🔺میخواستند #محمد_بنا رو با چاقو بزنن!!
#ابراهیم_هادی نگذاشت!
#سلام_بر_ابراهیم
#یادشهدابایکصلوات🌹
@shahid_ketabi
🌹#شهـید_حمــیدرضا_مدنی:
شـــیمیایی بود و برای درمـــــان به
انگلیس اعــزام شد. خـــــون، لازم
داشت. گفت: «خون غـیرمســلمان
بهم تزریق نکنید» تـــوجهی نکردند!!
ولی هرچه زدند، بدنش نپذیرفت! تا اینکه خون یک مسلمان جواب داد. پزشکش مسلمان شد و گفت: «معـجزه است!»
💌 #شهـــــید
#تلنگر
↬@shahid_ketabi
عکس استثنایی از سیودو شهید در یک قاب!
حدود ۲۴ ساعت پس از ثبت این یادگاری، ۳۲ نفر از عزیزانی که در عکس دیده میشوند، در آغازین روز نبرد عملیات کربلای ۵ مظلومانه خلعت شهادت پوشیدند...😞😭
#تلنگر
#اسناد
#شهدا
#نمونه_سند
@shahid_ketabi
💗شهید؛ شفیعی است که در آخرت به درد آدم میخورد
🔻رهبرانقلاب: همین الان هم کسانی که در دنیا هستند، بعضیها که با شهدا اُنس بیشتری دارند، در مشکلات زندگی متوسّل به شهدا میشوند و شهدا جواب میدهند.
🔹در این شرحِحالهایی که ما میخوانیم از خانوادهی شهدا، ازاینقبیل زیاد هست که همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید دچار یک مشکلی میشوند، به شهید متوسّل میشوند؛ میگویند «تو که دستت باز است، تو که میتوانی، کمکمان کن»، و او کمک میکند. در برزخ هم همینجور است.
🔹شماها میروید دیگر؛ شماها
هم که ماندنی نیستید؛ من و شما همه رفتنی هستیم؛ ما هم همین عالم برزخ را، همین دالان را، همین وادی را در پیش داریم، به آنجا خواهیم رسید.
🔺وقتیکه رفتید، آنجا گرفتاریها زیاد است؛ اگر انسان آنجا بتواند شفیعی داشته باشد که این شفیع به درد آدم بخورد، خیلی قیمت دارد. این #شهید، شفیع شماها است. ۹۶/۰۳/۲۸
#آقا
#خاطره_شهدا
#شهیدان
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
🔻 #اشک؛ راهکار #رسیدن_به_شهادت
✅رهبر معظم انقلاب:
همسر او [#علی_چیتسازیان] میگوید در آخرین باری که آمد منزل و بعد [از آن] رفت و شهید شد و دیگر ندیدیمش؛ نیمهشب همینطور نشسته بود و اشک میریخت و گریه میکرد. با اینکه مرد باصلابت و قدرتمند و فرمانده کاملاً باصلابتی بود و اصلاً اهل گریه و این چیزها نبود؛ اما اشک میریخت.
گفتم چرا اینقدر گریه میکنی؟
گفت: فلانی را خواب دیدم. رفیق همراهش را، معاونش را. معاونش را خواب دیده بود که قبل از او شهید شده بود.
میگوید دستش را محکم گرفتم و گفتم باید به من بگویی. ما اینهمه با همدیگر رفتیم راهکار پیدا کردیم. اینها نیروهای اطلاعات عملیات بودند که بلدچی یگانها میشدند. قبلاً میرفتند راهها را پیدا میکردند، باز میکردند تا یگانها بتوانند حرکت کنند بروند جلو. ما اینهمه رفتیم با همدیگر راه باز کردیم، راهکار پیدا کردیم. راهکار این قضیه چیست؟ این قضیهی شهادت؟ این را به من بگو، چرا من شهید نمیشوم؟
میگوید یک نگاهی به من کرد و گفت:
🔸راهکارش اشک است، اشک.»
