eitaa logo
🌹سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 🌹
215 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
127 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 از ابتدای سال ۱۳۵۸ جذب سپاه شدم. نامه ای از جهاد آمد‌ که از من خواستند عضو شورای جهاد بشوم اما من سپاه را بیشتر دوست داشتم. از ابتدای سال ۵۸ در سپاه اهواز بودم. فرمانده سپاه خوزستان آقای بود. ابتدا آقای مسئول آموزش سپاه شد. او یک رنجر انقلابی و اخراجی از ارتش در زمان پهلوی بود. محل آموزش ابتدا در پیش آهنگی سابق اهواز در فلکه چهارشیر قرار داشت. بعدا به پروکان‌دیلم منتقل شد. ما را به عنوان مربیان سپاه اهواز انتخاب کرد و به پادگان سعدآباد تهران فرستاد تا آموزش ببینیم. من جزو گروه تخریب بودم. ۱۰ روز در تهران آموزش دیدیم. آقا [غلامعلی] رشید، آقای [شهید] سید محمد[حسین‌زاده] حجازی و آقای زارع هم بودند. از شهر های دیگر هم در سعدآباد حضور داشتند ولی سهمیه اهواز بیشتر بود. خرابکاری های خلق عرب شروع شده بود و اهواز به تخریب‌چی و خنثی کننده بمب نیاز داشت. چون اهواز کانون اصلی انفجار بود... 📋 انتشار بخش هایی از خاطرات سردار شهید حاج زاده در کتاب روایت زندگی شهید حسن باقری(جلد اول) به مناسبت فرا رسیدن روز پاسدار 🆔 @shahid_sayafzadeh
📚 کتاب به سی و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران رسید. 🛑 این کتاب که روایت زندگی و زمانه سردار شهید حاج زاده می‌باشد، در سال ۱۴۰۰ به قلم شیوای نویسنده توانا آقای توسط مؤسسه شهید حسن باقری به چاپ رسید. 🔖 علاقه‌مندان عزیز می‌توانند این کتاب را از قسمت: شبستان مصلی تهران، درب ۵۴، راهرو ۱۷، انتشارات راه ماندگار(وابسته به مرکز حفظ آثار سپاه حضرت ولی عصر(عج) خوزستان) غرفه شماره ۳۳۳ تهیه نمایند. 🆔 @shahid_sayafzadeh
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است ... شاعر: شهید شهید 🆔 @shahid_sayafzadeh
📍یاد و خاطره امام راحل(ره)، شهدا، جانبازان، آزادگان، فرماندهان و رزمندگان هشت سال دوران دفاع مقدس گرامی باد. 🔖 سی و یک شهریورماه هر سال، یادآور رشادت‌ها و دلاوری‌های مردم عزیزمان در برابر دشمن بعثی است که به نمایندگی از ابرقدرت‌ها و مستکبرین عالم، جنگی تمام عیار را علیه مردم بی‌دفاع اما شجاع و مقتدر کشور عزیزمان آغاز کردند. 🎙 به مناسبت فرارسیدن چهل و چهارمین سال‌گشت ، خاطرات سردار شهید حاج زاده مسئول عملیات سپاه خوزستان در روزهای آغازین جنگ از کتاب نوشته مرور خواهیم نمود. : 🔅 روز سی و یکم شهریور ۱۳۵۹ ارتش عراق حمله سراسری خود را به پنج استان کشور آغاز کرد. احمد و یارانش آن روز در حال اقامه نماز ظهر و عصر بودند که فرودگاه اهواز بمباران شد. آن‌ها بلافاصله خودشان را به فرودگاه رساندند. ♻️ روی باند فرودگاه چاله هایی به وجود آمده بود. وقتی کاسه‌های چتر را دیدم دانستم هواپیماهای عراقی با بمب‌های چتردار باند فرودگاه را هدف قرار داده‌اند تا بمب‌ها را با دقت بیشتر هدایت کنند. هیاهویی بود. نمیدانستیم آیا این حادثه است یا جنگ؟ هنوز جنگ با این وسعت را باور نداشتیم. ساعت دو بعد از ظهر که رادیو را روشن کردیم فهمیدیم فرودگاه تهران را زده‌اند. ساعت هشت شب امام(ره) پیام داد و تازه دانستیم جنگی جدی اتفاق افتاده... ✅ 🆔 @shahid_sayafzadeh
