فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 واکنش آقای شهریار زرشناس، به رفتار زشت آقای محمد فاضلی مشاور آقای #پزشکیان!
#انتخابات
پن: آقای زرشناس روزنامهنگار و پژوهشگر ایرانی حوزه ادبیات، فرهنگ، سیاست و فلسفه است.
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🗳 #مناظره| قاضیزاده: میخواهم دولت نیمه تمام شهید رئیسی را ادامه بدهم؛ البته نقاط ضعف را هم اصلاح کنم.
🔹اما شما دو نفر (پزشکیان و پورمحمدی) شجاعت این را دارید که بگویید میخواهید دولت سوم روحانی باشید؟
🔹تیم امنیتی حاکم در دولت روحانی، در ستاد آقای پزشکیان هستند؛ هرکسی با نزدیکانش شناخته میشود.
#انتخابات
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🌺🍃
پیامبر گرامی اسلام (ص):
«الْزَمُوا مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ ... وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا يَنْتَفِعُ عَبْدٌ بِعَمَلِهِ إِلَّا بِمَعْرِفَتنا» ( امالی مفید ص ۱۴۰ – بحارالانوار ج۲۷ ص۱۹۳)
پيوسته با دوستى ما اهل بيت همراه باشيد،... و سوگند به آن كس كه جان من بدست قدرت اوست هيچ بنده اى از كار و كوشش خود بهره مند نگردد، جز با معرفت و شناخت ما.
#سه_دقیقه_در_قیامت🍃
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
📝 پرسش و پاسخ در رابطه با کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🍃 #قسمت_هشتم
8⃣ آیا میتوان در این تجربه ها، حسابرسی اعمال را دید؟
خداوند برای آگاهی بشر از آنچه در سرای دیگر اتفاق میافتد، ابتدا پیامبر خود را در شب معراج به آسمانها برد و به او نشان داد که بهشت و جهنم و حسابرسی اعمال چگونه است.
برخی از انسانهای دیگر توانستند با تجربه ای نزدیک به مرگ و یا... مشاهدات خود را برای دیگران مکتوب نمایند. کتاب سیاحت غرب چنین حکایتی دارد.
همچنین در خاطرات برخی از بزرگان نظیر علامه طباطبایی آمده که چنین وضعیتی برای آنها پیش آمده. یکی از علما از قول استادش میگفت یکبار ماجرای تجربه نزدیک به مرگ برایم پیش آمد. من از پل صراط گذشتم و قبل از ورود به بهشت در ، مقابل ملائک قرار گرفتم آنها گفتند: برای خداوند چه آوردی؟
گفتم من این همه نماز خواندم
گفتند تو به راحتی از صراط گذر کردی. این نتیجه نمازهایت بود
گفتم من این همه روزه گرفتم.
گفتند: در عبور از صراط اثری از عذاب جهنم به تو نرسید. این نتیجه روزه ها بود.
خلاصه هرچه که از اعمال خود گفتم آنها جواب دادند که نتیجه اش را یا در دنیا و یا اینجا گرفته ای برای خداوند چه آوردی؟
گریه ام گرفت. هیچ چیزی برای ارائه نداشتم. مانده بودم که چه کنم. بسیاری از اعمال من خالصانه برای خدا نبود. برای همین در کتاب اعمالم اثری از آنها دیده نمی شد اما اشتباهات و گناهان من مانده بود.
یکباره با صدای بلند گفتم درسته من هیچ کاری نکردم. اما آیا ولایت اهل بیت را قبول نکردم؟ من بنده خالص خداوند، حسین (ع) را دوست نداشتم؟ من امام رضا (ع) را دوست نداشتم؟ من برای مصیبت های حضرت زهرا (س) گریه نکردم؟
ملائکه در برابر من سکوت کردند و گفتند: این را از شما قبول میکنیم یک رشته نور در اعمال شما وجود دارد که همان ولایت اهل بیت علیهم السلام است. این را قبول میکنیم.
ادامه دارد...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
آرزو میکنم
در اين عصر زيبا
مهر، بركت
عشق، محبت و سلامتى
همنشین شما باشد...
عصرتون بخیر🍪☕️
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃یک سال که برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد رفته بودیم، روز آخر که به علی زنگ زدم، صدای شلوغی میآمد. گفتم: «علی چه خبر است؟»
گفت: «هیئت داریم.»
گفتم: «تنهایی؟»
گفت: «نه! آبجی هم هست. امشب وفات حضرت ام البنین(س) است.»
🍃وقتی برگشتیم دیدم یک سفره سبز رنگ بزرگ در خانه پهن کرده و یک مشک آب و تعدادی سر بند یا اباالفضل(ع) روی آن چیده بود. یک تابلوی یا اباالفضل العباس(ع) نیز روی دیوار نصب کرده بود.
