فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ظهر عاشورا پای روضه خوانی سردار
🔻کلیپی از روضهخوانی شهید #سردار_سلیمانی عصر #عاشورا در مهدیه لشکر ثارالله سال ١٣۶٧
@shahid_ketabi
🔰 امام موسی صدر:
در هیأتی که دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد، شمر هم سینه میزند!
#ویژه
#ما_ملت_امام_حسینیم
@shahid_ketabi
✳ دنبال اسم و رسم باشیم باختیم!
🔻 وقتی حسین به خانه آمد، از درجه و این حرفها پرسیدم. گفت: «درجهی خوب و ممتاز رو #شهدا گرفتن. من و امثال من باید تلاش کنیم تا به درجهی اونا که یه درجهی خدائیه برسیم. اگه بخوایم برای خودمون اسم و رسم درست کنیم که باختیم!»
📚 برگرفته از کتاب خداحافظ سالار | خاطرات پروانه چراغ نوروزی؛ همسر سرلشکر پاسدار #شهید_حسین_همدانی)
📖 ص ۲۶۰
#محرم
#شهید_همدانی
@shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پسر کوچولوی #شهید_حججی رو یادتان هست؟!!!!
الآن مردی شده واسه خودش...ماشاءالله 😍
رجزخوانی علی پسر شهید حججی
برای دشمنان 💪
@shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای مهم ۴۰ سال قبل شهید دکتر عبدالحمید دیالمه درباره انحراف فکری میرحسین موسوی و زهرا رهنورد
شهید دیالمه دو روز پس از این سخنرانی در هفتم تیر در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید!
#شهید_دیالمه: جُرم من آن است که حرفهایم را زودتر از زمان میزنم...
#ویژه
@shahid_ketabi
✅وقتی میخواست به فقیری کمک کند، پول را به ما میداد تا به آن شخص بدهیم. اینطوری هم ما را به کمک کردن تشویق میکرد و هم خودش گرفتار ریا نمیشد.
#شهید_ابراهیم_هادی 🌹🍃
#نمونه_خاطره
@shahid_ketabi
⁉️ پرسیدم: «عمو، میدونی برندههای انقلاب چهکسانی بودند؟»، میخواستم هرچه او گفت بگویم «آنهایی که به قدرت و ثروت رسیدند و از خون امثال پدر من بالا رفتند و به ریش ما خندیدند و ملت را هم به جان ماها که سهمی جز یتیمی نداشتیم انداختند». سؤالم را خیلی تند پرسیدم و حاج حسین همدانی به آرامی جواب داد: «شهدا عمو، #شهدا برندگان واقعی بودند» جوابی نداشتم، کلامش از نور بود و عجیب من را به خودم آورد.
#توئیت پسر شهید همت
#محرم
#شهید_همدانی
#نمونه_خاطره
📡 @shahid_ketabi
💠کسانی که برای اجرای امور شهدای انقلاب و خانواده آنها اشکال تراشی میکنند، به عنوان ضدانقلاب باید مورد تعقیب واقع شوند.
#امام_خمینی
📚صحیفه نور ،جلد ١٢،صفحه ١٨٣
#شهید_همدانی
@shahid_ketabi
✅اولین مجری حکم امام ره برای اعدام سلمان رشدی که بود؟
🔹۱۴ مرداد ۱۳۶۸ «مصطفی مازح» جوان ۲۱ سالهی لبنانی که قصد به مجازات رساندن سلمان رشدی را داشت، دقایقی زودتر از اینکه به طبقهی سوم هتل محل استقرار سلمان رشدی نزدیک شود، به #شهادت میرسد. عوامل محیطی و حرارت ناشی از پوشش و تحرک زیاد #شهید، موجب عمل کردن زودتر از موعد چاشنی و انفجار زودهنگام مواد منفجره، قبل از رسیدن به رشدی مرتد میشود.
🔸 پیکر این شهید هشتماه بعد توسط دولت انگلستان تحویل خانوادهاش میشود.
@shahid_ketabi
آخرین محرم مصطفی!
مادرش میگوید: مصطفی اهل این نبود که کل 40 روز را مشکی بپوشد، ولی محرم سال 90، آخرین محرمش، همه 40 روز را مشکی پوشید. دهه اول محرم بود. وقتی به صورتش نگاه کردم به نظرم خیلی قشنگ و نورانی شده بود. ریش بلند خیلی به او میآمد. گفتم: «مصطفی برو یکم ریشهایت را کوتاه کن. چشمت میکنند. صورتت خیلی قشنگ شده است.» گفت: «خودت یادم دادی توی محرم نروم اصلاح. نورانی شده بود و من نمیدانستم قرار است که شهید بشود و برود پیش مولا.» بعدا در گوشیاش دیدیم از خودش چند تا هم سلفی گرفته که انگار آخرین چهرهاش که تغییر هم کرده بود، برایمان بماند. مصطفی از همه چیز خبر داشت... .
#شهید_احمدی_روشن
#محرم
#نمونه_خاطره
@shahid_ketabi
ثبت خاطرات با قرص معده روی دیوار !
اسارات ما سالها طول کشید. پس از تنومه و زندان الرشید ما را به موصل و الانبار بردند. الانبار نزدیک بغداد بود؛ اتفاقاتی که در این مکانها رخ داد غیرقابل تصور بود. زمان اعتصاب غذا حتی ما را با باتوم میزدند تا حدی که خون از بدن مان خارج میشد و دقیقا فیلمهای کارتنی زمان بچگی برایمان تداعی میشد، مانند یکی از کارتنها که ستارهها دور سرشان میچرخید ما همینگونه بودیم.
