خاطرات، تاریخ شفاهی نیستند!
(تفاوت تاریخ شفاهی و خاطرات شفاهی)
متنی که پیش رو دارید بر اساس فراخوان پرسش از صاحبنظران حوزه تاریخ شفاهی شکل گرفت. در آن از نگاه دو کارشناس به موضوع مطرح شده در یکی از پرسشها با عنوان «تفاوت خاطره مکتوب با تاریخ شفاهی» پاسخ داده شده است. این نظرات را در ادامه میخوانید.
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، موج خاطرهنگاری و ثبت تاریخ شفاهی – به خصوص در حوزههای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس- در دهههای اخیر به اوج رسیده و این روند همچنان ادامه دارد. اما در این میان، به نظر میرسد هنوز وجه تفاوت «خاطره» و «تاریخ شفاهی» مشخص نشده و تعریف دقیقی از این دو مقوله تاریخی، در بین نویسندگان وجود ندارد.
گاهی زندگینامه و خاطرات مربوط به یک شهید، از زبان مادر و نزدیکانش، به قلم داستانی نوشته میشود و آن را به عنوان تاریخ شفاهی به چاپ میرسانند. این در حالی است که ساختار و چارچوب گردآوری و تدوین تاریخ شفاهی، به گونهای دیگر است. سایت تاریخ شفاهی ایران، تفاوت تاریخ شفاهی و خاطرهنگاری را از مهدی ابوالحسنی ترقی و مولود ستوده جویا شده است.
مهدی ابوالحسنی ترقی، فعال حوزه تاریخ شفاهی، به مقاله خود با عنوان «مقایسه تحلیلی خاطرهنگاری با تاریخ شفاهی» در فصلنامه «گنجینه اسناد» اشاره کرد و افزود: «بسیاری از آثاری که تحت عنوان تاریخ شفاهی منتشر میشوند، فقط مجموعه خاطرات هستند.»
وی در تشریح مفهوم «خاطرهگویی»، «خاطرهنویسی» و «تاریخ شفاهی» اظهار داشت: «خاطرهنویسی، فردمحور و بر اساس مونولوگ است. یعنی یک نفر، خاطره میگوید و مینویسد. اما در تاریخ شفاهی، مصاحبه داریم و این به معنای همصحبتیِ دو نفر است. این همصحبتی، با پرسش و پاسخ است. این پرسش و پاسخ، از جنسِ گفتوگوست؛ اما خودِ گفتوگو نیست.»
ابوالحسنی تأکید کرد: «مصاحبه تاریخ شفاهی، ناظر بر تاریخ است. برای مثال در مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد، راوی 38 صفحه خاطره تعریف کرده است. این کار را نمیتوان تاریخ شفاهی دانست. این مورد، خاطرهگویی است. چون جریان و روایت تاریخ، در یک گفتوگوی دوطرفه و پرسش و پاسخ است.»
مجری طرح تاریخ شفاهی تاریخ شفاهی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان ادامه داد: «در خاطرهنگاری، راوی گفتههایش را هدایت میکند. اما در تاریخ شفاهی، مصاحبهگر نقطه آغازین را مشخص میکند. برای مثال دکتر عباسعلی ادیب، زندگینامه و خاطراتش را نوشته است، اما وقتی من با او صحبت کنم، قصد بررسی برشی از زندگی او را دارم و ابتدا تا انتهای صحبتهای ما مبتنی بر پرسش و پاسخ خواهد بود.»
مهدی ابوالحسنی ترقی خاطرنشان کرد: «فاعلیتِ خاطره در تاریخ، یک نفر است. اما در تاریخ شفاهی دو نفرند. هر گونه خاطرهنگاری خودنوشت و دیگرنوشت، به صورت روزانه یا یکجا، توسط خود یا دیگری، تاریخ شفاهی نیست.»
وی کتاب «مهتاب خین» را نمونه مناسبی از تاریخ شفاهی معرفی کرد و افزود: «اگر قرار باشد که کتابی با عنوان تاریخ شفاهی منتشر شود، باید در قالب پرسش و پاسخ به چاپ برسد. این استاندارد جهانی است. شکل جمعآوری کتابهایی همچون «دا» بر اساس تاریخ شفاهی است، اما تاریخ شفاهی نام نمیگیرد. تاریخ شفاهی، یک روش است. بهتر است بگوییم: خاطرات فلان شخص که بر اساس روش مصاحبه تاریخ شفاهی گردآوری شده است.»