🎙 به مناسبت فرارسیدن چهل و چهارمین سال‌گشت ، خاطرات سردار شهید حاج زاده مسئول عملیات سپاه خوزستان در روزهای آغازین جنگ از کتاب نوشته مرور خواهیم نمود. 🔰 عراق دوازده لشکر را به سوی پنج استان کشور روانه کرد که از این تعداد پنج لشكر سهم استان خوزستان بود. حالا دیگر درگیری‌های پاسگاه با پاسگاه نبود، حركت لشکرهای زرهی متجاوز خبر از جنگی بزرگ می‌داد. 🔅 حمله عراق به ایران با لشکرهای زرهی صورت گرفت. تانک را برای ۱۰ کیلومتر پیشروی درست نکرده‌اند. برای ۱۰ کیلومتر حتی به خودرو هم نیازی نیست. وقتی تانک‌های یک کشور به حرکت در می‌آیند به این معنی است که میخواهند یک کشور را بگیرند. 💠 در جنگ جهانی اول و دوم هم همین طور بود؛ در جنگ جهانی دوم وقتی آلمان تانک‌های خود را به حرکت درآورد تا ظهر لهستان و چک اسلواکی را گرفت. البته آن کشورها کوچک بودند. هلند، بلژیک و لوگزامبورگ را با عبور از جنگل‌های آردن با هم گرفت و بعد به فرانسه رسید. ⚜ تانک‌ها و نفربرهای ارتش عراق در مجموع دوازده لشکر به حدود پنج هزار دستگاه می‌رسید. هر لشکر بیست هزار تا بیست و دو هزار نفر نیرو دارد، اگر آن‌ها را پنج لشکر هم حساب کنیم صدهزار نفر می‌شدند... ‌... 🆔 @shahid_sayafzadeh
🎙 به مناسبت فرارسیدن چهل و چهارمین سال‌گشت ، خاطرات سردار شهید حاج زاده مسئول عملیات سپاه خوزستان در روزهای آغازین جنگ برگرفته از دست‌نوشته‌ها و کتاب جنگ شانزده ساله به قلم را منتشر خواهیم نمود. 📌 برگرفته از دست‌نوشته‌های سردار : 💢 دیگر گروه‌های داوطلب و مردمی یا از سپاه‌های شهرستان‌های کشور آمده بودند یا مردمی بودند که بعضا مسلح هم بودند ولی اسلحه آن‌ها به کار جنگ نمی‌آمد و اصولا اسلحه‌خانه‌های ارتش و سپاه در تیر آن‌ها را نداشت. مثلا خشاب اسلحه‌ی برنو و ام یک بیشتر از پنج تیر جایی نداشت. ⚜ یکسری نیروها از شهرهای یاسوج، گچساران، دهدشت و... به اهواز آمده‌ بودند که وضعیت‌شان دیدنی بود. 📍 با همان لباس محلی لری و کلاه مشکی به سر آمده بودند. ‌... 🆔 @shahid_sayafzadeh
🎙 به مناسبت فرارسیدن چهل و چهارمین سال‌گشت ، خاطرات سردار شهید حاج زاده مسئول عملیات سپاه خوزستان در روزهای آغازین جنگ برگرفته از خاطرات و کتاب جنگ شانزده ساله به قلم را منتشر خواهیم نمود. 🔴🔴🔴 🔻 یکی از مسیرهایی که اهواز را به طور مستقیم تهدید می‌کرد محور بستان بود. ارتش عراق با عبور از مرز چزابه برای دستیابی به بستان، سوسنگرد و حمیدیه مانعی جدی بر سر راه خود نداشت. آنها هشتم مهر سال ۱۳۵۹ به نزدیک حمیدیه رسیدند. سقوط حمیدیه به معنی ورود دشمن به دروازه اهواز بود. 🔸حمیدیه یکی از کانون‌های جنگ در خوزستان بود. لشکر ۵ عراق که از طلاییه حمله کرده بودند باید در منطقه حمیدیه به لشکر ۹ عراق الحاق میشدند تا پس از آن بتوانند راهی اهواز شوند. این گره مواصلاتی خیلی مهم و استراتژیک بود. ارتش عراق به نزدیک حمیدیه رسید. مسئولیت محور بستان را برعهده گرفتم که به نظرم مستقیم ترین محور بود. گرفتن بستان، سوسنگرد و حمیدیه سخت نبود. باید تصمیم گرفته میشد در مقابل آنها حرکتی صورت بگیرد... 🆔 @shahid_sayafzadeh
🎙 به مناسبت فرارسیدن چهل و چهارمین سال‌گشت ، خاطرات سردار شهید حاج زاده مسئول عملیات سپاه خوزستان در روزهای آغازین جنگ برگرفته از بیانات، دست‌نوشته‌ها و کتاب جنگ شانزده ساله به قلم را منتشر خواهیم نمود. 🔴🔴🔴🔴 🔻ساعت ۴ بعد از ظهر روز هشتم مهرماه [مسئول آموزش سپاه خوزستان] به مقر عملیات آمد. بچه‌ها را جمع کرد و مثل عملیات‌های دستگيری روی یک صندلی رفت و برای بچه‌ها شروع به صحبت کرد که دشمن در حال رسیدن به اهواز است. از سوسنگرد عبور کرده دارد به حمیدیه می‌رسد؛ باید قبل از این که دشمن به حوالی اهواز برسد جلوی او را بگیریم. ما که یک جان بیشتر نداریم چه فرقی میکند کجا فدای اسلام و انقلاب شود. 🔺 بچه‌ها حرف ایشان را تأیید کردند. قرار شد با فرماندهی به سمت حمیدیه برویم آن جا کمین کنیم و به عراقی‌ها ضربه بزنیم. با چند ماشین خود را به حمیدیه رساندیم. غروب نیروها چند دسته شدند در ابتدای جاده حمیدیه سوسنگرد. 🆔 @shahid_sayafzadeh