زمانی که ما را شکنجه دادند، سر خانم ناهیدی شکست، انگشت خانم آباد زخمی شد، خانم بهرامی هم به شدت مورد شکنجه قرار گرفت، موقع شکنجه حتی سرمان را به حدی پایین میبردیم و در واقع وارد شکم میکردیم تا ضربه مغزی نشویم. فکر نمیکردیم که این قدر جلاد باشند! دو مرد ما را به این شدت کتک میزدند.
اعتصاب غذا خیلی طول کشید و من برای اینکه بتوانم خاطرات آن دوران را جایی ثبت کنم ادعا کردم که معدهام درد میکند. برایم قرص آوردند و با آنها خاطراتمان را روی دیوار ثبت میکردیم. آن زمان من و خانم ناهیدی شاغل بودیم البته من تنها زن کارمند بودم که به اسارت درآمدم. اما میتوان گفت که خاطرات آن دوران به هیچ عنوان شیرین نبود و بسیار تلخ میگذشت.
گوشه ای از خاطرات «#حلیمه_آزموده» یکی از زنان آزاده در سالهای اسارت در عراق
۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن مبارکباد.
#نمونه_خاطره
@shahid_ketabi
✍وقتی بهم گفت «ازت راضی نیستم» انگار دنیا روی سرم خراب شده بود پرسیدم: «واسه چی؟» گفت : «چرا مواظب بیتالمال نیستی؟! میدونی اینا رو کی فرستاده؟ میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟! همهش امانته!»
گفتم: حاجی میگی چی شده یا نه؟
دستش را باز کرد چهار تا حبّه قند خاکی تـوی دستش بود ، دم در چادر تدارکات پیدا کرده بود!
#نمونه_خاطره
#شهید_مهدی_باکری
@shahid_ketabi
🔰 #حاج_قاسم_سلیمانی: خدایا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم.
@shahid_ketabi
☝️در مورد ساختار خاطره چه میتوان گفت؟
خاطرهنویسی، چون هر نوع نوشته دیگر، اجزا و ارکانی دارد که ساختار آن را تشکیل میدهند. راوی، سوژه، مکان و زمان. در خاطرهنویسی راوی در بطن ماجرا حضور دارد و نوشته از دریافتهای ذهنی او که برگرفته از واقعیت ماجرا است جان میگیرد؛ امّا ممکن است او خود محور خاطره نباشد، بلکه راوی جزئیات و حوادثی باشد که او نیز در کنار آنها حضورداشته است. ویژگی اساسی خاطره عینیگرایی آن است. عینیگرایی در خاطرهنویسی چنین تعریف میشود: راوی یا سوژه ماجرایی را با حسن نیت و بیطرفی بیان میکند بدون اینکه حوادث و جزئیات آن را پسوپیش کند.
خاطرهها، فرامکانی و فرازمانی نیستند. ثبت دقیق زمان و مکان و تا حد امکان جزئیات برای توضیح سوژه بسیار دارای اهمیت است. در خاطرات از تخیل و قصهپردازی خبری نیست. نمیتوان برخی صحنهها را حذف و یا بزرگنمایی کرد. تخیل در این اثر ادبی جایی ندارد، یا حداقل این تخیل با مرزی از واقعیت محدود میشود. در خاطره یادی از گذشته وجود دارد.
✌️چگونه خاطره بنویسیم؟
دفتر جلد چرمی قهوهایرنگ را باز کردم. چندتایی از خاطرات را مروری و سریع خواندم. زمان و مکان اتفاقات در بعضی خاطرات مشخص نبود، چشمهایم را میبستم که به یاد بیاورم کجا و چه زمانی ماجرا رقم خورده است. در بعضی رؤیاپردازی هم کرده بودم و جاهایی رک و راست ماجرا را نقل کرده بودم. جایی با زبان محاوره نوشته بودم و جایی با زبان معیار و خیلی رسمی. لحن نوشتههایم جایی با خشم بود و جایی پر از اندوه و البته شادی را هم میتوانستم از کلماتی که استفاده کرده بودم درک کنم. تصمیم گرفتم در بخش دوم مقاله در مورد ساختار خاطره، توصیفات، لحن و زبان و تفاوتش با داستان و گزارش بنویسم.
👈در مورد ساختار خاطره چه میتوان گفت؟
خاطرهنویسی، چون هر نوع نوشته دیگر، اجزا و ارکانی دارد که ساختار آن را تشکیل میدهند. راوی، سوژه، مکان و زمان. در خاطرهنویسی راوی در بطن ماجرا حضور دارد و نوشته از دریافتهای ذهنی او که برگرفته از واقعیت ماجرا است جان میگیرد؛ امّا ممکن است او خود محور خاطره نباشد، بلکه راوی جزئیات و حوادثی باشد که او نیز در کنار آنها حضورداشته است. ویژگی اساسی خاطره عینیگرایی آن است. عینیگرایی در خاطرهنویسی چنین تعریف میشود: راوی یا سوژه ماجرایی را با حسن نیت و بیطرفی بیان میکند بدون اینکه حوادث و جزئیات آن را پسوپیش کند.
خاطرهها، فرامکانی و فرازمانی نیستند. ثبت دقیق زمان و مکان و تا حد امکان جزئیات برای توضیح سوژه بسیار دارای اهمیت است. در خاطرات از تخیل و قصهپردازی خبری نیست. نمیتوان برخی صحنهها را حذف و یا بزرگنمایی کرد. تخیل در این اثر ادبی جایی ندارد، یا حداقل این تخیل با مرزی از واقعیت محدود میشود. در خاطره یادی از گذشته وجود دارد.
