eitaa logo
❮شـھیـد عـلـی خلیلی❯
1.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
هیچکی پشتتون نیست؛ فقط خدا هست کانال رسمی شهید علی خلیلی ولادت:۱۳۷۱/۸/۹ شهادت:۱۳۹۳/۱/۳ تحت نظارت خانواده محترم شهید -اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی دلت‌ کہ‌ نمیاد دعوتشون‌ رد‌ کنی💔:) خـادم کانال:↶ 〖 @martyr_gheirat 〗 کانال‌وقفِ‌مادرمون‌حضرت‌زهـراست﴿♥️﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️🇮🇷♥️ 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 📚 🔸راه دوم ... فرودگاه کرمان، حاج قاسم از هواپیما پیاده شد! مسیر اول؛ خانه پدری و مادری! دیدار با پدری که نان حلال داده و مادری که تربیتش کرده و دست هایی که قاسم سلیمانی مقابلشان خم می شد و می بوسید. سردار هر وفت که وارد کرمان می شد، اولین مکانی که می رفت خانه پدر و مادرش بود. ♥️♥️♥️ راه رشد را می خواهی! خدا در قرآن کریم فرموده، کنار ایمان و توحید هم فرموده:... والدین؛پدرت، مادرت، احترام، محبت و گذشت، دست بوسی،اُف نگو، عمل به خواسته هایشان، کمک در کار ها... ✌️ ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗ @shahidegheirat ╚════ ✾" ✾" ✾
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوست آسمانی من... 🌷مستند تلویزیونی #دعوت 💫#قسمت_دوم ⏱زمان: پنج دقیقه #شهید_علی_خلیلی #شهید_غیرت ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═ @shahidegheirat ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═
❮شـھیـد عـلـی خلیلی❯
دوست آسمانی من... 🌷مستند تلویزیونی #دعوت 💫#قسمت_دوم ⏱زمان: پنج دقیقه #شهید_علی_خلیلی #شهید_غیرت ═
💐بفرمایید...☘️ 🔸 مستند 🎞 دعوت.... این مستند داخل کانال سنجاق📎کردیم. برای کسانی که از اول با ما نبودن...😊
🌹🍃🌹🍃🌹 ♥️ 📚 🌼جوانی و اجتهاد🌼 هوش و فِراست فوق العاده مقام معظرم رهبری، از دوران کودکی زبانزد خاص و عام بود. ایشان از همان روزهای نخست زندگی، در مقاطع مختلف تحصیلی، امتیازاتی داشتند که آثار آن را امروز در تصمیم ها و تدبیر های معظم له، به نهان می‌بینیم. ایشان از همان روزها، علاقه شدیدی به تحصیل داشتند؛ به طوری که با گذشت زمانی کوتاه، بین استادان خود موقعیت خاصی پیدا کردند و مورد توجه و حمایت آنان قرار گرفتند. یکی از استاد های ایشان در حوزه علمیه قم آیت الله حائری یزدی بود که مهر و لطف وی به حضرت آقا در آن روز ها برای همگان روشن بود. بعضی وقت ها، آیت الله حائری، ساعت ها وقت خود را صرف پاسخ دادن به سوالات مقام معظم رهبری و بحث و گفت و گوی با ایشان می‌نمودند. گاه قبل از درس عمومی استاد، بحث علمی در جلسه ای خصوصی به درازا می‌کشید که از ساعت شروع کلاس می گذشت و آیت الله حائری یزدی،‌ هوش و استعداد فوق العاده ایشان را عذری برای تاخیر قرار می‌دادند. همه این‌ها، عواملی بودند که نبوغ فکری و علمی حضرت آقا را نهان کردند و ایشان قبل از این که به بیست سالگی برسند، به مقام بالایی از علم و فقاهت رسیدند و در آغاز جوانی، درجه اجتهاد را دریافت نمودند. آیت الله مصباح یزدی✍️ 💞ادامه دارد... 🌸🍃 ღ‌ @shahidegheirat ┗ ━⇱━ ღ‌ 🍃🌸
❮شـھیـد عـلـی خلیلی❯
{☔️🍎} 🌱هشٺ ماه در بیمارستاݩ🏩 #قسمت_اول 1️⃣ :) 🍃محلول گاواژ را در سرنگ ریختم. قطره، قطره تا 50 سی‌سی
