eitaa logo
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
1.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
هیچکی پشتتون نیست؛ فقط خدا هست کانال رسمی شهید علی خلیلی ولادت:۱۳۷۱/۸/۹ شهادت:۱۳۹۳/۱/۳ تحت نظارت خانواده محترم شهید -اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی دلت‌ کہ‌ نمیاد دعوتشون‌ رد‌ کنی💔:) خـادم کانال:↶ 〖 @martyr_gheirat 〗 کانال‌وقفِ‌مادرمون‌حضرت‌زهـراست﴿♥️﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالگرد آسمانی شدنت... پروانه شدنت... حاج قاسمی شدنت... مبارک...💔 شهید اصغر پاشاپور♥️ ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═ @shahidegheirat ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═
🌱 در‌ڪربلا🖇♥️ داش‌مشتۍ‌هارفتند‌به‌یاریامام‌ح‌س‌ی‌ن‌«ع» و‌شهــــــید‌شدند🕊 مقدس‌هااستخاره‌ڪردند استخارشان‌بد‌آمـــد !! [آیت‌الله‌مجتهدی‌تهرانی] ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═ @shahidegheirat ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═
📸❣️ مالک ‌اشتر سید‌علی {♥️} ای‌کاش ما نیز لایق باشیم تا همچون شما 🌱سرباز حقیقی علی✨زمانمون؛ باشیم و بمانیم ... ☔️💚 ╭─┅─ 🍃 🌺 🍃 ─┅─╮ @shahidegheirat ╰─┅─ 🍃 🌺 🍃 ─┅─╯
💞 حالا که رفتہ‌اے قطـره قطـره💧💧 رود رود🌊 مـوج مـوج⚡️⚡️ بیکــران💫 ادامــــــہ‌اتـــ مے‌دهند از زمیـن بہ آسمـان 🌺❤️ °|• ـღ شهید علی خلیلی •|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
{☔️🍎} 🌱هشٺ ماه در بیمارستاݩ🏩 1️⃣ :) 🍃محلول گاواژ را در سرنگ ریختم. قطره، قطره تا 50 سی‌سی شود و اما پیرزنی که آرام چشمهایش را بسته بود و من باید از طریق لوله‌ای که به معده‌اش ختم می‌شد غذا🥛🥣می‌دادم. چشم‌هایم را با نگرانی بر روی مانیتور دستگاهی که علائم حیاتی پیرزن را نشان می‌داد دوختم👀و با پایین آمدن اکسیژن پیرزن نگران شدم به طوری که سردی دستانم را حس می‌کردم، گاواژ بیمار تمام شد😌. سرنگ را شستم🚰🧴و داخل ظرفی که روی میز بیمار بود قرار دادم. ملافه و روسری بیمار را مرتب کردم. به سمت ایستگاه پرستاری رفتم. دستکش قبلی را مچاله و دور انداختم و دستکش جدیدی بر دست کردم که انگشتان نحیفم در آن گم شده بود. ترس و اضطراب😰😥در وجود بسیاری از بیماران موج می‌زد؛ وظیفه اصلی ما هم روحیه بخشی به این حال اسفناک بیماران بود. بیمارانی که میل خوردن غذا🍲را نداشتند و غذاهای🍱بسته‌بندی شده‌ای که روزی سطل زباله‌ها می‌شد و غذاهایی🍖🥘 که خانواده‌ها با هزاران شوق تهیه می‌کردند تا قوت جان بیمار شود و ما از پشت شیلد🥽و ماسک با لبخند☺️و هزار شیوه اشتهای از دست رفته بیماران را احیا می‌کردیم تا از گرسنگی حالشان وخیم تر نشود... به اتاق دیگری رفتم... 🌹ادامه دارد °••• ⭐️🌙 ღ‌ @shahidegheirat ┗ ━⇱━ ღ‌ 🌙⭐️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸❣️ در عشق نپرسند عرب را و عجم را ... 🌹فرمانده‌ محبوب دلها؛ شهید ابومهدی‌المهندس 💟 🕊🌷 ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═ @shahidegheirat ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═