👈 نقش توصیف و تکنیک در خاطره چیست؟
اساس خاطرهنویسی بر توصیف است. در توصیف خاطرهنویسی کاربرد صور خیال کمتر از گونههای دیگر ادبی وجود دارد. خاطره نسبت مستقیم و اساسی با واقعیت دارد، لذا باید خاطره دو نفر از یک واقعه، شبیه هم باشد؛ ولی آنچه رخ میدهد، چیزی جز این است. علّت آن را میتوان در تکنیک جستجو کرد. یکی از این تکنیکها که به واقعنمایی کمک میکند، پرداختن به جزئیات است. تکنیک دیگری که به جذابیت، کشش و تاثیر خاطرهگویی و خاطرهنویسی کمک میکند، تدوین است. گاهی این تدوین بههمزدن روایت خطّی زمان است؛ یعنی قسمتی از واقعه را زودتر یا دیرتر از موعد تعریف کردن. در تدوین خاطره، برای اینکه لحظهی حسّاس واقعه خوب درک شود، خاطرهنویس بعضی از ماجراهای مربوط به آن لحظه را که بعد از آن موقع میفهمد، قبل از آن تعریف میکند یا مینویسد. این روش در تاثیر بر خواننده نقش بسزایی دارد.
تکنیک دیگر، «حذف» است. حذف را میتوان جزء تدوین نیز دستهبندی کرد. در این تکنیک هم خاطرهنویس جریانات بیاهمیت واقعه را حذف میکند تا ریتم و اهمیت اتفاقات مهم کند نشود و تاثیرگذاری بیشتری بر خواننده داشته باشد. در تکنیک «ایجاز» نویسنده با کمترین کلمات باید بیشترین معنا را انتقال دهد. نویسنده باید توجه داشته باشد که ایجاز به معنای ابتر گذاشتن خاطره نیست، به معنای گزیدهگویی است. او باید با کلمات و عبارات آشنایی داشته باشد تا بتواند با استفادهی بهموقع از آنها، خواننده و شنونده را از زیادهگویی خود خسته نکند؛ گاهی نانوشتهها و ناگفتهها در یک خاطره تأثیرگذارترند و این وقتی به دست میآید که سر نخ این نانوشتهها در نوشته موجود باشد و خواننده را در برزخی از معماهای حلنشده قرار دهد.
#آموزش
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
☝️نقش زبان در خاطره چیست؟
زبان از مؤلفههایی است که در تاثیر بر مخاطب در انواع ادبی و هنری مؤثر است. برای نوشتن خاطره از چهار نوع زبان استفاده میشود:
الف) گفتاری: نویسنده همانطور که حرف میزند مینویسد، او هیچ دخل و تصرّفی در نوشته ندارد و قواعد دستوری را رعایت نمیکند.
ب) نوشتاری: نویسنده مقداری از زبان گفتاری فاصله گرفته و به زبان معیار نزدیک میشود. زبان روزنامهای در این حیطه قرار میگیرد. در خاطرهنویسی این زبان بیشتر کاربرد دارد.
ج) معیار: زبان معیار زبان رسانههای گروهی یک سرزمین است و قابلآموزش است. زبانی که ارکان جمله در آن رعایت میشود.
د) ادبی: زبانی که در آن از آرایه ادبی استفاده میشود. در این زبان توصیف بر اطلاعرسانی مسلط است و خبر را بهانهای برای ورود به توصیف میدانند. در زبان ادبی آنچه بیشتر مورد توجّه است، معانی ثانوی و عاطفی لغات است. انتقال پیام در زبان ادبی، غیرمستقیم است؛ برخلاف زبان عادی که وظیفهاش تفهیم است. نویسنده وقتی خاطرهای را با این زبان بازنویسی میکند، در حال خلق و ایجاد یک متن ادبی است؛ پس برای انتقال پیام باید از زبان احساسی، درونی و عاطفی استفاده کند.
✌️ لحن خاطره چگونه باید باشد؟
لحن خاطره صمیمی، روان، دلنشین، عامیانه و شبیه نامههای دوستانه است و در آن از زبان احساسی، درونی و عاطفی استفاده میشود. در زندگی روزمره میتوان یک جمله را با لحنهای مختلف ادا کرد. این را که فلانی خیلی خسیس است. میتوان با لحن تمسخرآمیز، کنایه، سوال و حتّی تهدید بیان کرد. امّا وقتی خاطرهای نوشته میشود، باید از ابزار دیگری استفاده کرد. یکی از این ابزارها، استفاده از کلمات مترادف است. مثال «بتمرگ»، «بنشین» و «بفرما» نمونه این ابزار است. استفاده از هر یک از کلمات فوق فضا و لحن نویسنده را منتقل میکند. ابزار بعدی، استفاده از اغراق است. در نوشتن میتوان از اغراق با استفاده از تکرار استفاده کرد. اشخاص خاطره هم میتوانند در ایجاد لحن در زبان و نثر موثّر باشند. از طرز حرف زدن آدمهای درون واقعه، میتوان برای فضاسازی زبان و نثر استفاده کرد.
👈آیا باید از زبان محاوره در خاطرات مکتوب پرهیز کرد؟
درواقع همانطور که هنگام حرف زدن مثل نوشتن عمل نمیشود، هنگام نوشتن هم نباید مثل حرف زدن عمل کرد. غیر از نقلقول که در گیومه قرار میگیرد و آزادی عمل در آنجا زیاد است، باید نوشته را با قواعد ادبی هماهنگ کرد.
