eitaa logo
خاطرات و کرامات شهید عاملو
2هزار دنبال‌کننده
850 عکس
351 ویدیو
20 فایل
مؤلف: @alirezakalami صاحب ۱۲ عنوان کتاب ازخاطرات #شهدا نویسنده سه کتاب از شهید عاملو با عناوین #سه_ماه_رویایی و #رویای_بانه و #شهید_کاظم_عاملو 👈برای دسترسی سریع به #فهرست مطالب کانال، ابتدا پیام «سنجاق‌شده» را کلیک کنید، سپس به سراغ #هشتک‌ها بروید 🫡
مشاهده در ایتا
دانلود
بنابراين ، مقدمه ساخت چنين برنامه هاي ، مكتوب شدن خاطرات و حوادث سال هاي دفاع مقدس است . شايد بتوان گفت ، تاثير يك فيلم بر مخاطبان خود – به خصوص جوانان و نوجوانان – از هر عامل ديگري عميق تر و پر نفوذ تر است . 8 – مكتوب كردن خاطرات دفاع مقدس ، يعني حفظ اسناد ملي و دفاعي خاطرات دوران دفاع مقدس بخش مهمي از اسناد ملي و دفاعي كشور را تشكيل مي دهند . اثر مهمي كه مكتوب كردن خاطرات دوران دفاع مقدس براي جامعه دارد ف آن است كه اينها بخشي از اسناد مهم فرهنگي – نظامي كشور را تشكيل مي دهند . ضمن لزوم طبقه بندي كردن اين خاطرات و نوشته ها ، بايد نهايت اهتمام را در حفظ آن ها به خرج داد . از آن جا كه مكتوب نشدن خاطرات دفاع مقدس ، يعني خاي بودن پرئنده هاي اسناد مرتبط با دوران دفاع مقدس – كه اين خود لطمه اي جدي بر سيستم نظامي و دفاعي كشور وارد مي كند – لذا اگر ما بخواهيم اسناد قوي و دست اول داشته باشيم ، بايد نهايت اهتمام را در مكتوب نمودن خاطرات دوران جنگ به خرج دهيم . 9 – انتقال دستاوردهاي ارزشمند دفاع مقدس به كشورهاي مظلوم و مسمان تحت سيطره مكتوب نمودن خاطرات دوران دفاع مقدس ، دستاورد ديگري نيز خواهد داشت . متاسفانه دنيايي كنوني ، دنيايي ظلم و نابرابري است . كشورهاي قدرتمند ، بي رحمانه بر كشورهاي كوچك و مستضعف ظلم مي كنند و صداي ناله مظلو مان ياريگري در جهان ندارد . ما مي توانيم با مكتوب نمودن خاطرات و تجربيات ارزشمند دوران دفاع مقدس ، آن ها را در اختيار ملت هاي مظلوم و مسلمان تحت سيطره قرار دهيم و از اين طريق به عزت و سر افرازي مسلمانان و مستضعفان كمك كنيم . ملت مظلوم و ستم ديده فلسطين ف شايد بيش از هر كشورديگري نياز مند تجربيات موفق دوران دفاع مقدس ما باشد . 10 – مكتوب كردن خاطرات ، يعني ماندگاري و جاودانگي ياد و آثار شهدا از آنجا كه بخشي از رزمندگان و مجاهدان مخلص و فداكار دوران دفاع مقدس به شهادت رسيده اند ، مكتوب نمودن خاطرات دفاع مقدس ، يعني ماندگاري و جاودانگي ياد و آثار شهدا. در اين زمينه ، مكتوب كردن خاطرات دو دستاورد مهم دارد : اول اينكه آيندگان از تجربيات ارزشمند آنان بهره مند خواهند شد . دوم آن كه ياد و نام آنان را جاودانه كرده و بدين طريق سپاس و حق شناسي خويش را به شهدا اعلام داشته ايم با توجه به ده بند مطرح شده ، ضرورت مكتوب نمودن خاطرات دفاع مقدس ، جدي تر مي شود ، كه در اين زمينه لازم است گام هاي مهم و فراگير تري برداشته شود. @shahid_ketabi
با توجه به ديدگاه هاي مختلف كه در باب «خاطره » وجود دارد ، سه گونه تعريف از خاطره نويسي و خاطره نگاشته ها مي توان ارائه داد: الف)خاطره نويسي ، نگارش حوادث و حالات و ماجراهايي است كه خاطره نويس به چشم خود ديده يا به گوش خود شنيده و كم و بيش در جريان وقوع آن ها حضور داشته است . در اين صورت ، آنچه شاكله كلي موضوع خاطره نگاشته را به وجود مي آورد ، به حديث حال ديگران و شرح وقايع بيروني و بعضا نقل نظرها و نقش خاطره نويس مربوط مي شود . بنابراين ، شرح حال شخصي و اقدامات نويسنده در موضوع خاطره نقش فرعي مي يابد واز اين روست كه خاطره نگاشته ها از لحاظ شكل صوري به گزارش ها و تاريخ نوشته هاي روايي نزديك مي شود . ب)خاطره نويسي ف نگارش شرح حوادث و حالات و ماجراهايي است كه عمدتا نقش و عملكرد نويسنده – صاحب خاطره – را در مقطع خاص يا دوره نسبتا كامل زندگاني وي نشان مي دهد . از اين نظر ف آنچه موضوع اصلي خاطره نگاشته را در بر مي گيرد ، به شرح نقش و نظر و كردار و كلام نويسنده ف در قبال رخدادهاي گذشته مربوط مي شود ، و حوادث و رخدادهاي بيروني نسبت به موضوع خاطره جنبه فرعي و ضمني مي يابد . چنين خاطره نگاشته هايي را « زندگي نامه خود نوشت »، «خود سر گذشت نامه» ،« حسب حال » و اموري از اين قبيل مي خوانند ج).خاطره نويسي شرح حال و مواضع و اقدامات نويسنده به انضمام شرح وقايع و حوادث جاري و بيروني و ياد كرد چند و چون حال و كردار ديگران است .در اين تلقي ، خاطره نويسي با معناي عام آن مترادف و اعم از دو گونه مذكور است . بنابراين ، خاطره نويس با استفاده از شنيده ها و مشاهدات و نقش و كنش شخصي و حضوري در وقايع و حوادث بيروني ، به نحو ممزوج و تركيب ف به نگارش خاطرات خود اقدام مي كند .بديهي است نوع جامع و عام خاطه نويسي در اين صورت امكان مي پذيرد .نكته اي كه بايد به آن توجه ويژ ه اي داشت اين است كه خاطرات جنگ ، از آن نظر كه شاهدان ، و حاضران جبهه و جهاد آن ها را خلق مي كنند ، در بين ساير آثار ادب مقاومت تشخيص ويژه اي دارند ، از آن جمله : 1- خاطره نگاشته ها با توجه به ويژ گي و نسبتي كه با ادب مقاومت و نيز واقعيتهاي مشهود – واقعي بودن موضوع – دارند و نيز با عنايت به مردمي بودن خطاب و حصر ناپذيري آن به قشر و طبقه اي خاص ، جان مايه « واقعي ترين و مردمي ترين » مصالح و مواد ادب مقاومت خود جاي داده اند . 2- خاطره نگاشته ها ، به علت فرا گير بودن حضور مردمي در جنگ – حضور ايماني و اعتقادي –و مقيد و ملزم نبودن پديد آورندگان آن ها به آموزش ها و توصيه هاي خاص در نگارش و روايت خاطرات جبهه ، فراواني حوادث و وقايع جنگ از آغاز تا پايان ،گوناگوني سطوح سواد ، دانش و سن خاطره نويسان ودر برگيرندگي تنوع موجود در محيط طبيعي جبهه هاي جنگ ، متنوع ترين و وسيع ترين مصالح ادب مقاومت را فراهم آورده اند. 3 – از آنجا كه در خاطره نگاشته هاي جنگ ، مواد و مصالح لازم براي آثار ادبي ، هنري و تاريخي فراوان است ، خاطره نگاشته ها ، مبنايي ترين و اصيل ترين سرمايه ادب و هنر مقاومت به شمار مي روند . در يك نگاه كلي ، مجموعه هاي موجود خاطرات مكتوب جنگ از جهت رجوع و بهره دهي ، در سه شكل ، قابل احصا و بررسي توانند بود. صورت نخست ، شامل خاطراتي مي شود كه در نشريات ادواري (مجله ها ، روزنامه ها و مدارك غير كتابي )چاپ و منتشر شده اند. نوع دوم ، كتابهاي هستند كه مجموعه خاطرات رزمندگان يا تنها خاطره يك رزمنده را در بر مي گيرند . شكل سوم ، خاطراتي هستند كه از طريق مصاحبه هاي شفاهي يا گرد آوري دفترچه هاي يادداشت و خاطرات رزمندگان فراهم آمده اند و در حجم انبوه و فراوان در مراكز اسناد و بايگاني نهادهاي انقلاب – مانند واحد «ثبت وقايع جنگ » سپاه – يافت مي شوند . ضمنآبايد توجه داشت كه هر گونه كند و كاو همه جانبه در خاطرات مكتوب جنگ ، مستلزم وجود كتاب شناسي بالنسبه كاملي از اين گونه آثار خواهد بود . در مقايسه با وسعت موضوعات و تنوع رخدادها ي جنگ در ذهن و يادمان رزمندگان ، خاطرات موجود بخش بسيار كوچكي از خاطرات جنگ را در بر مي گيرند . گستردگي و تنوع رخدادهاي جنگ هشت ساله ، گاه خاطرات و رويداد ها را در بطن خود پديد آورده است كه قبول آن بسان سرچشمه خوشگوار در بستر درياهاي شور از ديده باور دور مي نمايد . از اين منظر ، وراي محاسبه ظاهري ، بسياري از لحظات اين رويدادها در خور نگارش و مستعد خلق آثاري نادر و نا مكرر توانند بود . جنگ هشت ساله ، دريايي از حوادث شگفت و واقعه اي دريا گونه است .اگر چه در مقام بررسي و تحليل تاريخي و جامع جنگ ، توجه به همه ابعاد و زواياي آن از نظر گاه هاي گوناگون ضروري👇
مینمايد . نگاه و نضر آناني كه در اين ميان در ميذان حدوث واقعيات آن حضور داشته و در اعماق آن غوص كرده اند ، نه تنها سخن اول و بلامنازع به شمار مي آيد ، كه بررسي ها و پژوهش ها ي ديگر بر اساس آن قوام و اعتبار مي يابد . از اين رو ، صرف نگاه سياسي ، نظامي يا اقتصادي به جنگ داشتن و اظهار نظر در اين باره ، ناكافي ودر درك ماهيت جنگ نا كام خواهد ماند . در حقيقت ثبت و شرح مقطعي خاص و حساس و پر ماجرا از تاريخ اين مرز و بوم ، بايد به يمن همت و شهادت كساني انجام گيرد كه خود تلخ و شيرين و هيبت و هول آن واقعه عظيم را درك و وجدان كرده اند و اين مهم آن گاه مقدور و ممكن خواهد شد كه همه مشاهدات و اطلاعات شاهدان و آگاهان به رخدادهاي جنگ ، چه در جبهه و يا پشت جبهه ، بي هيچ دريغ و درنگي از صورت ذهني خاطر آنان ، ثبت و روايت مكتوب شود . آيا جز اين است كه در پرتو معاني بلند و حقايق گونه آن دوران ، وجدان هاي بيدار نسل هاي آينده ، آتيه خود را در دنباله ميراث روشنگر گذشته خواهند يافت و به آن همه فداكاري ، به ديده تحسين و تعظيم خواهند نگريست و انديشه و سيره نسلي مقاوم و مردمي سر افراز را فرا راه خويش قرار خواهند داد؟ نكته قابل توجه اين است كه به رغم شمار فراوان خاطرات منتشر شده – كه بالغ بر صدها جلد كتاب و هزاران قطعه خاطره است – بيشتر خاطرات جنگ هنوز در سينه و خاطر ه رزمندگان چونان رازي سر به مهر ، نهفته و بسياري از آن شاهدان و رازداران ، در خاك خفته اند و گوش ما از شنيدن خاطرانت آنان محروم مانده است . اين پرهيز از خود گويي و خود نمايي حتي در خاطرات منتشر شده ، ويژگي عامي است كه كاملا شايان توجه است . نويسندگان خاطرات از خود چيزي نمكي گويند ، مگر در مواردي اندك شمار و خاطرات آنان عمدتا شرح رفتار و كردار جمع رزمندگان است . به عبارت ديگر مي توان گفت «من» راوي و خاطره نويس جنگ ، برخلاف ساختار واقعي خاطرات ، بروز آشكار ندارد ، بلكه در سيرت و سيماي جمع و «ما»ي رزمندگان ديده مي شود و نويسنده وقتي به شرح حال ديگران مي پردازد ، گاه و بي گاه نيز از خود ياد مي كند . لازم است كه در اين زمينه كارهاي فرهنگي صورت گيرد كه رزمندگان دفاع مقدس به راحتي بتوانند از خود نقل نماييند و اين را به حساب ريا و خود نمايي نپندارند ، بلكه نشان دادن موضوع اصلي ميادين نبرد و انتقال آن تجارب به آيندگان مد نظر قرار گيرد . ما در خاطرات به دنبال كشف و نقل همه ابعاد پديده جنگ هستيم و گزينشي كردن خاطرات ممكن است در ترسيم آنچه اتفاق افتاده يا در ذهن ها و جان ها باقي مانده ، خدشه و تزلزل ايجاد كند . قصد ما تنزيه و تقديس جنگ نيست ، چه كسي است كه بتواند نفس جنگ را مقدس بداند ؟ جنگ پديده اي است زشت و غير انساني و جالب اينكه حتي خود رزمندگان هرگز نه به بعد جنگي جنگ ، بلكه به ارزش ها و روابط انساني و آرمان هاي پذيرفته شده غير خشونت بار آن توجه كرده اند و خاطرات آنها از عطر اين لطايف آكنده است . با اين نظر حتي باز گفت تلخي ها جنگ از زبان مادري كه فرزندش را زير آوار بيرون مي كشد ، آموزنده است و از نشر آن نبايد نگران بود . پرهيز از انعكاس همه واقعيات جنگ ، ما را دچار تعارض خواهد كرد ، زيرا چهره واقعيت ها را نمي توان پوشاند . گام بعدي كه بايد براي نشر خاطرات جنگ برداشت ، اين است كه آن ها را اندك اندك از سيطره تصرف نهاد هايي كه نام تبليغاتي و نظامي دارند ، بيرون آورد . اين كار گرفتاريهاي دارد ، اما بايد آن را آغاز كرد ، دست كم مستلزم تمكين مراكز اسنادي جنگ به اين مهم است كه داشته هاي آنان امانتي ملي است و نه دارايي شخصي ، و تدوين قانوني كه بتواند امكان بهره مندي از آن ها را بصورت سامان مند فراهم آورد ، ضروري است . @shahih_ketabi
راهكارهاي مكتوب كردن خاطرات دفاع مقدس 1 – فراخوان ملي از رزمندگان دفاع مقدس براي مكتوب كردن خاطرات مكتوب كردن خاطرات رزمندگان و مجاهدان ، عزمي ملي و كاري بس گسترده و فرا گير مي طلبد . در اين زمينه بايد با حركتي ملي از تمامي رزمندگان دفاع مقدس بخواهيم در اين پروژه عظيم ما را ياري دهند . لازم است با رزمندگان مصاحبه شود و بعد گروه هاي متخصص ، مصاحبه ها را مكتوب كنند . ضمنا بايد اعتماد رزمندگان را جلب كرد و خاضعانه از آنان خواست كه در جنبش مكتوب كردن خاطرات دفاع مقدس مشاركت كنند . 2 – جمع آوري آثار و خاطرات مكتوب شهدا از خانواده هاي شاهد و بنياد شهيد يكي ديگر از راهكارهاي مكتوب كردن خاطرات دفاع مقدس ، جمع آوري خاطرات مكتوب شهدا از خانواده هاي شهيذان و مراكز بنياد شهيد است . خاطرات مكتوب فراواني از شهيدان بر جاي مانده است كه اگر گرد آوري و تدوين نشود ، ممكن است در گذر زمان به بوته فراموشي سپرده شود يا آرام آرام از بين بروند. در اين زمينه لازم است متوليان امور ، خصوصا بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس ، حركتي فرا گير و جامع صورت دهند كه ضمن ارتباط با خانواده هاي شهيدان ، از اسناد و خاطرات آنان تصوير برداري شود و پس از جمع بندي و تلفيق ،در مجموعه هاي طبقه بندي شده به چاپ برسند . ضمنا بنيا د حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس بايد ارتباطي تنگاتنگ با بنياد شهيد و امور ايثارگران برقرار كند ، تا خاطرات ارزشمند شهيدان و ايثار گران در مجموعه هاييمنظم و جذاب ، مكتوب و به چاپ برسند . 3 – ايجاد بانك اطلاعات از رزمندگان دوران دفاع مقدس با توجه به اينكه در عصر فناوري اطلاعات قرار داريم ، شيوه هاي سنتي تحقيق و پژوهش ديگر كارآمدي لازم را ندارد و لازم است تحولي در ساختار پژوهشي دفاع مقدس ايجاد شود . يكي از اين اقدامات ، ايجاد بانك اطلاعات رزمندگان دوران دفاع مقدس است . در اين زمينه مي توان از تشكيلات بسيج و سپاه براي معرفي رزمندگان دفاع مقدس كمك گرفت يا با چاپ فرم هاي در مطبوعات ، طي فراخواني اقدام به شناسايي رزمندگان دفاع مقدس كرد . هنگامي كه بانك اطلاعات رزمندگان دوران دفاع مقدس تكميل شد ، مي توان ضمن مكاتبه يا ملاقات هاي حضوري زمان بندي شده ، خاطرات آنان را مكتوب كرد و يا از آنان خواست در مكتوب نمودن خاطرات ما را ياري دهند . بنابراين ايجاد بانك اطلاعات از رزمندگان دفاع مقدس ، يكي از راهكارهايي است كه مي تواند در مكتوب كردن خاطرات و تجربيات دفاع مقدس ما را ياري دهد . 4 – شناسايي رزمندگان مبدع و مبتكر و تهيه برنامه از خاطرات ارزشمند آنان پس از آن كه بانك اطلاعات رزمندگان دفاع مقدس تكميل شد، بايد رزمندگان را بر اساس نقش هاي كه در دوران دفاع مقدس به عهده داشته اند ، طبقه بندي كنيم و با شناسايي رزمندگان مبدع ، نوآور و مبتكر ، از زندگاني و انديشه ها و تجربيات سازنده آن ها برنامه هاي متنوعي به منظور الگو برداري مخاطبان تهيه كنيم . در انتها مي توانيم با كمك خود رزمنده ، انديشه ها ، تجربيات و خاطرات آنان را مكتوب كنيم و براي استفاده و بهره برداري در اختيار علاقه مندان و جوانان قرار دهيم . ضمنا معمولا رزمندگان مبدع و مبتكر ، اهل قلم نيز هستند و مي توانند در اين زمينه ياريگر متوليان باشند . 5 – فراخوان مقاله از رزمندگان در زمينه مكتوب كردن خاطرات از جمله راهكارهاي موثر در مكتوب كردن خاطرات دفاع مقدس و گسترش فرهنگ ايثار و دفاع مقدس در جامعه ، برگزاري مرتب فراخوان مقاله از رزمندگان در زمينه مكتوب كردن خاطراتشان است . براي اينكه در مكتوب كردن خاطرات ، به راهكارهاي صحيح تر و بهتر برسيم ، لازم است كه دست نياز به سوي تمامي رزمندگان و بسيجيان اهل قلم دراز كنيم و از آنان مدد بطلبيم . چرا كه در فراخوان هاي مقالات ، اكثريت رزمندگان انديشمند و صاحبنظر ، راي و نظر خويش را مكتوب كنند و در نهايت ما با تلفيق و دسته بندي مقالات ارسال شده ، خواهيم توانست قدم هاي بزرگي در مكتوب كردن خاطرات برداريم . 6 – برگزاري مسابقات سراسري خاطره نويسي از دوران دفاع مقدس از آنجا كه معمولا كلمه «مسابقه» به دليل داشتن بار مثبت رواني ف جذب كننده مخاطبان است ، برگزاري مسابقات گوناگون خاطره نويسي دوران دفاع مقدس مي تواند گامي مهم و بلند درراه جمع آوري و مكتوب نمودن خاطرات و تجربيات دفاع مقدس باشد. البته هر قدر شيوه هاي برگزاري اين مسابقات متنوع تر و جذاب تر باشد ، مخاطبان بيشتري را جذب مي كند . جوايز تشويقي كه براي خاطره نويسان برتر در نظر گرفته مي شود ، خود قدمي براي تشويق شركت كنندگان در اين مسابقات است . اين مسابقات كه هدف اصلي آن جمع آوري و مكتوب نمودن خاطرات و تجربيات دوران دفاع مقدس است ، مي تواند ماهانه ، فصلي يا سالانه برگزار و خاطرات برتر نيز مي تواند در سه سطح شهرستاني ، استاني و كشوري طبقه بندي گردد. ادامه 👇👇👇
7- چاپ نشریات ویژه خاطرات دفاع مقدس اقدام عملی دیگر در راه مکتوب كردن خاطرات دوران دفاع مقدس ، چاپ نشريات ويژه خاطرات دفاع مقدس است . بايد نشريات متعدد و متنوعي كه در زمينه دفاع مقدس فعاليت مي كنند، براي گروه هاي سني مختلف در كشور وجود داشته باشند تا همه بتوانند متناسب با آگاهي ها و شرايط سني خويش از آن ها بهره گيرند . وجود چنين نشرياتي خود عامل تشويقي براي رزمندگان دوران دفاع مقدس است كه خاترات و تجربيات خويش را مكتوب نمايند و از طريق اين نشريات پيام خويش را به مخاطبان منتقل كنند و حركتي فرهنگي در ترويج فرهنگ دفاع مقدس انجام دهند. ضمنا وجود اين نشريات در كتابخانه ها و مراكز فرهنگي باعث مي شود كه پژو هشگران و نويسندگان جوان امروزي كه مي خواهند در باب دفاع مقدس تحقيق و پژوهش داشته باشند ، از اين منابع بهره گيرند و از كمبود منابع و آثار دوران دفاع مقدس گلمه نباشند . 8 – حمايت و پشتيباني از نويسندگان كتب دفاع مقدس بايد زمينه هاي حمايتي از نويسندگان كتاب در زمينه دفاع مقدس را افزايش داده تا رزمنده اي كه اهل قلم و نويسنده است ، نگراني و دلهره چاپ نشدن اثر خود را به دليل مشكلات مالي نداشته باشد . ضمنآ در اين مورد بايد اطلاع رساني مناسب صورت بگيرد و رزمندگان مطلع باشند كه حمايت هاي سازمان هاي مرتبط با دفاع مقدس در باب چاپ و نشر آثاردفاع مقدس چيست؟ نكته ديگر اينكه همين اقدام ، يعني حمايت و پشتيباني از نويسندگان كتب دفاع مقدس ، خود عامل تشويقي مهمي در دست به قلم شدن رزمندگان نويسنده و محقق براي مكتوب كردن تجربيات و خاطرات دوران دفاع مقدس است . 9 – تشويق رزمندگان نويسنده و اهل قلم با توجه اين كه در حال حاضر ميدان نبرد ، عرصه فرهنگ ، انديشه و گفتگو ست ، امروزه بايد به سلاح روز – يعني فرهنگ ، كتاب و مطالعه – مجهز شد. امروز دشمنان بيشتر به ابزار فرهنگي روي آورده اند و بقه تعبير رهبر فرزانه انقلاب از حربه «شبيخون فرهنگي» عليه ساير كشورها و جوانان استفاده مي كنند. در مقابل ما نيز نبايد در اين عرصه شكست بخوريم . به گونه اي كه دشمن بتواند فرهنگ خود را بر جوانان و ملت ما مسلط گرداند . لازمه اين كار آن است كه نويسندگان رزمنده و اهل قلم دست به كار شوند و با چاپ و انتشار آثار مكتوب ، ترفندهاي دشمنان را ناكام كنند. همچنين مسئولان و متوليان امور نيز بايد با تشويق رزمندگان نويسنده و اهل قلن راه را براي پيروزي در عرصه فرهنگ و انديشه فراهم سازند . 10 – فرهنگ سازي مكتوب كردن خاطرات در بين رزمندگان متاسفانه نگارش فرهنگ مكتوب و نوشتن ، بنا به دلايلي در بين رزمندگان و بسيجيان نهادينه نشده و لازم است كه جنبش مكتوب كردن و نوشتن در بين رزمندگان فرهنگ سازي گردد. در اين زمينه لازم است كه همه ارگان ها ي فرهنگي و متوليان امور دست به دست يكديگر دهند و با مساعدت و هم فكري ف علل و عواملي را كه مانع مكتوب كردن تجربيات و خاطرات رزمندگان است ، شناسايي و با حذف آن فاكتورها ، راه مكتوب سازي را هموار و تسهيل كنند. بنابراين به وجود آمدن انقلاب فرهنگي در عرصه نوشتار و قلم ، راهكاري مناسب در زمينه مكتوب كردن خاطرات و تجربيات دوران دفاع مقدس است . @shahid_ketabi