{☔️🍎} 🌱هشٺ ماه در بیمارستاݩ🏩 2️⃣ :) 🍃به اتاق دیگری رفتم. زن مسنی👵🏻در گوشه اتاق که مرا یاد مادربزرگم انداخت. از صدای گرفته‌اش معلوم بود تازه از خواب💤بیدار شده‌. با لبان خشکیده و همان صدای بی‌رمقش گفت: خدا خیرت بده ۱لیوان🥛آب هویج🥕برام بیار. به برگه‌ای📋که پایین تخت بیمار🛏چسبیده بود و پرستار شرایط حیاتی بیمار را روی آن می‌نوشت نگاه کردم تا دیابت نداشته باشد خوشبختانه قند نداشت و از یخچال بطری آب هویج را پیدا کردم رویش نام بیمار را نوشته بود؛ ننه عصمت. از داخل کشوی کمد کنار تخت ننه عصمت یک لیوان یک‌بار مصرف برداشتم. آبمیوه🥤را در لیوان ریختم و به دستان لرزان ننه عصمت دادم. بنده خدا مقداری فراموشی داشت و مرا به جای دخترش اشتباه گرفته بود و سفره‌ی دلش را برایم پهن کرد. یک لیوان🥛دیگر برایش آبمیوه ریختم و دستش دادم از این‌که با اشتها لیوان آبمیوه را سرکشید و لبخند را مهمان چهره‌اش کردم ذوق کردم.🥰 همچنان که مشغول صحبت با ننه عصمت بودم از داخل سالن نیرو‌های جهادی💖 را صدا می‌زدند و من در باور خودم بیمارستان را خط مقدم و عرصه‌ جدیدی از جهاد♥️تصور می‌کردم. به سمت صدا رفتم پرستاری بود که دارو‌های💊چند تخت را به من سپرد. زمان⏱خوردن داروها فرا رسیده بود. به سمت بیمار‌ها رفتم. لیوان🍶هایشان را لبریز از آب💧کردم و همراه قرص به دستشان دادم. به تخت پیرزنی رسیدم با چهره‌ای مهربان اما بسیار ضعیف و ناتوان بود. 🌹ادامه دارد °••• ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═ @shahidegheirat ═ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ═
❮شـھیـد عـلـی خلیلی❯
🌱بِسـمِ ࢪبِّ الشُہدا🌱 #ناے_سوختہ📕 #قسمت_اول #پیشگُفتآر 🦋 صبح یک روز خنک پاییزی🍂 سال ۹۳، تهرانپارس،
📚 🦋 –مگه واجب نیست!؟ مگه واجب نیست!؟... +چی؟ چی واجبه؟!!🤔 –امر به معروف. نهی از منکر.🌿 صدای نفس های طولانی و تند پسر، سرهنگ را نگران می‌کند.😥 +چرا پسرم. واجبه!! –پس چرا؟ چرا اینجوری زدنش؟!!😭 ذهن🧠 سرهنگ برای لحظه ای جمع و جور می‌شود، چهارراه سیدالشهداء، امر به معروف، نهی از منکر،... و جمله ای مثل مدار در سرش می‌پیچد. «جوان طلبه‌ای که به ضرب چاقوی اوباش...» –! خلیلی !❤️ و سعید زمزمه‌ی خفیف او را با بستن آرام چشم هایش تایید می‌کند.👌🏻 دست هایش را روی سر سعید می‌کشد و سرش را به نشانه‌ی تأسف تکان می‌دهد. او نه حرفی برای گفتن دارد و نه پاسخی برای...😔 🔹برای سوالات مبهم جوانی ۱۹ ساله–هم سن و سال – که پس از چند سال از می‌پرسد! 🔸برای لبخند ناتمام ! 🔹برای رگ بریده‌ی گردنش! 🔸برای بدن نیمه لمس او! 🔹برای نگاه نگران مادرش که دو سال و نیم نگران بود و یک عمر نگران خواهد ماند! 🔸برای سکوت آنهایی که دست و پا زدن او در خون را با همه‌ی جوانی‌اش به تماشا نشستند! 🔹برای نه گفتن و نپذیرفتن آمبولانس ها و بیمارستان هایی که امتیاز نامشان از امتیاز بودن جوانی با همه‌‌ی جوانی‌اش بیشتر بود! 🔸برای آن همه بی‌تفاوتی به فریادهای ! 🔹و بالاخره برای سنگی که روی آن نوشته شده است.... 🌹مُرَّبے‌ِمُجـاهِدشَہــیدعَــلےخَـلیـلے🌹 ولادت: ۷۱/۸/۹ تهران شهادت: ۹۳/۱/۳ تهران ...🎈 ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @shahidegheirat ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....