🎙 به مناسبت فرارسیدن چهل و چهارمین سال‌گشت ، خاطرات سردار شهید حاج زاده مسئول عملیات سپاه خوزستان در روزهای آغازین جنگ برگرفته از بیانات، دست‌نوشته‌ها و کتاب جنگ شانزده ساله به قلم را منتشر خواهیم نمود. ⏰️ ساعت دو نیمه شب نهم مهر ۱۳۵۹، این واقعه[شبیخون غیوراصلی] را به گلف گزارش کرد. 🖌 ساعت ۲۱ همان روز این گزارش را به فرماندهی کل سپاه مخابره کرد: از: سپاه اهواز به: مرکز فرماندهی تاریخ: ۱۳۵۹/۷/۹ 📌طبق خبر حاصله از اهواز بنابر اظهار برادر سیاف مسئول عملیات اهواز ساعت دو بعد از نیمه شب نهم مهرماه سال ۱۳۵۹ سی نفر از برادران پاسدار اهواز برای آزادی پاسگاه‌های اطراف حمیدیه که در تصرف عراق بود کاملاً خود را برای شهادت آماده نموده و شبانه تا قلب دشمن پیش می‌روند و با سلاح‌های انفرادی و آرپی جی ۷ بعد از نماز صبح که خود نیروهای عراق مشاهده می‌کردند ولی تشخیص نمی‌دادند حمله را آغاز نموده و ضربه‌ی سنگینی به دشمن وارد نمودند. 🔸 در این حمله بیست و دو تانک و دو کامیون مهمات آرپی جی ۷ از دشمن به غنیمت گرفته شد و دوازده نفر نیز اسیر شدند ولی چهار نفر از پاسداران که قبلاً در حمیدیه به اسارت عراقی‌ها در آمده بودند دست و پای بسته تیرباران شده بودند و چون دشمن فرار کرد و گرای آن محل را داشت با خمپاره شروع به تیراندازی کرد که یکی از کامیون‌های مهمات آرپی جی ۷ و دو دستگاه تانک منفجر شد و منهدم گردید و برادر نیز شهید شد... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📸 به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت فرمانده دلیر آموزش سپاه خوزستان سردار شهید ، تصاویری از ایشان به هنگام بازدید همراه با مسئول عملیات سپاه خوزستان و سایر فرماندهان و پاسداران منتشر می‌شود. همچنین لینک مستند و ساخته و همراه با خاطرات شاهدین این عملیات ارسال می‌شود. سردار شهید حاج زاده سردار سرتیپ حاج جانباز سرافراز حاج امیر دریابان سردار حاج حاج حاج حاج حاج حاج مستند شهید غیوراصلی_ کارگردان: محسن وکیلی https://m.aparat.com/v/KpF7I مستند شبیخون غیور اصلی - https://telewebion.com/episode/0x1bd1422 🆔 @shahid_sayafzadeh
🎙 خاطرات سردار شهید حاج زاده مسئول عملیات سپاه خوزستان در روزهای آغازین جنگ برگرفته از کتاب به قلم : : ❌ به محمود[مراداسکندری] گفتم ادامه نده برگردیم ولی محمود رفت بالا و پشت فرمان قرار گرفت. یکباره یک خمپاره روی مهمات خورد و ماشین شعله‌ور شد. دیگر از او خبری نشد. بعد از عقب نشینی عراقیها به سمت ماشین رفتیم. جسد محمود سوخته و جمع شده داخل ماشین بود. یک جفت کفش تکواندو مشکی به صورت نیم سوخته پایش بود؛ جنازه اش را به اهواز منتقل کردیم. 🔅فردای آن روز به خبر رسید که عراقی ها از تنگه چزابه خارج شده‌اند و قصد دارند بار دیگر حمله خود را سازماندهی کند. 💢 او[علی شمخانی] به احمد پیغام فرستاد که با نیروهایش به شهر بستان بروند و مانع پیشروی دشمن به بستان، سوسنگرد، حمیدیه و اهواز شوند. . 🔰 با نیروهای عملیات اهواز حرکت کردیم؛ حدود هشتاد نفر بودیم وارد بستان شدیم. بهترین جایی که می‌توانستیم مستقر شویم مسجد بستان بود. مردم از اهواز امکانات می‌آوردند و به خط مقدم و به مسجد تحویل می‌دادند... 🆔 @shahid_sayafzadeh