اعتقادم این است که اگرچه جنگ به خودی خود موضوعیتی ندارد، اما عرصه‌ی بسیار مهمی برای بروز روحیه‌ی اسلامی و انقلابی و خصلتهای مسلمانی درست است؛ از این جهت بسیار ارزشمند است... ما حالا که دیگر جنگ نداریم و نمی‌خواهیم هم به دست خودمان یک جنگ درست کنیم که عرصه‌ی انقلاب بشود، لیکن آن هشت سال جنگ بایستی تاریخ ما را تغذیه کند... این یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم، یا نه؟ این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم.  70/4/25 @shahid_ketabi
جملاتی از مقام معظم رهبری در خصوص جمع آوری و نگارش خاطرات شهدای جنگ تحمیلی 👇👇👇   «هشت سال جنگ بایستی تاریخ ما را تغذیه کند» اعتقادم این است که اگرچه جنگ به خودی خود موضوعیتی ندارد، اما عرصه‌ی بسیار مهمی برای بروز روحیه‌ی اسلامی و انقلابی و خصلتهای مسلمانی درست است؛ از این جهت بسیار ارزشمند است... ما حالا که دیگر جنگ نداریم و نمی‌خواهیم هم به دست خودمان یک جنگ درست کنیم که عرصه‌ی انقلاب بشود، لیکن آن هشت سال جنگ بایستی تاریخ ما را تغذیه کند... این یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم، یا نه؟ این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم. [1]   «تاریخ نمی‌تواند اینها را بیان کند» این حادثه‌ی جنگ، واقعا حادثه‌ی عجیبی بود... ما تا آن‌جا که می‌توانیم، باید آثار جنگ را کشف و حفظ کنیم... تاریخ نمی‌تواند اینها را بیان کند. در تاریخ خواهند گفت هشت سال جنگ شد - دیگر بیشتر از این‌که نمی‌شود بگویند - عملیاتها را یکی یکی خواهند گفت؛ در فلان تاریخ، عملیات فتح‌المبین شد؛ در فلان تاریخ، فلان عملیات شد؛ این‌قدر نیرو شرکت داشت؛ پیروزی به دست آمد؛ اما اینها کجا، و حقیقت آنچه که در این میدانها گذشته، کجا؟ [2]   «می‌خواهند یاد آن روزها را از خاطر ملت ایران ببرند» امروز بعضی هستند که در دنباله‌ی کارهای فرهنگی خطرناک، می‌خواهند یاد آن روزها را هم از خاطر ملت ایران ببرند. از تکرار اسم جنگ و اسم مناطق جنگی و «خرمشهر» و «شلمچه» و «دو کوهه» و از این قبیل چیزها عصبانی می‌شوند... می‌خواهند این را از خاطر ملت ایران حذف کنند. به همین سبب، درست عکس این خواست باید انجام گیرد؛ یعنی خاطره‌ی درخشان روزهای بزرگ دفاع مقدس، باید با قوت و قدرت بیشتر و روشن و همان که بوده است باقی بماند. البته این‌که عرض می‌کنیم «همان که بوده است» یعنی مبالغه‌ای در آن انجام نگیرد؛ چون احتیاج به مبالغه هم نیست. [3]   «این پیروزی را باید روایت کنیم» ما در این ماجرای هشت ساله، یک پیروزی مطلق به دست آوردیم... این پیروزی را با همین ابعاد، با همه‌ی خصوصیاتی که در آن وجود دارد، با همه‌ی آن هزاران هزار ماجرایی که آن را به وجود آورده است، ما باید روایت کنیم. این کار هنرمندان عزیز ماست؛ کار نویسندگان است؛ کار سینماگران است؛ کار شاعران است؛ کار نقاشان است؛ کار اصحاب فرهنگ و هنر است. امروز کار عده‌ای که به میدان جنگ رفتند و در این هشت سال، آن حماسه را آفریدند - چه شهدایشان، چه ایثارگرانشان، چه رزمندگانشان - دیگر تمام شد. آنها کار خودشان را کردند. پس از پایان کار آنها، کار یک خیل عظیم دیگری آغاز می‌شود... بعد از پایان جنگ، نوبت این خیل عظیمی است که این دیگر مساله‌اش هشت سال نیست؛ هشتاد سال هم اگر طول بکشد، جا دارد. [4]   «هزار عنوان کتاب خیلی کم است!» وقتی گفته میشود که مثلا ما ششصد یا هزار عنوان کتاب درباره‌ی دفاع مقدس نوشته‌ایم، بعضیها خیال میکنند که این خیلی زیاد است؛ نه، این خیلی کم است. جنگ یکی از مقاطع حساس تاریخ برای همه‌ی ملتهاست؛ چه در آن جنگ شکست بخورند، چه پیروز بشوند؛ بررسی این حادثه برای آن ملتها، سرشار از درس است. نه اینکه فقط افتخار کنیم؛ افتخار کردن، یکی از بخشهای قضیه است؛ اطلاعات فراوان، آگاهیهای گوناگون، نشان دادن وضعیتهایی که وجود داشته است و وضعیتهایی که میتواند در آینده وجود داشته باشد، از بخشهای دیگر قضیه است... [جنگهای داخلی امریکا] جنگ بین شمال و جنوب و جنگ بین ایالات مختلف در یک کشور بود و تقریبا حدود هشتاد یا نود سال بعد از تشکیل دولت ایالات متحده‌ی امریکا، دو بخش از این کشور با همدیگر جنگ کردند. یک نویسنده‌ی امریکایی - که ظاهرا معاصر ماست - میگوید: درباره‌ی این جنگها بیش از صد هزار عنوان کتاب نوشته شده است! برای چهار سال جنگ، آن هم جنگ بی‌افتخار - جنگ دو بخش از یک ملت با همدیگر افتخاری ندارد - بیش از صد هزار عنوان کتاب نوشته شده است. [5]   «سبک زندگی شهدا را تبیین کنید» ما در بیان زندگی‌نامه‌ی شهیدان سعی کنیم خصوصیّات زندگی اینها و سبک زندگی اینها و چگونگی مشی زندگی اینها را تبیین کنیم، این مهم است... این شهیدی که شما از یاد او و فداکاری او و شهادت او در میدان جنگ به هیجان می‌آیید، در داخل زندگی خانوادگی چه‌جوری مشی میکرده، در محیط عادی زندگی چه‌جوری عمل میکرده؛ اینها خیلی مهم است؛ یا نسبت به مسائلی که امروز برای ما مهم است، اینها چه‌جوری عمل میکرده‌اند... وضعِ عادیِ زندگی‌کردن شهدا چه‌جوری بوده؟ فرض بفرمایید ازدواجشان... اگر چنانچه افرادی که اهل نگارشند، اهل قلم خوب هستند، اهل ذوق در این معانی هستند، بنشینند تصویرسازی کنند، کتابهایی کوتاه که جوان حوصله کند بخواند، اینها را بسازند، کتاب تولید کنند. [6]   @shahid_ketabi
«خاطرات پدر و مادران و همسران شهدا را ثبت کنید.» از فرصت باقیمانده استفاده کنید برای گفتگو با پدر و مادرها. خیلی از پدرها و مادرها از دنیا رفته اند و این فرصت از دست ما و شما گرفته شده که ما ببینیم خاستگاه این جوان چیست. پدر و مادر وقتی حرف میزنند، نشان‌دهنده‌ی این است که این جوان در یک چنین فضایی نشو و نما کرده؛ این خیلی مهم است. از لحاظ موقعیّت اجتماعی، از لحاظ طبقه‌ی اجتماعی، از لحاظ گرایشهای گوناگون معلوم بشود که در چه محیطی او پرورش پیدا کرده؛ علاوه بر اینکه میتواند جزئیّاتی از زندگی شهید را هم برای ما روشن کند... شما وقت کمی دارید. این را یکی از فوریّتها و اولویّتها بدانید و در درجه‌ی اوّل بروید سراغ پدر و مادرهایی که هستند و همسران شهدا - آن کسانی که همسر داشتند - یا برادران و خواهران؛ آنهایی که برادر و خواهر دارند. از آنها راجع به شهید، راجع به خُلقیّات شهید، راجع به روحیّات شهید بپرسید و اینها را در اختیار نسل جوان بگذارید. [7]   «بعضی از لحظه‌ها جز با تصویر نمایشی قابل فهمیدن نیست» این خاطراتی که نوشته میشود، من حالا دارم میخوانم - یعنی سالها است که من با این خاطرات بحمدالله مأنوسم و میخوانم - یکی از محسنات این نگارشهای خوب و برجسته این است که این لحظه‌های حسّاس را توانسته‌اند تصویر کنند، توانسته‌اند تشریح کنند، توانسته‌اند بیان کنند. بعضی از لحظه‌ها هست که جز با تصویر جسمانی و نمایشی قابل فهمیدن نیست؛ [اگر] این را کسی بتواند در نگارش، خوب بیان کند، خوب تصویر کند، واقعاً هنر بسیار بزرگی است؛ حس را منتقل میکند به خواننده از هر زبانی؛ یعنی به هر زبانی این جور نوشته‌ها ترجمه بشود، بسیار مفید خواهد بود، یعنی میتواند پیام را برساند. [8]   «جمع‌آوری خاطرات را به یک کانال خاص محدود نکنید» جا دارد که کار هنری بشود، ثبت و ضبط بشود و کار تخصصی انجام بگیرد. الان مراکزی هست و دوستانی کارهای حرفه‌ای و تخصصی خوبی انجام میدهند. در آن واحد دو کار: هم کار حرفه‌ای و تخصصی و مدیریت مطلع و عالمانه‌ی بر جمع‌آوری خاطرات، هم در کنار آن، استفاده‌ی از عموم کسانی که در جاهای مختلف خاطراتی از جنگ دارند و منحصر نکردن آن به یک کانال خاص که موجب محدودیت نشود. [9]   «هنر دفاع مقدس مخاطب دارد.» اینکه تصور بشود که هنر دفاع مقدس در جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ما مخاطب ندارد، طالب ندارد، این هم خطای بزرگی است، از اشتباهات فاحش است؛ اگر کسی این را خیال کند. تحقیقاً پرمشتریترین آثار هنری بعد از انقلاب در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف، آن آثار هنری است که مربوط به دفاع مقدس بود؛ چه در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی فیلم و سینما، چه در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی کتاب، خاطره، داستان.... این جور نیست که مشتری نداشته باشد، طالب نداشته باشد. [10]               [1] - بیانات در دیدار مسئولان دفتر هنر و ادبیات مقاومت ۱۳۷۰/۰۴/۲۵ [2] - بیانات در دیدار اعضای دفتر پژوهش و گسترش فرهنگ جبهه ۱۳۷۰/۱۰/۱۶ [3] - بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه ۱۳۷۷/۰۶/۲۴ [4] - بیانات در دیدار جمعی از مدیران و فعالان فرهنگی دفاع مقدس‌ ۱۳۷۹/۰۷/۰۶ [5] - بیانات در دیدار جمعی از رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس‌ / ۱۳۸۵/۰۷/۲۹ [6] - بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی 05/07/1395 [7] - بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی 05/07/1395 [8] - بیانات در دیدار راوی، نویسنده و برخی از دست‌اندرکاران کتاب لشکرخوبان 15/07/1392 [9] - بیانات در دیدار جمعی از رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس‌ / ۱۳۸۵/۰۷/۲۹ [10] - بیانات در دیدار فعالان عرصه هنر دفاع مقدس 24/06/1388 @shahid_ketabi