#اشک_باید_رازدار_باشد
#تلنگر
#آقا
✅ @shahid_ketabi
هدایت شده از خاطرات و کرامات شهید عاملو
سوالاتی که هر عضوی برای شروع در عرصه نویسندگیِ خاطرات شهدا باید پاسخ آنها را بداند.(در نظر داشته باشید در پاسخگویی به سوالات، بنا را به ایجاز و اختصار گذاشتهایم)
1- چرا باید خاطرات شهدا را جمعآوری کرد؟
2- کدام شهید را باید به عنوان «سوژه» مدنظر قرار داد؟(بهتر است کدام شهید را کار کنم؟)
3- در کُل نویسندگی خاطرات شهدا به چند مرحله تقسیم میشود؟
4- چگونه باید خاطرات شهدا جمعآوری گردد؟(روش یا روشهای جمعآوری کدامند؟)
5- مصاحبه چیست و چگونه باید انجام گیرد؟(روشهای مصاحبه کدامند؟)
6- نویسندگی را از کجا باید شروع کرد و نحوه پیادهسازی و نگارش خاطرات شهدا چگونه است؟
1- تاریخ جنگ تحمیلی یا دفاع مقدس پُر است از متن و حاشیههای جذاب و گاه باورنکردنی برای ما. نَقل و روایت خاطرات دفاع مقدس همواره میتواند باعث عبرت نسلهای آینده در پیشبرد اهداف انقلاب باشد. نسلی که در هر دورهای قاعدتاً گرفتار مشکلاتی در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بوده و است. خاطرات شهدا نیز جزء مهمی از این تاریخ است. خاطراتی که سبک زندگی پاک و الهی مردانِ مرد و فرشتگان خاکی را به روایت میکشد؛ فرشتگانی در هیئت انسان. کافی است برویم به دنبالش و پیدایشان کنیم.
خاطرات شهدا را جمع میکنیم تا اولاً خودمان با آنها بیشتر آشنا شویم، به رفتارشان تأسی بجوییم و در وهله بعد به دیگران منتقلشان کنیم. تأسی از رفتار شهدا انسان را پاک میکند؛ آسمانی میکند و به خدا میرساند. هر چه در جامعه رنگ و بوی شهادت بیشتر بپیجد، آن جامعه برای ظهور حضرت ولیعصر(ع) بیشتر آماده میگردد.
2- برای جمع آوری خاطرات شهدا بهتر است ابتدا به سراغ شهیدی برویم که نسبت به او آشنایی داریم. این آشنایی از طُرق مختلف میتواند بدست آید. مثلاً ممکن است تمثال یا چهره نورانی شهیدی شما را به خود جذب کرده باشد؛ یا حتی اسم یک شهید(همچنان که برای «ژاکلین زکریا»، دانشآموز مسیحی پیش آمد و او را به سمت شناخت «شهید سید مجتبی علمدار» به شلمچه کشاند و مسلمان کرد!) شما را به سمت خود کشانده باشد. یا اینکه همیشه دوست داشتید از شهیدی که نامش در محله شماست بیشتر بدانید. و یا شهیدی که از اقوام دور یا نزدیک شماست و همیشه میخواستید او را بهتر بشناسید...
اینها همه دلیلی میشود برای انتخاب شهیدِ دلخواه خود به عنوان سوژه کار و کتاب. این را هم اضافه کنم اگر میخواهید در میانهی راه انگیزهتان ضعیف نشود، بگردید دنبال «سوالات ذهنیِ» خودتان از یک شهید. همان شهیدی که به نحوی شما را جذب کرده و فکر شما را به خود مشغول کرده است؛ خوبیاش این است که باعث میشود در بین راهِ تحقیق، اشتیاق شما را برای ادامه کار دوچندان میکند.
بعید میدانم کسی در این کشور زندگی کند و به شهیدی وابسته نبوده و علاقهمند نباشد!