ابوالحسنی تأکید کرد: «تفاوت خاطره و تاریخ شفاهی، همیشه دغدغه ما بوده است، اما متأسفانه کسی توجه نمیکند و قواعد آن رعایت نمیشود. کتابهایی با عنوان تاریخ شفاهی منتشر میشوند که محتوایشان تاریخ شفاهی نیست.»
نویسنده کتاب «فاتح تپهها» در پایان اظهار داشت: «روایت، بُنمایه و وجه مشترک سنت شفاهی، تاریخ شفاهی و خاطرهگویی است، اما جنسِ هر کدام متفاوت است. روایت تاریخ شفاهی، از فیلتر مصاحبهکننده عبور میکند، راستیآزمایی شده و به چالش کشیده میشود. اما وقتی فردی، خاطره خود را میگوید، مینویسد و منتشر میکند، دیگر چالشی وجود ندارد. گاهی سوژههای نابی وجود داشته که به اشتباه و به بهانه احتمال فوت راوی، فرصتسوزی شدهاند و تخلیه اطلاعات تاریخی، به درستی انجام نشده است. متأسفانه منطق حاکم بر مصاحبههای تاریخ شفاهی، منطقی کاملاً غلط است.»
#تاریخ_شفاهی
@shahid_ketabi
تاریخ شفاهی چه تفاوتی با خاطره دارد؟
مهم ترین مسئله ای که پژوهشگران تاریخ شفاهی با آن مواجه هستند تفاوت بین خاطره و تاریخ شفاهی است. در واقع مرز بین خاطره و تاریخ شفاهی را نمی توانند به خوبی تشخیص داده و یا تفاوتی بین آنها قائل شوند؛ چه بسا مصاحبه کنندگانی که خاطره ثبت می کنند ولی مدعی اند تاریخ شفاهی کار کرده اند. باید دانست خاطره مثل قصه ای است که گاه ممکن است حتی سر و ته هم نداشته باشد؛ در صورتی که تاریخ شفاهی را می توان به یک مقاله علمی تشبیه کرد. مصاحبه کننده باید مصاحبه شونده را بشناسد تا بتواند حقیقت را دریابد. باید او را به چالش بکشد و به او بفهماند باید رویدادها را دقیقاً همانطور که رخ داده تعریف کند نه آنطور که تمایل دارد. شناخت جایگاه راوی(مصاحبه شونده) و حدود احاطه و آگاهی و مشرب وی در تعیین راستی و میزان صحت خاطره اهمیت بسزایی دارد. خاطره نگاهی از منظر شخص و تأثیرپذیری او از واقعیت های بیرونی است. فرق این ذهنیت با واقعیت بیرونی نشان دهنده دخل و تصرف ارادی و غیرارادای در آن است. پس شناخت راوی می تواند تا حدودی از دخل و تصرف گزارش ها بکاهد. تاریخ شفاهی اهتمامی است نظام مند و پژوهشگر تاریخ شفاهی در پی چیستی و رسیدن به پاسخ هایی است که می خواهد از مصاحبه شونده داشته باشد. نحوه سوالات، تحلیل مسائل و به چالش کشاندن موضوعات مصاحبه می تواند مرز بین خاطره و تاریخ شفاهی را تبیین کند. در تاریخ شفاهی به علل چگونگی رخدادها، نقش افراد و عناصر مختلف تجزیه و تحلیل ها بر اساس اسناد و مدارک پرداخته می شود در حالی که خاطره به هرآنچه در ذهن راوی نسبت به یک واقعه می گذرد اشاره دارد.
غلامرضا آذری خاکستر، مقاله «مرز میان خاطره و تاریخ شفاهی در تدوین کتاب های جنگی با نگاهی به کتاب “دا” و نقد محتوای آن»، همایش تاریخ شفاهی ایران، دوره 7، 1390، صص 21-20.