دو سه روزی بود می دیدم توی خودش است. پرسیدم « چته تو؟ چرا این قدر توهمی؟ » گفت « دلم گرفته. از خودم دل خورم. اصلا حالم خوش نیست. » گفتم » همین جوری ؟ » گفت » نه. با حسن باقری بحثم شد. داغ کردم. چه می دونم ؟ شاید بهاش بلندحرف زدم. نمی دونم. عصبانی بودم. حرف که تموم شد فقط بهم گفت مهدی من با فرمانده هام این جوری حرف نمی زنم که تو با من حرف می زنی. دیدم راست می گه. الان د و سه روزه کلافم. یادم نمی ره.» شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت « می خواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب. » بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند. آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد. هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می کرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده. @shahid_ketabi
رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرمانده های ارتش وسپاه آمدند و کی و کی.امام جمعه ی اصفهان هم هرچند روز یک بار سر می زد به ش. بعد هم با هلی کوپتر از یزد آوردندش اصفهان. هرکس می فهمید من پدرش هستم، دست می انداخت گردنمو ماچ و بوسه و التماس دعا. من هم می گفتم « چه می دونم والا ! تا دوسال پیش که بسیجی بود.انگار حالا ها فرمانده لشکر شده.» تو جبهه هم دیگر را می دیدیم.وقتی برمی گشتیم شهر، کم تر. همان جا هم دو سه روز یک بار باید می رفتم می دیدمش. نمی دیدمش، روزم شب نمی شد. مجروح شده بود.نگرانش بودم. هم نگران هم دلتنگ. نرفتم تا خودش پیغام داد « بگید بیاد ببینمش.دلم تنگ شده. » خودم هم مجروح بودم. با عصا رفتم بیمارستان. روی تخت دراز کشیده بود. آستین خالیش را نگاه می کردم. او حرف می زد، من توی این فکر بودم « فرمانده لشکر ؟ بی دست؟ » یک نگه می کرد به من، یک نگاه به دستش، می خندید.   می پرسم « درد داری ؟ » می گوید « نه زیاد.» - می خوای مسکن بهت بدم؟ - نه. می گیم « هرطور راحتی.» لجم گرفته. با خودم می گویم « این دیگه کیه ؟ دستش قطع شده، صداش در نمی آد.» @shahid_ketabi
سوالاتی که هر عضوی برای شروع در عرصه نویسندگیِ خاطرات شهدا باید پاسخ آنها را بداند.(در نظر داشته باشید در پاسخگویی به سوالات، بنا را به ایجاز و اختصار گذاشته‌ایم) 1- چرا باید خاطرات شهدا را جمع‌آوری کرد؟ 2- کدام شهید را باید به عنوان «سوژه» مدنظر قرار داد؟(بهتر است کدام شهید را کار کنم؟) 3- در کُل نویسندگی خاطرات شهدا به چند مرحله تقسیم می‌شود؟ 4- چگونه باید خاطرات شهدا جمع‌آوری گردد؟(روش یا روش‌های جمع‌آوری کدامند؟) 5- مصاحبه چیست و چگونه باید انجام گیرد؟(روش‌های مصاحبه کدامند؟) 6- نویسندگی را از کجا باید شروع کرد و نحوه پیاده‌سازی و نگارش خاطرات شهدا چگونه است؟ 1- تاریخ جنگ تحمیلی یا دفاع مقدس پُر است از متن و حاشیه‌های جذاب و گاه باورنکردنی برای ما. نَقل و روایت خاطرات دفاع مقدس همواره می‌تواند باعث عبرت نسل‌های آینده در پیشبرد اهداف انقلاب باشد. نسلی که در هر دوره‌ای قاعدتاً گرفتار مشکلاتی در عرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بوده و است. خاطرات شهدا نیز جزء مهمی از این تاریخ است. خاطراتی که سبک زندگی پاک و الهی مردانِ مرد و فرشتگان خاکی را به روایت می‌کشد؛ فرشتگانی در هیئت انسان. کافی است برویم به دنبالش و پیدایشان کنیم. خاطرات شهدا را جمع می‌کنیم تا اولاً خودمان با آنها بیشتر آشنا شویم، به رفتارشان تأسی بجوییم و در وهله بعد به دیگران منتقل‌شان کنیم. تأسی از رفتار شهدا انسان را پاک می‌کند؛ آسمانی می‌کند و به خدا می‌رساند. هر چه در جامعه رنگ و بوی شهادت بیشتر بپیجد، آن جامعه برای ظهور حضرت ولی‌عصر(ع) بیشتر آماده می‌گردد. 2- برای جمع آوری خاطرات شهدا بهتر است ابتدا به سراغ شهیدی برویم که نسبت به او آشنایی داریم. این آشنایی از طُرق مختلف می‌تواند بدست آید. مثلاً ممکن است تمثال یا چهره نورانی شهیدی شما را به خود جذب کرده باشد؛ یا حتی اسم یک شهید(همچنان که برای «ژاکلین زکریا»، دانش‌آموز مسیحی پیش آمد و او را به سمت شناخت «شهید سید مجتبی علمدار» به شلمچه کشاند و مسلمان کرد!) شما را به سمت خود کشانده باشد. یا اینکه همیشه دوست داشتید از شهیدی که نامش در محله شماست بیشتر بدانید. و یا شهیدی که از اقوام دور یا نزدیک شماست و همیشه می‌خواستید او را بهتر بشناسید... اینها همه دلیلی می‌شود برای انتخاب شهیدِ دلخواه خود به عنوان سوژه کار و کتاب. این را هم اضافه کنم اگر می‌خواهید در میانه‌ی راه انگیزه‌تان ضعیف نشود، بگردید دنبال «سوالات ذهنیِ» خودتان از یک شهید. همان شهیدی که به نحوی شما را جذب کرده و فکر شما را به خود مشغول کرده است؛ خوبی‌اش این است که باعث می‌شود در بین راهِ تحقیق، اشتیاق شما را برای ادامه کار دوچندان می‌کند. بعید می‌دانم کسی در این کشور زندگی کند و به شهیدی وابسته نبوده و علاقه‌مند نباشد! 3- نویسندگی خاطرات شهدا را می‌توان به سه مرحله تقسیم کرد: ۱- جمع آوری خاطرات ۲- نگارش ۳- چاپ اما شما ابتدا باید تمرکز کنید بر جمع‌آوری اطلاعات شهید. یعنی جمع‌آوری هرگونه مطلبی که منتسب به شهید شماست؛ از خاطره همرزمان و دوستان و آشنایان و وابستگان درجه اول گرفته تا عکس، دستونشه، فیلم و صوت و... . در این صورت شما گام اول را برداشته‌اید. یک نویسنده خوب(در هر زمینه‌ای) ابتدا باید دستش از مطالب و محتوای کتابی که می‌خواهد بنویسد، پُر باشد. لذا شما نیز به عنوان نویسنده‌ای که می‌خواهد از شهدا بنویسد، باید بروید به دنبال هر چیزی که از شهید موجود است. و در این مرحله، خاطرات نقشِ اساسی را دارد؛ خاطراتی که از شهید هست را بشنوید و آنها را ثبت و ضبط کنید تا آماده شوید برای مرحله بعدی. مرحله دوم مربوط می‌شود به نگارش که خود دو مرحله را دارد. اول پیاده سازی فایل‌های صوتی یا تصویری ضبط شده در مصاحبه‌ها و سپس نگارش و قلم‌فرسایی و انتخاب نوع سبک در نگارش خاطرات. تذکر جدی: به کسانی که در مرحله جمع آوری خاطرات هستند توصیه می‌کنم اصلاً به مرحله بعد فکر نکنند و مطلقاً به خود نگرانی راه ندهند. بسیاری مواقع اتفاق می‌افتد که کسی یا کسانی خاطرات شهیدی را جمع‌آوری کنند و بعد از آن به هر دلیلی انگیزه‌ای برای نگارش خاطرات را نداشته باشند. مطمئن باشید زحمت آنها به هدر نرفته و نمی‌رود. چراکه ممکن است به فاصله‌ای-ولو کم یا زیاد-، نویسنده دیگری برود به دنبال نگارش کتابی از همان شهید. در این صورت می‌تواند از مطالب شخص مذکور بهره برده و قانوناً و شرعاً موظف است نام وی را نیز در کتاب خود برده و یا حداقل بدان اشاره کند. برای همین اصلاً نگران نباشید. وقتی خاطرات را جمع آوری می‌کنید، شما فقط یک کار دارید؛ شما تنها مسئول جمع‌آوری خاطرات یک شهید هستید. پس متمرکز شوید بر جمع‌آوری خاطرات. وقتی کار تمام شد تصمیم با خودتان است؛ دوست دارید وارد عرصه نویسندگی شده و کتابی هم از همان شهید بنویسید یا خیر. به هر حال شما گام اول و مهم‌تر را برداشته اید @shahid_ketabi
4- جمع‌آوری خاطرات را می‌توان به انحاء مختلف انجام داد. اول: شنیدن و ضبط کردن خاطرات از طریق ضبط کننده‌های صوتی(مثل رکوردر یا حتی گوشی تلفن همراه). مصاحبه‌کننده در این روش، ابتدا نام و نام‌خانوادگی شخصِ مصاحبه‌شونده را برده و تاریخِ شمسی ضبط را نیز یادآور می‌شود. سپس دستگاه را در نزدیک‌ترین جایی که شخص مصاحبه‌شونده نشسته قرار می‌دهد و سوالات خود را از ابتدا تا انتها می‌پرسد.(فرم سوالات در کانال قرار داده خواهد شد) دوم: در این روش، شخص مصاحبه‌کننده از خودِ راوی یا مصاحبه‌شونده می‌خواهد که خاطرات خود را گفته و آنها را با یک دستگاه ضبط کند و –از طریق ایمیل یا یکی از شبکه‌های اجتماعی- بفرستد. این روش برای مواقعی مفید است که به طرف مقابل‌تان دسترسی ندارید یا امکان مصاحبه حضوری برای هر دو(مصاحبه‌کننده و راوی) فراهم نیست(مثلاً مصاحبه شونده خانم یا آقایی است که نمی‌تواند در حضور شما مصاحبه کند؛ به هر دلیلی) لازم بذکر است که شما قبل از هر چیز باید به مصاحبه‌شونده یادآور شوید که منظور شما از خاطرات دقیقاً چیست و دنبال چه چیزی هستید. این بدان جهت است که او ممکن است در گفته‌هایش به کلّی‌گویی بسنده کرده و مطالب غیرمفید را برای شما بازگو کند. (در مورد اینکه خاطره دقیقاً چیست بعداً مطالبی را در کانال به اشتراک خواهم گذاشت.) سوم: در این روش از شخص راوی(روایت‌کننده خاطرات) می‌خواهد که خاطرات خود را به نگارش درآورده و به صورت مکتوب برای شما ارسال کند. این روش نیز مختص کسانی است که از قلمِ خوبی برخوردارند و به فنِ نویسندگی تا حدودی آشنا هستند. والّا ممکن است برای بازگو کردن مطالب دچار مشکل شده و نتوانند مطلب را به درستی برای شما بیان کرده و به اصطلاح «مطلب را نرسانند». چهارم: هر روشی غیر از این روش یا جمع دو مورد از روش‌ها. مثل اینکه مصاحبه‌کننده در حضور راوی –علاوه بر ضبط کردن- خود شروع به نگارش بیانات و مطالب راوی کند. یعنی علاوه بر ضبط کردن به صورت صوتی، همزمان خاطره را بنویسد... . @shahid_ketabi