3- نویسندگی خاطرات شهدا را میتوان به سه مرحله تقسیم کرد:
۱- جمع آوری خاطرات ۲- نگارش ۳- چاپ
اما شما ابتدا باید تمرکز کنید بر جمعآوری اطلاعات شهید. یعنی جمعآوری هرگونه مطلبی که منتسب به شهید شماست؛ از خاطره همرزمان و دوستان و آشنایان و وابستگان درجه اول گرفته تا عکس، دستونشه، فیلم و صوت و... .
در این صورت شما گام اول را برداشتهاید. یک نویسنده خوب(در هر زمینهای) ابتدا باید دستش از مطالب و محتوای کتابی که میخواهد بنویسد، پُر باشد. لذا شما نیز به عنوان نویسندهای که میخواهد از شهدا بنویسد، باید بروید به دنبال هر چیزی که از شهید موجود است. و در این مرحله، خاطرات نقشِ اساسی را دارد؛ خاطراتی که از شهید هست را بشنوید و آنها را ثبت و ضبط کنید تا آماده شوید برای مرحله بعدی.
مرحله دوم مربوط میشود به نگارش که خود دو مرحله را دارد. اول پیاده سازی فایلهای صوتی یا تصویری ضبط شده در مصاحبهها و سپس نگارش و قلمفرسایی و انتخاب نوع سبک در نگارش خاطرات.
تذکر جدی: به کسانی که در مرحله جمع آوری خاطرات هستند توصیه میکنم اصلاً به مرحله بعد فکر نکنند و مطلقاً به خود نگرانی راه ندهند. بسیاری مواقع اتفاق میافتد که کسی یا کسانی خاطرات شهیدی را جمعآوری کنند و بعد از آن به هر دلیلی انگیزهای برای نگارش خاطرات را نداشته باشند. مطمئن باشید زحمت آنها به هدر نرفته و نمیرود. چراکه ممکن است به فاصلهای-ولو کم یا زیاد-، نویسنده دیگری برود به دنبال نگارش کتابی از همان شهید. در این صورت میتواند از مطالب شخص مذکور بهره برده و قانوناً و شرعاً موظف است نام وی را نیز در کتاب خود برده و یا حداقل بدان اشاره کند. برای همین اصلاً نگران نباشید.
وقتی خاطرات را جمع آوری میکنید، شما فقط یک کار دارید؛ شما تنها مسئول جمعآوری خاطرات یک شهید هستید. پس متمرکز شوید بر جمعآوری خاطرات. وقتی کار تمام شد تصمیم با خودتان است؛ دوست دارید وارد عرصه نویسندگی شده و کتابی هم از همان شهید بنویسید یا خیر. به هر حال شما گام اول و مهمتر را برداشته اید... .👇
@shahid_ketabi
هدایت شده از خاطرات و کرامات شهید عاملو
4- جمعآوری خاطرات را میتوان به انحاء مختلف انجام داد.
اول: شنیدن و ضبط کردن خاطرات از طریق ضبط کنندههای صوتی(مثل رکوردر یا حتی گوشی تلفن همراه).
مصاحبهکننده در این روش، ابتدا نام و نامخانوادگی شخصِ مصاحبهشونده را برده و تاریخِ شمسی ضبط را نیز یادآور میشود. سپس دستگاه را در نزدیکترین جایی که شخص مصاحبهشونده نشسته قرار میدهد و سوالات خود را از ابتدا تا انتها میپرسد.(فرم سوالات در کانال قرار داده خواهد شد)
دوم: در این روش، شخص مصاحبهکننده از خودِ راوی یا مصاحبهشونده میخواهد که خاطرات خود را گفته و آنها را با یک دستگاه ضبط کند و –از طریق ایمیل یا یکی از شبکههای اجتماعی- بفرستد. این روش برای مواقعی مفید است که به طرف مقابلتان دسترسی ندارید یا امکان مصاحبه حضوری برای هر دو(مصاحبهکننده و راوی) فراهم نیست(مثلاً مصاحبه شونده خانم یا آقایی است که نمیتواند در حضور شما مصاحبه کند؛ به هر دلیلی) لازم بذکر است که شما قبل از هر چیز باید به مصاحبهشونده یادآور شوید که منظور شما از خاطرات دقیقاً چیست و دنبال چه چیزی هستید. این بدان جهت است که او ممکن است در گفتههایش به کلّیگویی بسنده کرده و مطالب غیرمفید را برای شما بازگو کند. (در مورد اینکه خاطره دقیقاً چیست بعداً مطالبی را در کانال به اشتراک خواهم گذاشت.)