برای نزدیک شدن به زبان محاوره میتوان از شگردهایی مثل استفاده از کلمات مناسب سود برد؛ مثلاً فعل «تمام کرد» بهجای «فوتشده» یا «از دنیا رفت». همچنین بههمزدن ارکان جمله از دیگر شگردهای نزدیک کردن زبان نوشتار به محاوره است. محاورهنویسی در خاطرات مکتوب بهمنظور ایجاد صمیمیت و سادگی به کار گرفته میشود. بههمزدن ارکان جمله هم باید همین هدف را دنبال کند.
👈آیا میتوان گفت خاطره گونهی ادبی است؟
در عرصهی ادبی خاطرهنویسی در زمرهی قالبهای نگارشی بهحساب میآید. هرگونهی ادبی بیان و موضوع خاص دارد. خاطره نیز چون شیوهی بیان، موضوع، لحن، زاویه دید و شخصیت ویژه دارد، گونه ادبی است. البتّه گونه ادبی از ویژگیهایی چون عاطفه، تخیّل و ذوق ادبی برخوردار است. اما گفته شد که یکی از ویژگیهای خاطره نبودِ تخیل و واقعگرایانه بودن آن است، امّا اگر از این زاویه به خاطره بنگریم که این واقعیت در مخاطب، عاطفه، تخیّل و احساس را میآفریند، خاطرهنویسی هم گونهی ادبی محسوب خواهد شد.
#آموزش
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
☝️در تفاوتهای داستان و خاطره چه میتوان گفت؟
خاطره میتواند ساختار داستان داشته باشد ولی شیوهی نوشتن خاطره با داستان تفاوت دارد، رمان یا داستان بر تغییر و رشد شخصیت استوار است ولی اساس خاطره بر حادثه و اتّفاق است، شخصیتها در خلال خاطرهاند و در آن هیچ شخصیتی پرورده نمیشود. برای مثال خاطرات «خسی در میقات» نوشتهی جلال آل احمد و «حج» از علی شریعتی خاطرهاند و روی شخصیت بنا نشدهاند. حرکت خاطره به سمت داستان است، در داستان واقعیتی خلق میشود ولی خاطره بینیاز از داستان است. زاویه دید در داستان بیشتر اوّل شخص و سوم شخص است ولی در خاطره اغلب اوّل شخص است. لحن خاطره دوستانه و خودمانی است امّا لحن داستان بسته به سایر عناصر داستان متفاوت است.
✌️گزارش و خاطره چطور از هم متمایز میشوند؟
فن گزارشنویسی عبارت است از نگارش اطلاعات، حقایق، علل، مسائل و رویدادها، استنتاج و ارائهی راهحلی که به ترتیب و توالی منطقی، با اختصار و رسایی به خواننده منتقل میشود و به عبارت سادهتر، پیغامی است که با سرعت، صحت و روشنی به خواننده میرسد و این پیغام بر اصل سادهنویسی و سالمنویسی استوار است. هدف از تنظیم گزارش این است: ارائهی منظّم و مرتّب عقاید و افکار و اطلاعات برحسب نقشه و طرحی معیّن در سادهترین شکل.
اگرچه درگذشتههای دور برخی از سفرنامهها و گزارشها با شرح خاطراتی همراهاند، امّا در تعریف خاطره در معنای جدید قرار نمیگیرند. گزارش، با خاطره مرزی روشن دارد. گزارش، شرح یا توضیح جزئیات وضعیت و موقعیت یا واقعهای است و بهطور معمول بر پایهی مشاهده و تحقیق، یا هر دوی اینها بنا میشود. بسیاری از مقالهها یا ستونهای روزنامهها و بیشتر داستانهای مستندگونه از گزارش مایه گرفتهاند. گزارش خبر دادن در مورد حادثه یا موضوعی است. مثل گزارش حادثه، گزارش کار، گزارش سفر، گزارش سیاسی و گزارش هفتگی. گزارش مانند خاطره نیست و به خصوصیّات خلقی و روحی و چونوچرایی وقایع و حقیقتمانندی آنها کاری ندارد و به ذکر خبر و شرح کلی وقایع و امور اکتفا میکند.
خاطرهگویی و خاطرهنویسی امروزه در دنیایی که اطلاعات در مدّت زمان بسیار کوتاهی منتقل میشود و اتّفاقی از دوربین خبرگزاریها پنهان نمیماند، رسانهای ویژه است. دسترسی نداشتن به وسایل ثبت واقعه مثل دوربین در بعضی مکانها و زمانها، مثل شبهای عملیات نظامی و سلول زندانها و اردوگاهها و … یکی از دلایل اهمیت این رسانه است. ضمن اینکه گرایشهای جانبدارانهی رسانهها باعث میشود مردم در برابر اخبار و اطلاعات آنها موضع داشته باشند و به خاطرات و نقلقولهای سینهبهسینه اعتماد بیشتری کنند و نقش تبلیغات رسانهای با نقش تعریف و تمجید مردم از کتاب یا فیلم قابلمقایسه نیست.
در جوامعی که رسانهها در اختیار قدرتها است، یا همهی رسانهها دولتی هستند و گروههای مختلف دسترسی رسانهای ندارند، خاطرات شخصی اهمیت زیادی پیدا میکنند.