☝️در مورد ساختار خاطره چه می‌توان گفت؟ خاطره‌نویسی، چون هر نوع نوشته دیگر، اجزا و ارکانی دارد که ساختار آن را تشکیل می‌دهند. راوی، سوژه، مکان و زمان. در خاطره‌نویسی راوی در بطن ماجرا حضور دارد و نوشته از دریافت‌های ذهنی او که برگرفته از واقعیت ماجرا است جان می‌گیرد؛ امّا ممکن است او خود محور خاطره نباشد، بلکه راوی جزئیات و حوادثی باشد که او نیز در کنار آن‌ها حضورداشته است. ویژگی اساسی خاطره عینی‌گرایی آن است. عینی‌گرایی در خاطره‌نویسی چنین تعریف می‌شود: راوی یا سوژه ماجرایی را با حسن نیت و بی‌طرفی بیان می‌کند بدون اینکه حوادث و جزئیات آن را پس‌وپیش کند. خاطره‌ها، فرامکانی و فرازمانی نیستند. ثبت دقیق زمان و مکان و تا حد امکان جزئیات برای توضیح سوژه بسیار دارای اهمیت است. در خاطرات از تخیل و قصه‌پردازی خبری نیست. نمی‌توان برخی صحنه‌ها را حذف و یا بزرگنمایی کرد. تخیل در این اثر ادبی جایی ندارد، یا حداقل این تخیل با مرزی از واقعیت محدود می‌شود. در خاطره یادی از گذشته وجود دارد. ✌️چگونه خاطره‌ بنویسیم؟ دفتر جلد چرمی قهوه‌ای‌رنگ را باز کردم. چندتایی از خاطرات را مروری و سریع خواندم. زمان و مکان اتفاقات در بعضی خاطرات مشخص نبود، چشم‌هایم را می‌بستم که به یاد بیاورم کجا و چه زمانی ماجرا رقم خورده است. در بعضی رؤیاپردازی هم کرده بودم و جاهایی رک و راست ماجرا را نقل کرده بودم. جایی با زبان محاوره نوشته بودم و جایی با زبان معیار و خیلی رسمی. لحن نوشته‌هایم جایی با خشم بود و جایی پر از اندوه و البته شادی را هم می‌توانستم از کلماتی که استفاده کرده بودم درک کنم. تصمیم گرفتم در بخش دوم مقاله در مورد ساختار خاطره، توصیفات، لحن و زبان و تفاوتش با داستان و گزارش بنویسم.  👈در مورد ساختار خاطره چه می‌توان گفت؟ خاطره‌نویسی، چون هر نوع نوشته دیگر، اجزا و ارکانی دارد که ساختار آن را تشکیل می‌دهند. راوی، سوژه، مکان و زمان. در خاطره‌نویسی راوی در بطن ماجرا حضور دارد و نوشته از دریافت‌های ذهنی او که برگرفته از واقعیت ماجرا است جان می‌گیرد؛ امّا ممکن است او خود محور خاطره نباشد، بلکه راوی جزئیات و حوادثی باشد که او نیز در کنار آن‌ها حضورداشته است. ویژگی اساسی خاطره عینی‌گرایی آن است. عینی‌گرایی در خاطره‌نویسی چنین تعریف می‌شود: راوی یا سوژه ماجرایی را با حسن نیت و بی‌طرفی بیان می‌کند بدون اینکه حوادث و جزئیات آن را پس‌وپیش کند. خاطره‌ها، فرامکانی و فرازمانی نیستند. ثبت دقیق زمان و مکان و تا حد امکان جزئیات برای توضیح سوژه بسیار دارای اهمیت است. در خاطرات از تخیل و قصه‌پردازی خبری نیست. نمی‌توان برخی صحنه‌ها را حذف و یا بزرگنمایی کرد. تخیل در این اثر ادبی جایی ندارد، یا حداقل این تخیل با مرزی از واقعیت محدود می‌شود. در خاطره یادی از گذشته وجود دارد. 👈 نقش توصیف و تکنیک در خاطره چیست؟ اساس خاطره‌نویسی بر توصیف است. در توصیف خاطره‌نویسی کاربرد صور خیال کمتر از گونه‌های دیگر ادبی وجود دارد. خاطره نسبت مستقیم و اساسی با واقعیت دارد، لذا باید خاطره دو نفر از یک واقعه، شبیه هم باشد؛ ولی آنچه رخ می‌دهد، چیزی جز این است. علّت آن را می‌توان در تکنیک جستجو کرد. یکی از این تکنیک‌ها که به واقع‌نمایی کمک می‌کند، پرداختن به جزئیات است. تکنیک دیگری که به جذابیت، کشش و تاثیر خاطره‌گویی و خاطره‌نویسی کمک می‌کند، تدوین است. گاهی این تدوین به‌هم‌زدن روایت خطّی زمان است؛ یعنی قسمتی از واقعه را زودتر یا دیرتر از موعد تعریف کردن. در تدوین خاطره، برای این‌که لحظه‌ی حسّاس واقعه خوب درک شود، خاطره‌نویس بعضی از ماجراهای مربوط به آن لحظه را که بعد از آن موقع می‌فهمد، قبل از آن تعریف می‌کند یا می‌نویسد. این روش در تاثیر بر خواننده نقش بسزایی دارد. تکنیک دیگر، «حذف» است. حذف را می‌توان جزء تدوین نیز دسته‌بندی کرد. در این تکنیک هم خاطره‌نویس جریانات بی‌اهمیت واقعه را حذف می‌کند تا ریتم و اهمیت اتفاقات مهم کند نشود و تاثیر‌گذاری بیشتری بر خواننده داشته باشد. در تکنیک «ایجاز» نویسنده با کمترین کلمات باید بیشترین معنا را انتقال دهد. نویسنده باید توجه داشته باشد که ایجاز به معنای ابتر گذاشتن خاطره نیست، به معنای گزیده‌گویی است. او باید با کلمات و عبارات آشنایی داشته باشد تا بتواند با استفاده‌ی به‌موقع از آن‌ها، خواننده و شنونده را از زیاده‌گویی خود خسته نکند؛ گاهی نانوشته‌ها و ناگفته‌ها در یک خاطره تأثیرگذارترند و این وقتی به دست می‌آید که سر نخ این نانوشته‌ها در نوشته موجود باشد و خواننده را در برزخی از معماهای حل‌نشده قرار دهد. @shahid_ketabi
☝️نقش زبان در خاطره چیست؟ زبان از مؤلفه‌هایی است که در تاثیر بر مخاطب در انواع ادبی و هنری مؤثر است. برای نوشتن خاطره از چهار نوع زبان استفاده می‌شود: الف) گفتاری: نویسنده همان‌طور که حرف می‌زند می‌نویسد، او هیچ دخل و تصرّفی در نوشته ندارد و قواعد دستوری را رعایت نمی‌کند. ب) نوشتاری: نویسنده مقداری از زبان گفتاری فاصله گرفته و به زبان معیار نزدیک می‌شود. زبان روزنامه‌ای در این حیطه قرار می‌گیرد. در خاطره‌نویسی این زبان بیشتر کاربرد دارد. ج) معیار: زبان معیار زبان رسانه‌های گروهی یک سرزمین است و قابل‌آموزش است. زبانی که ارکان جمله در آن رعایت می‌شود. د) ادبی: زبانی که در آن از آرایه ادبی استفاده می‌شود. در این زبان توصیف بر اطلاع‌رسانی مسلط است و خبر را بهانه‌ای برای ورود به توصیف می‌دانند. در زبان ادبی آنچه بیشتر مورد توجّه است، معانی ثانوی و عاطفی لغات است. انتقال پیام در زبان ادبی، غیرمستقیم است؛ برخلاف زبان عادی که وظیفه‌اش تفهیم است. نویسنده وقتی خاطره‌ای را با این زبان بازنویسی می‌کند، در حال خلق و ایجاد یک متن ادبی است؛ پس برای انتقال پیام باید از زبان احساسی، درونی و عاطفی استفاده کند. ✌️ لحن خاطره چگونه باید باشد؟ لحن خاطره صمیمی، روان، دل‌نشین، عامیانه و شبیه نامه‌های دوستانه است و در آن از زبان احساسی، درونی و عاطفی استفاده می‌شود. در زندگی روزمره می‌توان یک جمله را با لحن‌های مختلف ادا کرد. این را که فلانی خیلی خسیس است. می‌توان با لحن تمسخرآمیز، کنایه، سوال و حتّی تهدید بیان کرد. امّا وقتی خاطره‌ای نوشته می‌شود، باید از ابزار دیگری استفاده کرد. یکی از این ابزارها، استفاده از کلمات مترادف است. مثال «بتمرگ»، «بنشین» و «بفرما» نمونه این ابزار است. استفاده از هر یک از کلمات فوق فضا و لحن نویسنده را منتقل می‌کند. ابزار بعدی، استفاده از اغراق است. در نوشتن می‌توان از اغراق با استفاده از تکرار استفاده کرد. اشخاص خاطره هم می‌توانند در ایجاد لحن در زبان و نثر موثّر باشند. از طرز حرف زدن آدم‌های درون واقعه، می‌توان برای فضاسازی زبان و نثر استفاده کرد.  👈آیا باید از زبان محاوره در خاطرات مکتوب پرهیز کرد؟ درواقع همان‌طور که هنگام حرف زدن مثل نوشتن عمل نمی‌شود، هنگام نوشتن هم نباید مثل حرف زدن عمل کرد. غیر از نقل‌قول که در گیومه قرار می‌گیرد و آزادی عمل در آنجا زیاد است، باید نوشته را با قواعد ادبی هماهنگ کرد. برای نزدیک شدن به زبان محاوره می‌توان از شگردهایی مثل استفاده از کلمات مناسب سود برد؛ مثلاً فعل «تمام کرد» به‌جای «فوت‌شده» یا «از دنیا رفت». همچنین به‌هم‌زدن ارکان جمله از دیگر شگردهای نزدیک کردن زبان نوشتار به محاوره است. محاوره‌نویسی در خاطرات مکتوب به‌منظور ایجاد صمیمیت و سادگی به کار گرفته می‌شود. به‌هم‌زدن ارکان جمله هم باید همین هدف را دنبال کند.  👈آیا می‌توان گفت خاطره گونه‌ی ادبی است؟ در عرصه‌ی ادبی خاطره‌نویسی در زمره‌ی قالب‌های نگارشی به‌حساب می‌آید. هرگونه‌ی ادبی بیان و موضوع خاص دارد. خاطره نیز چون شیوه‌ی بیان، موضوع، لحن، زاویه دید و شخصیت ویژه دارد، گونه ادبی است. البتّه گونه ادبی از ویژگی‌هایی چون عاطفه، تخیّل و ذوق ادبی برخوردار است. اما گفته شد که یکی از ویژگی‌های خاطره نبودِ تخیل و واقع‌گرایانه بودن آن است، امّا اگر از این زاویه به خاطره بنگریم که این واقعیت در مخاطب، عاطفه، تخیّل و احساس را می‌آفریند، خاطره‌نویسی هم گونه‌ی ادبی محسوب خواهد شد. @shahid_ketabi