بزرگترین عید و شادی او نیمه شعبان بود. اعتقاد داشت که این شادی نباید فقط در خانه بماند و باید در خیابانها به مردم هم آن را انتقال داد.
#شهید_علی_امرایی
رفیق شفیق #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور و#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
#روایت_مادر_شهید
📸 عکس دسته جمعی شهیدان امرایی، پاشاپور و پورهنگ یا جمعی از دوستان/ سمت چپ بالا شهید امرایی
سالگرد شهادت شهید امرایی🕊
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
📖 #بدون_تو_هرگز
#ایمان
#قسمت_شانزدهم
علی سکوت عمیقی کرد.
- هنوز در اون مورد تصمیم نگرفتیم، باید با هم در موردش صحبت کنیم. اگر به نتیجه رسیدیم شما رو هم در جریان قرار میدیم.
دیگه از شدت خشم، تمام صورت پدرم می پرید و جمله ها بریده بریده از دهانش خارج می شد.
- اون وقت تو می خوای اون دنیا جواب دین و ایمان دختر من رو پس بدی؟
تا اون لحظه، صورت علی آروم بود. حالت صورتش بدجور جدی شد.
- ایمان از سر فکر و انتخابه، مگه دختر شما قبل از اینکه بیاد توی خونه من حجاب داشت؟ من همون شب خواستگاری فهمیدم چون من طلبه ام چادر سرش کرده. ایمانی که با چوب من و شما بیاد، ایمان نیست. آدم با ایمان کسیه که در بدترین شرایط ایمانش رو مثل ذغال گداخته کف دستش نگه می داره و حفظش می کنه. ایمانی که با چوب بیاد با باد میره.
این رو گفت و از جاش بلند شد. شما هر وقت تشریف بیارید منزل ما قدمتون روی چشم ماست، عین پدر خودم براتون احترام قائلم. اما با کمال احترام من اجازه نمیدم احدی توی حریم خصوصی خانوادگی من وارد بشه.
پدرم از شدت خشم، نفس نفس می زد در حالی که می لرزید از جاش بلند شد و رفت سمت در
- می دونستم نباید دخترم رو بدم به تو، تو آخوند درباری.
در رو محکم بهم کوبید و رفت.
ادامه دارد...
----------------------------------
پ.ن: راوی داستان در این بخش اشاره کردند که در آن زمان، ما چیزی به نام مانتو یا مقنعه نداشتیم. خانم ها یا چادری بودند که پوشش زیر چادر هم براساس فرهنگ و مذهبی بودن خانواده درجه داشت. یا گروه بسیار کمی با بلوز و شلوار، یا بلوز و دامن، روسری سر می کردند. و اکثرا نیز بدون حجاب بودند. بیشتر مدارس هم، دختران محجبه را پذیرش نمی کردند. علی برای پذیرش من با حجاب در دبیرستان، خیلی اذیت شد و سختی کشید.
✍زندگی شهید #دفاع_مقدس #طلبه_شهید_سیدعلی_حسینی
به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم)
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
تولدت مبارک ریحانه جانم❤️
#شهید_ریحانه_سلطانی_نژاد
شهید ۱۳ دی ۱۴۰۲/کرمان
ولادت ۱ تیر ۱۴۰۱
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🌺🍃
چشم و چراغ آل فاطمه آمد
دست گل جواد الائمه آمد
بانگ منادى آمد تبارک اللَّه
موسم شادى آمد تبارک اللَّه
🎉ولادت #امام_هادی(علیه السلام) مبارکباد
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
خودش گفت من میخوام فقط رای بیارم....
دیگه خودتون قضاوت کنید....
احتمالا خواننده ی خارج خوان خانم هم بخواد بیاد ستادش قبولش میکنه.
یاد سکانس اخراجی ها افتادم...
نقشی که آقای مظلومی بازی میکرد، اینجوری بود که سیگار میگرفت آدم میفروخت.
آدمی که هموطنش بود...
چرا؟ فقط به خاطر یه نخ سیگار...
حالا رای میخواد به هر قیمتی....
جالب نیست....
به قول قرآنی که ورد زبانت هست آقای پزشکیان..
برخی افراد هستند که بخشی از قرآن که نفعشون هست قبول دارند بخشی که نفعی براشون نداره قبول ندارند....
حجاب توی قرآن هست. بزرگوار، برادر، هم وطن...
قرآن میخونی اونم بخون. نمونه اش در سوره احزاب و نور هست....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
در جهنم خدا یک جایی داره
که فشار و عذابش مساوی هست با
گناه ۳۶ میلیون انسان
#انتخابات
#رئیس_جمهور
#سه_دقیقه_در_قیامت
#بیت_المال
#فصل_یازدهم
#شهید_محمدعلی_رجایی
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
پ.ن: نامزدها دقت کنید الان بالای ۸۰ میلیونیم، خود دانید😄
#رئیسی_عزیز: شما در محضر خدا هستید...