#آموزش
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
«فرآیند خاطره نویسی» :
«خاطره» یکی از بی تکلف ترین، عام ترین و صمیمانه ترین انواع نوشته است و به یک خاطره به همین دلیل که اصول و قواعد خاطره نویسی در آن رعایت نشده , نمی توان خرده گرفت زیرا این ویژگی ها و قوانین همگی نسبی و در حد ایده هایی است که بر اساس تجربه توسط استادان فن ارائه شده است و می تواند به جذاب تر شدن , شیواتر شدن , و اثر گذار تر بودن خاطره کمک کند.
_ یک اتفاق یا حادثه مهم می تواند طی یک فرایند 3 مرحله ای تبدیل به گونه ای موثر و جذاب از «خاطره» شود که این 3 را می توان بدین گونه تعریف کرد:
الف: خاطره گفتاری :
فرایندی که طی آن , شخص از یک اتفاق یا رویداد مهم در قالب کلمه ها و جمله ها , خاطره ای می سازد.در واقع این نوع خاطره , شکلی کاملا ساده ,بی تکلف و بی قاعده از بیان یک اتفاق است و هدف آن ذکر آن اتفاق یا رویداد است.در این نوع خاطره , کلمات , جمله ها و فضا سازی ها و هر چیز دیگر دارای نقش اساسی و پایه ای نیستند و نقش طبیعی در حد سایر عناصر هر نوشته بر عهده دارند و معمولا دارای این ویژگی هاست:صمیمیت,زبان به کار بردن کلمات شکسته,جابه جا شدن ارکان جمله , تکیه نکردن بر حواشی و حوادث فرعی.
ب: خاطره نوشتاری خام:
فرایندی که در آن نویسنده , یک خاطره گفتاری را روی کاغذ می آورد.این گونه از خاطره اگر چه اصول و قواعد دست و پا گیری ندارد و صرفا نگارش یک خاطره گفتاری است, ارزش ادبی آن , بیش از خاطره گفتاری است, چرا که نویسنده باید حداقل قواعد نگارش را در آن رعایت کند. از جمله :
1.حذف حشو و زواید : حشر عبارت است از کلمه ها یا عبارتهای زاید و بی نقشی که معمولا در صحبت های عادی و روزمره به کار می رود.این عبارت ها صورت های مختلفی دارد, از جمله تکیه کلام ها ,مانند «عرض شود که ... بله , خلاصه » یا حشو تکرار, مانند «چیز میزا, کتاب متابا, توپ موپا»
2. آوردن فعل و فاعل های متناسب مثلا من رفتم , تو رفتی و ... و به طور کلی رعایت نسبی ترتیب و توالی ارکان جمله.
3. دادن اطلاعات کافی به خواننده , در خاطره گفتاری ممکن است گوینده برخی مطالب را فراموش کند و آن ها را در جای خود بیان نکندو بعد در انتهای گفتارش , آن موضوع را به یاد آورد و بیان کند یا در اثر تذکر مخاطبان قسمت های جا مانده را تکمیل نماید. اما در خاطره نوشتاری خام چون نویسنده وقت کافی برای نوشتن دارد, می تواند اطلاعاتی را که درباره حادثه یا اتفاق خاص , کافی و لازم می داند مرتب می کند و همگی را به خواننده منتقل نمایند.
ج: خاطره نوشتاری ادبی:
شکلی از بیان خاطره که بر طبق اصول و قواعد تدوین شده و جذابیت , زیبایی و اثر گذاری آن بیشتر از دو گونه قبل است. این نوع از خاطره معمولا در اثر ویرایش و بازنویسی خاطره نوشتاری خام به دست می آید.
امروزه عده ای که آگاه به این فن هستند , خاطرات نوشتاری خام را با نثر روان و رعایت اصول خاطره نویسی و نیز استفاده از علائم نگارشی , به خاطره نوشتاری ادبی تبدیل می کنند .
زبان خاطره باید صمیمانه باشد و از سوی دیگر , نویسنده خاطره , اجباری در رعایت کامل ارکان جمله ندارد و می تواند آن ها را متناسب با نوع بیان جابه جا نماید؛ در عین حال که نباید کلمات را بشکند.
#خاطره
#خاطره_نویسی
#گام_دوم
@shahid_ketabi
👈 «راوی» بسته به نوع خاطره و موضوع آن انتخاب میشود.
۱- راوی سهیم در ماجرا:
این راوی نمیتواند افکار و ویژگیهای روحیاش را بنویسد زیرا این کار باعث غیرقابلباور بودن خاطره خواهد شد.
۲- راوی ناظر بر ماجرا:
شخصی متفاوت از شخصیت اصلی راوی میشود. او میتواند در خلال شرح اتفاقات ویژگیهای روحی و فکری شخصیت اصلی را موشکافانه بنویسد تا خواننده را بیشتر درگیر ماجرا کند.
در خاطرهنویسی بهعنوان یک نوع ادبی، به دلیل حضور مستقیم نویسنده، فردیت جنبهای برجسته دارد. جوهر اصلی خاطرهنویسی من است. نویسنده میکوشد در بستر حوادث من را برای خواننده به نمایش بگذارد. در این روند نویسنده به من از بیرون مینگرد تا ابتدا بتواند آن را ببیند و سپس بتواند آن را به دید و داوری خواننده بگذارد. برای خواننده زمانی رویدادها قابللمس میشوند که بداند من با آنها چگونه برخورد کرده است، آنوقت است که قادر خواهد بود خود را بهجای من راوی بنشاند و از خواندن خاطره لذت ببرد. بسیاری از نوشتهها همچون بیوگرافی، اتوبیوگرافی، یادداشتهای روزانه و گزارشنویسی نیز از جنس خاطرهاند؛ در همه این نوشتهها حضور من راوی یکی از ارکان است؛ امّا هر یک از این منها نسبت به زاویه دید گونهی خاطرهنویسی، کارکردی متفاوت دارند.
