم بهسوی توست و ترسم از جانب توست و آرزویم به پیشگاه توست، آرزویم مرا بهسوی تو کشانده و همّتم بر درگاه تو ای خدای یگانه، معتکف شده و رغبتم در آنچه نزد توست فزونی یافته، امید خالص و بیمم برای توست و محبّتم به تو انس گرفته و دستم را بهجانب تو انداختم و ترسم را بهسوی رشتهی طاعت تو کشیدم
🍃ای مولای من دلم به یاد تو زندگی کرد و با مناجات با تو آتش هراس را بر خود سرد نمودم، ای مولایم و ای آرزویم و ای نهایت خواستهام، میان من و گناهم جدایی انداز، گناهی که بازدارنده من از ملازمت طاعت توست، تنها از تو درخواست میکنم، به خاطر امید دیرینه به تو و بزرگی طمع از تو که از مهر و رحمت بر خود واجب کردهای، پس فرمان توراست، یگانهای و شریکی نداری و همه خلق جیرهخوار تو و در دست قدرت تواند و هر چیز برای تو فروتن است، منزّهی تو ای پروردگار جهانیان.
❤️إلٰهِى ارْحَمْنِى إِذَا انْقَطَعَتْ حُجَّتِى ، وَكَلَّ عَنْ جَوابِكَ لِسانِى ، وَطاشَ عِنْدَ سُؤالِكَ إِيَّاىَ لُبِّى ، فَيا عَظِيمَ رَجائِى لَاتُخَيِّبْنِى إِذَا اشْتَدَّتْ فاقَتِى ، وَلَا تَرُدَّنِى لِجَهْلِى ، وَلَا تَمْنَعْنِى لِقِلَّةِ صَبْرِى ، أَعْطِنِى لِفَقْرِى ، وَارْحَمْنِى لِضَعْفِى ، سَيِّدِى عَلَيْكَ مُعْتَمَدِى وَمُعَوَّلِى وَرَجائِى وَتَوَكُّلِى ، وَبِرَحْمَتِكَ تَعَلُّقِى ، وَبِفِنائِكَ أَحُطُّ رَحْلِى ، وَبِجُودِكَ أَقْصِدُ طَلِبَتِى ، وَبِكَرَمِكَ أَيْ رَبِّ أَسْتَفْتِحُ دُعائِى ، وَلَدَيْكَ أَرْجُو فاقَتِى ، وَبِغِناكَ أَجْبُرُ عَيْلَتِى ، وَتَحْتَ ظِلِّ عَفْوِكَ قِيامِى ، وَ إِلىٰ جُودِكَ وَكَرَمِكَ أَرْفَعُ بَصَرِى ، وَ إِلىٰ مَعْرُوفِكَ أُدِيمُ نَظَرِى
😓خدایا به من رحم کن آنگاه که حجّتم بریده شود و زبانم از پاسخت ناگویا گردد و به هنگام بازپرسیات هوش از سرم برود، ای بزرگ امیدم، زمانی که بیچارگیام شدّت گیرد محرومم مکن و به خاطر نادانیام از درگاهت مران و به علت کم تابیام از رحمتت دریغ مفرما، به جهت تهیدستیام عطایم کن و به خاطر ناتوانیام به من رحم کن، آقایم اعتماد و تکیه، امید و توکلم بر توست و آویختنم به رحمت توست و بارم را به آستان تو اندازم و خواستهام را به جود و کرم تو جویم، پروردگارا دعایم را آغاز میکنم و رفع تنگدستیام را به تو امید میبندم و به توانگری تو ناداریام را جبران میکنم و ایستادنم زیر سایه عفو توست و بهجانب جود و کرمت دیدهام را بلند میکنم و بهسوی احسانت نگاهم را ادامه میدهم.
🌿| @shahid_hajasghar_pashapoor
🌺🍃🕊🍃🌺🍃🕊🍃🌺
اِنّا لله و اِنا الیه راجعون...🏴
تسلیت ای مسلمین که مولا علی (ع) شهید شد...
یتیم شدیم
زینب یتیم گشته
و حالا تمامِ شهر،
آرام..
بی علی،
به نماز ایستاده است...
😭😭
#شهادت_امام_علی(ع) تسلیت باد🏴
🌱
ای خفته در مزار،
سر از خاک کن برون
احوال چاکرانِ تو بعد از تو درهم است....
آه... اربابم💔
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🕊#پرواز
روایت شهادت روحانی فدائی حرم، #شهید_حاج_محمد_پورهنگ
قسمت بیست و پنجم
🍃روز بعد، بعد از اینکه بچه ها از خواب بیدار شدند و صبحانه خوردند، لارا و یارا آمدند پیشمان. مادرشان به همراه ابوحمید، در مزرعه بودند.
پشت ساختمانی که در آن ساکن بودیم، یک قطعه زمین کوچک زراعی بود که به عموی آن ها تعلق داشت. او زمین را سپرده بود به ابوحمید و نادیا خانم. آن ها هم حسابی به آن رسیدگی کرده بودند و کلی محصول در همان زمین کوچک کاشته بودند. از خیار و گوجه و لوبیا سبز و انواع سبزیجات تا کدو و هندوانه و طالبی. از راه فروش همان محصولات در کنار اجاره دو واحد ساختمانی که داشتند، گذران زندگی می کردند و هزینه تحصیل فرزندانشان را فراهم می کردند.
البته لارا برایم گفت که قبل از جنگ، درآمد آن ها بسیار خوب بوده و جزء افراد پردرآمد محسوب می شدند اما پس از جنگ شرایط تغییر کرده و آن ها حتی مجبور به فروش ماشینشان هم شده اند.
عموی آن ها هم پس از جنگ، زمین و خانه نیمه ساخته اش را رها کرده بود و برای نجات جان خودش و خانواده اش راهی کشور دیگری شده بود.
🍃ادامه دارد...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