سوم: در این روش از شخص راوی(روایتکننده خاطرات) میخواهد که خاطرات خود را به نگارش درآورده و به صورت مکتوب برای شما ارسال کند. این روش نیز مختص کسانی است که از قلمِ خوبی برخوردارند و به فنِ نویسندگی تا حدودی آشنا هستند. والّا ممکن است برای بازگو کردن مطالب دچار مشکل شده و نتوانند مطلب را به درستی برای شما بیان کرده و به اصطلاح «مطلب را نرسانند».
چهارم: هر روشی غیر از این روش یا جمع دو مورد از روشها. مثل اینکه مصاحبهکننده در حضور راوی –علاوه بر ضبط کردن- خود شروع به نگارش بیانات و مطالب راوی کند. یعنی علاوه بر ضبط کردن به صورت صوتی، همزمان خاطره را بنویسد... .
#مهم
#گام_اول
@shahid_ketabi
نوربالا میزد !
«خود حضور بسیجی در عرصهی نبرد، به او یک نورانیتی میبخشد. معروف بود در دوران دفاع مقدس میگفتند فلانی نور بالا میزند، روشن است؛ یعنی بزودی شهید خواهد شد. این نورانیتِ حضور بسیجی بود؛ این را من خودم مشاهده کردم؛ نه یک بار و دو بار. یک موردی که مربوط به همین استان شماست، بد نیست عرض کنم. یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است -سرگرد رستمی- به میل خود، به صورت بسیجی آمده بود در مجموعهی گروه شهید چمران، آنجا فعالیت میکرد. بنده مکرراً او را میدیدم؛ میآمد، میرفت. یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهائی که فردا داشتیم، صحبت میکردیم؛ در باز شد، همین شهید رستمی وارد شد. چند روزی بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتاپایش گلآلود است؛ این پوتینها گلآلود، بدنش خاکآلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه میدرخشد؛ نورانی بود. روزهای قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. رفته بود در یک منطقهی عملیاتی، آنجا فعالیت زیادی کرده بود؛ حالا آمده بود، میخواست گزارش بدهد. او بعد از چندی هم به شهادت رسید. ارتشی بود، اما آمده بود بسیجی وارد میدان شده بود؛ فعالیت میکرد، مجاهدت میکرد، حضور فداکارانه داشت -در همان مجموعهی بسیجىِ شهید چمران- بعد هم به شهادت رسید. این نورانیت را خیلیها دیدند؛ ما هم دیدیم، دیگران هم بیشتر از ما دیدند. این ناشی از همان حضور فوقالعاده است.»
بیانات در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالی ۱۳۹۱/۰۷/۲۴
#آقا
#شهید_ایرج_رستمی
#معرفی_کتاب
#شهید_چمران
#شهدا
#نوربالا
@shahid_ketabi
«آیا میدانستید بیش از ۸۸۰۰ جانباز زن، حتی بالای ۷۰ درصد داریم که هیچ آسایشگاهی ندارند؟
😔آیا میدانستید بیشتر این زنان ایثارگر میانسال (برعکس مردان جانباز) مجردند و سالهای پیری بیشتر آنها در تنهایی و بیسرپناهی و تنگدستی و ناتوانی و دور از کرامت انسانی که در شأن آنهاست خواهد گذشت؟»
#تلنگر
#ایثارگران
📡 @shahid_ketabi