در خاطرهنویسی، حضور «من» نشانگر واقعگرایی ماجرا است. در حقیقت خاطرهنویسی بازسازی دوبارهی سوژهای است که در ذهن رسوب کرده است.
در خاطرهنویسی یا زندگینامهنویسی، من محور اصلی نوشته است. در بیوگرافی یا زندگینامهی دیگرنوشت، نیز من حضور دارد، امّا این با او پرورشیافته است. در بیوگرافی جریان من از زبان دیگری نقل میشود و این واسطه، ناخودآگاه بر جهتگیری نوشتهها تاثیر میگذارد.
در یادداشتهای روزانه هم حضور من پررنگ است. نویسنده جریان طبیعی را ثبت میکند که ممکن است در میان آنها حادثهی خاصی نیز نوشته شود.
گزارشها نیز با حضور من نوشته میشود؛ امّا گزارش، محصول حضور آگاهانه راوی در بطن اتفاق است؛ یعنی گزارشگر از پیش میداند که در متن واقعه به دنبال چیست و از حضور خود چه میخواهد.
#آموزش
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
👌 تفاوت خاطرهنگاری و یادداشتهای روزانه چیست؟
یادداشتهای روزانه یا روزانهنویسی گونهای از خاطرهنگاری است که در آن نویسنده، حالتها و اعمال خود و وقایع پیرامونش را بهصورت روزنوشت و تقویمی مینویسد. بر اساس تعریف ارائهشده، داشتن تاریخ اتفاقات و رعایت توالی زمان آنها، مؤلفههای اساسی یادداشتهای روزانه هستند. بهعبارتدیگر یادداشتی که تاریخ مشخصی نداشته باشد در این دسته جای نمیگیرد.
یادداشتهای روزانه، از یکجهت دیگر هم با خاطرهنویسی تفاوت جدی دارد و آن نوع برخورد با عنصر زمان است. خاطرهنویس در حالی اقدام به نوشتن میکند که حادثه به سر آمده و مدّت زمان قابلتوجهی از آن گذشته است؛ به همین دلیل است که خاطرهنویسی با عنصر «تداعی» قرین است. امّا یادداشتهای روزانه زمانی نوشته میشوند که هنوز واقعه تمام نشده و نویسنده لحظهبهلحظه اقدام به ثبت آن میکند. دلیل اینکه در یادداشتهای روزانه در بسیاری از موارد زمان حال بکار گرفته میشود همین است.
محمدامین محمدپور در مقالهای بیان میکند که میتوان دو نوع نگاه به خاطرهنویسی داشت.
چنانچه با نگاهی ادیبانه و هنری به موضوع نگاه کنیم، بهطورمعمول خاطرهنوشتهها ازنظر سوژه و نثر نسبت به یادداشتهای روزانه از وزن و غنای بیشتری برخوردارند. خاطرهنویسیها بیشتر زمانی شکل میگیرند که واقعه به اتمام رسیده است و نویسنده در محیطی آرام و فارغ از تأثیرات فضای حادثه، اقدام به نوشتن خاطرات میکند و در چنین محیطی امکان انتخاب سوژههای بکر و نیز امکان استفادهی بیشتر از آرایههای ادبی را دارد، امّا کسی که یادداشت روزانه مینویسد تا حدود زیادی از این دو امکان بیبهره است. او درصحنه حضور دارد و هدفش نوشتن لحظهبهلحظه ماجراست و کمتر فرصت پرداخت ادبی و هنری اثر خود را دارد.
اما با نگاه یک پژوهشگر و مورّخ شاهد برتری کیفی یادداشتهای روزانه نسبت به خاطرهنوشتهها خواهیم بود؛ بهعبارتدیگر آنچه برای یک تاریخنگار یا یک محقق اولویت است، عنصر استناد در مدارک است. یادداشتهای روزانه به دلیل حضور در صحنه و همزمان نوشتن بیهیچ فاصلهی زمانی با واقعه، موثّقترین اسناد را در اختیار دارند.
چنانچه با رویکردی ادبی با خاطرهنوشتهها و یادداشتهای روزانه روبهرو شویم، خاطرات را تواناتر خواهیم یافت. خاطره نوشتهها ادبیتر و یادداشتهای روزانه مستندتر است.
#آموزش
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
👇👇👇مراحل چاپ کتاب👇👇👇
مرحله اول: آماده سازی محتوای کتاب
در این مرحله نویسنده یا مترجم باید محتوای کتاب را آماده کند. این محتوا میتواند شامل شعر، داستان، دستنوشته، خاطرات و یا یک کتاب علمی باشد. همچنین کتاب مورد نظر میتواند به صورت تالیف یا ترجمه باشد. در هر صورت نویسنده باید محتوای کتاب را به صورت دستنوشته یا تایپ شده به ناشر تحویل دهد.
مرحله دوم: آماده سازی اولیه کتاب(ویراستاری)
در این مرحله کارهایی مانند بررسی غلطهای املایی و نگارشی، تایپ، صفحه آرایی و ویراستاری انجام میشود. فایل کامل کتاب باید در این مرحله آماده شود و این فایل باید تا حد امکان کامل و بدون ایرادات علمی و نگارشی باشد.