💞 حالا کھ رفتھ‌اے مطمئنم شب‌ھاے جمعھ کربلایے بوے سیب در فضاے سینہ‌ام مے‌پیچد نفس مے‌کشم عطرحرم را مےشناسم...... °|• ـღ شهید علی خلیلی •|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🌈🌹 تموم جهان🌍 هم بگردی🔎 رفیق فابریک با معرفت تر از شهدا پیدا نمی‌کنی... :) 💖بهترین حس یعنی با شهدا ر
🌷🍃🌷 💗 تا حالا فکر کردی🤔با یه شهید رفیق شی؟؟ از اون رفیق فابریکا😎؟؟ از اونا که همیشه باهمن؟؟ امتحان کردی؟؟ هرچی ازش بخوای بهت میده!!😍 آخه خاطرش پیش خدا خیلی عزیزه میخوای باهاش رفیق شی؟؟!! ✅گام اول: انتخاب شهید🦋 به یه گردان نگاه کن به صورت شهدا🌹نگاه کن به عکسشون، به لبخندش ببین کدوم رو بیشتر دوس داری با کدوم یکی بیشتر راحتی؟! 🌸☘️ ┏━🍂🌺🍂🌺🍂━┓ @shahidegheirat ┗━🍂🌺🍂🌺🍂━┛
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🌷🍃🌷 #رفاقت_شهدایی 💗 تا حالا فکر کردی🤔با یه شهید رفیق شی؟؟ از اون رفیق فابریکا😎؟؟ از اونا که همیشه ب
🌿ممبر جان‌ها 😍 🍃شاید خیلی‌هاتون تمام گام‌های رفاقت با شهدا طی‌کردید ... 🌺اما مرورش می‌تونه برای خیلی ها جدید و خاطره‌ساز باشه☺️😊 هر روز یک قدم تا خود شهدا💖
🌱 میگما زشت نیست؛ بچه شیعه این همه عمر کرده اما هنوز لایق دیدار امامِ زمانش نشده !؟ 🥺😔 💚 ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═ @shahidegheirat ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناگفته‌های فضائلی، عضو دفتر نشر آثار رهبر معظم انقلاب از گفتگوی حاج قاسم با khamenei.ir: 🔻 حاج قاسم همیشه رسانه گریز بود 🔻 در خلال مصاحبه وقتی بحث به عماد مغنیه کشید حال حاج قاسم دگرگون شد و هرکاری کردند نتوانستند به مصاحبه ادامه بدهند و مجبور شدیم در دو روز مصاحبه بگیریم 🔻 دختر به ما گفت اگر امکانش هست از شهید مغنیه نپرسید چون پدرم پیوند عمیقی با ایشان دارد ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
{☔️🍎} 🌱هشٺ ماه در بیمارستاݩ🏩 #قسمت_اول 1️⃣ :) 🍃محلول گاواژ را در سرنگ ریختم. قطره، قطره تا 50 سی‌سی
{☔️🍎} 🌱هشٺ ماه در بیمارستاݩ🏩 2️⃣ :) 🍃به اتاق دیگری رفتم. زن مسنی👵🏻در گوشه اتاق که مرا یاد مادربزرگم انداخت. از صدای گرفته‌اش معلوم بود تازه از خواب💤بیدار شده‌. با لبان خشکیده و همان صدای بی‌رمقش گفت: خدا خیرت بده ۱لیوان🥛آب هویج🥕برام بیار. به برگه‌ای📋که پایین تخت بیمار🛏چسبیده بود و پرستار شرایط حیاتی بیمار را روی آن می‌نوشت نگاه کردم تا دیابت نداشته باشد خوشبختانه قند نداشت و از یخچال بطری آب هویج را پیدا کردم رویش نام بیمار را نوشته بود؛ ننه عصمت. از داخل کشوی کمد کنار تخت ننه عصمت یک لیوان یک‌بار مصرف برداشتم. آبمیوه🥤را در لیوان ریختم و به دستان لرزان ننه عصمت دادم. بنده خدا مقداری فراموشی داشت و مرا به جای دخترش اشتباه گرفته بود و سفره‌ی دلش را برایم پهن کرد. یک لیوان🥛دیگر برایش آبمیوه ریختم و دستش دادم از این‌که با اشتها لیوان آبمیوه را سرکشید و لبخند را مهمان چهره‌اش کردم ذوق کردم.