☝️در تفاوت‌های داستان و خاطره چه می‌توان گفت؟ خاطره می‌تواند ساختار داستان داشته باشد ولی شیوه‌ی نوشتن خاطره با داستان تفاوت دارد، رمان یا داستان بر تغییر و رشد شخصیت استوار است ولی اساس خاطره بر حادثه و اتّفاق است، شخصیت‌ها در خلال خاطره‌اند و در آن هیچ شخصیتی پرورده نمی‌شود. برای مثال خاطرات «خسی در میقات» نوشته‌ی جلال آل احمد و «حج» از علی شریعتی خاطره‌اند و روی شخصیت بنا نشده‌اند. حرکت خاطره به سمت داستان است، در داستان واقعیتی خلق می‌شود ولی خاطره بی‌نیاز از داستان است. زاویه دید در داستان بیشتر اوّل شخص و سوم شخص است ولی در خاطره اغلب اوّل شخص است. لحن خاطره دوستانه و خودمانی است امّا لحن داستان بسته به سایر عناصر داستان متفاوت است.  ✌️گزارش و خاطره چطور از هم متمایز می‌شوند؟ فن گزارش‌نویسی عبارت است از نگارش اطلاعات، حقایق، علل، مسائل و رویدادها، استنتاج و ارائه‌ی راه‌حلی که به ترتیب و توالی منطقی، با اختصار و رسایی به خواننده منتقل می‌شود و به عبارت ساده‌تر، پیغامی است که با سرعت، صحت و روشنی به خواننده می‌رسد و این پیغام‌ بر اصل ساده‌نویسی و سالم‌نویسی استوار است. هدف از تنظیم گزارش این است: ارائه‌ی منظّم و مرتّب عقاید و افکار و اطلاعات برحسب نقشه و طرحی معیّن در ساده‌ترین شکل. اگرچه درگذشته‌های دور برخی از سفرنامه‌ها و گزارش‌ها با شرح خاطراتی همراه‌اند، امّا در تعریف خاطره در معنای جدید قرار نمی‌گیرند. گزارش، با خاطره مرزی روشن دارد. گزارش، شرح یا توضیح جزئیات وضعیت و موقعیت یا واقعه‌ای است و به‌طور معمول بر پایه‌ی مشاهده و تحقیق، یا هر دوی این‌ها بنا می‌شود. بسیاری از مقاله‌ها یا ستون‌های روزنامه‌ها و بیشتر داستان‌های مستند‌گونه از گزارش مایه گرفته‌اند. گزارش خبر دادن در مورد حادثه یا موضوعی است. مثل گزارش حادثه، گزارش کار، گزارش سفر، گزارش سیاسی و گزارش هفتگی. گزارش مانند خاطره نیست و به خصوصیّات خلقی و روحی و چون‌وچرایی وقایع و حقیقت‌مانندی آن‌ها کاری ندارد و به ذکر خبر و شرح کلی وقایع و امور اکتفا می‌کند. خاطره‌گویی و خاطره‌نویسی امروزه در دنیایی که اطلاعات در مدّت زمان بسیار کوتاهی منتقل می‌شود و اتّفاقی از دوربین خبرگزاری‌ها پنهان نمی‌ماند، رسانه‌ای ویژه است. دسترسی نداشتن به وسایل ثبت واقعه مثل دوربین در بعضی مکان‌ها و زمان‌ها، مثل شب‌های عملیات نظامی و سلول زندان‌ها و اردوگاه‌ها و … یکی از دلایل اهمیت این رسانه است. ضمن این‌که گرایش‌های جانب‌دارانه‌ی رسانه‌ها باعث می‌شود مردم در برابر اخبار و اطلاعات آن‌ها موضع داشته باشند و به خاطرات و نقل‌قول‌های سینه‌به‌سینه اعتماد بیشتری کنند و نقش تبلیغات رسانه‌ای با نقش تعریف و تمجید مردم از کتاب یا فیلم قابل‌مقایسه نیست. در جوامعی که رسانه‌ها در اختیار قدرت‌ها است، یا همه‌ی رسانه‌ها دولتی هستند و گروه‌های مختلف دسترسی رسانه‌ای ندارند، خاطرات شخصی اهمیت زیادی پیدا می‌کنند. @shahid_ketabi
👌 تفاوت خاطره‌نگاری و یادداشت‌های روزانه چیست؟ یادداشت‌های روزانه یا روزانه‌نویسی گونه‌ای از خاطره‌نگاری است که در آن نویسنده، حالت‌ها و اعمال خود و وقایع پیرامونش را به‌صورت روزنوشت و تقویمی می‌نویسد. بر اساس تعریف ارائه‌شده، داشتن تاریخ اتفاقات و رعایت توالی زمان آن‌ها، مؤلفه‌های اساسی یادداشت‌های روزانه هستند. به‌عبارت‌دیگر یادداشتی که تاریخ مشخصی نداشته باشد در این دسته جای نمی‌گیرد. یادداشت‌های روزانه، از یک‌جهت دیگر هم با خاطره‌نویسی تفاوت جدی دارد و آن نوع برخورد با عنصر زمان است. خاطره‌نویس در حالی اقدام به نوشتن می‌کند که حادثه به سر آمده و مدّت زمان قابل‌توجهی از آن گذشته است؛ به همین دلیل است که خاطره‌نویسی با عنصر «تداعی» قرین است. امّا یادداشت‌های روزانه زمانی نوشته می‌شوند که هنوز واقعه تمام نشده و نویسنده لحظه‌به‌لحظه اقدام به ثبت آن می‌کند. دلیل اینکه در یادداشت‌های روزانه در بسیاری از موارد زمان حال بکار گرفته می‌شود همین است. محمدامین محمدپور در مقاله‌ای بیان می‌کند که می‌توان دو نوع نگاه به خاطره‌نویسی داشت. چنانچه با نگاهی ادیبانه و هنری به موضوع نگاه کنیم، به‌طورمعمول خاطره‌نوشته‌ها ازنظر سوژه و نثر نسبت به یادداشت‌های روزانه از وزن و غنای بیشتری برخوردارند. خاطره‌نویسی‌ها بیشتر زمانی شکل می‌گیرند که واقعه به اتمام رسیده است و نویسنده در محیطی آرام و فارغ از تأثیرات فضای حادثه، اقدام به نوشتن خاطرات می‌کند و در چنین محیطی امکان انتخاب سوژه‌های بکر و نیز امکان استفاده‌ی بیشتر از آرایه‌های ادبی را دارد، امّا کسی که یادداشت روزانه می‌نویسد تا حدود زیادی از این دو امکان بی‌بهره است. او درصحنه حضور دارد و هدفش نوشتن لحظه‌به‌لحظه ماجراست و کمتر فرصت پرداخت ادبی و هنری اثر خود را دارد.  اما با نگاه یک پژوهشگر و مورّخ شاهد برتری کیفی یادداشت‌های روزانه نسبت به خاطره‌‌نوشته‌ها خواهیم بود؛ به‌عبارت‌دیگر آنچه برای یک تاریخ‌نگار یا یک محقق اولویت است، عنصر استناد در مدارک است. یادداشت‌های روزانه به دلیل حضور در صحنه و هم‌زمان نوشتن بی‌هیچ فاصله‌ی زمانی با واقعه، موثّق‌ترین اسناد را در اختیار دارند. چنانچه با رویکردی ادبی با خاطره‌نوشته‌ها و یادداشت‌های روزانه روبه‌رو شویم، خاطرات را تواناتر خواهیم یافت. خاطره نوشته‌ها ادبی‌تر و یادداشت‌های روزانه مستندتر است. @shahid_ketabi
 👈تعدادی از نویسندگان اهل‌فن قالب‌های ارائه خاطره را این چهار دسته می‌دانند: ۱_ اتو بیوگرافی تعدادی از خاطراتی که در بازار وجود دارد در این قالب ارائه شده‌اند. در این‌گونه یادداشت‌ها محور اتفاقات شخص نویسنده است که با بیان اوضاع پیرامون، درواقع زندگینامه خود را شرح می‌دهد، خاطرات مشفق کاظمی یک زندگی‌نامه است. ۲_ وقایع‌نگاری با تلفیق حالات درونی در این دسته از یادداشت‌ها نویسنده همراه با گزارش حوادث پیرامون، اقدام به بازگو کردن حالات روحی خود نیز می‌کند؛ مانند خاطرات مهدی بازرگان. ۳_ وقایع‌نگاری در این‌گونه یادداشت‌ها نویسنده کمتر از خود و احوالات درونی‌اش می‌نویسد و بیشتر به ثبت وقایع جهان بیرون می‌پردازد؛ مانند تاریخ بیهقی. ۴_گزارش سازمانی در گزارش سازمانی تمامی شنیده‌ها و دیده‌ها ثبت نمی‌شود و ارزش ندارد، بلکه تنها وقایعی قابل‌نوشتن هستند که برای یک سازمان اهمیت ویژه‌ای دارند. دو قالب دیگر هم برای خاطره‌نویسی بیان‌شده است: كلی‌نگر و جزئی‌نگر بودن خاطره دو قالبی است که نویسنده باید با توجه به موضوع خاطره آن را انتخاب کند و خاطره را بنویسد. اگر خاطره‌ی او دارای حادثه‌ی نادر و جذابی است، باید با كم كردن شاخ و برگ روایت، نقش حوادث را برجسته كند و خاطره را به‌صورت كلی‌نگر بنویسد. اگر هم خاطره‌اش نسبتاً عادی و معمولی باشد، می‌تواند با دقت در جزئیات صحنه‌ها، فضاسازی‌های ماهرانه و شناساندن شخصیت‌های خاطره برای مخاطب، ضعف اندك بودن سیر اتفاقات را جبران کند. خاطرات در زیر پوشش روزگار دراز می‌کشند، مانند اخگر زیر خاکستر تا دستی بجنبد یا گذرِ بادی، خاکسترها را پراکنده کند. @shahid_ketabi
👈 «راوی» بسته به نوع خاطره و موضوع آن انتخاب می‌شود. ۱- راوی سهیم در ماجرا: این راوی نمی‌تواند افکار و ویژگی‌های روحی‌اش را بنویسد زیرا این کار باعث غیرقابل‌باور بودن خاطره خواهد شد. ۲- راوی ناظر بر ماجرا: شخصی متفاوت از شخصیت اصلی راوی می‌شود. او می‌تواند در خلال شرح اتفاقات ویژگی‌های روحی و فکری شخصیت اصلی را موشکافانه بنویسد تا خواننده را بیشتر درگیر ماجرا کند. در خاطره‌نویسی به‌عنوان یک نوع ادبی، به دلیل حضور مستقیم نویسنده، فردیت جنبه‌ای برجسته دارد. جوهر اصلی خاطره‌نویسی من است. نویسنده می‌کوشد در بستر حوادث من را برای خواننده به نمایش بگذارد. در این روند نویسنده به من از بیرون می‌نگرد تا ابتدا بتواند آن را ببیند و سپس بتواند آن را به دید و داوری خواننده بگذارد. برای خواننده زمانی رویدادها قابل‌لمس می‌شوند که بداند من با آن‌ها چگونه برخورد کرده است، آن‌وقت است که قادر خواهد بود خود را به‌جای من راوی بنشاند و از خواندن خاطره لذت ببرد. بسیاری از نوشته‌ها همچون بیوگرافی، اتوبیوگرافی، یادداشت‌های روزانه و گزارش‌نویسی نیز از جنس خاطره‌اند؛ در همه این نوشته‌ها حضور من راوی یکی از ارکان است؛ امّا هر یک از این من‌ها نسبت به زاویه دید گونه‌ی خاطره‌نویسی، کارکردی متفاوت دارند. در خاطره‌نویسی، حضور «من» نشانگر واقع‌گرایی ماجرا است. در حقیقت خاطره‌نویسی بازسازی دوباره‌ی سوژه‌ای است که در ذهن رسوب ‌کرده است. در خاطره‌نویسی یا زندگی‌نامه‌نویسی، من محور اصلی نوشته است. در بیوگرافی یا زندگی‌نامه‌ی دیگرنوشت، نیز من حضور دارد، امّا این با او پرورش‌یافته است. در بیوگرافی جریان من از زبان دیگری نقل می‌شود و این واسطه، ناخودآگاه بر جهت‌گیری نوشته‌ها تاثیر می‌گذارد.  در یادداشت‌های روزانه هم حضور من پررنگ است. نویسنده جریان طبیعی را ثبت می‌کند که ممکن است در میان آن‌ها حادثه‌ی خاصی نیز نوشته شود.  گزارش‌ها نیز با حضور من نوشته می‌شود؛ امّا گزارش، محصول حضور آگاهانه راوی در بطن اتفاق است؛ یعنی گزارشگر از پیش می‌داند که در متن واقعه به دنبال چیست و از حضور خود چه می‌خواهد. @shahid_ketabi
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی این جهاد عظیم مقابله با کرونا را روایت کنند؛ همچنان ‌که شهید آوینی توانست جزئیّات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار کند.» ۱۳۹۹/۰۲/۲۱ 🆔 @shahid_ketabi
رسول خدا(ص) می فرماید : «بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود، و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست.» وسائل الشیعه @shahid_ketabi