#تاریخ_شفاهی
@shahid_ketabi
تاریخ شفاهی به دنبال مکاشفه است
بیان تفاوتها میان خاطره مکتوب و تاریخ شفاهی، نمایانگر تجربه افراد درحوزهای است که سالها در آن به کاوش پرداختهاند و به یقین نظرهایی نزدیک به هم یا متفاوت از هم پیدا کردهاند. سعید علامیان، نویسنده حوزههای انقلاب و دفاع مقدس، یکی از همین افراد است که خاطره را دارای شاکله و چهارچوب دانست و گفت: تاریخ شفاهی هنوز در مباحث نظری به اجماع نرسیده است و نمیتوان ژانری برای آن تعریف کرد. در واقع علمای این حوزه نظریههای قابل هضم ارائه ندادهاند. در تاریخ شفاهی مورخ یا مصاحبهکننده درباره پدیده تاریخی با گروهی از مطلعان به صورت پرسش و پاسخ به گفتوگو مینشینند. تاریخ شفاهی کار ضبط و تاریخنگاری را انجام میدهد، اما مورخان آن را نگارش تاریخ نمیدانند و علت را اینگونه عنوان میکنند که در تاریخ شفاهی جنبه ادبی اثر بر جنبه تاریخی غلبه دارد.
علامیان با اشاره به اینکه خاطره مکتوب سراغ تکسوژه میرود و موضوع را به صورت خطی دنبال میکند و تا جایی که لازم بداند پیش میرود، توضیح داد: در تاریخ شفاهی، مورخ شفاهی یک پدیده تاریخی را از روایت راویان متعدد دنبال میکند که مجموعه این روایتها را تاریخ شفاهی میگویند. خاطره شفاهی مقدمهای بر تاریخ شفاهی است. تاریخ شفاهی ادعا دارد که فینفسه (به خودی خود) یک رشته نیست و ضمن این که شاخصهای ادبیات را دارد، خود را یک رشته تاریخی و از خانواده تاریخ میداند. این ادعا چندان مورد قبول نیست، زیرا در ادبیات هم به یک معنی ثابت و همهگیر و همهپسند نرسیده است. به عنوان نمونه سرگذشتنامه، خاطرات و حتی یک سند روایی بخشی از ادبیات محسوب میشود. در واقع میتوان اینگونه عنوان کرد که تاریخ شفاهی از خانواده ادبیات و محصول یافتههای خاطره شفاهی است. اما باز هم در بسیاری موارد میبینیم که به تاریخ نزدیکتر است تا ادبیات. اگر معنی خاطره و تاریخ شفاهی را در ادبیات دنبال کنیم، خاطره شفاهی در شاخه ادبیات میگنجد، زیرا در خاطره اصالت با راوی است نه موضوع؛ اما در تاریخ شفاهی اصالت بر موضوع است نه راوی.
وی در ادامه به بیان تفاوتهای تاریخ شفاهی و خاطره پرداخت و افزود: در تاریخ شفاهی اصالت (ریشهدار بودن) پدیده تاریخی اعتبار دارد، اما در خاطرات و خاطرهنگاری مصاحبهکننده با راوی همگام میشود و کمک میکند تا محفوظات راوی به درستی بیان شود. خاطرهنگار به دنبال کشف اشتباهات تاریخی نیست، اما در تاریخ شفاهی مورخ منتقد است و در موضوع کنکاش میکند و ممکن است با مصاحبهشونده دچار تناقص شود و آن را در پانوشت بیاورد.
علامیان در ادامه درباره شیوه نگارش این دو توضیح داد: در تاریخ شفاهی سؤال از متن حذف میشود. در خاطره شفاهی هم سبک حذف سؤال وجود دارد، اما میتوان آن را به متن اضافه کرد، مانند ثبت خاطرات آقای رفیقدوست یا آقای فتحالله جعفری[۱] که شیوه نگارش این کتابها شبیه به تاریخ شفاهی است، ولی سبک نوشتاری عدم حذف سؤال است و لازم بوده در متن بیاید.
وی خروجی کتابهای خاطره شفاهی را جذابتر از تاریخ شفاهی دانست و گفت: به نظر من سیر داستانی کتابهای خاطرات برای مخاطب جذابتر است، زیرا خاطرهنگار سیر ماجرا را با رعایت توالی زمان پیش میبرد، اما در تاریخ شفاهی به دنبال حقایق هستند و میخواهند نیمه تاریک ماجرا را کشف کنند که این امر، خود برای محقق و پژوهشگر حوزه تاریخ جذابتر است.