🥰 همچنان که مشغول صحبت با ننه عصمت بودم از داخل سالن نیرو‌های جهادی💖 را صدا می‌زدند و من در باور خودم بیمارستان را خط مقدم و عرصه‌ جدیدی از جهاد♥️تصور می‌کردم. به سمت صدا رفتم پرستاری بود که دارو‌های💊چند تخت را به من سپرد. زمان⏱خوردن داروها فرا رسیده بود. به سمت بیمار‌ها رفتم. لیوان🍶هایشان را لبریز از آب💧کردم و همراه قرص به دستشان دادم. به تخت پیرزنی رسیدم با چهره‌ای مهربان اما بسیار ضعیف و ناتوان بود. 🌹ادامه دارد °••• ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═ @shahidegheirat ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🌷🍃🌷 #رفاقت_شهدایی 💗 تا حالا فکر کردی🤔با یه شهید رفیق شی؟؟ از اون رفیق فابریکا😎؟؟ از اونا که همیشه ب
🌷🍃🌷 💗 ✅گام دوم: عهد بستن✋🏻 با دوست شهیدت🦋 یه جایی بنویس✍🏻؛ البته اگه ننوشتی هم اشکال نداره. با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقت او تا لحظه ی مرگم خواهم بود و از تذکرات دوستانه ی خود به هیچ وجه روی نمیگردانم. 🌸☘️ ┏━🍂🌺🍂🌺🍂━┓ @shahidegheirat ┗━🍂🌺🍂🌺🍂━┛
📸❣️ رفقا🌹 چقد جذاب میشه ... وقتی سر در هر خانه‌ای🏠 پرچم🇮🇷 انقلابمون زده بشه😍 🎉 مباااآاارک🎈 ╭─┅─ 🍃 🌺 🍃 ─┅─╮ @shahidegheirat ╰─┅─ 🍃 🌺 🍃 ─┅─╯
💞 شوقِ دیدارِ تو را لحظه شمارے ڪردم آنقدر لحظه شمردم؛ دلِ‌اعدادشڪست... ـღ شهید علی خلیلی •|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
{☔️🍎} 🌱هشٺ ماه در بیمارستاݩ🏩 #قسمت_دوم 2️⃣ :) 🍃به اتاق دیگری رفتم. زن مسنی👵🏻در گوشه اتاق که مرا یاد
{☔️🍎} 🌱هشٺ ماه در بیمارستاݩ🏩 3️⃣ :) ... لیوان🥛روی میزش را برداشتم و شستم🚰🧴و از آب سردکن💧داخل راهرو پر کردم. دیدم غذای🥡روی میزش دست نخورده بود. سوپش🍲را باز کردم و به آرامی در دهانش گذاشتم. بخاطر سن زیاد بیمار قاشق‌ها را سرپر نمی‌گرفتم و او هر قاشق🥄را به سختی پایین می‌داد به همین دلیل زمان زیادی⏰گذشت تا کاسه سوپش🥣به پایان رسید . به دلیل هوشیاری پایینی که داشت قادر به نشستن نبود و نمی‌توانست لیوان آب را سربکشد کشوی کمدش را زیر رو کردم تا یک نِی برایش پیدا کنم اما موفق نشدم. کشو را بستم. به سمت اتاق🚪خودمان رفتم و یک نی برای آن بیمار برداشتم. قرص جوشان را در لیوان آب حل کردم و نی را در دهان بیمار گذاشتم و او بسیار آهسته توانست یک لیوان🍶 را بنوشد. دوباره لیوان را شستم🚰و سرجایش قرار دادم. خواستم تختش را مرتب کنم که دستم به پاهای سرد و ورم کرده‌اش کشیده شد. با روغن زیتونی🍾 که همراه داشتم پاهایش را چرب و ماساژ دادم و در آخر پتو را روی پاهایش کشیدم تا گرم بماند. خانم جوانی در تخت کنار پیرزن بستری بود که حال عمومی نسبتاً خوبی داشت🙂و در تمام این مدت مرا زیرنظر داشت🧐. 🌹ادامه دارد °••• ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═ @shahidegheirat ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═