👇👇👇مراحل چاپ کتاب👇👇👇 مرحله اول: آماده سازی محتوای کتاب در این مرحله نویسنده یا مترجم باید محتوای کتاب را آماده کند. این محتوا می‌تواند شامل شعر، داستان، دست‌نوشته، خاطرات و یا یک کتاب علمی باشد. همچنین کتاب مورد نظر می‌تواند به صورت تالیف یا ترجمه باشد. در هر صورت نویسنده باید محتوای کتاب را به صورت دست‌نوشته یا تایپ شده به ناشر تحویل دهد. مرحله دوم: آماده سازی اولیه کتاب(ویراستاری) در این مرحله کارهایی مانند بررسی غلط‌های املایی و نگارشی، تایپ، صفحه‌ آرایی و ویراستاری انجام می‌شود. فایل کامل کتاب باید در این مرحله آماده شود و این فایل باید تا حد امکان کامل و بدون ایرادات علمی و نگارشی باشد. مرحله سوم: دریافت شابک (ISBN) شابک مخفف عبارت «شماره استاندارد بین المللی کتاب» یا به انگلیسی International Standard Book Number است. شابک یک کد ۱۰ الی ۱۳ رقمی است که به هرکتاب منسوب می‌شود. باید توجه نمود که با تجدید چاپ یک کتاب شابک آن تغییر نمی‌کند. همچنین از سال ۲۰۰۷ به بعد شابک از ۱۰ رقم به ۱۳ رقم افزایش یافت تا بتوان کتاب‌های بیشتری را چاپ کرد. در ایران دریافت شابک از خانه کتاب انجام می‌گیرد. به این صورت که ناشر شابک‌هایی که از خانه کتاب دریافت کرده است را به یک کتاب نسبت می‌دهد و سپس فرم مربوطه را پر کرده و به خانه کتاب ارسال می‌کند. مرحله چهارم: دریافت فیپا فیپا که مخفف «فهرست نويسي پيش از انتشار» است شامل اطلاعاتی است که در پشت صفحه عنوان کتاب چاپ می‌شود. اداره كل پردازش و سازماندهي سازمان اسناد و كتابخانه ملي مسئول مستقيم صدور فيپا در ایران است و برای اخذ فیپا باید از طریق این سازمان اقدام کرد. برای دریافت فیپا، کتاب به کتابخانه ملی ارسال می‌شود که شامل شابک، پرینت کتاب و فایل آن در سی دی و در نهایت فرم تکمیل شده درخواست فهرست نویسی است. تحویل فیپا یک هفته الی ۱۰ روز زمان می‌برد. مرحله پنجم: دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مرحله پرینت کتاب به همراه فایل آن در قالب سی دی و اطلاعات مربوط به فیپا و شابک و همچنین طرح رنگی جلد برای صدور مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارسال می‌گردد. به طور معمول مجوز وزارت ارشاد یک هفته الی ۴ ماه بعد از تحویل کتاب صادر می‌شود که بستگی به موضوع کتاب دارد. کتاب‌های علمی و دانشگاهی معمولاً در کمترین زمان بررسی می‌شوند اما کتاب‌های شعر یا با موضوعات حساس ممکن است چند ماه پس از ارسال مجوز را دریافت نمایند. همچنین گاهی اوقات ممکن است برای دریافت مجوز نیاز به تغییرات و اصلاحاتی در محتوای کتاب باشد. مرحله ششم: چاپ و صحافی بعد از اتمام مراحل فوق کتاب برای چاپ به چاپ‌خانه ارسال می‌شود. برای کتاب‌های دارای تیراژ بالای ۱۰۰۰ جلد معمولاً از چاپ افست استفاده می‌شود و برای کتاب‌های زیر ۱۰۰۰ نسخه معمولاً چاپ دیجیتالی مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس از آماده شدن کتاب چاپ شده، صحافی آن نیز انجام می‌گیرد. با توجه به اینکه این مرحله در اختیار خود ناشر قرار دارد معمولاً به سرعت انحام می‌گیرد. مرحله هفتم: ارسال کتاب به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اعلام وصول پس از اینکه کتاب به چاپ رسید، ناشر باید ۱۰ نسخه از آن به وزارت ارشاد ارسال کند و با دریافت اعلام وصول، عملاً فرایند چاپ کتاب به اتمام رسیده است. @shahid_ketabi
«فرآیند خاطره نویسی» : «خاطره» یکی از بی تکلف ترین، عام ترین و صمیمانه ترین انواع نوشته است و به یک خاطره به همین دلیل که اصول و قواعد خاطره نویسی در آن رعایت نشده , نمی توان خرده گرفت زیرا این ویژگی ها و قوانین همگی نسبی و در حد ایده هایی است که بر اساس تجربه توسط استادان فن ارائه شده است و می تواند به جذاب تر شدن , شیواتر شدن , و اثر گذار تر بودن خاطره کمک کند. _ یک اتفاق یا حادثه مهم می تواند طی یک فرایند 3 مرحله ای تبدیل به گونه ای موثر و جذاب از «خاطره» شود که این 3 را می توان بدین گونه تعریف کرد: الف: خاطره گفتاری : فرایندی که طی آن , شخص از یک اتفاق یا رویداد مهم در قالب کلمه ها و جمله ها , خاطره ای می سازد.در واقع این نوع خاطره , شکلی کاملا ساده ,بی تکلف و بی قاعده از بیان یک اتفاق است و هدف آن ذکر آن اتفاق یا رویداد است.در این نوع خاطره , کلمات , جمله ها و فضا سازی ها و هر چیز دیگر دارای نقش اساسی و پایه ای نیستند و نقش طبیعی در حد سایر عناصر هر نوشته بر عهده دارند و معمولا دارای این ویژگی هاست:صمیمیت,زبان به کار بردن کلمات شکسته,جابه جا شدن ارکان جمله , تکیه نکردن بر حواشی و حوادث فرعی. ب: خاطره نوشتاری خام: فرایندی که در آن نویسنده , یک خاطره گفتاری را روی کاغذ می آورد.این گونه از خاطره اگر چه اصول و قواعد دست و پا گیری ندارد و صرفا نگارش یک خاطره گفتاری است, ارزش ادبی آن , بیش از خاطره گفتاری است, چرا که نویسنده باید حداقل قواعد نگارش را در آن رعایت کند. از جمله : 1.حذف حشو و زواید : حشر عبارت است از کلمه ها یا عبارتهای زاید و بی نقشی که معمولا در صحبت های عادی و روزمره به کار می رود.این عبارت ها صورت های مختلفی دارد, از جمله تکیه کلام ها ,مانند «عرض شود که ... بله , خلاصه » یا حشو تکرار, مانند «چیز میزا, کتاب متابا, توپ موپا» 2. آوردن فعل و فاعل های متناسب مثلا من رفتم , تو رفتی و ... و به طور کلی رعایت نسبی ترتیب و توالی ارکان جمله. 3. دادن اطلاعات کافی به خواننده , در خاطره گفتاری ممکن است گوینده برخی مطالب را فراموش کند و آن ها را در جای خود بیان نکندو بعد در انتهای گفتارش , آن موضوع را به یاد آورد و بیان کند یا در اثر تذکر مخاطبان قسمت های جا مانده را تکمیل نماید. اما در خاطره نوشتاری خام چون نویسنده وقت کافی برای نوشتن دارد, می تواند اطلاعاتی را که درباره حادثه یا اتفاق خاص , کافی و لازم می داند مرتب می کند و همگی را به خواننده منتقل نمایند. ج: خاطره نوشتاری ادبی: شکلی از بیان خاطره که بر طبق اصول و قواعد تدوین شده و جذابیت , زیبایی و اثر گذاری آن بیشتر از دو گونه قبل است. این نوع از خاطره معمولا در اثر ویرایش و بازنویسی خاطره نوشتاری خام به دست می آید. امروزه عده ای که آگاه به این فن هستند , خاطرات نوشتاری خام را با نثر روان و رعایت اصول خاطره نویسی و نیز استفاده از علائم نگارشی , به خاطره نوشتاری ادبی تبدیل می کنند . زبان خاطره باید صمیمانه باشد و از سوی دیگر , نویسنده خاطره , اجباری در رعایت کامل ارکان جمله ندارد و می تواند آن ها را متناسب با نوع بیان جابه جا نماید؛ در عین حال که نباید کلمات را بشکند. @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر معظم انقلاب در منزل شهدا : من با این اسم بزرگ و ریش سفید و این مسئولیت سنگین، حسرت این حالات شما را می‌خورم... 💠 @Shahid_ketabi
 👈 زبان متناسب با خاطره چه نوع زبانی است؟ برای آن که بتوانیم به سوالات فوق پاسخ دهیم , ابتدا باید کلیاتی راجع به زبان بدانیم. همان طور که نقاش برای خلق نقاشی خود نیاز به شناسایی وسایل کارش دارد تا بتواند با آگاهی از چگونگی و نوع کاربرد هریک از آن ها به خوبی استفاده کند , یک نویسنده نیز باید انواع زبان را بشناسد و زبانی متناسب برای نوشته خود بیابد. زبان به طور کلی به دو بخش «زبان گفتاری» و «زبان نوشتاری» تقسیم می شود. زبان گفتاری همان زبانی است که به وسیله آن با یکدیگر سخن می گوییم. زبان شناسان 3 صورت برای این زبان قایل می‌شوند که عبارت است از : گونه , گویش و لهجه. - نحوه سخن گفتن یک مرد مسن و جا افتاده و یک کودک , دو گونه مختلف از زبان گفتاری است. -ترکی , کردی , گیلکی , نیز 3 گویش ایرانی است. -از میان لهجه های مختلف نیز می توان لهجه های یزدی , اصفهانی , جنوبی و مشهدی را مثال زد. ویژگی های زبان گفتاری : ۱- استفاده از کلمات شکسته مثال :خونه , اونه , نون و ... ۲- جا به جایی ارکان جمله مثال : اومدم خونه و نشستم رو صندلی. ۳- داشتن لحن مثال : کتاب‌هارو بردارم؟ ۴- داشتن حشو و زواید مثال : کتاب متابا کو ؟بچه مچه‌ها کجان؟ زبان نوشتاری : زبان نوشتاری به دو گونه «علمی و «ادبی» تقسیم می شود . زبان عملی زبانی است که در آن هر کلمه بر معنای علمی خود دلالت می کند , ترتیب و توالی ارکان جمله ها حفظ می شود و تنها هدف این نوشته , انتقال یک حقیقت است , مانند بیان چگونگی فعالیت قلب. زبان ادبی نیز گونه ای زبان نوشتاری است که در آن از آرایه های ادبی استفاده می شود و کلمات بر معنای اصلی خود دلالت ندارند. مثلا «سرو» در این زبان به معنی درخت سرو به کار نمی رود , بلکه مفهوم بلند قامتی و استواری را می رساند و «لاله» بر شهید و شهادت دلالت می کند. زبان معیار: زبان معیار زبان رسمی هر کشور است که شامل زبان گفتاری و نوشتاری نیز می شود و همان زبانی است که در نوشتن خاطره یا داستان از آن استفاده می شود. در زبان معیار ملزم و مقید به رعایت قواعد دستور زبان و ترتیب ارکان جمله نیستیم , اما این بدین معنا نیست که بتوانیم بدون سبب ارکان جمله را به هم بزنیم برای مثال اگر نویسنده بخواهد بر کلمه خاصی تاکید کند آن را در ابتدای جمله بیاورد. ویژگی های زبان معیار: ۱- وضوح: در این زبان , هر کلمه بر معنای حقیقی خودش دلالت می کند.