علامیان درباره معیار و نحوه پرسش و پاسخ در این دو قالب توضیح داد: پرسشهای جذاب و خوب یکی از معیارهای مهم در ثبت خاطرهنگاری و تاریخ شفاهی است و نکته مهم دیگر ارکان سوژه است. یعنی ماجرای راوی چقدر برای خاطرهنگار جذاب و بکر باشد. اگر خاطرهنگار به دنبال موضوعی برود که قبلاً درباره آن چند کتاب چاپ شده، نمیتوان از اثر، انتظار جذب مخاطب را داشت. نکته دیگر نوع مصاحبه است؛ این مهم است که چه کسی مصاحبه را انجام میدهد یا خاطرات را نقل میکند. در گذشته به خاطرات خودنوشت، امتیاز بیشتری میدادند، چون اعتبار بیشتری از خاطره شفاهی داشت. اما معتقدم خاطرهنگار با مطالعه گذشته فرد میتواند گفتوگوی بهتری انجام دهد و به پاسخ سؤالات و نکاتی برسد که فرد آن را مهم نمیدانسته و در خاطرات خودنوشت نیاورده است.
وی ادامه داد: در تاریخ شفاهی قائل به محاوره هستند و متن راوی در قالب نگارش قرار میگیرد و برای قابل خوانش کردن اثر نکات دستوری را رعایت میکنند. خاطره نگاری منکر اسناد نیست، اما به لحن راوی و فادار است و گفته راوی را کم یا زیاد نمیکند، منتهی نعل به نعل هم نیست و یک مسیر داستانی را هم دنبال میکند.
#تاریخ_شفاهی
@shahid_ketabi
گزارشی که پیش رو دارید بر اساس فراخوان پرسش از صاحبنظران حوزه تاریخ شفاهی شکل گرفت. در آن از نگاه دو کارشناس، سعید علامیان و علی ططری به موضوع مطرح شده در یکی از پرسشها با عنوان «تفاوت خاطره مکتوب با تاریخ شفاهی» پاسخ داده شده است. این نظرات را در ادامه میخوانید.
👇👇👇👇👇
«تاریخ شفاهی و خاطرات شفاهی؛ روش یکسان و دستورالعمل متفاوت»
خاطره و تاریخ شفاهی ظاهری نزدیک به هم، اما متفاوت دارند و در برگیرنده مباحثی هستند که به گفته صاحبنظران این حوزهها از فقر مباحث نظری و علمی رنج میبرند و ملاک و معیارهای مناسب و علمی برای تعریف و تمیز دادن از هم ندارند. علی ططری، مدیر مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی دلیل این مسئله را نزدیک بودن روش کار خاطره شفاهی و تاریخ شفاهی میداند و در تعریف خاطره مکتوب اینگونه عنوان میکند: خاطره مکتوب، اسمش با خودش است؛ در این حوزه، یک فرد سابقه تاریخی یا رخداد زندگیاش را مکتوب یا ضبط میکند. در اینجا صرفاً یک فرد است که وقایع شخصی را مطرح میکند، اما در تاریخ شفاهی برای نگارش اثر یک فرایند مشخص طی میشود که بخشی از آن تحقیق و پژوهش است. هر چند در ثبت خاطرات هم تحقیق صورت میگیرد، اما تولید تاریخ شفاهی یک واقعه، بر اساس گفتوگو با مجموعهای از افراد که شاهدان و گواهان آن ماجرا یا واقعه بودهاند، انجام میشود.
وی ادامه میدهد: در تاریخ شفاهی قبل از انجام گفتوگوها، پژوهش صورت میگیرد تا مؤلف به ماجرا اشراف پیدا کند و آن را با اسناد و منابع دیگر تطبیق دهد. با وجود این تفاوتها هنوز شاهد هستیم که به دلیل نزدیک بودن خاطره و تاریخ شفاهی، پژوهشگر تمایز و تفاوتی میان این دو قائل نمیشود، در حالی که اصول و روش آنها متفاوت است. خاطره، حافظه یک فرد از جامعه و تاریخ شفاهی حافظه جمعی است. هر دو این موارد با مصاحبه انجام میشوند، اما خاطرات مکتوب، شخص محور است و در تاریخ شفاهی وقایع، رخدادها، محیط جغرافیایی و دیگر موارد با نظارت پژوهشگر بررسی و ثبت میشوند. در واقع، روش کار یکی است، اما دستورالعمل متفاوت است.