📸 حضور صبح امروز رهبر انقلاب در گلزار شهدا ♥️
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🌷🍃🌷 #رفاقت_شهدایی 💗 ✅گام دوم: عهد بستن✋🏻 با دوست شهیدت🦋 یه جایی بنویس✍🏻؛ البته اگه ننوشتی هم اشکال
🌷🍃🌷 💗 ✅گام سوم: شناخت شهید تا میتونی از دوست شهیدت اطلاعات جمع آوری کن. عکس، فیلم، صوت، کتاب و وصیت نامه.. 🌸☘️ ┏━🍂🌺🍂🌺🍂━┓ @shahidegheirat ┗━🍂🌺🍂🌺🍂━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲🌹 در اقتصاد هم اگر عزممون جزم کنیم می‌ٺوانیم اقتصاد رو شڪوفا ڪنیم. تا کی میخوایم بگیم .... کی این تحریم رو برمیداره.... کی فلان نقطه رو موافقت میکنه... 🎊 💐 ╭─♥️💛🌸💛♥️🍂──╮ @shahidegheirat ╰─🍂♥️💛🌸💛🍂──╯
💞 میدونی یعنی چی؟! یعنی...↓ •|وقتی گناه درِ قلبت رو میزنه •|یاد نگاهش بـی افتی... •|و درو باز نڪنی...🍃 •|یعنی محـــرم اسرار قلبت باشه •|اون اسراری ڪه هیچڪس نمی دونه... •|بین خــودت و... •|خـــــــدا و... •|دوست شهیــــــدت °|• ـღ شهید علی خلیلی •|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
{☔️🍎} 🌱هشٺ ماه در بیمارستاݩ🏩 #قسمت_سوم 3️⃣ :) ... لیوان🥛روی میزش را برداشتم و شستم🚰🧴و از آب سردکن💧د
{☔️🍎} 🌱هشٺ ماه در بیمارستاݩ🏩 4️⃣ :) 🌿خانم جوانی🥀در تخت🛏کنار پیرزن بستری بود که حال عمومی نسبتاً خوبی داشت🙂و در تمام این مدت مرا زیرنظر داشت. به سمتش رفتم و احوالپرسی کردم. خداقوت جانانه‌ای تحویلم داد🥰و پرسید: چند سالته🧐که در این شرایط، بیمارستان میایی؟ پاسخ دادم: 15سالمه. چشمانش گرد😳و با تعجب گفت: با این سن کمت نمی‌ترسی؟ منم گفتم: در زمان دفاع مقدس❣️هم خیلی‌ها با سن کمشون نقش آفرینی✨کردن و شهید🌷دانش آموز فراوان داریم حتی خیلی از نوجوان ها کم سن و سال‌تر از من بودند اما برای نسل امروز تبدیل به الگو🌟شدن. مقداری مِن مِن کرد انگار حرفی در گلویش گیر کرده و از من پرسید: شماهایی که این همه وقت می‌ذارین می‌آیید به بیمار‌ها خدمت می‌کنین، حقوقی💶💰دریافت می‌کنین🤔؟ نا خودآگاه لبخندی بر لبانم نقش بست☺️و برایش تعریف کردم که اکثر نیروهای‌ جهادی طلاب هستن و بسیجی🇮🇷. حتی بسیاری از طلبه‌ها پدر خانواده🏡هستن با مشغله‌ای بسیار اما همچون رزمنده‌ های باصفای دوران جبهه بدون ذره‌ای تظاهر و ریا در بیمارستان‌ها خدمت می‌کنن. مانند همان ندای قرآنی هر آنکس که خدا را دوست دارد به بندگان او خدمت کند و🌱خداجویان این‌بار خدا را در بیمارستان‌ها و در خدمت به بیماران جست‌وجو نمودند و بیمارستان معبد و حسینه‌ای شد مثل دوکوهه💖مملو از عطر🌸و صفای ایثار و خدمت و گذشت... اشک در چشمان خانم جوان حلقه زد و بر گونه‌های رنگ پریده‌اش سرازیر شد و با دلی شکسته برای همه‌ی نیروهای جهادی دعا📿کرد. 🌹ادامه دارد °••• ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═ @shahidegheirat ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═