مثلا «کوه»مفهوم کوه را می رساند و «سرو» بر مفهوم درخت سرو دلالت دارد.جمله ها نیز همین ویژگی را دارند.مثلا جمله «نگاهی به بیرون انداختم»جمله چندان زیبایی برای یک خاطره یا داستان نیست زیرا بر معنای غیر از مفهوم حقیقی خود دلالت می کند و به معنی «به بیرون انداختن نگاه»می باشد؛ در حالی که به جای آن می توان از این جمله استفاده کرد :«بیرون را نگاه کردم.» ۲- نداشتن حشو زواید ۳- سادگی: یکی دیگر از ویژگی های زبان معیار , سادگی است.به عبارت دیگر , کلمه ای را در زبان معیار به کار می‌بریم که در زبان عامه به معنی کردن نیاز نداشته باشد؛ یعنی , همان گونه می‌نویسیم که عموم مردم می گویند (با رعایت ویژگی های زبان معیار)پس زبان معیار از نظر سادگی باید به زبان گفتار نزدیک باشد. به مثال زیر توجه کنید.👇 نبودی خیروک , خان تیغ زبانش را کشیده بود و حرف هایی بلغور می کرد که پشیزی پیش من و تو ارزش نداشت . خیلی زود نگاهم رنگ باخت و قامت ستبر و فربه اش پیش نگاهم به گل نشست و شد همانی که باید باشد. «ریشه در اعماق/ ابراهیم حسن بیگی» ۵- جابه جایی ارکان جمله بر اساس نوع راوی و نحو بیان : گفتیم که در زبان معیار ملزم و مقید به رعایت قواعد دستور زبان و ترتیب ارکان جمله نیستیم, اما این بدین معنی نیست که بتوانیم بدون سبب ارکان جمله را به هم بزنیم . برای مثال , اگر نویسنده بخواهد بر کلمه ای خاص تاکید کند , آن را در ابتدای جمله می آورد . همچنین اگر اهداف زیر را داشته باشد , می‌تواند ارکان جمله را جا به جا کند: ایجاد لحن , تاکید , داشتن نوعی زبان مخصوص خود (با دلیل و منطق) زبان معیار , زبان فرهنگی و ادبی مشترکی است که درس خوانندگان , روحانیون , سیاست مداران , دانشمندان , روزنامه نویسان و نویسندگان کتاب های درسی و علمی و فنی و تخصصی آن را به کار می برند و با آن می نویسند و ادای مقصود می کنند. @shahid_ketabi
👇«ویژگی های ساختاری خاطره»👇 ۱- صمیمیت زبان: یک خاطره باید طوری نوشته شده باشد که خوانده احساس کند نویسنده به آن چه می نویسد معتقد است و دروغ نمی گوید: همانطور که شما اتفاق مهمی را برای دوستتان تعریف می کنید و از هیچ محدودیتی در این تعریف رنج نمی برید . بهتر است خاطره خود را نیز بی هیچ تکلفی و به گونه ای صمیمانه , بر کاغذ بیاورید.اما این نکته را در نظر داشته باشید که : بیان صمیمی و نبود محدودیت , به معنی بی توجهی به قواعد نگارش , عفت کلام و حرمت قلم نیست. ۲- نثر خودمانی: خاطره نویس , اجباری در رعایت کامل ارکان جمله ندارد و می تواند آن ها را به صورت دلخواه و متناسب با نوع بیان به کار ببرد .این نکته را مورد توجه قرار دهید که خاطره نویس با توجه به تعریف زبان گفتاری و نوشتاری , بهتر است از نوشتن کلمات به صورت شکسته پرهیز کند . برای مثال , به جای " خانه" ننویسد "خونه", یا به جای "برویم" ننویسد"بریم". ۳- برجستگی حوادث: مهمترین ویژگی ساختاری خاطره , برجسته بودن و برجسته ساختن حوادث در خلق و نگارش خاطره است. به عبارت دیگر تیپ شخصیتی معمولا واقعه ای را می توانیم به عنوان خاطره مطرح سازیم که اولا برای مان اتفاق افتاده باشد ؛ ثانیادر آن حادثه ای وجود داشته باشد و به قولی زیر بنای خاطره , تغییر در حالت تعادل و روز مرگی باشد , مثلا اتفاقی نادر وجود داشته باشد که ممکن است فقط یک بار روی دهد. از دو نوشته زیر , کدام یک می تواند دستمایه نوشتن یک خاطره باشد ؟ _من امروز صبح بیدار شدم , صبحاه ام را خوردم , به مدسه رفتم و بعد به خانه برگشتم _ من امروز صبح بیدار شدم , صبحاه ام را خوردم و خواستم به مدرسه بروم که دیدم کیفم گم شده است. ۴- واقع گرایی: خاطره نویسی صورتی از نوشتن است که در آن خیال خیال پردازی و ذهنیت گرایی نقش اساسی ندارد و نویسنده فقط حادثه ای واقعی را که برای او پیش امده و در او اثر گذاشته است, بدون کم و کاست بیان می کند. این ویژگی بدان معنا نیست که خاطره نویس نمی تواند ذهنیات خود را در خلال خاطره مطرح کند , بلکه مقصود این است که بهتر است خاطره ای خیالی و غیر واقعی ننویسد , چرا که بدین ترتیب نوشته اش بیشتر شبیه داستان خواهد بود نتایج خاطره . دو مثال زیر را بخوانید و به سوالات مطرح شده پاسخ دهید. همدردی , همراهی با سردی زوزه کشان خودش را به پنجره کلاس می زد که به جای شیشه با مقوا بسته شده بود و صدای تق تق مقوا , آرامش کلاس درس را در هم می ریخت. چراغ نفت سوز کلاس را که مدام بوی نفت می داد , کنار میز و نیکمت دانش آموزان بردم و از آن ها خواستم تا هر کدام شان احساس سرما می کند, کنار چراغ بیایید و خودش را گرم کند .زهرا یکی از دانش آموزان کلاس که همیشه چهره ی غمگین و گرفته ای داشت , در خود فرو رفته بود . با خود فکر کردم : شاید سردش شده باشد . گفتم:"زهرا بیا کنار چراغ گرم شو"زهرا آهسته از پشت میز بیرون آمد و کنار چراغ ایستاد. _ خیلی دوست داشتم که مقدار زیادی طلا داشته باشم.دوست داشتم که همه چیزم از طلا باشد و به این خاطر همیشه در فکر و خیالم طلا وجود داشت. آن روز توی کوچه قدم می زدم که پیرمرد کوچک اندامی را دیدم . پیرمرد نزدیک من آمد و گفت : "من یک جادوگرم و می خواهم تو را به بزرگترین آرزویت یعنی طلا برسانم.در ازای آن نیز تو از چیزهایی می خواهم که بعدا خواهم گفت . او این را گفت و در یک چشم بهم زدن غیبش زد . قلبم بد جوری می زد , نفس عمیقی کشیدم , باورم نمی شد که این اتفاقات رویا و خیال نباشد. کدام یک از این دو مثال می تواند قسمتی از یک خاطره باشد ؟ با توجه به اینکه در مثال یک ذهن گرایی وجود دارد (. با خود فکر کردم : شاید سردش شده باشد) و در مثال دوم , هم ذهن گرایی و هم خیال پردازی , آیا می توان گفت که هیچ کدام از این دو مثال خاطره نیست؟ ۵- مشخص بودن زمان و مکان : در یک خاطره , به خصوص خاطره تاریخی , بهتر است مکان و زمان مشخص باشد تا به این نحو وضعیت اجتماعی آن دوره نیز تا حدی برای آیندگان روشن شود. ۶- روانی و روشنی: نویسنده خاطره از آن جا که قصد ندارد فنون نگارشی و صنایع ادبی را در خاطره اش نمایش دهد , بهتر است خاطره را به گونه ای بنویسد که مخاطب به سادگی آن را بفهمد و در این مورد به زحمت نیفتد. او می تواند با ساده نوشتن و پرهیز از پیچاندن موضوع,خاطره را قابل فهم تر و اثر گذارتر نماید ؛ حال آن که یک داستان نویس به سادگی می تواند داستانش را گنگ, مبهم و پیچده بنویسد و حتی همین پیچیده نویسی سبب اعتبار و زیبایی کار او می شود. نویسنده خاطره از آن جا که قصد ندارد فنون نگارشی و صنایع ادبی را در خاطره اش نمایش دهد , بهتر است خاطره را به گونه ای بنویسد که مخاطب به سادگی آن را بفهمد و در این مرد به زحمت نیفتد. ۷- داشتن ابتدا و انتها: نویسنده خاطره بهتر است که خاطراتش را از جایی مشخص که معولا شروع حادثه خاطره است , آغاز کند و هیچ
یک از موضوعات مربوط به آن خاطره را از قلم نیندازد تا از به وجود آمدن سوال های متعدد در ذهن خواننده جلوگیری نماید یا پاسخ آن ها را بدهد.نویسنده همچنین نباید خاطره را بدون رسیدن به نقطه ی پایانی و انتهای عقلانی رها سازد , مگر آن که از این کار مقصود خاصی داشته باشد . همچنین ادامه ندادن بی مورد خاطره پس از پایان یافتن حادثه ی اصلی , به زیبایی آن خاطره کمک می کند. ۸- خلاصه بودن: در مدت زمانی که حادثه ی اصلی یک خاطره اتفاق می افتد , ممکن است چندین حادثه ی فرعی دیگر نیز روی دهد. به یک خاطره به این دلیل که اصول و قواعد خاطره نویسی در آن رعایت نشده , نمی توان خرده گرفت زیرا این ویژگی ها و قوانین همگی نسبی و در حد ایده هایی است که بر اساس تجربه توسط استادان فن ارائه شده است و می توان به جذاب تر شدن , شیوا تر شدن و اثر گذار تر بودن خاطره کمک می کند. @shahid_ketabi
مقام معظم رهبری : در مقوله خاطرات و تاریخ جنگ، من می‌خواهم تکیه و تاکید کنم؛ ما همه این حجم کاری که انجام دادیم، در مقابل آنچه باید انجام بگیرد، بسیار کم است. با این که الان، هم سپاه، هم ارتش، هم حوزه هنری، هم بخش‌های مختلف مردمی، هم ستاد کل و آن قسمت تاریخ جنگ مشغول کار هستند، در عین حال، فرآورده‌های مجموع اینها، هم از لحاظ کمیت، بسیار کمتر از آن چیزی است که باید باشد، هم از لحاظ کیفیت اگرچه بعضی از کیفیات آنها واقعا خوب است اما در مجموع آن کیفیتی که باید نشان دهنده زیبایی‌ها، ظرافت‌ها، لطف‌ها، برجستگی‌ها و درخشندگی‌های این دوران عجیب باشد، نیست و هنوز خیلی جا برای حرف زدن هست؛ خیلی. ببینید! وقتی گفته می شود مثلا ما ۶۰۰ یا هزار عنوان کتاب درباره دفاع مقدس نوشته‌ایم، بعضی‌ها خیال می‌کنند که این خیلی زیاد است؛ نه، این خیلی کم است. جنگ یکی از مقاطع حساس تاریخ برای همه ملت‌هاست؛ چه در آن جنگ شکست بخورند، چه پیروز بشوند؛ بررسی این حادثه برای آن ملت‌ها، سرشار از درس است. نه این که فقط افتخار کنیم؛ افتخار کردن، یکی از بخش‌های قضیه است؛ اطلاعات فراوان، آگاهی‌های گوناگون، نشان دادن وضعیت‌هایی که وجود داشته است و وضعیت‌هایی که می‌تواند در آینده وجود داشته باشد، از بخش‌های دیگر قضیه است. در دنیا روی جنگ‌هایی که اتفاق می‌افتد، خیلی کار می‌کنند. ۱۳۸۵/۰۷/۲۹ @shahid_ketabi