@shahid_hajasghar_pashapoor
📌 #داستان_شب
📍 #مراقب_کلماتت_باش
روزی خانمی سخنی را بر زبان آورد که مورد رنجش خاطر بهترین دوستش شد. او بلافاصله از گفته خود پشیمان شده و بدنبال راه چارهای گشت که بتواند دل دوستش را بدست آورده و کدورت حاصله را برطرف کند. او در تلاش خود برای جبران آن، نزد پیرزن خردمند شهر شتافت و پس از شرح ماجرا، از وی مشورت خواست.
پیرزن با دقت و حوصله فراوان به گفتههای آن خانم گوش داد و پس از مدتی اندیشه، چنین گفت: «تو برای جبران سخنانت لازم است که دو کار انجام دهی و اولین آن فوقالعاده سختتر از دومی است.»
خانم جوان با شوق فراوان از او خواست که راهحلها را برایش شرح دهد. پیرزن خردمند ادامه داد:
«امشب بهترین بالش پری را که داری، برداشته و سوراخی در آن ایجاد میکنی. سپس از خانه بیرون آمده و شروع به قدم زدن در کوچه و محلات اطراف خانهات میکنی و در آستانه درب منازل هر یک از همسایگان و دوستان و بستگانت که رسیدی، مقداری پر از داخل بالش درآورده و به آرامی آنجا قرار میدهی. بایستی دقت کنی که این کار را تا قبل از طلوع آفتاب فردا صبح تمام کرده و نزد من برگردی تا دومین مرحله را توضیح دهم.»
خانم جوان به سرعت به سمت خانهاش شتافت و پس از اتمام کارهای روزمره خانه، شبهنگام شروع به انجام کار طاقتفرسائی کرد که آن پیرزن پیشنهاد نموده بود. او با رنج و زحمت فراوان و در دل تاریکی شهر و در هوای سرد و سوزناکی که انگشتانش از فرط آن، یخ زده بودند، توانست کارش را به انجام رسانده و درست هنگام طلوع آفتاب به نزد آن پیرزن خردمند بازگشت.
خانم جوان با اینکه به شدت احساس خستگی میکرد اما آسوده خاطر شده بود که تلاشش به نتیجه رسیده و با خشنودی گفت: «بالش کاملاً خالی شده است!»
پیرزن پاسخ داد : «حال برای انجام مرحله دوم، بازگرد و بالش خود را مجدداً از آن پرها پر کن تا همه چیز به حالت اولش برگردد!»
خانم جوان با سرآسیمگی گفت: «اما میدانید این امر کاملاٌ غیر ممکنه! باد بیشتر آن پرها را از محلی که قرارشان دادهام پراکنده کرده است و قطعاً هر چقدر هم تلاش کنم دوباره همه چیز مثل اول نخواهد شد!»
پیرزن با کلامی تأمل برانگیز گفت: «کاملاً درسته! هرگز فراموش نکن کلماتی که بکار میبری همچون پرهایی است که در مسیر باد قرار میگیرند. آگاه باش که فارغ از میزان صمیمیت و صداقت گفتارت، دیگر آن سخنان به دهان باز نخواهند گشت. بنابراین در حضور کسانی که به آنها عشق میورزی کلماتت را خوب انتخاب کن.»
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
نگاهی کن
که دوری از حرم سوزانده جانم را
به دور از شمع،
پر پر میشود این بار پروانه....
✍احمدجواد نوآبادی
📸حسنین شرشاحی
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
👆خطاب به اونایی که دارند واسه روی کار اومدن امسال #پزشکیان خودکشی میکنند...
#ارسالی_اعضا✉️
ارتباط ناشناس باکانال🌹👇
✉️daigo.ir/secret/6145971794
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃تا یاد دارم در خانهمان یا هیات داشتیم یا در حال پختن نذری بودیم. پدرم از قدیمیها و جزو معتمدین محل بوده و هست. به احترام او و برادرهای بزرگترم و داماد بزرگمان حاجآقا خضایی، مردم محل به چشم دیگری به ما بچههای کوچکتر نگاه میکردند.
🍃خلاصه بگویم از ما توقع داشتند. ما هم به سرکردگی حاجاصغر، همه تلاشمان این بود که نکند قدم اشتباهی برداریم. همه این خودمراقبتیها باعث شد مسجد بشود تنها سرگرمی و شهید حاج اصغر پاشاپور پاتوقمان.
#روایت_برادر_شهید
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی ها ازم پرسیدن به کی رای بدیم؟
جواب من همین الان در مسجدالحرام😊
#انتخابات
#روز_بیست_و_پنجم سفر الی الله
#سیدکاظم_روحبخش
#سفرمجازی
#حج
۱۴۰۳.۰۴.۰۱
@seyyed_kazem_roohbakhsh
@shahid_hajasghar_pashapoor