مرحله سوم: دریافت شابک (ISBN)
شابک مخفف عبارت «شماره استاندارد بین المللی کتاب» یا به انگلیسی International Standard Book Number است. شابک یک کد ۱۰ الی ۱۳ رقمی است که به هرکتاب منسوب میشود. باید توجه نمود که با تجدید چاپ یک کتاب شابک آن تغییر نمیکند. همچنین از سال ۲۰۰۷ به بعد شابک از ۱۰ رقم به ۱۳ رقم افزایش یافت تا بتوان کتابهای بیشتری را چاپ کرد. در ایران دریافت شابک از خانه کتاب انجام میگیرد. به این صورت که ناشر شابکهایی که از خانه کتاب دریافت کرده است را به یک کتاب نسبت میدهد و سپس فرم مربوطه را پر کرده و به خانه کتاب ارسال میکند.
مرحله چهارم: دریافت فیپا
فیپا که مخفف «فهرست نويسي پيش از انتشار» است شامل اطلاعاتی است که در پشت صفحه عنوان کتاب چاپ میشود. اداره كل پردازش و سازماندهي سازمان اسناد و كتابخانه ملي مسئول مستقيم صدور فيپا در ایران است و برای اخذ فیپا باید از طریق این سازمان اقدام کرد. برای دریافت فیپا، کتاب به کتابخانه ملی ارسال میشود که شامل شابک، پرینت کتاب و فایل آن در سی دی و در نهایت فرم تکمیل شده درخواست فهرست نویسی است. تحویل فیپا یک هفته الی ۱۰ روز زمان میبرد.
مرحله پنجم: دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
در این مرحله پرینت کتاب به همراه فایل آن در قالب سی دی و اطلاعات مربوط به فیپا و شابک و همچنین طرح رنگی جلد برای صدور مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارسال میگردد. به طور معمول مجوز وزارت ارشاد یک هفته الی ۴ ماه بعد از تحویل کتاب صادر میشود که بستگی به موضوع کتاب دارد. کتابهای علمی و دانشگاهی معمولاً در کمترین زمان بررسی میشوند اما کتابهای شعر یا با موضوعات حساس ممکن است چند ماه پس از ارسال مجوز را دریافت نمایند. همچنین گاهی اوقات ممکن است برای دریافت مجوز نیاز به تغییرات و اصلاحاتی در محتوای کتاب باشد.
مرحله ششم: چاپ و صحافی
بعد از اتمام مراحل فوق کتاب برای چاپ به چاپخانه ارسال میشود. برای کتابهای دارای تیراژ بالای ۱۰۰۰ جلد معمولاً از چاپ افست استفاده میشود و برای کتابهای زیر ۱۰۰۰ نسخه معمولاً چاپ دیجیتالی مورد استفاده قرار میگیرد. پس از آماده شدن کتاب چاپ شده، صحافی آن نیز انجام میگیرد. با توجه به اینکه این مرحله در اختیار خود ناشر قرار دارد معمولاً به سرعت انحام میگیرد.
مرحله هفتم: ارسال کتاب به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اعلام وصول
پس از اینکه کتاب به چاپ رسید، ناشر باید ۱۰ نسخه از آن به وزارت ارشاد ارسال کند و با دریافت اعلام وصول، عملاً فرایند چاپ کتاب به اتمام رسیده است.
#چاپ_کتاب
@shahid_ketabi
👈 زبان متناسب با خاطره چه نوع زبانی است؟
برای آن که بتوانیم به سوالات فوق پاسخ دهیم , ابتدا باید کلیاتی راجع به زبان بدانیم.
همان طور که نقاش برای خلق نقاشی خود نیاز به شناسایی وسایل کارش دارد تا بتواند با آگاهی از چگونگی و نوع کاربرد هریک از آن ها به خوبی استفاده کند , یک نویسنده نیز باید انواع زبان را بشناسد و زبانی متناسب برای نوشته خود بیابد.
زبان به طور کلی به دو بخش «زبان گفتاری» و «زبان نوشتاری» تقسیم می شود.
زبان گفتاری همان زبانی است که به وسیله آن با یکدیگر سخن می گوییم.
زبان شناسان 3 صورت برای این زبان قایل میشوند که عبارت است از :
گونه , گویش و لهجه.
- نحوه سخن گفتن یک مرد مسن و جا افتاده و یک کودک , دو گونه مختلف از زبان گفتاری است.
-ترکی , کردی , گیلکی , نیز 3 گویش ایرانی است.
-از میان لهجه های مختلف نیز می توان لهجه های یزدی , اصفهانی , جنوبی و مشهدی را مثال زد.
ویژگی های زبان گفتاری :
۱- استفاده از کلمات شکسته
مثال :خونه , اونه , نون و ...
۲- جا به جایی ارکان جمله
مثال : اومدم خونه و نشستم رو صندلی.
۳- داشتن لحن
مثال : کتابهارو بردارم؟
۴- داشتن حشو و زواید
مثال : کتاب متابا کو ؟بچه مچهها کجان؟
زبان نوشتاری :
زبان نوشتاری به دو گونه «علمی و «ادبی» تقسیم می شود . زبان عملی زبانی است که در آن هر کلمه بر معنای علمی خود دلالت می کند , ترتیب و توالی ارکان جمله ها حفظ می شود و تنها هدف این نوشته , انتقال یک حقیقت است , مانند بیان چگونگی فعالیت قلب.
زبان ادبی نیز گونه ای زبان نوشتاری است که در آن از آرایه های ادبی استفاده می شود و کلمات بر معنای اصلی خود دلالت ندارند. مثلا «سرو» در این زبان به معنی درخت سرو به کار نمی رود , بلکه مفهوم بلند قامتی و استواری را می رساند و «لاله» بر شهید و شهادت دلالت می کند.