نبودِ تعاریف دقیق و مشخص نبودن تفاوتها میان تاریخ شفاهی و خاطرهنویسی به مسئله نبودِ تئوری باز میگردد که ططری در توضیح آن گفت: متأسفانه چالشهایی جدی در مباحث نظری تاریخ شفاهی داریم. تاکنون ۱۲ همایش توسط انجمن تاریخشفاهی ایران در حوزههای مختلف همچون تدوین، تحقیق، آموزش و نحوه مصاحبه برگزار شده است، اما در حوزه نظریهپردازی کمکاری کردهایم و این باعث شده است تا از بحث تئوری خارج نشویم. البته بحث ضعف در تئوری تنها منوط به تاریخشفاهی به عنوان یک علم نوپا نیست. ما در علوم سیاسی هم همین مشکل را داریم و از سال ۱۳۱۱ که علوم سیاسی در ایران تأسیس شد هنوز نتوانستهایم به نظریهپردازی در علوم سیاسی برسیم و آنچه میبینیم، عمدتاً مقالات ترجمه شده کشورهای غربی است که با موقعیت زمانی و مکانی ما جور درنمیآید.
ططری درباره اینکه چگونه میتوان این مشکل را در حوزه تاریخ شفاهی حل کرد افزود: با یک کار خطی نمیتوان در این مسیر جلو رفت، بلکه انجام این امور به برنامهریزی و مطرح شدن آنها در مجامع دانشگاهی نیاز دارد، زیرا هنوز دانشگاههای ما تاریخ شفاهی را به عنوان یک روش علمی نمیشناسند.
وی در ادامه به برگزاری همایشها در حوزه تاریخ شفاهی اشاره کرد و گفت: سالانه همایشهای بسیاری در این زمینه برگزار میشود، اما مهم آن است که چقدر این همایشها به اشتراک گذاشته و به جامعه تزریق میشوند. همایشها بسیار نامرتب برگزار میشوند. در واقع دولتی شدنِ خیلی از مباحث علمی مانند تاریخ شفاهی باعث شده است به کلیّتِ کار آسیب وارد شود. وقتی دولت بودجه داشته باشد، اعتبار خوبی در اختیار پژوهشگران قرار میگیرد و شروع به کار میکنند. وقتی هم که بودجه کم میشود کارها نیمهکاره باقی میمانند؛ پژوهشگر هم کار را رها میکند و به سراغ کار دیگری میرود. تئوریپردازی حاصل یک فرایند و پروسه است تا از آن علم بیرون بیاید. وقتی توجه به این امر در کشور متولی ندارد، نظریه و تئوری هم شکل نخواهد گرفت.
#تاریخ_شفاهی
@shahid_ketabi
هادی خاکپاش. شهید حمزه. ۲۷ آذر ۹۸.mp3
35.57M
مصاحبه #حقیر با برادر بسیجی، زندهیاد مرحوم «هادی خاکپاش» درخصوص خاطرات #شهید_محمدحسین_حمزه که چند روز پیش به واسطه حادثهای ناگوار به رحمت خدا رفت.
نکته:
۱- در بسیاری قسمتهای صحبت، ایشان از کیفیت آمادگی خود برای اعزام به سوریه و سماجت برای پیوستن به مدافعین حرم حرف میزند که یادش را در دل زنده میکند و با اوصاف ذکر شده نیازی به معرفی این شخصیت باقی نمیماند.
در واقع صوت بصورت خام بارگذاری شده و ممکن است برای کسانی این شائبه پیش آید که چرا اینطوری؟ جواب این است: نمیشد مطالب جدا شود و خودِ خاطرات اقتضای این را داشت که کامل گذاشته شده که در کنار خاطراتی که مربوط به شهید حمزه است و در کتاب #حمزه به نگارش درآمده، تقدیری نیز از این رزمنده مجاهد به عمل آمده که مرگ نابهنگامش همه را داغدار کرده است.
۲-پیشاپیش از تمام دوستانی که در این صوت از آنها نام برده شده عذرخواهی میکنم که مجبور شدم آن را بدون هماهنگی با آنها منتشر کنم؛ دأب #حقیر در مصاحبهها این است که با راوی و گوینده خاطره، گفتگو را ساده و صمیمی برگزار کنم تا آنها نیز با اعتماد به دست آمده، مطالب را کامل و بدون سانسور بازگو کنند(که البته این از فنون مصاحبه است) لذا امیدوارم دوستانِ این عزیز از دست رفته، بنده را حلال کنند.
در واقع خاطرات هادی عزیز مربوط میشود به #تاریخ_شفاهی جنگ و دفاع از حرم ما و خاطراتِ رزمندگان این عرصه که بناست روایتها چراغ راه آیندگان باشد تا رشادتهای ایشان و امثال او برای همیشه در ذهن و دل ما و مردم ما بماند.
#سایر_تالیفات
تاریخ مصاحبه: ۲۷ آذر ۱۳۹۸
@shahid_ketabi