زبان معیار:
زبان معیار زبان رسمی هر کشور است که شامل زبان گفتاری و نوشتاری نیز می شود و همان زبانی است که در نوشتن خاطره یا داستان از آن استفاده می شود.
در زبان معیار ملزم و مقید به رعایت قواعد دستور زبان و ترتیب ارکان جمله نیستیم , اما این بدین معنا نیست که بتوانیم بدون سبب ارکان جمله را به هم بزنیم برای مثال اگر نویسنده بخواهد بر کلمه خاصی تاکید کند آن را در ابتدای جمله بیاورد.
ویژگی های زبان معیار:
۱- وضوح:
در این زبان , هر کلمه بر معنای حقیقی خودش دلالت می کند.مثلا «کوه»مفهوم کوه را می رساند و «سرو» بر مفهوم درخت سرو دلالت دارد.جمله ها نیز همین ویژگی را دارند.مثلا جمله «نگاهی به بیرون انداختم»جمله چندان زیبایی برای یک خاطره یا داستان نیست زیرا بر معنای غیر از مفهوم حقیقی خود دلالت می کند و به معنی «به بیرون انداختن نگاه»می باشد؛ در حالی که به جای آن می توان از این جمله استفاده کرد :«بیرون را نگاه کردم.»
۲- نداشتن حشو زواید
۳- سادگی:
یکی دیگر از ویژگی های زبان معیار , سادگی است.به عبارت دیگر , کلمه ای را در زبان معیار به کار میبریم که در زبان عامه به معنی کردن نیاز نداشته باشد؛ یعنی , همان گونه مینویسیم که عموم مردم می گویند (با رعایت ویژگی های زبان معیار)پس زبان معیار از نظر سادگی باید به زبان گفتار نزدیک باشد. به مثال زیر توجه کنید.👇
نبودی خیروک , خان تیغ زبانش را کشیده بود و حرف هایی بلغور می کرد که پشیزی پیش من و تو ارزش نداشت . خیلی زود نگاهم رنگ باخت و قامت ستبر و فربه اش پیش نگاهم به گل نشست و شد همانی که باید باشد.
«ریشه در اعماق/ ابراهیم حسن بیگی»
۵- جابه جایی ارکان جمله بر اساس نوع راوی و نحو بیان :
گفتیم که در زبان معیار ملزم و مقید به رعایت قواعد دستور زبان و ترتیب ارکان جمله نیستیم, اما این بدین معنی نیست که بتوانیم بدون سبب ارکان جمله را به هم بزنیم . برای مثال , اگر نویسنده بخواهد بر کلمه ای خاص تاکید کند , آن را در ابتدای جمله می آورد . همچنین اگر اهداف زیر را داشته باشد , میتواند ارکان جمله را جا به جا کند:
ایجاد لحن ,
تاکید ,
داشتن نوعی زبان مخصوص خود (با دلیل و منطق)
زبان معیار , زبان فرهنگی و ادبی مشترکی است که درس خوانندگان , روحانیون , سیاست مداران , دانشمندان , روزنامه نویسان و نویسندگان کتاب های درسی و علمی و فنی و تخصصی آن را به کار می برند و با آن می نویسند و ادای مقصود می کنند.
#خاطره
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
👈تعدادی از نویسندگان اهلفن قالبهای ارائه خاطره را این چهار دسته میدانند:
۱_ اتو بیوگرافی
تعدادی از خاطراتی که در بازار وجود دارد در این قالب ارائه شدهاند. در اینگونه یادداشتها محور اتفاقات شخص نویسنده است که با بیان اوضاع پیرامون، درواقع زندگینامه خود را شرح میدهد، خاطرات مشفق کاظمی یک زندگینامه است.
۲_ وقایعنگاری با تلفیق حالات درونی
در این دسته از یادداشتها نویسنده همراه با گزارش حوادث پیرامون، اقدام به بازگو کردن حالات روحی خود نیز میکند؛ مانند خاطرات مهدی بازرگان.
۳_ وقایعنگاری
در اینگونه یادداشتها نویسنده کمتر از خود و احوالات درونیاش مینویسد و بیشتر به ثبت وقایع جهان بیرون میپردازد؛ مانند تاریخ بیهقی.
۴_گزارش سازمانی
در گزارش سازمانی تمامی شنیدهها و دیدهها ثبت نمیشود و ارزش ندارد، بلکه تنها وقایعی قابلنوشتن هستند که برای یک سازمان اهمیت ویژهای دارند.
دو قالب دیگر هم برای خاطرهنویسی بیانشده است:
كلینگر و جزئینگر بودن خاطره دو قالبی است که نویسنده باید با توجه به موضوع خاطره آن را انتخاب کند و خاطره را بنویسد. اگر خاطرهی او دارای حادثهی نادر و جذابی است، باید با كم كردن شاخ و برگ روایت، نقش حوادث را برجسته كند و خاطره را بهصورت كلینگر بنویسد. اگر هم خاطرهاش نسبتاً عادی و معمولی باشد، میتواند با دقت در جزئیات صحنهها، فضاسازیهای ماهرانه و شناساندن شخصیتهای خاطره برای مخاطب، ضعف اندك بودن سیر اتفاقات را جبران کند.
خاطرات در زیر پوشش روزگار دراز میکشند، مانند اخگر زیر خاکستر تا دستی بجنبد یا گذرِ بادی، خاکسترها را پراکنده کند.
#آموزش
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi